پوهنیار بشیر مومن مسله مواد مخدره و مبارزه با آن يك امر اجتماعي ودارای جوانب مختلف است.اما از ديدگاه جامعه شناسي بايد به موضوع مواد مخدر در جامعه ما عميق تر نگاه شود. مواد مخدر به آن دسته از ترکیبات کیمیاوی گفته میشود که مصرف آنها باعث دیگرگونی در سطح هوشیاری مغز شود. بنابر اين لازم است تادر مورد علل وعوامل این تجارت خطرناک اندیشه نمود. شكل گيري
تدريجي شبكه فساد سبب اعمال مكرر، تلاش براي عادي سازي رفتار فسادآميز و تثبيت روابط مي شود و بدين ترتيب عرضه و تقاضاي سازماني و افراد مجزا را تمركز مي بخشد و قادر به جريان انداختن كالاهاي مبادله شده رنگارنگ مي شود كه در بستر يك سلسله معاملات نا مبارک انجام مي شوند: «كمك به صندوق هاي انتخاباتي، بازخريد يك روزنامه، پرداخت دستمزد يك همكار و مبادله اطلاعات، نصب مقامات اداري و هدايت شبكه هاي بازرگاني» در هم تنيده مي شوند. ولي همه اين ها پیرامون «هدف هاي خودپرستانه و ثروت فردي» است كه مي تواند عملي شوند و ادامه يابند. به همين جهت شبكه هاي فساد با ايجاد آشنايي، امنيت، اعتماد و حمايت، در گرد وبر اعضاي خود وفاداري هاي چندجانبه را در سطح جامعه ايجاد مي كند و با ایجاد روابط پيچيده بين اشخاص، ادامه كاري و اعتمادسازي را به امري معمولي تبديل مي كند.مانویل کاستلس جامعه شناس هسپانیاوی معتقد است كه «شبكه سازي سازمان هاي جنايي قدرتمند و هم دستان آن ها در فعاليت هاي مشترك در سرتاسر جهان، پديده اي جديد است كه تأثيرات حیرت آور بر اقتصاد، سياست، امنيت و در نهايت كل جوامع ملي و بين المللي مي گذارد: كسانوستراي سيسيلی، مافياي آمريكا، ياكوزاي جاپان، تراياد چين، قاچاقچيان هروئين تركيه، پوسس جامائيكا و هزاران دارودسته جنايي منطقه اي و محلي در تمامي كشورها در يك شبكه جهاني متنوع گرد آمده اند». قاچاق مواد مخدر مهم ترين بخش اين صنعت عالم گير است. ولي باید هر آن چه را كه دقيقاً به دليل ممنوعيتش در يك محيط نهادي خاص داراي ارزش افزوده مي شود به اين صنعت افزود: مواد راديواكتيو، اعضاي بدن انسان، مهاجرت هاي غيرقانوني، فحشا، اختطاف وغیره. كاستلس معتقد است كه «قاچاق مواد مخدر يك تجارت درجه اول است تا حدي كه قانوني شدن مواد مخدر شايد بزرگ ترين خطري است كه گروه هاي سازمان يافته جنايي بايد با آن مقابله كنند». آن ها مي توانند روي بي عقلی سياسي و اخلاق نابجاي دولت هايي تكيه كنند كه از پذيرش مهم ترين جنبه اين مسأله يعني تقاضا محرك عرضه است،اجتناب مي كنند. بنابر اين با وجود زخم هاي رواني كه زنده گي روزمره بر مردم وارد مي كند نياز به مصرف مواد مخدر گسترش خواهد يافت و جنايت سازمان يافته جهاني راه هاي لازم را براي تأمين اين تقاضا پيدا خواهد كرد. برخلاف ساده سازي عمومي حاکمان، تخصيص درآمدی که از فرصت ها و موقعیت های برتر به دست آمده باشد، ثروت حاصل ازکارغیرتولیدی و بادآورده یعنی رنت،مبتني بر مجموعه اي از ملاحظات بازاري و غيربازاري شامل روابط نژادي، منطقه اي، حزبي، هم مدرسه اي وغیره است كه بهترين راهنماي آن سياست است، پديده رنت یا سود از نظر جامعه شناسی به «الگو شدن نوعي رفتار اجتماعي و نوعي تيپ شخصيتي در سطح جامعه» منجر مي شود كه در آن رفتاري منحرف