عبدالرحمن فرقانی
از روی اینکه امریکا و قوتهای استعماری غرب قاطبتا برای توسعه و نفوذ خویش در جهان از چپن دیموکراسی سر بیرون کرده اند ، پس حتی المقدور کوشیده اند تا استراتیژی های نظامی شان سر زبان مطبوعات و رسانه ها جهان هویدا نگردیده ، طی کتمان همان دستگاهای استخبارتی و نظامی شان باشد ،
اگر تاریخ تجاوز های نظامی غرب را مطالعه کنیم ، می بینیم که اغلب این تجاوزها و اشغال ها برای تامین مصلحت های اقتصادی براه انداخته شده است ، پس اساسا هدف مصلحت اقتصادی است که برای برآورده شدن آن تجاوز های نظامی براه انداخته می شود . پس به عقیدۀ یکعده مبصرین و سیاست دانان غرب حکومت بایدبرای تامین اقتصاد خود از هر گونه سعی وتلاش دریع نه ورزد ، و همواره درین راستا از قوت ، طاقت ،تدبر ، وبصیرت خویش استفاده کند .
در طول تاریخ هر گاه در روی زمین قوتهای استعماری تجاوز نظامی را براه انداخته اند ، در صورتیکه منطقۀ مورد هجوم منطقۀ باشد که برای جانب اقتصادی آنها مفید واقع شود ، تجاوز واشغال خویش را بدون بدست آوردن پایگاه دایمی در آن منطقه خاتمه نه داده اند . چه استمرار اشغال نظامی برایشان مصاریف گزاف اقتصادی و تلفات جانی را بار می آورد ، پس برای تامین مصلحت های اقتصادی شان پایگاهای دایمی بهتر از اشغال نظامی کامل می باشد ، بدیمنظور برای خاتمۀ اشغال نظامی برای ایجاد پایگاهای دایمی متوصل می شوند ، اما باید فراموش نه کرد که در حقیقت همین پایگاهی دایمی دنبالۀ همان اشغال نظامی است که تحت پوشش تطبیق دیموکراسی و مبارزه با تروریزم براه انداخته شده است .
چون افغانستان در آسیا یکی از مناطق سوق الجیشی و مهم استراتیژی است ، که از یک سو منابع مهم موجود در منطقه ازین نقطه کنترول شده می تواند واز سوی دیگر خود افغانستان ذخایر و منابع طبیعی وافر دارد ، که قوتهای غاصب استعماری به هیچ صورت حاضر نخواهند شد تا از آن بي بهره شوند . رو به این ملحوظ یکی از اهداف مهم اشغال نظامی افغانستان ایجاد همچو پایگاهی دایمی در افغانستان است ، که امریکا برای حصول آن از دیر مدت مذکرات را با دولت افغانستان براه انداخته بود ، ولی چونکه امریکا نمی خواهد تا اینگونه اهداف استراتیژیک شان قبل از برآورده شدن آن افشا شود ، تلاش اعظمی بخرچ می دهد تا سر زبان مطبوعات نیآید . اما چون اکنون عصر تغیر نموده است و امکانات نشراتی و مطبوعات ورسانه ها پیشرفت بي نظیر کرده است ، حقایق به سرعت به دست رس همه قرار می گیرد . با اینکه گاه گاهی درین مورد که امریکا عزم ایجاد پایگاهی دایمی را در افغانستان دارد شایعه های به گوش مردم می رسید . اما این بار محسوس می شود که درین مورد امریکا به هدف خود خیلی نزدیک شده است .
