موضوع: تحليل پيرامون امضا پيمان تحميلی افغانستان و امريکا

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times
بــه مـرگ بـگيـــر تا بــه تب راضـــی شــــــــــــــــــــود !!
تحليل : دوکتور علوم جلال بايانی
•     افغانســــــــــــــــــــتان طی 30 سال گذشـــــــته نســــبت هر زمان ديگر از همسايه های   طماع ، ســـــلطه طلب ، مخرب ، متجاوز و مداخله گر  خود  جمهوری ايران و پاکســــــــــــتان متضرر و آســــــــيب  ديده است .      و بعد از ســــال 1992 هســـــتی ، نيســــــتی ، موجوديت ، تماميت و اســــــتقلال اش تحت سوال و زوال بود . پاکســـــــتان  در  طرح شيطانی خوئ افغانســـــــــــــــــــتان به
مثابه      « صــوبه » يا   ايالت پنجم   خود در نظر داشــــت ،  که با اشـــــغال افغانستان توسط مزدوران   زر خريد خود بنام  «  طالب »   ديگر   کاملأ افغانستان را ضم خاک   خود   داســـــــــته ، تمام تصاميم ، فيصله ها ، طرح ها و پلان ها در    اســــــلام آباد آماده و بعدأ    صادر ميگرديد . نخست  از همه اسلم بيک  وزير داخله ، حميد گل    و بعدأ مغل تبار نصير شاه بابر دشـــــمنان ســـــوگند خورده افغانســــــــــــتان   در اصل   حاکمان اصلی  افغانستان بودند  ، و بدون اشاره سر پاکستانی ها سفير  نام نهاد  افغانستان در پاکستان   ملا ضعيف صلاحيت ، اجازه و حق ملاقات ديپلوماتيک باهمتای خود رانداشت. تعين  ،نصب  و تقرر  مامور  عالی  رتبه در افغانســـــــــــــــتان اشــــــغال شده توسط پاکستان   از نظر  مقامات و مشاورين پنجابی نشـــــــته در کنار  نخســـــتين ريس دولت مجاهدين صبغت الله مجددی ، دومين ريس منتخب شـــــــــورای حل الحق برهان الدين ربانی و در کنار ملا عمر قرار داشـــتند ميگذشــــــت و يا به اسلام آباد رجعت داده طالب هدايت ميگرديدند  .    و بعد از  مقاومت چند ساعته قوت های غارتگر مجاهدين در کابل در مقابل يورش  بر بر های  طالب  و فرار از 99 فيصد حاکميت خود  در طرف  مخالف در منطقه  ولســـوالی خوجه غار ولايت تخار  و ولسوالی علاوالدين عليه  سلطه     سلطه  بربر های وحشی صفت قرون وســـــــــطايی طالب  با کمک     ساز و برگ اســــــتخبارات ايران ، سپاه پاســـــــداران ايران و فدراتيف  روســــــــيه  که در راس طرف ايران   سفير فعلی تهران در کابل اقای  ابو الفضل ظهره وند که در شــــهر مزار شــــريف شـــــغل پوششی ســــــر قنســل ايران و در حقيقت   مشغول فتنه ، توطئه و دسيسه بود و سيل از کشــــافان استخبارات ايران و صدها اگنت های افغانی خريده شــــــده توسط ايران که هنوز که هنوز است در دستگاه حاکميت ناقص حامد کرزی ، احزاب سياسی ،حلقات مدنی ، رســــانی و در مجموع مديای افغانستان فعال ميباشـــند  تربيه و تجهيز گرديده تحت نام مقاومت عليه طالبان در کوچه به کوچه ، قريه در قريه و شهر در شهر ســـــلاح توزيع شد ، هسته فتنه ، دسيسه ، توطئه و شقاق و نفاق قومی ،مليتی ، تباری ، مذهبی و زبانی گذاشته که امروز به معضله بزرگ اجتماعی ، سياسی و اتنيکی  مردم افغانســـــــــتان مبدل گشته است .  