شده از وظايف رسمي يك نقش عمومي به علت ملاحظات خصوصي از قبيل شخصي، خويشاوندي، حزبي، محفل خصوصي وغیره دستاوردهاي پولي و شغلي «به يك روش كار موفق روزمره و غيرمذموم تبديل ميشود. در چنين شرايطي اول انسانها در تجربه روزانه در مييابند كه زور، رابطه و حلقه دوستان شخصی، تعيين كننده تر از عقل، استعداد و ايمان و حقانيت است و با عادي شدن چنين روابطي ابتدا عزت و غرور عقل ومنطق انسان ها درهم مي شكند و سپس اين انسان در دام هاي فساد كه هر روز اشكال متنوع تر به خود مي گيرند مي افتد. در اين روند يك سيستم اجتماعي سازمان نيافته در كل جامعه جاري مي شود كه به قول فیلیس آكرمن دانشمند امریکایی، «معيارهاي تصميم گيري كاملاً دل بخواهي و ناشناخته و حلقه رسمي فرماندهي نامشخص است». در اين حالت بهره جويي بي دردسر به عادت اصلي جامعه تبديل مي شود و درون دولت بااستقلال از دولت يكي مي شود و رگه هاي وطن پرستي، تعهدات آرماني، وابستگي هاي حرف هاي در سطحي وسیعتر دچار امحا مي شوند و فساد سياسي، اداري، اخلاقي و فردي به صورت ابعادي از يك پديده معين حاكميت جامعه در مي آيند و عقلانيت، قانون مداري ومسایل دیگر چه نقش اندكي در اين ميانه دارند. اين امر به قول كاستلس به يك درهم تنيدگي سياست، تجارت و جنايت تبديل مي شود كه مانورهاي سوداگرانه این گروه ها در اين بازار آشفته به آسانی جای میگیرد، دوام مي آورند و وسعت مییابند.بر بنیاد گفته های فوق عملامیبینیم که در حضور 48 کشور،افغانستان در پهلوی مصایب دیگر امروز به مرکز درجه اول مواد مخدره جهان مبدل شده است.از همه جالب تر اینکه با آمدن جامعه جهانی کشت کوکنارشدت هر چه بیشترگرفت. درین هیچ جای شک نیست که ناامنی، نبود تحصیلات، نبود یک زنده گی بهتر، دلایلی است که دهقانان تریاک کشت میکنند.افغانستان بزرگترین منبع تولید و قاچاق موادمخدر در سطح جهان بوده و95 درصد موادمخدر در افغانستان تولید میشود. این مواد از طریق مرزهای تاجکستان، پاکستان و ایران به بازارهای آسیایی و اروپایی قاچاق می گردد.براساس گزارش هاي اعلام شده از سوي سازمان ملل متحد، روند توليد موادمخدر در افغانستان در سال 2007ميلادي به هشت هزارو 200 تن يعني دوبرابر سال 2005 رسيده است. اين درحاليست كه ميزان توليد موادمخدر در سال 2001 یعنی در زمان حاکمیت طالبان كمتر از 200 تن در سال اعلام شده است. معلوم نيست چرا باوجود شعارهاي آمريكا و ديگر همپيمانانش در مبارزه با مواد مخدر انبارهاي افغانستان طي سال هاي گذشته نه تنها از وجود مواد مخدر خالي نشده بلكه هنوزجوابگوی نيازهاي همه كشورهاي جهان است. به قول راديو فرانسه: همین منبع متذکر می شود که قاچاقچیان مواد مخدر برسرزمینهای زراعتی آمده، دانه ها را در اختیار دها قین قرار می دهند، پیشاپیش بهای محصول را می پردازند و قاچاقچیان خود برای حمل محصول بلافاصله پس از برداشت بار دیگر بر سر زمینهای بازمی گردند.