انجنیرذکریا یوسفزیاگر درمجموع فراخوان این هموطنان مطالعه گردد،مطالبی درآن گنجانیده شده است که آرزوی هرفرد افغانستان عزیز است ، بخاطراینکه درکشورجنگدیدهء ماسالهااست جنگ خانمانسوز وتحمیلی جریان دارد،روزبروز مردم ما تحت نامهای مختلف بقتل رسیده وهنوزهم میرسند،کشورویران گردیده وتمام تاسیسات بنیادی وضروری آن ازبین برده شده است،
وحال میآییم به ارتباط اینکه چه باید کرد؟ ازکجاباید آغازنمود؟وآنهم بااستفاده ازکدام شیوه هاوراهها،کدام سیاستها،کدام سیستمها،توسط کدام احزاب وسازمانها وبالاخره توسط کدام اشخاص ویا کادرها؟
من بنحوخوددرینباره یک جواب خلص میدهم وآن اینکه :
سوال : چه باید کرد ؟
جواب: هرسازمان ،تشکیلات ،حزب ،موسسه ،ارگان دولتی ودرمجموع دولت درساحهء خودگذشتهء خودرا بررسی انتقادی نموده ، مشکلات aوخطاهارابرملا،فاعلین آنرا افشا ودرجهت رفع پرابلمها پیشنهادات مشخص ارایه وبافاعلین خطاها برخورد مناسب درحدود خطاهای آنها صورت گیردوغیره.
سوال: ازکجابایدآغازنمود؟
جواب: خطاها واشتباهاترا نبایدتکرارنمود،ازآن درس عبرت گرفت ،بالای پیشنهادات ارایه شده کاربایدکرد،راه های جدیدراپیدانمود ،ازعمومی گویی بایدپرهیزکرد،دیدوسیع وحوصلهء فراخ بایدداشت ،همیشه بایددرپی جستجوی دریافت نقاط ووجوه مشترک برمبنای مصالح عمومی ومنافع ملی بود نه افتراق ورددیگراندیشان، خطاکاران راباید تصفیه کرد وگناه یک شخص رابگردن دیگران نبایدانداخت وغیره.
وجواب آخری اینکه : درتعقیب سیاست ازراهها وروشهای انسانی که برمبنای اخلاق،صداقت،راستی ،وفاداری به آرمانهای مردم ،نجات،ترقی ،آبادی ،آرامی ،دموکراسی واقعی ،وحدت ویکپارچگی وطن ومردم مااستوار باشد باید استفاده نمود،دید وسیع باید داشت ،ازتعصب ، تنگ نظری وتخریب بیهودهء دیگراندیشان خودداری کرد،ازخوبیهای همه سیستمهای اقتصادی وسیاسی جهان استفاده نموده وبه اساس آن درایجاد سیستم سیاسی واقتصادی ایکه ازجهات مختلف با واقعیتهای جامعهء افغانی تطابق داشته باشد اقدام نمود،وبرای تطبیق این همه اهداف درایجاد احزابی تلاش باید ورزید که ریشه های دربین لایه های مختلف جامعهء افغانی داشته باشد ونه اینکه ازخارج کشور بالای مردم وجامعهء ما تحمیل شود وکادرهای آن هم باید جوان بااستعداد،صادق ،پاک ،وطندوست بوده دارای تجربهء کاری درجهات مختلف درکشورباشند ودرنتیجه درایجاد یک نیروی سیاسی عظیم که حیثیت اپوزیسیون راداشته وقادربحل مشکلات عدیدهء کشوربوده و باهمهء نیروهای سالم جامعه قابلیت تفاهم رادرارتباط بامنافع ملی کشورداشته باشد اقدام گردد وغیره.