با داشتن چنين همسايه گان ددمنش ، طماع و دسيسه گر نزد هر تبعه افغان  رسالت مند اين سوال مطرحه گردد  اســــــــت  که  " چرا کشور های  فدراتيف روســـــــيه، پاکســـتان و جمهوری اسلامی ايران مخالف امضا هرگونه  پيمان استراتژيک ، پيمان   رهبردی اقتصادی و همکاری متقابل افغانستان با کشور های بزرگ    اروپا و کشور  امريکا و کشــــــــور دوست ديرينه هنــدوســــــــــــــــتان  ميباشند ؟ چرا سران فتنه اين کشور های به خاطر افغانستان اشک تمساح ميرزيزند؟ چرا با تمام توان  اســـتخباراتی و نفوذی خود  با اشـــــــــکال مختلف  عليه اين پلان های رهبــــردی ســــبوتاژ و به  تخريب اين پيمان ها قرار گرفتند ؟ و به کدام مجوز ، رسم ديپلوماتيک و سنن حقوق بين دول سفير يک کشــــور ديگر با ســــــوابق ســـوال برانگيز اش در افــغــا نســــــــــــتان  که يک آدم  حادثه جو ، توطئه گر ، فتنه و اســــــــتخباراتير   و قبلأ آزمون شده ايران اقای  ابو الفضل ظهره وند در خانه  ملت   افغانستان و  به  نمايندگان منتخب مردم افغانســــــــــتان گستاخانه ، بی شرمانه و ددمنشگرانه حکم ميکند  و  آمرانه دستور ميدهد که پيمان راهبردی افغانســــــــــــتان و امريکا  نه بايد   امضا گردد  ؟ و چونين تصور ميکند هنوز در مزارشريف قرار دارد و حاکم تمام عيار ( ائتلاف شــــمال بود و يا نماينده گان را به مثابه رهبران حزب وحدت افغانســــــــــــــتان در نظر گرفته ) . بنأ  همه اين چرا ها جواب دارد که مســـــــولين وزارت خارجه افغانستان به آن جواب  ارايه نمايـــند  ،  با وجود اينکه افغانستان فرصت های زيادی و طلايی را از   دست داده است و افغانستان پا به پای کشور ترکيه  و قبل از آن  نسبت به کشور هندوستان به اســـــتقلال رســــيد و اين کشور افغانستان در روز های دشوار  بخصوص دســـــــتگير و کمک کننده  ترکيه و هندوســــــــــتان در تمام عرصه ها آنها قرار  بود و افغانســــــــتان الگوی گشــت در اســــــياه ، و اما  بدبختانه نسبت جنايات ارتجاع داخلی و مداخلات انگليس خودش در نقط آغاز خود توقف مرگبار نمود و زمام امور در دست ســـــرداران مفتخور ، خاين ، عياش و بی مســـــوليت افتاد   و افغانستان هنوز با شرايط قرن 18   و 19 دست و پنجه نرم ميکند و يک قرن از انکشاف ، رشد اقتصادی و ريفورم های سياسی ، اجتماعی و فرهنگی عقب افتاد . و اکنون اشد ضرورت     به يک تکانه ،  تحرک و حادثه  داشت ، و اگر اين تحرک  و تکانه به اراده    خودی  ها  و به کمک  دســـــت گيری  اقتصادی دوســــــــتان جديد اش بود برای افغانستان ارزش طلايی  را داشت  . اما بازهم در صورت خود اراديت  و اســــــتقلال اش حفظ شود و رعايت گردد   فرصت های جديد  در آينده خواهم داشت و بايد از آن ها برای به پاه ايستادن و راست کردن قامت خميده و تن زخمی خود  استفاده   کند و اين به بازيگران و تصميم  گيران سياسی کنونی که خود ســــــــوال برانگيز است و رهبران     آينده افغانستان مربوط خواهد شد که مقدسات را چگونه حفظ ميکنند ؟  