عبدالباری "عارض"
آنعده ازلومپینان سیاسی که گاهی کیش جهاد و اسلام را به تن میکردند وگاهی هم درجواراشغالگران سنگ د یموکراسی ،ازادی وحقوق زن را به سینه می کوبند باردیگر موقع آنرا یافتند تا برای امتیازگیری ویا کسب پول نا مشروع به صف بندیهای جدید و اتحاد های جدید بپردازند.
آنان درین کار سا بقه و تجربه کافی دارند ما به یاد داریم که کابل عزیزبه خاک وخون کشانیده میشد و باز فردای آن اعلام اتش بس مینمودند وگروپها واتحادهای جدید طرح ریزی میشد همچو شورای هماهنگی، اتحاد شمال وغیره که درآن جنبش ملی؟ و حزب وحدت گاهی درکنار حکمتیار قرار میگرفتند ونصف کابل را به ویرانه میکشید و گاهی هم درکنار جمیعت وشورای نظار قرارمیگرفتند .
آنگاه کابل را کشوربیگانه بمبارد نه کرد بلکه همین لومپینان سیاسی بودند که طیارات و بمب های پنجصد کیلویی را برمردم بی دفاع کابل میریختاندند دیری نمی گذشت که باز برسرخون شهریان کابل تجارت نو اغاز میشد. شورای هماهنگی ازهم میپاشید و حزب وحدت و جنبش باردیگر درکنار جمیعت قرار میگرفت وباز شعله های اتش را فزونتر میساخت آنان درهرصف ارای جدید امتیا زاتی را ازبیرونی ها کمایی میکردند.
آنان درحقیقت به قوتها استعمارگرجهانی روحیه ضد وطنی ومردمی خویش را به نمایش میگذاشتند تا درصورت ضرورت هرکشور بیگانه به استخدام آنان بپردازد چنانچه منابع استخباراتی امریکا درهنگام حمله بر افغانستان به ریس جمهور بوش اطمینا ن دادند که رهبران وقوماندانان افغانی به پول بسیا رکم خریده میشوند وحا ضربه هرنوع وظیفه میبا شند .
اکنون که تحت نام لویه جرگه فا قد صلاحیت ، باردیگر زمینه فساد مساعد میگردد چانس خوبی برای بدست آوردن امتیازات نا روا برای تاجران سیاست و دیموکراسی مهیا گردیده است وبرای آنکه خدماتش فراموش نشده باشد ویا ازنظرها دورنمانند دست به اتحاد های جدید میزنند اتحاد های که به وضوح تفرقه وعدم اتحاد آروزوی آن نمایان است. سابق یک اتحاد شما ل بود اکنون بر چهار قسمت جمیعت اسلامی در وجود استاد عطا و صلاح الدین ربانی و عماد ، تغیر و امید در وجود عبدالله وچکیده های جمیعت وشورای نظار، و اتحاد جنبش و وحدت که گذشته درخشانی درتاریخ کشور دارد ازجانبی هم حکومت که ازتفاله های تنظیم های جهادی؟ تشکیل گردیده است.
هرکدام آنان سنگهای درشتی از خدمت به استعمار را به سینه می کوبند و کلمه دیموکراسی را جاگزین جهاد و اسلام ؟ نموده است. آنکه تا دیروز بنام جهاد و اسلام استادان و محصلین را کافر گفته نشانه میگرفتند و ثروتهای را در ریختاندن خون مردم بی دفاع و ویرانه های کشور جستجو میکردند امروز چنگ به دامان دیموکراسی زده اند و دانستند که نقاب دیموکراسی عایدات بیشتری دارند. این عده لومپینان سیاسی هما نقدریکه بر ملت و مردم ظالم و بی رحم اند درنظر باداران شان ذلیل ومحقراند. ولی آنان نه به ذلت می اندیشد ونه به شخصیت صرف پول میتواند خاطرانان را اقناع نما ید.
ازجانبی هم آنان مطمئن اند که آنقدر تشنجات و دشمنی ها را درملت وکشور ایجاد کرده اند که تا آنان زنده باشند میدان حساب وپرسان نمی رسند اجنبیان هم حصارهای کانگریتی را بر دفاتر ومنازل آنان جهت حفاظت شان ازمردم دور داده اند و حفاظت آنان غرب را مجبور ساخته بر تعداد اردو و پولیس افغان بیافزاید تا قطعات منظم دوروپیش منازل، کارته ها و دفاتران آن قرار داشته باشد که البته مصارف حفاظت آنان رانیمی ازملیاردها دالریکه بنام کمک با مردم افغانستان سرازیرمیشود تشکیل میدهد و این مطلب را ازهمه بهتر امریکا میداند .
درین میان گناهکاران ومجرمین مردم افغانستا ن پنداشته شده مستوجب مجازات دانسته شده اند. همین سبب است که گاهی بمبهای روسی برفراز قرات وقصبات میریزند و گاهی هم طیارات مدرن استعمار اسمان بی کسان را در دود وغبار فرومیبرند. مردم مادیگه گریان نمیکنند بیش ازسی سال گریستند دیگه اشک های شان خلاص وخشک شده است صرف به طرف آسمان می بیند که اگر یک نیروی الهی و فرشتگان آسمان آنان را نجات دهند. آنها میدانند که مدعیا ن حقوق بشر ودیموکراسی نیز زندگی را برآنان روا نه میدارند . ترس آن موجود است که بن دوم هم مقدمات یک جنگ جدید یک دهه دیگر را فراهم کند و باردیگر کارد های تیز تررا بدست خفا شان معلوم الحال قرار دهند. با وجود آنکه این لومپینان سیاسی ازجانب همین مدعیان حقوق بشر اولا جنایتکاران جنگی قلمداد شدند ولی امروز آنان را ناجیان کشور و رهبران مردم قلمداد میکند وبرکرسی های بلند کشور دیسانت نمودند .
