آزادی خواهان و زحمتکشان افغانستان و ایران
طوری که ما همگی می دانیم، در هفته ها و روز های اخیر در ایران در برخی از شهر ها از جمله یزد و جبرفت ، تعداد از مردم پس مانده تحت رهبری اوباشان ومزدوران سپاه پاسداران و بسیجی های دولتی به خانه و کاشانه مهاجرین و زحمتکشان افغان حمله نموده و ضمن آتش زدن خانه ها و آشیانه آنها عده ای را درشعله های آتش بی رحمانه سوزانده وتعداد را در کوها
مثل که میدانید مردم، گروه ها و آزادی خواهان افغان بارها از مبارزات مردم ایران حمایت کرده و در اعتراض به اعدام فرزاد کمانگر این معلم آزادی خواه در کابل مظاهره کردند این بار هم ایرانیان آزادی خواه و عدالت طلب به پشتیبانی از کارگران و زحمتکشان افغان در ایران در کشورهای اروپایی و آمریکائی به اعتراض برخاسته دست به مظاهره زده اند. ما ضمن تشکری از این پشتیبانی آزادی خواهان ایرانی از کارگران افغان در ایران به نوبت خودمان ، دستگیری و شکنجه کردن کارگران ایرانی را در روزهای اخیر در کرج را محکوم نموده و از همه مردم آزادی خواه و عدالت طلب افغان و ایرانی دعوت می کنیم که در مظاهره شهر کلن شرکت کرده تا صدای این زحمتکشان مصیبت دیده افغان را به گوش همه مردم در جهان برسانیم.
.زمان: ساعت 16 الی 18 بعد از ظهر
تاریخ: 14 یولی 2012 برابر به 24 سرطان1391 خورشیدی
مکان: شهر کلن مقابل کلیسائی بزرگ دم (Domplatte)
جمعی از آزادی خواهان افغان در آلمان
لیست سازمانها، شخصیت ها و نهادها
لیست سازمانها، شخصیت ها و نهادهائی که تاکنون با بیانیه و سازماندهی تظاهرات در جنبش دفاع از کارگران افغان و فعالین کارگری در بند فعالانه شرکت داشته و در تظاهرات سرتاسری 14 جولای شرکت خواهند داشت.
درود بر همه آنان. فرصت شرکت در این تظاهرات شکوهمند را از دست ندهید.
سیامک ستوده
شورای دانش جویان و جوانان چپ ـ کمیته ی بلژیک
کمیته ی دفاع از مبارزات مردم ایران ـ بلژیک
سازمان زنان ۸مارس (ایرانی ـ افغانستانی) ـ بلژیک
تشکیلات خارج از کشور حزب کمونیست ایران ـ استکهلم
تشکیلات خارج کشور حزب کمونیست کارگری ایران - شرق كانادا
کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری ایران
سازمان زنان هشت مارس (ایران-افغانستان)
بیانیه اتحادیه آزاد کارگران ایران پیرامون حوادث تاسف بار شهر یزد
اتحادیه آزاد کارگران ایران - ١٧ تیر ماه ١٣٩١
بیانیه چهل تن از فعالین سیاسی، مدنی داخل کشور پیرامون حمله به مهاجران افغانستانی
دسته ٨ مارس زنان افغانستان
کانون همبستگى با کارگران در ایران٬ ایالت نورد راین وستفالن
کانون همبستگى با جنبش کارگرى در ایران٬ غرب آلمان
حزب کمونیست ایران٬ کلن
حزب کمونیست کارگرى ایران
جمعى از چپ هاى کلن
نشریه روشنگر
گروهی از کارگران سبزوار
شورای حمایت از مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران استکهلم
کمیته فعالین کارگری- سوسیالیستی، (فرانکفورت)
کمیته همبستگی با مبارزات مردم ایران (ماینز ـ فرانکفورت)
اعضای کمیته¬ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل¬های کارگری سنندج
انجمن برق و فلز کار کرمانشاه
جمعی از فعالین کارگری سنندج
جمعیت خیاطان٬ کابینت سازان، آرایشگران سنندج
جمعی از خبازان سنندج و حومه
شورای کارگران بیکار
پژمان رحیمی
چریکهای فدایی خلق ایران
کمیته فعالین سوسیالیستی فرانکفورت
کمیته همبستگی با مبارزات مردم ایران / ماینز و فرانکفورت
فعالین سازمان فدائیان (اقلیت) - هلند
حزب کمونیست ایران (هلند)
حزب کمونیست کارگری ایران (هلند)
انجمن افعانها در سوید
نهاد کودکان مقدمند
فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی
فعالین جنبش لغو کار مزدی - ژوئیه ٢٠١٢
حزب کمونیست ایران ( مارکسیست- لنینیست- مائوئیست)
بهرام رحمانی - ٣ ژوئیه ٢٠١٢
سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
تشکیلات خارج از کشور حزب کمونیست ایران-کانادا
حزب اتحاد کمونیسم کارگری
اتحاد فداییان کمونیست - ۱٠ تیرماه ١٣۹١
سازمان فداییان( اقلیت) - ۱٠ تیر ١٣۹١
غول و چراغ جادو
وقتی به رادیو گوش میدهی یا به تماشای تلویزیون می نشینی و یا به مصاحبه ها و سخنرانیها توجه میکنی، می بینی اغلب کم و بیش مطالب مشترکی را طرح میکنند. مانند سرنگونی جمهوری اسلامی، آلنرناتیو سازی، حقوق بشر، سکولاریزم، آزادی زندانیان سیاسی، رفع تبعیض زنان، آزادی بیان، لغو حجاب اجباری، آزادی احزاب سیاسی و سندیکاهای کارگری، عدالت اجتماعی، جدائی دین از دولت، نپرداختن هزینه های موئسسات مذهبی از سوی دولت، و مهمتر از همه انتخابات آزاد، و برخی هم خواهان لغو حکم اعدام هستند.