اگر اين فرصت  را در صورت شفاف  بدون غش باشد و صيانت  کشور باتظمين حفظ گردد ناديده بگيريم  هم چنان افغانستان در بحران سياسی ،نظامی ، اقتصادی ، اجتماعی و  فراه منطقی خود باقی خواهد ماند و لقمه چرب برای  گرگ های ايران و پاکستان خواهد بود  ، روشن است هر کشور که اقدام به انعقاد پيمان باکشوری ديگر و آن هم از نوع استراتژيک می کند ،  نخست از يک اســـــــتيژ بلند و پرتوان موقعيت کشور خودش را جوسياسی ، اقتصادی  و سطح رفأ ، آسايش ،ترقی و بيرون رفت از معظلات ديرينه سياسی و اقتصادی کشور خود را در نظر ميداشته باشند   . با مطالعه اينکه از اين همه معظلات سياسی ، مشکلات اقتصادی کمرشکن و بحران صدور تروريزم   بين المللی و منطقوی از خارج کشور که طی ۳۵ سال   تمام اساس سياسی ، اقتصادی ،کلتوری  و فرهنگی کشور را به  نا  بود ی  روبرو ساخته و محوه کرده است  ،مانع رشد هرگونه اقدام تجدد ، شگوفايی ، رشد اقتصادی و انکشافی مترقی شدند ، و پيکر کشور ضربات شکننده راازجانب کشور های فراه منطقه و بخصوص دو همسايه طماع ، مخرب ، ويرانگر ايران و پاکستان متحمل شده است بايد بيرون رفت و تمام شکست ، ريخت ، بدبختی های اقتصادی ،   فرهنگی و اجتماعی در اين قرن 21  که هنوز افغانستان  در آخر قرن 19 و سر آغاز قرن 20 قرار دارد را جبران نمايد  و به طرف مقابل است که خود اراديت و تماميت کشور ضعيف و متضرر رامقدس دانسته و دســــــــــت ناخورده بگزارد و اما شــــــوربختانه و بدبختانه طرف  معامله  اســــــــاســــــی  افغانستان کشور است که وظيفه ســـــــــــــردمداری اســــــــتعمار و اســـــــــتثمار جديد را به عهده دارد   و خصلتأ داخل هر خانه که  شـــــده از آنجا خارج نه گرديده است .
اگر افغانستان با کشور قدرتمند اقتصادی   چون  امريکا    وارد پيمان ميگردد بستگی به شرايط کشور و موقعيت بين المللی آن دارد ، و امريکا برای آماده ساختن شـــرايط کنونی با پلان 35  قبل از کودتای سردار محمد داؤود پلان های کوتامدت و دراز مدت با از بين رفتن بيشـــــــتر از دو ميليون  انسان افغان  به چنين موقف جيو پلتيک ، جيو اســــتراتيژيک و جيو  اکو نوميک رســــــــيده طرح ريزی  [ جهاد ] و [ طالب ] ايجاد شبکههای القايده ، صحابه ووو همه يک بازی پر مصرف  پنتاگون وزارت دفاع امريکا و سازمان (c. i .a ) امريکا بود .بايد شفاف نوشت که  افغانستان بعد از جنگ های تنظيمی جهادی که به دستور امريکا ، انگليس ، پاکستان ، عربستان  و ايران شيرازه اقتصادی ، سيستم اداری ، تشکيلات منظم و ضربتی قوای مسلح آن ، رفأ و آسايش   و موجوديت دستگاه  حاکم افغانستان از هم پاشيد ، غارت ، چپاول و به کشور ايران پاکستان انتقال گرديد . با آمدن وحشت دهشت و بربريت مزدوران طالب موجوديت سياسی ، تماميت ارضی افغانستان با تجاوز مستقيم پاکستان زير سوال رفت ، و طی ده سال حضور قوت های ناتو وئتلاف کشور بيشتر دست خوش نابسامانی های اقتصادی ، اجتماعی قرار گرفته فساد گسترده ا قتصادی ، عدم رعايت قانون ، حضور  دهشت افگنان  طالبی در سيتم دولت  وعليه دولت کنونی، وجود پرقدرت تفنگسالاران ، مافيای مواد مخدر اين کشور به تنهايی توان   ماند گاری ، دوام ، رشد  ، نجات  ، تداوم ، قيام ، بر پاه خيزی ، تنفس و استقرار ثبات را   در منطقه و در همجواری ايران و پاکستان    را ندارد . دوهمسايه افغانستان  دو کشور تروريست زا ، تروريست پرور  و مساعد برای رشد و صدور تروريست   ميباشند و طی 25 سال به اشکال گوناگون و تحت عنوانی مختلف به افغانستان ترور و تروريست افغانی ، پاکستانی ، ايرانی ، عربی و حتا چچنی را فرستادند.