با تحلیل از اوضاع کنونی کشور و برخوردهای جامعه جهانی ؟ ثابت میگردد که عدالت تنها وتنها عدالت الهی است. آنکه سفید وسیاه، ثروتمند و غریب ، بدون در نظرداشت لیسان، قوم و سمت همه برایش یکسان اند صرف نزدیکتر آنرا در پرهیزگاری و تقوا ی شان خلاصه نموده است . حیله ها و نیرنگاه های مستبدین و یارانش به هیچ نامی، چی دیموکراسی باشد و یا حقوق بشر و یا کمونیزم، نمیتواند دیگه مردم ما را اغفال نمایند و یا به آن یقین پیدا کند صرف به محاکمه کشاندن مجرمین جنگی میتواند اعتماد مردمی را به حکومت ها و د یموکراسی دوباره احیا نماید.
ما از گذشته از عمل کرد جامعه جهانی؟ میدانیم که بار دیگر تحت نام این جرگه و یا آن جرگه پول های آماده ساخته اند تا به جیب های اجینتهای شان بریزاند و بار دیگر آنان را به جنگهای جدید اماده و سازماندهی نمایند. از همین سبب است که وکلای به اصطلاح ملت داد از غیرقانونی بودن جرگه میزند. آنان تشویش دارند که مبادا از امتیازات بی بهره نماند ولی آنان به خطا رفته اند. اگر آنانرا از امتیازات ناروا بی بهره می ماندند چگونه برتقلبات انتخاباتی شان امریکا و نما ینده سازمان ملل متحد مهرصحت و تایید می گذاشت . مطمئن باشند به جز از انها هیچ کس دیگر نمیتواند مورد اعتماد دالرمینان قرار گیرند همچنان ما ازهمین کشورهستیم ودیده ایم که انها چقدر داد و فغان زدند وگریبانها را پاره کردند تا مورد اعتما د وتفقد ارباب غرض قرارگیرند. ارباب هم هیچگاه انها را از دروازه خود مایوس وبی بهره نخواهند راند خواه نا خواه چیزی به کچکول شان خواهد ریختاند. انگاه تما ما خواسته های متحدین غربی را خواهید پذیرفت ولی تاریخ کشور به دقت اعمال و کردار شما را نظارت میکند ودرسینه خود حفظ میکند ،عملا دیده شد که آنان بی سواد را جنرال می سازد و ماستر و لیسا نس را بیکار مینماید. اینست قدرت وبرشما است که دامن این قدرت را رها نکنید . تحقیر، ذلت و توهین مهم نیست ولی پول و قصر به اسانی به دست نمی اید. من درینجا از طالب یاد نکردم زیرا ضرورت نبود آنان هم چکیده های همین تنظیم ها اند. ولی درهنگام ویرانی کابل، کشتار دسته جمعی شهریان کابل و تقسیم کشور وجود نداشتند. اما از مسئولیت قضایای بعدی بری الذمه شده نمیتواند و نه هم کمونستان ازین مسئولیت مستثنی شده میتواند ولی قضایای جاری حالت خشنتر آن است نه کمونست ثروت اندوخت و تاراج کرد ونه هم طالب . هیچ نشانی ازقصرهای آنان و یا غصب زمین ها به ارتباط اآنان وجود ندارد، بلکه چنین خصایل از ممیزات انحصارگران امپریالیست است نه از اسلام گرایان ویا کمونستا ن!
مردم مظلوم وبی کس کشورما درابتدا، ورود امریکایی ها را پایان بدبختی های خود دانستند خوابهای رنگین کمان را دیدند اما به زودی بوی باروت گلواش را خفه ساخت، بزودی مصروف پوشیدن کفن ها به اطفال شان شدند. بزودی عروس ها را با دستان خینه به قلب زمین سپردند . ولی تا جران خون و استخوان انسانها هیچ حیا نکردند از خدا هم نه ترسیدند بر بیچاره گی و معصومیت مردم هم رحم نکردند عوض نان بمب ها را نثارشان کردند، به عوض خانه کلبه محقرشانرا ویران کرد به عوض لباس استخوانهای شانرا به شکل یاد گاربا خود بردند.
متاسفانه هیچ کس پیدا نه شد که یک اتحادی را برای نجات این ملت مظلوم سازما ندهی نمایند اما وقتی مسئله جرگه و سند ستراتیژیک مطرح شد خواب را برخود حرام کردند و در پی امتیازگیری و اتحادهای جدید برآمدند چون اکثریت تلویزیون ها به فند متحدین می درخشند لذا کمره های خویشرا در بزرگ نمایی آنان بکاربستند و چنان وانمود کردند که این بی سوادان و کم سوادان میتوانند رهبری کشور را عهده دارگردند آنان هستند که از ازل مستحق قصر و دالر هستند. ولی بارکج به منزل نمی رسد شمادید که بزرگترین قدرت جهان (روسیه کنونی) چگونه به زانو درآمد و دیواربرلین فروریخت . که هردوی آن معجزه قرن تلقی گردید.