وحال درقسمت فراخوان :
قسمیکه گفته آمدیم اگر مطالب نشرشده درپیام بصورت جمعی وبیطرفانه تحلیل وبررسی گردد ،بادرنظرداشت تذکرقبلی من کاملا اهداف انسانی درآن گنجانیده شده است ،ولی بنظرمن ارایهء اهداف خوب وانسانی بتنهایی خود نمیتوانند درد یک جامعهء بحران زده،زخمی ،جنگ زده وفقیررامداوا نماید،بنابرتجارب گذشته پروگرامهای زیادی ،حتی خوبتروانسانی تر ازفراخوان حاضرازطرف سیاستمداران مختلف درکشورارایه گردیده بود وحتی درمعرض اجرا قرار گرفت ،ولی اینکه باشرایط جامعهء افغانی ازهرلحاظ درمطابقت قرارنداشت وهم درشیوهء تطبیق آن وانتخاب اشخاصیکه باید آنراتطبیق مینمود خطاهای صورت گرفت ،بجای اینکه رولی مثبتی درتحول جامعه وزنده گی مردم داشته باشند برعکس منبع بحران ، ناآرامی جنگ تحمیل شده وحتی زمینهء تجاوز کشورهای بیگانه را فراهم نمود که تاثیرات آن تافعلا هم ادامه دارد.
به این ارتباط چیزیکه من قبلا به آن اشاره نموده ام :
چه باید کرد؟ که درآن بررسی انتقادی گذشته ء هرتشکیلات ،اجتماع وغیره شامل باشد وبراساس نتیجهء حاصله ازآن اجراات بعدی صورت گیرد ،چیزیکه متاسفانه درین فراخوان مانند سایرفراخوانهادیده نمیشود،بنابرآن ازنظرمن این مسئله یک گریز اوپراتیفی بوده،که هرهموطن ما فعلا بدان آشناهستند وفکرمیشود درزیرکاسه نیم کاسه است ویا مردم ما بمثابهء مردم مارکزیده فعلا ازریسمان هم هراس دارند،که ازین ناحیه ازنظرمن توجهء مردم را جلب نخواهد کرد وبه مانند صدها فراخوانی خواهد بود که پیام دهنده گان آن انرانشرکردند وبعداز یک هفته سروصداها خاموش شدند ،مانند فراخوان وپیشنهاددایرشدن جرگهء افغانها که توسط محترم عبدالباری جهانی ارایه ودر سایت افغان – جرمن آنلاین نشر وبرایش تبلیغ زیادی صورت گرفت،همینطور ازیکتعداد هم میهنان دیگر،مطلب من دراینجا خدای ناخواسته تخریب کدام شخصیت ویا کدام پروگرام نیست ،بلکه هدف من اینست تاکه هرکدام ما به گذشتهء خودرجوع نکنیم ،آنرا به اصطلاح عام حلاجی نکنیم،نکات مثبت ومنفی آنرا برملا نسازیم،ازکلی گویی پرهیز نکنیم وبرای تطبیق پروگرام پیشنهادشده یک میکانیزم رادرحدود یک سازمان سیاسی ویا تشکل دیگرایجاد نکنیم وهم درینراه تلاش بیدون وقفه ودوامدار نداشته باشیم کار وزحمات ما کدام نتیجهء رادربرنخواهدداشت،که درفراخوان حاضر هم به چنین مطالب تماس گرفته نشده است .