البته اين در حالي است كه مقامات روسي بر اين عقيدهاند كه اصليترين علت وضعيت دشوار اين كشور، قاچاق وسيع مواد مخدرازافغانستان است كه مسئوليت اين مسئله بر دوش آمريكاست كه كنترل اوضاع در اين كشور و مبارزه با اين پديده را بر عهده دارد. ويکتور ايوانوف، رييس مبارزه با مواد مخدر روسيه گفته است که حدود 500 لابراتوار مواد مخدر در ولايت بدخشان، در شمال افغانستان وجود دارند و براي نابودي اين لابراتوارها، به عمليات مشترک نيروهاي ناتو و روسيه نياز است. سازمان مبارزه با مواد مخدر روسیه با صدور اعلامیهای اعلام کرد که نگران توزیع انتقال از افغانستان به روسیه و آسیای مرکزی و در نهایت به اروپا است. در این اطلاعیه آمده است که تولید هروئین در افغانستان درسال 2011 نسبت به سال 2010 بیش از 2 برابر افزایش داشته است. این اطلاعیه افزوده است: اگر در جنوب افغانستان و ولایتهای هلمند و قندهار فقط خشخاش کشت میشد اکنون در شمال این کشور و بویژه در قسمتهای کوهستانی ولایت بدخشان به مقدار زیاد هروئین تولید و توزیع میشود که به روسیه و آسیای مرکزی میآید. در این منبع همراه با اظهار تأسف، اشاره شده است که 3 ولایت فاریاب و کاپیسا و بغلان نیز که در گذشته از کشت خشخاش در امان بودند در ردیف شهرهای کشت خشخاش در آمدهاند.همه میدانند، اگر جامعه جهانی بخواهد، کشت مواد مخدر در مدت یک سال از افغانستان برچیده میشود. مشفق جلال، تحلیلگر سیاسی میگوید: «به نظر میرسد دوام کشت کوکنار به نفع طرفهای درگیر در کشور است و جامعه جهانی علاقه مندی چندانی به تخریب کشت خشخاش در افغانستان ندارد». به گفته جلال، محو کشت کوکنار در افغانستان با امکاناتی که دولت و نیروهای خارجی در اختیار دارند، کار مشکلی نیست.همچنین در کنار بیمیلی برای از بین بردن زمینهای خشخاش، علاقه بانکهای بینالمللی به پول کثیف بدست آمده از تولیدات این زمینها آشکار است چراکه تجارت موادمخدر در کنار تجارت نفت و گاز سهم بزرگی در تجارت جهان دارد. رئیس اداره مبارزه با مواد مخدر روسیه اظهار داشت بانکهای آمریکا و اروپا به طور ضمنی از جریان پول حاصل از مواد مخدر استقبال میکنند. مدیر دفترملی سیاستهای کنترل مواد مخدر در دفتر اجرایی رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه با شبکه راشا تودی گفت: ما میتوانیم چندین تن مواد مخدر را ضبط و قاچاقچیان را دستگیر کنیم، اما نیاز واقعی ما قطع بودجه این تولیدات است. معلوم است که آمریکا و ناتو برای از بین بردن زمینهای خشخاش افغانستان اقدامی نکردهاند و بانکهای بینالمللی نیز به حجم عظیم پول کثیف که در آنها در جریان است توجهی ندارند اما کارشناسان معتقدند که وضع موجود باعث کشته شدن میلیونها نفر دیگر میشود.با وجود عملیات علیه مواد مخدر و کمپاین محو کشت کوکنار، ناتو با مبارزهیی دشوار در افغانستان که بزرگترین تولید کننده تریاک در جهان است، روبهرو است. 90 درصد تریاک، یعنی ماده اولیه هیرویین در جهان، در افغانستان تولید میشود. درآمد حاصل شده از تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان سالانه حدود سه میلیارد دالر برآورد شده است.احدیار، قاضی 31 ساله، دوسیه های مختلفی را نظارت کرده است، به قول او یک شهروند نیجریه کیسههای کوچک هیرویین را در شکمش جاسازی کرده بود، در میدان هوایی کابل بازداشت شده است. یک راننده ایرانی تریاک را در موترش به مقصد ایران پنهان کرده بود، و یک کانادایی لوازم کیمیاوی را به این منظور به کشور آورده بود.