از رضا پهلوی و مجاهدین، سلطنت طلبان تا گروههای سکولار سبز و راه کارگر و احزاب چپ، همه این شعارها رابرای رهائی جامعه از شرایط کنونی مطرح میکنند. قبل ازاعتراضات سال 88 این شعارها فقط از سوی چند گروه چپ مطرح میشد. ولی بعداز اعتراضات سال 88 و حضور میلیونی مردم در خیابانها، جو حاکم بر خارج از کشور را تغییر داد. هم اکنون جبهه اصلاح طلبان در داخل و خارج پشتوانه مردمی خود را از دست داده و مردم داخل هم اگر چه به ظاهر در گیر و دار مسائل روزمره زندگی هستند و لی پیگیر اخبار و حساس به رویدادهای جامعه هستند.
در داخل کشور غولی در حال تکان خوردن است. غولی که هرکدام از گروههای سیاسی برای بفرمان درآوردنش، در تلاش بدست آوردن چراغ جادوئی هستند. غولی که با یک تکان شانه میتواند دولت را سرنگون و قدرت سیاسی را جابجا کند. تمامی سرنگون طلبان جدای از اختلاف سیاسی که دارند در آرزوی حرکت این غول در حال تکان خوردن و سقوط جمهوری اسلامی هستند. همه آنها رهائی جامعه ایران را در مرحله اول در گرو سرنگونی جمهوری اسلامی میبینند.
برای این گروهها، خود غول و زندیگش مهم نیست بلکه نیرویش در سرنگونی دولت برایشان بسیار حیاتی است. آنان به غول وعده ی اصلاحات را به بعد از بدست گرفتن قدرت دولتی موکول میکنند. خود غول را شایسته مشارکت در قدرت نمیدانند. زندگی این غول وقتی برایشان ارزش دارد که در خدمت دولتشان باشد. و اگر غول حرکتی سر خود و برای خود کرد، همان کنند که شاه کرد و جمهوری اسلامی میکند. غول در چراغ جادو ابزار این گروههای سیاسی و سیاست بازان است.
ولی غول رها شده از چراغ جادو، دشمن آنان است، برای همین ،دست و پای این غول را با تصویب انواع قوانین بظاهر آزادی خواهانه مانند انتخابات آزاد پارلمانی، دولت سکولار، و ...غیره می بندند. و صحبتی از حقوق اجتماعی، حق دخالت غول در برنامه ریزی، اجرا، کنترل، نظارت، قضاوت، و نیروی ارتش و پلیس نمیکنند. این نهادها از جمله مقدسات سیاست بازان و احزاب بوده و فقط باید در اختیار آنان باشد. و در مورد آن با غول نباید صحبت کرد، که نکند غول به توان خویش آگاه شود.
نکته اینجاست که همه این گروهها پیروزی خود را در گرو حرکت غول می بینند. ولی از هرگونه حرکت خود ساخته و خود پرداخته غول وحشت دارند. حرکتهای خودساخته و خود پرداخته غول چشم وی را باز می کند. که در آن صورت وی خواسته خود را با سیاست ترکیب و انجاست که ان دسته جات واحزاب شدیدا در تنگنا قرار میگیرند.