سوالیکه درین مورد به ذهن هر افغان خطور می کند وباید هم خطور کند اینست که ایجاد این چنین یک پایگاهی دایمی برای افغانستان چه منفعت و چه زیان را بار آورده می تواند ؟ در نکات ذیل مختصرا به جواب این سوال خواهیم پرداخت :
آنعده از سیاستمداران و مبصرین که گرویدۀ تمدن و تهذیب غرب استند، و بقا سیاسی خویش را در افغانستان از نظام سیاسی غرب استمداد می جویند ، حتما برای مفید بودن این چنین پایگاه تبریراتی را سراغ می کنند برین دلیل : چون افغانستان کشوریست جنگزده و فقیر ، نه از لحاظ اقتصاد توان این را دارد که ثبات و استقرار سیاسی خود را حفظ کند ، ونه هم توان این را دارد که ذخایر و منابع خود را استخراج کند ، ونه هم از لحاظ نظامی توان این را دارد تا سرحدات خویش را نگهداری کند ، ونه امکانات این را دارد تا از در آمد خود امور دولت را به پیش ببرد . لهذا برای پیشبرد این همه امور نیازی به کشورهای متمدن غرب را دارد . و روی اینکه دولت های متمدن غرب از خود مصلحت های دارد ، وباید هم داشته باشند ، وتا وقتیکه مصلحت های شان در نظر گرفته نشوند حاضر به همکاری نیستند! . پس یکی از مصلحت های مهم شان پایگاهی دایمی در افغانستان است که باید پذیرفته شود ، تا در راستای امور دولتداری با افغانستان همکاری کنند .
اما آنعده از سیاستمداران و مبصرین که نمی خواهند تا غرب دست دراز در سرنوشت سیاسی کشوری شان داشته باشد ، به این عقیده استند که ایجاد این گونه پایگاهی دایمی در افغانستان در نهایت امر حتما به زیان کشور جنگزده ما افغانستان تمام خواهد شد ، و برای تبریر موقف خود چنین ابراز نظر می کنند :
پایگاهی دایمی در افغانستان به این معنی که امریکا صاحب امتیازات می شود ، که در مسایل بسیار مهم وسرنوشت ساز افغانستان حق داخلت را کسب کند ، آزادی و استقلال به معنی کلمه همواره زیر سوال باشد ، ذخایر و منابع طبیعی که حق ملت موجوده و آینده افغانستان است ، در گرفت امریکا و قوتهای استعماری افتد ، وطوری تسخیر شود که منفعت بسیار محدود برای افغانستان داشته باشد اما قسمت اعظم آن در تامین پلان های اقتصادی غرب قرار گیرد . وچون افغانستان از آغاز کار بر غرب و قوتهای غاصب آن اعتماد کند تا آخر عمر نیازمند به همکاری غرب باقی خواهد ماند ، چون غرب در طول تاریخش وقتیکه به مقدرات کدام کشور یا از راه اشغال نظامی ویا هم از راه حکومتهای دست نشانده خود فایز شده است ، کوشیده است تا آنعده کشور ها را به نحوی از انحا تا وقتیکه می تواندنیازمند به خود نگهدارد .
با در نظر داشت این دو نظر متفاوت د قبال پایگاهی دایمی امریکا در افغانستان می توانیم به سوالیکه قبلا مطرح نمودیم از لابلای بنود قطعنامۀ این گونه پایگاهای دایمی جواب خود را جویا شویم ، که مختصرا آنرا ذکر می نمایم :
قوتهای نظامی موجود در افغانستان باساس این توافقنامه طبق قوانین امریکا در حل وفصل قضایا اقدام می کنند ، حکومت افغانستان حق نمی داشته باشد تا در صورت تخلف ویا تجاوز نظامیان امریکای را باز جو شوند ، ویا هم آنها را به محاکم محلی بکشانند ، حریم فضایی افغانستان در کنترول قوتهای امریکا می باشد ، تمامی وسایط نظامی و ملکی امریکا از پرداخت هر گونه مالیه یا تکس دولتی معاف می باشند ، در صورتی لزوم دید این قوتها بدون مشوره با دولت افغانستان حق عملیات نظامی را می داشته باشند ، و چونکه در افغانستان یک خطراضافی دیگر هم وجود دارد ، خطر تروریزم پس در صورتیکه مرتکب جرم شوند ، مسلح بودن یا نه بودن ویا یونفرم نظامی به تن داشتن ویا نه داشتن شان فرقی نه دارد .
اگر به نکات فوق الذکر بنود این توافقنامه دقیق شویم درمی یابیم که این پایگاهی دایمی در حقیقت دنبالۀ همان اشغال نظامی است که امریکا ومتحدینش آنرا در افغانستان براه انداخته است . وهمین پایگاه هدف اساسی این اشغال نظامی است که باساس رغبت امریکا باید تحقق یابد .
عبدالرحمن فرقانی