م .نادر
امر ا لله «صالح» در مصاحبه اش در برنامه « به عبارت دیگر» شبکه جهانی تلویزیون فارسی بی. بی. سی صاف و سچه مردم افغانستان را به ادامه و گسترش جنگ داخلی و دفاع از منافع غربی ها در افغانستان فراخواند.
بتاریخ 3 می ، در برنامه « به عبارت دیگر»تلویزیون فارسی بی. بی. سی ما شاهد مصاحبه و به تعقیب آن بتاریخ 5 می، در لباس اپورزسیون در کنار عبد ا لله عبدا لله ما شاهد ، سخنرانی تند و غیر عادی و چشمان ۥپر از اشک اقای امر ا لله صالح رئیس پیشین استخبارات دولت سراپا فاسد ، نا کار امد و بحرا ن زای افغانستان ، بودیم .
هر گاه این مصاحبه و سخنرانی که همزمان چند روز بعد از کشته شدن اسامه بن لادن رهبر شماره یک سازمان تروریستی القاعده صورت گرفت ، در پیوست و تسلسل با مصاحبه و سخنرانی های قبلی اقای امر ا لله صالح بعد از برکناری اش از دستگاه استخبارات افغانستان ، بی طرفانه مورد تفکر و مداقه قرار بگیرد ، یک نتیجه به دست میدهد و آن اینکه اقای امر ا لله صالح خواستار ادامه جنگ، خواستار قدرت به قیمت بر بادی وطن و خواستار حضور دایمی« اشغال» غرب خاصتأ ایالات متحده امریکا در افغنستان که خود از برکت اشغال افغانستان به یک شخصیت « مطرح!» مبدل شده است ،میباشد. یعنی امر ا لله «صالح» در مصاحبه اش در برنامه « به عبارت دیگر» شبکه جهانی تلویزیون فارسی بی. بی. سی صاف و سچه مردم افغانستان را به ادامه و گسترش جنگ داخلی و دفاع از منافع غربی ها در افغانستان فراخواند.
این مسئله ، که پاکستان از روز تاریخ تولد خود 1947 میلادی تا کنون در برابر کشور ما خاصتأ در دوران جهاد و بعد از آن تا امروز از سیاست های نا درست و دشمنانه استفاده کرده و در اینده نیز استفاده خواهد کرد و پاکستان مرکز تروریزم و طالبان است ،برای همه قابل درک و مفهوم است ، زیرا مداخله پاکستان در امور داخلی کشور ما تازه گی ندارد.
بنأ: این سوال به پاسخ نیاز ندارد ، که چرا پاکستان طرفدار یک حکومت تحت الحمایه طرفدار خود در افغانستان است ؟ اما ما باید به مردم افغانستان ، نسل های اینده و تاریخ به این سوال پاسخ قناعت بخش بدهیم، که چه کسانی با کدام تفکر بودند و استند که برای پاکستان چنین فرصت ، امکان و جرات داد ه و میدهد ، که پاکستان بالای سرنوشت ما تصمیم میگیرد ، آزادانه در امور داخلی کشور ما مداخله میکند ، در نصب وتقرر و بر کناری افغان ها در دستگاه دولتی رول دارد ؟!
نباید فراموش و انکار کنیم ، که این ما بودیم ، که زمامداران پاکستان توانست در وجود ما «افغان های ازادی خوا ؟!» تمام اساسات اداری یک نظام 200 ساله را بعد از حوادث ثور دوم چنان تخریب و نا بود کند ، که افغانستان تا امروز از آن رنج میبرد و در یک خلای قدرت و انارشیزم قرار دارد.
تنها در شعار و در لفظ موضعگیری ضد طالبانی و ضد پاکستانی داشتن کافی نیست ، و نمیشود به این روش مردم را اغوا کرد و فریب داد. برای ما خیلی مهم است ،تا برای هویت ملی و تاریخی استقلال و ازادی کشور خود و سلامتی افغانستان با دید وسیع و درک واقعیت های موجود جامعه مسوولانه برخورد و موضعگیری کنیم و به آن اهمیت قایل شویم و به خون های ریخته شده مردم در راه ازادی و استقلال کشور به مثابه یک فرزند اصیل وطن احترام قایل باشیم! .
