دوکتور صلاح الدین سعیدی – سعیدافغانی
نوشتـۀ جناب محترم هاشم انوری را تحث عنوان فوق بتاریخ ۰۸/۰۸/۲۰۱۱ در سایت وزین افغان جرمن آنلاین ناشرواقعی و رسالتمند افکار و اندیشهای افغانان با دقت تمام مطالعه کردم. مطالب متذکره دیدګاه و بخشی از حقایق از جامعه ماست که از نظر جناب شان به خواننده پیش کش شده که امید مسؤولین امور افغانی نیز آنرا بخوانند و تعمق کنند.
من چندی قبل نوشتۀ تحلیلی را در رابطه به مسایل کشور- امر صلح و جنګ درافغانستان و منطقه و راه های حل آن - به یکی از مسؤولین دولتی اعطای کردم از لابلای صحبت ها و افاده ها چنین معلوم میشد که علاقمندی و اساس موجودیت، بقا، ماندن و عدم باقی ماندن وی درپُست مذکوربه اساس معیار های دیګر قرابتی، خدمتګار بودن به حلقات معیین و روابط خوب به آنها به ولی نعمت ها است، تا شایستګی و خدمت ګاری، تا تفکرو تعمق و جستجوی راههای حل و بیرون رفت ازتراژیدی مردم افغانستان وجامعۀ جهانی.
به فهم، درک و احساس من وی چندان به حل مسایل کشوری و رنج و غم کشور ما و امر صلح علاقمندی نشان نمی داد. امید این مشکل سراسری مسؤولین امور افغانی نباشد. به هرصورت واپس به موضوع:
مصالحۀ سیاسی به فهم من معامله و خیانت به اعتقادات خویش نیست. مصالحۀ سیاسی تسلیمی و توافق و قبول نظر مقابل نیست. مصالحۀ سیاسی دریک جامعه توافق براین است که حاکمیت و مشروعیت حاکمیت از آن مردم است. این مردم اند که باید انتخاب کنند کدام نسخه و برنامه رای برای حل مسایل مطروحه تعین و انتخاب میدارند. مصالحه که حاشیه کشاندن مردم و توافقات در جرګه ها وکنفرانس های فرمایشی و معامله و تقسیم غنایم نیست. (درموردتفاصیل درنوشته های دیګر داشتم.).
میدانیم که یک حرکت و سازمان سیاسی در مراحل مختلف عمر خویش قرار داشته و بود و بخاطرداریم که بخش از حرکات و سازمان های سیاسی که به آنها یاغی، باغی و دشمن خطاب میشد و عملا کار های تخریب کارانه میکردند به جنبش های ملی و مقاوت مبدل شدند این حتمی نیست درتمامی موارد صدق کند.
با وجود تمام این مسایل باید قبول کرد که تا زمانیکه در سیتج سیاسی نماینده ای تمام نیرو های واقعی مردم نماینده نداشته باشند درآن جامعه صلح دوامدار آمده نمی تواند. به فهم، شناخت و تحلیل من صحت پیشنهاد، طرح صلح و تفاهم سیاسی در اصول وقواعد معین و چوکات که قسما بالا متذکرشدم به جای خود باقی است ومنطق خویش را دارد. برخورد احساساتی و رد این اصل تأتیرات متضاد وعکس دارد(کنتراپرودکتیف). برخورد احساساتی آب به آسیاب دشمن میرزد. لست قتل و خون مردم طویل میشود و این تراژیدی را ادامه میدهد.