بنا بر مشکلات ، اختلافات مرزی  و تقسيم آب  هلمند و مرغاب در  گذشته  و حال ميان افغانستان و ايران و مسله خط ديورند ميان  افغانستان با پاکستان  که دايمأ از مداخلات مخفی ، علنی  تا سرحد تجزيه ، الحاق  ، اشغال  ، فروپاشی ،  توطئه و تجاوز آسيب ديده است . افغانستان بايد و شايد  به پای هر پيمان که تضمين کنده بقأ و استواری و  از خاک برخواستن و کمر اســتوار کردن اين کشور باشد  طبق شرايط پذيرفته  شده  بين المللی و حفظ هويت ، خود اراديت و تماميت خاک و استقلال خود  با بينش شفاف و سالم سياسی به پای سند همکاری امضا کند و برای حفظ هويت خود تظمين بين المللی را داشته  باشد ولی افسوس شرايط امضا  پيمان اســــــتراتيژيک با امريکا دارای چنين خصوصيات و شرايط  نبوده بلکه قبلأ در دو کنفرانس اول و دوم  <  بن   > در پای فروش افغانستان قبلأ امضا صورت گرفته است.
اگر طرف حساب  با افغانســـــــتان هر کشور باشد ؛ چه هندوستان ، چه امريکا و چه فرانسه و يا انگلســـتان   به عطف  منافع ملی خودشان وارد اين پيمان  خواهد شد  و ميشوند . هرکشوری  منقد کننده پيمان راهبردی و يا اســـــــــتراتژيک باشد   قبل از اينکه در جستجوی  تامين  منافع کشور مقابل خود باشد  اپتدا به فکر بدست آوردن منافع خود آن هم بصورت  فزاينده ميباشند . ما افغانها اصلأ در اين تصور نه باشيم که کشورانگلستان ، فرانسه    ، ايتاليا و  يا  بخصوص ابر قدرت غارتگر  امريکا بصورت خير خواهانه   ، اخلاقی و انسانی  وارد  امضا ی اين پيمان ميشوند  و عاشق  حســـــن ،جمال و کمال افغانها ميباشند  . در حاليکه  افغانستان  از هر لحاظ  در سطح صفر و پائين  از صفر قرار دارد و نهايت محتاج است  اما موقعيت مهم  اســــــتراتژيک  و منابع ســـــر شار انرژی و معدنی ميباشـــــــد   . و افغانســـــــــــــتان   هيچ گاه  مناسبت و مشابهتی با  فرانسه ، امريکا ، انگلستان ،  المان  و ايتاليا  که در سطح کاملأ بلند و بالا  اقتصادی و نظامی  قرار    دارند  را ندارد . و با در نظر داشت  عقايد سياسی ديروز و امروز    امريکا و ا نگليس  دو کشور ابرقدرت استعمار گر و دو کشور   انحصار طلب و دو کشور جســـــتجوگر انرژی    جهان بوده و در شرايط کنونی مشترکأ سيستم تک قطبی و يکه تازی   را اداره  و رهبری ميکنند .  
