میرعنایت الله سادات
سایه روش نام کتابی است از نویسندۀ توانای کشور ما ، محترم یاسین بیدار که اخیرا بدستم رسید. این اثر مجموعه ای میباشد از30 مقالۀ ناب که در اوضاع و احوال مختلف و متفاوت ، پیرامون قضایای محوری افغانستان و منطقۀ ما در 311 صفحه نگاشته شده و یا بنا بر اهمیت فوق العادۀ آن از جانب مؤلف ترجمه و درین کتاب گنجانیده شده است .
کتاب سایه روشن نه تنها از نظر متن ، دلچسپ و پر محتوی میباشد ، بلکه ظاهر آن نیز با قطع و صحافت مرغوب آماده شده است . دیزاین روی جلد ، گویایی خاص داشته و خواننده را در جهت درک انگیزۀ تحریر کتاب استقامت میدهد .
مقالات مندرج در کتاب به وضاحت میرساند که منظور بیدار از نشر این مجموعه چی بوده است ؟. او پاره ای از معضلات جامعۀ مارا که هنوز هم روی آن کمترصحبت میشود ، صادقانه به بحث گرفته و میکوشد خواننده را از علل پیدایش این معضلات اگاه بسازد . او از گفتمان و مباحثات کاوشگرانۀ روشنفکران حمایت نموده و آنرا گام اساسی درجهت« بیداری ملی » افغانها میداند .
کتاب نه تنها معلومات وسیع در مورد توطئه های کشور های ذیدخل در امور افغانستان میدهد ، بلکه یک نقد غیر جانبدارانه و علمی را از راه و روش فکری چپ دیروز نیز انجام میدهد. شمار زیادی ازین اطلاعات قبلا" منتشر نشده و برای بار اول در اختیار خوانندگان قرار میگیرد .
ماموریت بیدار در دهلی جدید و سروکار وی با ژورنالیست ها و کارشناسان مجرب سیاست های منطقـۀ ما ، بر معلومات او افزود و این فرصت را به وی داده است تا حوادث و خصلت های جیوپولیتیک کشور های منطقه را در مقالات اختصاصی خود بطور همه جانبه بازتاب بدهد . گنجانیدن ترجمۀ سه پسگفتار(ایپیلوگ) محقق و افغانستان شناس معروف ( لوئیس دوپری) برکتاب
" افغانستان" درین مجموعه بی مورد نمی باشد . زیرا این پسگفتار ها حاوی پیش بینی های داهیانه بوده ، سیر حوادث و آشوب های مقارن با سقوط رژیم شاهی را الی اول جنوری 1980 به بررسی میگرد. در همین سالهاست که بی ثباتی قدرت دولتی در افغانستان ، زمینه ساز تشدید مداخلات پنهان وعریان قدرتهای خارجی در سرزمین افغانها گردید. بخاطر آنکه نظریه پردازی روی حوادث آن مقطع ، مسیر غیرجانبدارانه را بخود بگیرد . بیدار قضاوت خودرا( چون خودش درین سالها منسوب به یک جریان معین سیاسی بود) کنار گذاشته و این اثر را با نهایت امانت داری و توانمندی ترجمه مینماید که مطالعۀ متن زیبا و روان آن ، تقدیر خواننده را بر میانگیزد.
بیدار در سطر آغازین مقدمه بر کتابش این سوال را مطرح میکند که " روشنفکری چپ افغانستان در کجا ایستاده است ؟ " . واقعا" این یک سوال بجا و پر معنی بوده و هر آنکس که خودرا به آن جناح منسوب میدانست ، باید در صدد دریافت جواب به این سوال برآید.
بیدار از جمله محدود کسانی میباشد که برای تجدید وحدت نیروهای مترقی و روشنفکر، خدمات شایسته یی را با قدم و قلم انجام داده است. درین کتاب موارد زیادی را میخوانیم که به همین موضوع اختصاص دارد. در نوشته های او بازنگری و توصیه روشنفکر افغان به نو اندیشی ، حایز جایگاه خاص میباشد . درین راستا ، کاپی کاری و تقلید های نامناسب را که با منافع اکثریت مردم ما سازگار نیست ، در اتکاء و اشاره به تجارب گذشته مورد نکوهش قرار میدهد. روی همین منظور موازی با تاکیداتش مبنی بر نو اندیشی ، اتکاء روی ارزش های ملی را ضروری و تأخیر ناپذیر میداند .
به باور بیدار، ناسیونالیزم افغانی محملی است برای تشکیل ملت واحد و حیثیت سپر دفاعی را در برابر نفوذ و مداخلات اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی اجانب دارد
او بخاطر نیل به یک تفکر ملی ، دنباله روی و وابستگی از مشی قدرتهای خارجی را مردود شمرده وبه هموطنانش توصیه مینماید که روی وعده های دروغین آنها حساب نه نمایند . حوادث چند دهه ای اخیر نشان داد که آنها تنها درچاچوب منافع خودشان عمل نموده و شعار های انسان دوستانه و انترناسیونالیستی ایشان از قلب و وجدان آنها نشأت نمی نماید .