زمامداران افغانستان باید مشکل کشور خود را بطور بنیادی با پاکستان و سایر کشور های همسایه از راه دیالوگ و سیاسی حل نماید نه از راه جنگ . در شرایطیکه ما حتی قادر به دفاع از دروازه های ارگ و مراسم « جشن پیروزی؟!» خود نیستیم ، چگونه و با کدانم نیرو میتوانیم در برابر پاکستان اتومی بجنگیم ؟ . ما نباید دست به سیاست ها و شعار های تحریک امیز و ما جراجویانه بزنیم . ما نباید کشور خود را منحیث تخته خیز در برابر همسایگان بکار بگیریم . ما باید مردم را در یک تشکل فراگیر با روش های مدنی برای دفاع از استقلال ازادی کشور ، قطع جنگ و خون ریزی و خاتمه دادن به بحران و بی ثباتی بسیج کنیم. نه بر عکس ان؟!
ما باید با زبان سیاست و دیپلوماسی در مورد قضایای کشوری خاصتأ در مورد مسایل جنگ و صلح حرف بزنیم و از خود طرح های سازنده و عملی ارایه کنیم .
به صراحت باید اذعان کنم ، که «ما » در عرصه سیاست خارجی در طول تاریخ تا امروز سیاستمداران خوب کمترداشتیم و هیچگاه روش ها و سیاست های موثر، فعال و پیگیر را در عرصه مناسبات بین المللی با همسایگان دنبال نکرده ایم. متاسفانه سیاست های ما همیشه یا پسیف بوده ، یا معاملانه گرایانه بوده و یا هم ماجراحویانه و تحریک امیز . این روش ها خاصتأ بعد از زمان دوران جهاد تا امروز بیشتر به یک نوع طرز تفکر برخی از شخصیت های جهادی و غیر جهادی ، که حل بحران افغانستان را از دایره های تنگ فکری ، منافع تنظیمی ، سمتی ، زبانی، حزبی و قومی میبینند ، مبدل شده است.
مردم ما از جنگ خسته شده است ، با تمام تار و پود ، روح و روان خود از جنگ نفرت دارند .در این جنگ هر روز فقط افغان کشته میشود، خانه و اشیانه ای افغان به اتش کشیده میشود ، ادامه جنگ و حضور دایمی امریکا در افغانستان به نفع منافع ملی ما نیست . ما باید به حال مردم رحم داشته باشیم . ما حق نداریم تحت شعار های کاذبانهء مردم را برای ادامه و گسترش جنگ داخلی و دفاع از منافع غربی ها بسیج کنیم و از کشته شدن اسامه بن لادن به نفع منافع تنظیمی و گروپی خود آن هم به خاطر چوکی و مقام استفاده ناجایز کنیم.!
ما شاهد حضور وحشت زدهء و سخنرانی تند و غیر عادی عبد ا لله عبدالله و امر ا لله صالح در همایش کابل که با بیرق های سبز ، بازوبند ها و سربند های سبز تزئین شده ، راه اندازی شده بود ، بودیم.
به باور من این حالت، شرایط و زمینه را برای ایجاد یک سازمان خطرناک تحت نام« بسیجی ها به جای شورای نظار» که از تشکل سازمان مخوف بسیجی های ایران الهام گرفته است، بشارت میدهد . و من این چنین حرکت ها را برای ثبات و ارامش در افغانستان مفید نه بلکه خطرناک و یک نوع حرکت ماجراجویانه و غیر نورمال و تجزیه طلبانه تعریف میکنم.
کوتا اینکه: ما حق داریم احساسات و نقاط نظر خود را در قبال حوادث و سرنوشت کشور بیان کنیم اما حق نداریم هویت ملی و تاریخی ، استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان را به چالش بکشیم.
پایان