ودرمورد سوال ازکجابایدآغازنمود؟ باید گفت وقتیکه بنابربرسی انتقادی گذشته خطاهادریافت شد،عاملین برملا گردید ونکات مثبت هم برجسته شد،حال برمبنای آن باید کارابتدایی را آغاز نمود،یعنی نکات منفی راباید یکطرف گذاشت وتکیهء اصلی رابالای نکات مثبت نمود ،گناهکاران وخطاکارانرا براساس اندازهءخطاها کتیگوری بندی نموده ودرسیاست های بعدی برایشان مجال فعالیت مشابه داده نشود،آنهاباید افشاورسواگردندودرصورتیکه برخورد قانونی ایجاب مینماید،درین باره دیگرکارارگانهای قانونی است نه ازهرکس دیگر.همچنان بعدازبررسی انتقادی جهت ازبین بردن اشتباهات وکاربعدی پیشنهادات مشخص بایدداده شود ،که این کار هم کاریک یادونفر نیست باید تشکیلات ویاسازمانی مشخصی برای این کار وجودداشته باشد ،درفراخوان ارایه شده هم نه بکدام سازمانی اشاره شده ونه وجوددارد وهم اگر کدام چیزی وجوددارد درخفااست وازنظرمن کارپنهانی سیاسی کدام نتیجهء مثبتی ندارد،وهم درقسمت اینکه باید راه های جدیدی برای حل مشکلات افغانستان پیشنهادکرد،درفراخوان حاضرچیزی دیده نشده ودرین قسمت هم به کلی گویی اکتفاشده است،ازدیدوسیع ،حوصله ودریافت نکات مشترک کار اصلا چیزی وجودندارد،بطورمثال اگربرنامه های تلویریونی آقای مسکینیاردیده شود،همیشه علیه دیگراندیشان تبلیغ نموده،تمام اعضای سازمانهای دیگرازجمله حزب وطن قبلا حزب دموکراتیک خلق افغانستان رایکسره بنام خیانتکار وجنایتکارمعرفی مینمایند،حال آنکه درصفوف این احزاب از جمله حزب وطن قبلا حزب دموکراتیک افغانستان بهترین ،پاکترین ،صادق ترین ،مترقی ترین ووطندوست ترین افراد جامعهء ماقراردارند،بطورخلاصه اینها(صفوف حزب وطن قبلا حزب دموکراتیک خلق افغانستان) ازهرنگاه ازجمله ازنگاه سیاسی واقعیت عینی جامعه بوده بیدون درنظرگرفتن آنها وبیدون اشتراک آنها هیچگاه تشکیل نیروی عظیم سیاسی که حلال مشکلات عدیدهء کشورجنگ زدهء ماباشد امکان پذیر نیست ،وهم درقسمت دریافت وجوه ونکات مشترک درقسمت مصالح علیا ومنافع ملی وطن درفراخوان مطالب برجسته وجودندارد وغیره.
وهم درقسمت آخراینکه این فعالیتها چطورسازماندهی گردند؟به اساس کدام پروگرام ؟وتوسط کدام کادرها؟ ودرکجا؟ وغیره باید گفت :
همهء فعالیتها درروشنایی ودرنظرگرفتن دموکراسی حقیقی ونه دموکراسی غربی براساس منافع ملی وهمه گانی واشتراک همه افرادسالم جامعه بیدون هرنوع تعصب دروجودکادرهای جوان وبااستعداد که تجربهء کاری وسیاسی داشته باشند سازماندهی گردیده،مرگز ثقل کاررا نباید تبلیغ علیهء دیگراندیشان ،خودخواهی ،غروربیجا،جاه طلبی وغیره انتخاب کرد بلکه درجهت کشف وانتخاب راه های باید کوشید که چطور بتوانیم افرادسالم وفعال سیاسی جامعهء خودرا درجهت نیل برای آبادی وآرامی جامعه بسیج نمائیم ؟چطور توسط همینها درجهت یافتن راه افغانی بااستفاده ونه کاپی سیستمهای دیگرسیاسی واقتصادی جهان عمل نمائیم ؟ ودرکلام آخر قسمیکه فعالیتهای چند سال اخیر کسانیکه این فراخوان راترتیب نموده ویا درعقب آن قرار دارندارزیابی نمائیم نشاندهندهء آن است که آنها نه توانایی این کار بزرگ را دارند ونه میتوانند طیف وسیع افراد جامعه را بطرف خود بکشانند ،چراکه آنها بیس یاتهداب مردمی ندارند،اکثر آنها درافغانستان نیستند ،اکثرآنها تجربهء لازم کارعملی درشرایط مشکل(Kriesenmanagment) رادرکشورندارندوبالاخره اکثر آنها ازلحاظ موقف طبقاتی ازجمله افراد محروم جامعه نیستند که ازمشکل آنهاباخبرشوند ، لذا باید ما همه درجستجوی راه دیگری باشیم که اکثر این کمبودیها درآن موجودنباشد ومتکی برمنافع ملی وعدالت اجتماعی باشد واکثریت مردم منافع واشتراک خودرادرآن احساس وببینند.
پایان
انجنیرذکریا یوسفزی
مسئول سایت مصالحهء ملی
www.mosalehaimeli.org