در نتيجه  امضا هر گونه پيمان  اســــــتراتيژيک با در نظر داشت موقف سياسی ، امنيتی کنونی  افغانســـــــتان  ممکن است که کاملأ به ضرر افغانستان و به نفع امريکا باشد . دو کشور افغانستان و امريکا  در حال حاضر ظاهرأ تحت نام مبارزه عليه تروريزم و طالبيزم که هردو  حاصل کشـــــــت امريکا و انگليس ميباشد که حال درو اش ميکند  گويا منافعی مشترک دارند که همسو   ميباشد ، و در جهت واقعت و شفافيت اين پيمان ها  افغانستان در بسياری از موارد با امريکا ، هندوستان  و کشور های اروپا  قابل مقايسه نيست . اما از آنجايی که منافع  مشترک  و هم چنان دشمن مشترک منطقوی و بين المللی  اين کشور ها وجود دارد  ، و بايد اميدوار باشيم ، هم چنان کارگزاران در افغانستان از اين حساسيت به موقع و سرنوشت ساز برای افغانستان اگاه باشند يک امر حتمی و طلايی اســــــت  .
و در فرصت های بعدی  کارگردانان سياسی افغانستان بايد  مسولانه  ، کارآگاهانه  عمل کنند ، قابل تذکر است قبل از امضا همکاری با امريکا  هيات پاکستانی طی مسافرت اش به کابل نگرانی شديد خود را از همچواری  پايگاه نظامی دايمی امريکا در ولايت هلمند افغانستان  با مرز کشور خود اعلام کرد در حاليکه پاکستان از بد پيدايش ناميمونش عضو پيمان   سنتو ، بغدار عليه هند و افغانستان قرار داشت و فعلأ ميدان هوايی کويته محل دستگاه نوری امريکا بوده ، و طی ۳۰ سال اين کشور همکار نزديک با اعتماد امريکا بوده و به دستور امريکا پاکستان را به  پايگاه تربيه ، تجهيز و صدور تروريستهای افغان ، عرب و پاکستانی به خاک افغانستان و هندوستان  تبديل و با وزارت دفاع امريکا و ســازمان « سی . آی . ای » و هم اکنون در صوبه هم جوار با افغانستان بلوچستان  دستگاه نوری امريکا جابجا بوده و قوای منظم بحری انگليس در بندر نظامی « گوادر  » بلوچستان مستقر ميباشد . ونيز دولت های روس  و ايران و وزيران خارجه انها باحفظ منافع خود  عليه عقد هر گونه  پيمان های استراتژيک افغانستان باکشور های بزرگ  بخصوص امريکا    قرار  گرفتند .
امريکا و حاکمان کابل  و بسياری رهبران احزاب سياسی چپ نما و راســـتی ها با مباهات امضا اين پيمان ها را  در راستايی مبارزه با هراس افگنی ، جنگ سالاران و  عدم مداخلات به کشور های همسايه افغانستان به امضا رســـــانيده ، و جز اصلی و با ارزش اش   برای ساختن زير بناهای اقتصادی ، سياسی و نظامی افغانستان از موارد مهم اين پيمان ها خواهد بود .
مسولين دولتی در کابل ، سران احزاب و نخبه گان ســــــياسی افغان در داخل وخارج ازافغانستا        امضا پيمان های رهبردی با کشور های مقتدر جهان تضمينی  ميدانند و آنرا  برای ثبات سياسی ، اقتصادی ، امنيتی و پيشرفت سريع افغانستان به طرف يک جامعه مترقی  !! آيا اين  خوشــــبينی بجا است ؟
يافتن جواب بهاين پرسش ها ، چرا ها ، اگر ها و ابهامات  در حالی که نياز  به يک بحث بزرگ  و کارشنا سانه دارد  نه لويه جرگه که از اصول ، ضوابط ، مقرارات و ضرر و مفاد اين گونه پيمان ها اگاهی نداشـــــته . افغانستان هم اکنون در موجوديت حضور نظامی ســـنگين   160 هزار سرباز ناتو و ائتلاف  و سنگينی ساز وبرگ نظامی مدرن  امريکا ودائتلاف بين المللی از ثبات سياسی ، امنيتی  برخوردار نيست و با تشديد بيشتر قوت های جهان  تشديد حملات چريکی ، اتحاری و حملات گروپی در مرکز ولايات و پايتخت هر روز بيشتر ميگردد ، اگر اين مقاومت ها تاکتيکی و اپراتيفی باشد در آينده معضله برای افغانستان باقی نه خواهد ماند در غير که در قبال آن دستگاه استخباراتی پاکستان [] I  S . I  [] و زارت اطلاعات ايران و کشور های عرب  مداخلات فدراتيف روس و جمهوری مردم چين  قرار دارد . و آينده يی ثبات سياسی در افغانستان  با اما ها و اگر ها ی جدی و گيج کننده ، مرموز ، سوال برانگيز  روبرو است .