آنان میگویند غول از دستگاه قضائی چه میداند ما دولت بازان و سیاست پیشگان هستیم که تشخیص میدهیم کدام قانون قضائی خوب و کدام بد است. غول زندگیش را صرف کار میکند و از مسائل حقوقی و قضاوت چه می فهمد. او چه میداند که قاضی چگونه باید باشد و کدام قاضی خوب است. او جه میداند که اعدام چرا باید برقرار باشد. غول دنبال نان شب است و بس.
سوادی ندارد. ولی همین غول باید حکومت را سرنگون کند و حضرات عالی مقام و بلند مرتبه را به دولت بنشاند.
او چکار دارد که در زندانها جه میگذرد. ما بعنوان قاضی حکم میدهیم او باید اجرا کند. او چکار دارد که ما چگونه میخواهیم حقوق بشر را پیاده کنیم. غول فقط نان شب میخواهد و بس.
به او چه که دادستان، دادیار و قاضی کیست. اوفقط باید فرمان دستگاه قضائی را بپذیرد و اجرا کند. به او چه مربوط که رئیس زندان کیست و معاونش و بازجویان زندان از میان چه کسانی انتخاب و چگونه انتصاب می شوند. مگر اداره زندان و انتخاب بازجو و مفتش هم به غول ربطی دارد، او فقط باید ما را به قدرت دولتی برساند. ما همه قوانین قضائی را توسط پارلمان با انتخابات آزد تصویب میکنیم و غول باید بپذیرد. غول فقط محتاج نان شب است و بس.
ما انتخابات آزاد برگزار میکنیم مثل عراق، مصر، کره جنوبی و امریکا و کانادا. هرکس بیشترین رای را بیآورد میرود به مجلس به غول چه که احزاب و گروهای اقلیت ها به نسبت رأی شان باید نماینده داشته باشند. مگر اینجا آلمان است. بما چه که غول برای انتخابات وتبلیغ پول ندارد و ما داریم، ما فکرمان خوب کار میکند غول فقط کار میکند و بس. غول فرصت ندارد که در مسائل انتخابات محله ای، شهری وکشوری صاحب کرسی شود. غول سواد اداره کارخانه و پادگان و محله و شهر و کشور را ندارد. شورا پورا به غول چه مربوط است. او که لیسانس و دکترا ندارد پس کار او نیست و بس. به غول چه مربوط، او باید کارکند و کار کند. او فقط دولت را سرنگون کند. او محتاج نان است بس.
غول کجا و تأمین امنیت کجا! او خود، مراقب میخواهد و پلیس و پاسدار. کار غول ازکار امنیت جداست. او تابع مأمور و کلا ست. سلاح در دست غول مثل اژدهاست، پس اژدها میبایست دور باشد از دست او. غول بی اژدها همیشه در فرمان ماست. او فقط ما را به قدرت برساند بقیه اش با ماست. پس برگزیدن کلانتر و رئیس پلیس و سردار از اول کار ماست. غول بی اسلحه همیشه تابع ماست . او محتاج نان شب است و نه اژدها.
ما با سواد و دکتریم و کارخانه دار و صاحب توپ و مجلس به غول چه که در کار ما دخالت کند. او که دائم سر کار است و بس و همیشه محتاج نان شب. پس او کجا و ما کجا و برنامه ریزی و کنترلکجا. تا چه رسد به حساب وکتاب کار ما. غول که نمیداند چگونه باید ساخت
و پرداخت پس به چه کار آید برای نظارت بر ما. ما خود طرح میزنیم و میبریم و میدوزیم، و بعد به تن غول پرو ش میکنیم. غول فقط ما را به قدرت بنشاند، ادامه اش با ماست. او محتاج نان شب است و بس.
این غول پس از سی سال چادر وروسری چنان بر سرش سنگین است که با تهدید و ضرب و شتم هنوز به آن عادت نکرده، اعدام و زندان و تیرباران هم او را از پای نیانداخته، اعتراضش به فقر گرانی فزونی یافته و فعالیتش علنی گشته. غول در پی یافتن راهکار خویش است. پس همه شدیدا به تکاپو افتاده تا حرکت این غول که زندگیش در گرو کارش و محصول کارش در اختیار خودش نیست را کنترل کنند. این غول زن است و مرد است، همه کاره است. پرستار است، معلم است، نگهبان است، سرباز است، دانشجو است، محقق است، اقتصاد میداند، راننده است، پزشک است، استاد دانشگاه است، کشاورز است، کارمند است، تکنسین است، خلبان است، خانه دار است، همافر است، پلیس است، ، کفاش است، نانواست، بنا است، جوشکاراست، او همه کاره است ، کارگر است. بدون انجام کار نمیتواند نان شب داشته باشد. او محتاج کار است. ولی او غول است. غول در فکریافتن راهکار است. ولی غول است و در حال تکان خوردن.
احمد پرتوی ششم تیر 91