این قاضی جوان میگوید: «دهقانهای فقیر غالبا وقتی خشخاش کشت میکنند که قاچاقبران خارجی پول پیش پرداخت به آنها میدهند، و یا توسط طالبان ترسانده میشوند».سیف الدین سیحون، استاد فاکولته اقتصاد پوهنتون کابل میگوید : «خیلی از افراد و اشخاصی که در دستگاه دولت صاحب نام و نشان هستند، ثروت، سرمایه و همه هست و بود شان محصول و مولود مواد مخدر است و به همین دلیل اراده سیاسی برای مبارزه با مواد مخدر مقطعی، صوری و سطحی است». پس از سقوط طالبان در 2001، میدانهای هوایی و پروازهای اختصاصی آمریکا و انگلیس ازمیدانهای بگرام هلمند وقندهار ودر مجموع تمام افغانستان اصلی ترین محمل هایی است که امر قاچاق مواد را تسهیل می کنند. بهترین ابزار برای قاچاق بی دردسر بی شک پروازهایی است که هیچ نظارت و کنترلی بر آنها انجام گرفته نمیتواند. عملا بحث مبارزه این نیروها با مواد مخدر نیز منتفی است. نکته نگران کننده تر بر اساس گزارش اخیر سازمان ملل UNAMA & UNODC حدوداً 60 درصد تریاک افغانستان برای سهولت در حمل و قاچاق و تامین نیاز بازارهای جهانی، به هروئین و مرفین تبدیل می شود. برای این کار نیاز به تامین حدودا 12000تن (12 هزار) انواع مواد کیمیاوی و غیرکیمیاوی است. مهمترین ماده مورد نیاز برای انجام این فرایند کیمیاوی انیدرید استیک است که برای تبدیل آن میزان از تریاک به هروئین و مرفین، نیاز به تامین 1300 تن از این نوع ماده کیمیاوی است، جالب اینجاست که در حال حاضر نه یک لیتر از این ماده در افغانستان تولید و نه یک لیتر از آن در این کشور مصرف قانونی دارد. معدود کشورهایی قادر به تولید این ماده کیمیاوی بوده و طبق کنوانسیون سازمان ملل، خرید، فروش، حمل و مصرف آن زیر نظر مستقیم دفتر حقوقی سازمان ملل INCB صورت می پذیرد. نباید فراموش کرد که مفاد «کمیته سیصد »در این امر دوطرفه است.از یک طرف قاچاق مواد مخدر به خارج از افغانستان و از یک سو قاچاق موادکیمیاوی به داخل کشور. شگفت انگیز است که اربابان جهان قادرند يك خانه گلي و يا فرد تروريست را توسط موشكهاي پيشرفته هدف قرار دهند، ولی از نابود كردن هزاران لابراتوار توليد هروئين در افغانستان خودداري ميكنند! بر این اساس میتوان گفت مواد مخدره لوکوموتیف تروریزم است که کسی آنرا در مبارزه ضدتروریزم وکسانی آنرا برای پیروزی تروریزم بکار میبرند، چون به نفع طرفین است لذا هر روز رونق بیشتر میابد وبازنده اصلی مردم بیجاره وبی دفاع افغان است نه معامله گران. سازمان ملل متحد در همین زمینه طی گزارش اعلام میکند که تنها در سال 2009، بیش از 38 تن اسید برای ساخت مواد مخدر صنعتی به داخل افغانستان قاچاق شده است. و لی این نکته واضح نگردیده که این اسیدها از کجا به خاک افغانستان وارد شدهاند. عدم نابودسازی مزارع خشخاش توسط نظامیان آمریکا وانگلیس، تضمین خرید تریاک تولیدی برخی ازدهقانان افغان توسط اینها و تشویق مردم افغان به توسعه کشت تریاک به جای کشت برنج و مالداری از جمله اقداماتی است که نظامیان آمریکا در افغانستان انجام میدهد و رسانههای جهان گاه وبیگاه آن را منتشر میکنند. برخي گزارش ها حاكي از اين است كه انگليس در ولایت هلمند به كمك نيروهاي طالبان توانسته انحصار كشت، توليد و تجارت مواد مخدر در اين ولایت را به دست بياورد