به بيان ديگر  هر امضا کننده مقتدر ، پر توان  با  پيش فرض امضا  هر پيمان  راهبردی  می تواند  ثبات نسبی  و داشتن اطمينان  نسبت به آينده  ی  سياسی خوبتر و بهتر  يک کشور باشد  و  درج ســـــند نمايــــند ،  و با تمام ارزشمندی اين پيمان ها  کشور های امضا کننده  اين گونه  پيمان ها  با افغانستان  ما  چه دور نمايی  از آينده ی  افغانستان خواهم داشت   ؟ اگر به گونه امضا پيمان اســــــــتراتــژيک امريکا و ترکيه ، امريکا و کشور شاهی ناروی باشـــــــد که با حفظ حاکميت سياسی ،حق خود اراديت ، حفظ تماميت ارضی آنها صورت گرفته و باعث رشــــــد زير بنا و دفاع از اين کشور ها تمام شده باشد برای افغانســـــتان يک چانس طلايی بوده و دروازه اقبالش بعد از قرن ها دقلباب گرديده اســــــــت.
رهبری سياسی کنونی افغانستان ا سازبرگ تمام احزاب چپ افراطی ، چپ نما و راست ميانه و راست افراطی    به خصوص جابجايی عناصر فاقد انديشه سالم با فساد گسترده     نه داشتن سليقه های اداری ، جابجای ملا ، مولوی  ،  شـــــــــيخ ، حضرت ، پير و امير    کليشی ،  نفوذ داده شده و با نفوذ    گسترده عوامل   استخبارات پاکستان ، ايران ، روس و چين در تمام دستگاه دولتی افغانستان گرديده که افغانستان در رديف نخست کشور های فاسد قرار داده و صدای مردم از بی عدالتی ، خيانت ، فساد مامورين اداری ، قضا و  پوليس به آسمان ها رسيده ، عدم پذيرش جامعه جهانی  با چنين شرايط گرفتن فاصله مردم از دولت ، عدم شفافيت مصرف بوديجه ، فرار سرمايه توسط مافيای جهادی ، طالبی و   دولتی از کشور همه وهمه  نويد بخش يک آينده با ثبات  در افغانستان  نيســـــت و بايد ســــــيســـتم تعويض گردد و دســــــــتگاه از اول تا اخير تصفيه و برای آرمانگرايان جای داده شود اميد برای جامعه جهانی و مردم افغانســــــــــــــــــــــــــــــــتان خواهد بود .
در حاليکه  از ضرورت های داشتن  روابط  راهبردی  در کشور  نه تنها  که ثبات  سياسی فزيکی  بلکه  ثبات روانی  رهبران    کشور  متعاهد است  که زير هر شرايطی  محور همکاری های  دراز مدت  از حافظه ی تاريخی  آنان  زائل نشـــــــــــــــــــــــود .
اگر افغانستان در يک شرايط  عادی  و با ثبات  قرار می داشت  ، امضا  اين پيمان ها و رهبردها   با کشور های قدرتمند جهان و منطقه  يک انقلاب ديپلوماتيک  و اپتکار  خارق العاده  تعريف ميگرديد . اما  در حال حاضر  افغانستان  در موقعيتی  قرار دارد  که  در هر سطح دولت  افراد آغشته به فساد ، امراض کشنده سياسی تجربه شده راست وچپ  قرار داشته و از هر طرف افغانستان آسيب پذير بوده ضرورت امضا چنين پيمان ها ضروری و حتمی  پنداشته ميشود تا برای بقا و شفافيت حضور خود حاکميت را از وجود همه استفاده جويان ، فاسدان ، غاصبان ، سالاران گوناگون و عناصر وابسته به ارتجاع منطقه تصويه ، پاک و يک تکانه اصلی را راه اندازند . پايان