جامعۀ جهانی، مردم ما و دولت افغانستان باید بداند که پالیسی سازان اصلی پاکستان تا زمانیکه به آرزو های خویش نایل نه شوند کما کان جامعۀ جهانی را فریب خواهند داد و از جامعۀ جهانی جزیه خواهند ګرفت. پاکستان به اندازهء کافی کدر و امکانات در داخل افغانستان و حتی پُست های دولتی افغانی و در صحنۀ جنګ دارد که اهداف خویش را عملی سازد. درست است که صلح بدون پاکستان درافغانستان تقریبا نا ممکن است. اما صلح تحث تأثیر پاکستان هم مشکل را حل نه خواهد کرد. باید روشن ساخت صلح به کدام قیمت؟ صلح مؤقت و یا پایدار؟ من به این باورم که صلح به کمک پاکستان صلح مؤقت و غیر پایدار خواهد بود. لذا اګر جامعۀ جهانی حل مشکل افغانستان، حل و ازبین بردن خطر صلح جهانی و رهایی خویش را ازین منجلاب و ورطۀ هلاکت میخواهد باید مشکل را در پاکستان حل کند. پاکستان ایجاد شده در سرزمین بیګانه نه خواهد ګذاشت در افغانستان حاکمیت مستقل، متکی به خود در افغانستان ایجاد شود. هرقدر جامعۀ جهانی با پاکستان شف شف کند بیشتر اولادش کشته خواهد شد. (توجه کنید به ادامۀ سیاست فریب وآغوا ګری پاکستان در مصاحبه های آقای رحمن ملک وزیر داخلۀ پاکستان در ابتدای همین ماه در لندن – بی بی سی رادیو ۴ ساعت هشت چهل دودقیقۀ صبح). مسلم این است که ایران هم اهداف خویش را در افغانستان دارد و با مصرف پول های ګزاف و امکانات کدری کافی غرب، امریکا و جامعۀ جهانی را در افغانستان خسته و مانده ساختن میخواهد. مصالحه ومنافع آزمندانۀ دیګر همسایه ګان، حرص و تشنګی غیر رفع شدنی زر اندوزان داخلی، تعصب، پیشداروی، فتنه های قومی، مذهبی، منطقوی، قدرت طلبی ها و ......... دیګر عوامل اند که به تراژیدی ملت و کشور ما و خطر صلح در منطقه و عوامل قربانی اولاد کشور ما و جامعۀ جهانی اند.
و اما درمورد مصالحه با کې ؟ ( امید در اختصار نویسی باریکی های لازم افادوی را فراموش نه کنم و سبب سؤتفاهم نشوم)
مصالحۀ سیاسی با افغانیکه خانه اش سوختانده شده، زمین اش غصب، به عزت اش تجاوز شده ، حاکمیت محل جزء از مرتکبین اجرام متذکره است. وی رفته سلاح برداشته و مجبورا درخدمت استخبارات اجانب قرار ګرفته و حتی برای تأمین عدالت مرتکب جنایت میشود.
مصالحۀ سیاسی با افغانیکه که خدمت به اسلام و طن را درهمین سلاح برداشتن و جنګ میداند و فهم اصلی از دین صلح، صفا، اخوت وبرادری، ګذشت و عفوه و عظمت اسلامی را فراموش کرده و راه تشدد را ګرفته و آنرا یګانه راه درست میداند.
مصالحۀ سیاسی با افغانیکه از ناموس وطن و دین خویش دفاع کردن قصد دارد و درعمل چیزی خلاف میل اش، ناخود آګاه و یا هم با افراط وتفریط عملا مرتکب جنایت میشود.
مصالحۀ سیاسی با افغانیکه ویا با حزب و سازمان که از اشتراک در حق تعیین سرنوشت ملت خویش محروم ساخته شده و راهـهای متمدن تحقق نسخه هایش از نزدش ګرفته شده و به تشدد وادار ساخته شده ودروطن خویش بی وطن است.
لست کسانیکه باید با وی تفاهم و مصالحۀ دقیق و درست شود، عریض وطویل است.
و اما این اداره و این حاکمیت موجود با روش های خویش میتواند به چنین مصالحـۀ سیاسی برسد؟ متأسفم که جواب منفی است. مصالحۀ سیاسی یک پروسه است، ایجاد فضای اعتماد است، شناخت جایګاه خود و دیګران است، حق بینی است، اعتقاد به اصول درست مصالحه است. درنظام که مسؤولین امور و حلقات اصلی و کلیدی به مصالحۀ سیاسی معتقد نباشند و مخالف سیاسی را جنایت کار بدانند چطور میتوانند که مصالحه بکنند؟ نتیجۀ همچو تبلیغات به نام مصالحه و نتایج آن قبل از همه واضح است. جزء بُن بست به جای نه خواهد رسید.
بلی برای کوتاه شدن وپایان دادن برادر کشی باید تدبیری ګرفت تا همچولست ها که شما آورده اید از بین برود. این تدابیر کدام اند؟ مصالحهء سیاسی تعریف شده جزء این تدابیر اند. دولتداری خوب، حاکمیت قانون، انتخاب راه های علمی وعملی حل مسایل و .... اما بکارګیری این روش ها عملا اولا داخل شدن در یک سلسله حلقات مافیایی و اجنبی میطلبد که این به ذات خود مشکل ایجاد میکند.
اما راه حل کدام است و جناب محترم محمد هاشم انوری کدام الترناتیف، قایمقام و عوضی معقول برای مصالحۀ سیاسی دارند؟ متأسفانه ما اعتراض میکنیم و مشکل را مطرح میکنیم اما راه حل را پیشکش نمی کنیم. جنګ راه حل نیست و مشکل افغانستان قبل از همه مشکل سیاسی است.
پایان