و اين در حالي است كه مقامات انگليسي به فكر ارائه طرح هايي مبني بر مبارزه با قاچاق مواد مخدر در اين كشور هستند. به گزارش آژانس خبري صداي افغان برخي مقامات در وزارت دفاع انگلستان تاييد كرده اند كه گويا تعدادي از نظاميان اين كشور از طريق طیارات نظامي مواد مخدر را از خاك افغانستان خارج مي كنند. اين آژانس به نقل از 'ملالي اسحاق'، نماينده مردم قندهار نوشت: دور از ذهن نيست كه نيروهاي انگليسي در قاچاق مواد مخدر دست داشته باشند زيرا تا به حال نتوانسته اند مزارع كشت مواد مخدر را از بين ببرند. به گفته سيد اسحاق دلجو حسيني تحليل گر مسائل افغانستان، كنترل لابراتوارهاي مواد مخدر توسط نيروهاي خارجي، حراست نيروهاي انگليسي در هلمند از كشتزارهاي مواد مخدر، اطمينان دادن به دهاقین براي كشت اين مواد، توليد 8400 تني مواد مخدر و در آخر افشاگري هاي زيادي كه در نشريات غربي و آمريكايي شده است، جاي ترديدي را باقي نگذاشته اند كه اين نيروها نه تنها به فكر مبارزه با مواد مخدر نيستند بلكه اين جريان را تقويت مي كنند. ايوانف ادامه ميدهد كساني كه كار ترانزيت مواد مخدر را اداره ميكنند، امروز در حقيقت بازيگران مالي و اقتصادي جهان و رهبران پشت پرده جهان و خصوصا طراحان و بانيان واقعي بحران اقتصادي جهان هم هستند. ببینید تقريباً يك هزار و 500 عسکر ناتو فقط با يك نفر عضو القاعده وطالبان در افغانستان در حال آماده باش هستند و هزينههاي سالانه ماليات پردازان براي نابود كردن يك نفر عضو القاعده یا طالب حدود 300 ميليون دلار است. به هر حال نباید فراموش کرد كه تجارت مواد مخدر در جهان امروز تأثير مستقيم شگرفي هم بر اقتصادهاي ملي، هم فرهنگ بومي و هم روان اجتماع مردم دارد. طوري كه در بعضي از كشورها ازجمله كلمبيا، پرو، بوليوي، نيجريه وکشور ما افغانستان اين تأثير تعيين كننده است. امروز شبكه جهاني جنايت با توده هاي بسيار وسيعي از مردم افغانستان چه از طريق ارتباطات فرهنگي و قومي و چه در ارتباط با معاش روزمره آن ها پيوند تنگاتنگ روزانه برقرار كرده است و بزرگي اندازه سرمايه اين شبكه جهاني، اقتصاد اين كشور را در خود فرو برده است.چنانکه گفته آمدیم خارجیها قسمت اعظم گروه مافیای مواد مخدر را تشکیل میدهند و شبکههای بزرگ مافیای مواد مخدر، خارج از مرزهای افغانستان فعالیت میکنند که توسط قدرتهای بزرگ یا بهتر است گفته شود « کمیته سیصد» از نظر اقتصادی و سیاسی حمایت می شوند. با وجود تمام زد وبندها، جامعه جهانی میتواند با سرمایهگذاری در بخش زراعت افغانستان نقش ارزندهای در مبارزه با مواد مخدر داشته باشد، ومیتوانند از مثال دولت شاهی هالند در زمان حضورش در ولایت ارزگان ،که مردم را در کشت زغفران وتوسعه باغ های بادام کمک ورهنمایی میکرد، پیروی کنند ویا حد اقل آن پروژه های نا تمام را تمام کنند. عدم توجه عميق به قاچاق موادمخدر از اين منظر، مي تواند مصیبت های تازه را به این مردم فلاکت زده به ارمغان بیآورند. اما تا زمانی که یک دولت ملی ومتخصص بوجود نیآید وزیربناهای افغانستان بازسازی نشود، انرژی برق برای مردم تهیه نگردد و حد اقل جایکار برای افغانها میسر نشود، مبارزه با مواد مخدر مانند حوزه های دیگر غیر عملی وعوامفریبی است.