چاره و راه نجات ازین منجلاب ها را مؤلف در رشد و تقویت "بیداری ملی" سراغ مینماید. درین راستا ، او به سهمگیری و رسالت روشنفکران افغان ، بخصوص روشنفکران چپ ، بخاطر ریشه کن کردن فساد و بی عدالتی تأکید مینماید . این یک تاکید کاملا" بجا است .
روشنفکر افغان دیر یا زود وارد صحنه ای مبارزات ملی بخاطر عدالت و آزادی مردمش میشود. هیچ جامعه بدون یک حرکت انتقادی نمی تواند وجود داشته باشد. شاید در مقاطع مختلف تاریخ این حرکت سرکوب شده و صدای آن ناشنیده بماند . اما این به آن معنی نیست که حرکات اعتراضی به هدف اصلاح جامعه برای همیش نا مؤثر میمانند .
قبل ازروی آوردن دولت چین به اقتصاد بازار آزاد و فروپاشی دولت شوروی ، این برداشت دراذهان بخشهای از مردم جهان ، القاح میشد که گویا یک "روشنفکر چپ" باید حتما" کمونست بوده و در اصولی بودن او هیچگونه شک و شبه وجود نداشته باشد . در آنوقت با کلمه ای "چپ " تجارت سیاسی میشد . چنانچه خود " احزاب کمونست" چین و اتحاد شوروی همدیگر شانرا خارج اصولیت قلمداد کرده و یکدیگر را " شووینیست" و "ریویزونیست " خطاب میکردند. اما امروز اصطلاح " چپ" از انحصار فکری آنها بیرون شده و به مفهوم واقعی آن استعمال میشود .
وقتی یک روشنفکر در برابر فساد اداری ، استبداد و بی عدالتی به پا ایستاده و اعتراض خودرا در چوکات قانون ، بلند کرده و مشی اصلاحی را در پیش میگیرد ، فی الواقع به "جنبش چپ" تعلق دارد . ضرورنیست که این شخص به کدام مکتب خاص فکری متعلق باشد .
بالعکس ، آنهایی که از نقایص و نارسایی ها در سیستم اقتصادی و نظام اجتماعی دفاع مینمایند ، متعلق به "جناح راست" اند.امروز می بینیم که روی فساد اداری ، بی عدالتی و جنایات شماری زیادی از بلند پایگان حتی در کنفرانس های بین المللی مربوط به معضلۀ افغانستان صحبت شده و بخاطر ریشه کن کردن آن ، تصامیم جهانی اتخاذ میگردد.اما در عمل هیچ نتیجه یی مطلوب به دست نمی آید. زیرا مجریان این تصامیم هم همان هایی اند که به فساد و جنایات آغشته بوده و بخاطر منافع خود شان ، میکوشند که همین وضع حفظ شود. آنها هیچگاه توان مبارزه با عوامل بدبختی جامعه را ندارند.
همین واقعیت آشکار، ثابت میسازد که تاکیدات محترم بیدار روی نقش "روشنفکری چپ"
و رسالت آن در جهت حل معضلات افغانستان کاملا" بجا و درست میباشد. جنبش چپ در بطن جامعۀ ما وجود دارد ، ولی اهداف ، راه و روش آن در مقطع کنونی بازنگری نشده و هواداران این جنبش روی یک مشی مشخص و اهداف معین بخاطر"بیداری ملی" و نجات وطن شان به توافق نرسیده اند . این توافق خود بخود بدست نمی آید . چنانکه محترم یاسین بیدار این اثر را درین راستا به نشر رسانیده است ، باید روشنفکران مطرح جامعۀ ما نیز حاشیه روی را کنار گذاشته و روی معضلات محوری جامعه ای خود شان به گفت و گوی غیر جانب دارانه ، صادقانه و علمی بپردازند . امیدوارم که نشر این کتاب، سرآغاز یک بحث جدید برای دریافت پاسخ به " چه باید کرد؟ " های باشد که اکنون در برابر تمام روشنفکران افغان مطرح است .
نگارندۀ این مقال گرچه با برخی ابراز نظرهای محترم بیدار در رابطه به دکتورین هردو "سیستم اقتصاد مرکزی " و" سیستم اقتصاد بازار آزاد " موافق نیست و مباحثه روی این تفاوت نظر، ایجاب یک گفتمان مشخص را مینماید. ولی با ابراز احترام به نظریات شان ، نشر کتاب "سایه روشن " را برایش تبریک گفته و مطالعه ای این اثر زیبا و خواندنی را به تمام رهروان علم و دانش توصیه مینمایم . پایان