سلام خان
از زمان نجات ګرفتن رهبر القاعده( اسامه بنلادن) از کوههای «تورا بورا» در افغانستان که گفته میشود در جریان بمباران این کوهستان توسط قوای نظامی امریکایی در اواخر سال ۲۰۰۱ روی دادهاست،
در این اواخر شبکه تلویزیونی سیانان به نقل از یک مقام مهم ناتو اعلام کرده است که به اعتقاد وی اسامه بن لادن، رهبر سازمان القاعده و معاون وی ایمن الظواهری، در شمال غربی پاکستان و در خانههای امن نزدیک به هم سکونت دارند. منبع مذکور اضافه میکند که خانههای مسکونی این دو نفر توسط اعضای سرویس مخفی اطلاعات پاکستان حفاظت میشوند. این در حالی است که مقامات پاکستان همواره از وجود رهبران القاعده در پاکستان اظهار بیاطلاعی کرده و نقش خود را در حمایت و حفاظت از آنها انکار نمودهاند، تا بتوانند مردم جهان را فریب داده و خود را متحد جامعهی جهانی در مبارزه علیه تروریزم و هراسافگنی نشان دهند. گرچه حدس و گمانهای زیادی در مورد حضور و وجود بنلادن و مهرههای عمدهی عامل ترور در پاکستان وجود داشت ولی خبری که حاکی از محل مخفیگاه وی در پاکستان باشد، وجود نداشت. از این سبب مقامات امریکایی نیز از زمان فرار و گریز وی از غارهای تورا بورا در افغانستان در اواخر سال 2001 خبر تایید شدهای در دست نداشتند. رحمان ملک، وزیر داخلهی پاکستان در همین اواخر حضور اسامه و معاونش را در پاکستان تکذیب کرد و از مردم خواست تا حضور آنان را به اطلاع مقامات پاکستانی برسانند، تا با یک اقدام عاجل به دستگیری آنها اقدام شود. بدون شک خبر حضور دو رهبر القاعده در پاکستان در معادلات جاری منطقه و مواضع و سیاستهای جاری آنان نقش مهمی خواهد داشت. افشای حضور این دو تن نشان داد که پاکستان نه متحد جامعهی جهانی در مبارزه علیه تروریزم نیست، بلکه خود بزرگترین حامی و پشتیبان تروریزم است. سوال اساسی اما این است که آیا امریکا و متحدینش در برابر این عملکرد پاکستان و مقامات آن کشور همچنان باملاحظهکاری رفتار خواهد کرد یا نه؟ اگر سیاست دورویه و دوگانهی امریکا در قبال رهبران پاکستان همچنان ادامه یابد، به معنای آن خواهد بود که امریکا در برابر سیاستهای محیلانه پاکستان مقهور شده است و حکومتگران نظامی پاکستان توانستهاند خود را بر امریکا و بر جهان تحمیل نمایند. هنگامی که متحد و حامی و سازمانده تروریستان توانسته باشد خود را متحد جبههی مبارزه علیه تروریزم نشان بدهد و اخطار دهد که بدون درنظرداشت نقششان در جنگ علیه تروریزم، این جنگ به سرانجام دلخواه نخواهد رسید، نمیتوان چشمانداز امیدوارکنندهای در پیشرو داشت. باید بپذیریم که نه القاعده بلکه حکومت پاکستان، میداندار معرکهای است که بشریت را تهدید میکند. اساسا پاکستان و به خصوص «آیاسآی» همان القاعده است که هر لحظه و هر روز با یک نام و هر لحظه با یک نشان، چهره مینمایاند و جهان بشریت را در میان بیم و هراس نگاه میدارد و در حقیقت جهان را گروگان گرفته است و میگیرد
طی یک سال اخیر این چندمین بار است که نهادهای معتبر تحقیقاتی، خبری و شخصیتهای بانفوذ در پیمان ناتو از نقش پاکستان در حمایت از طالبان و القاعده سخن میگویند. نشر این خبر درست زمانی صورت میگیرد که تنشها میان پاکستان و ناتو نیز به مرحلهای حساس رسیده است. در هفتههای اخیر طیارههای ناتو با عبور از مرز پاکستان، سربازان این کشور را هدف قرار دادند و طیارههای بیپیلوت نیز به طور دوامدار هدفهای معینی را نشانه میگیرند
حکومت پاکستان نیز در واکنش به رویدادهای صورت گرفته با سیاست دوگانه همچنان به بازی ادامه میدهد. پاکستان از یکسو نقش خود را در حمایت از تروریستان انکار میکند و در عین حال با بستن سرحد تورخم و باز گذاشتن دست مخالفین، بزرگترین فشار را علیه ناتو روا میدارد. در کنار این، پاکستان با آزادی ملاغنی برادر از بند میخواهند نقش خود را در پروسه صلح نیز برجسته سازند. حکومت پاکستان در نه سال گذشته با همین سیاست دوگانه سعی کرده است از یکسو زمینه را برای باجگیریهای دوامدار و بیشتر از غرب فراهم سازد و از سوی دیگر، با سیاست وقتتلفی در آرزوی پیروزی طالبان به سر میبرد. اکنون پس از نشر گزارش پوهنتون اقتصادی لندن، افشای اسناد از سوی نهادی موسوم به ویکی لیکس و گفتههای اخیر یک مقام ناتو در مورد محل اقامت بن لادن و ملا عمر، زمان آن فرارسیده است که پاکستان بیش از هر وقت دیگر در معرض فشار قرار گیرد
هر چند که باراک اوباما قبلا گفته بود که ایالات متحده بیش از این وضعیت موجود را تحمل نخواهد کرد، اما حالا باید دید که در برابر این همه شواهد چه گامهایی برداشته خواهد شد. به نظر میرسد که کشورهای غربی حداقل دو راهبرد را در برابر پاکستان به پیش خواهند گرفت.
راهبرد نخست ادامه حملههای طیارههای بیپیلوت و فشار فزاینده سیاسی و اقتصادی علیه پاکستان میباشد. این فشارها برای کشوری که اکنون در یک بحران ناشی از حوادث طبیعی و چالشهای بزرگ داخلی میباشد، میتواند تاثیرات بزرگی را در پی داشته باشد.
راهبرد دوم تغییر جغرافیای جنگ است. چیزی که مقامهای حکومت افغانستان نیز بر آن تاکید میکنند. حامد کرزی ر ئیس جمهور افغانستان بارها به متحدین غربی خود گفته است که لانههای تروریستان در قریههای افغانستان نمیباشند، بلکه در خارج مرزها هستند و باید جنگ نیز به همانجا کشیده شود. حالا پس از نه سال این زمینه فراهم شده است تا جغرافیای جنگ به آن سوی سرحد تغییر کند.
این خبرها در حالی نشر میشود که امیدواریها به گفتگوهای صلح میان مقامهای حکومتی در افغانستان افزایش یافته است.
حالا باید دید که با نشر این گزارشها روند صلح چگونه پیش خواهد رفت؟ زیرا کشورهایی که از نه سال بدینسو در جستجوی ملاعمر و بن لادن بودهاند و حالا آدرسهای آنان یافت شده است، آیا به سراغ خانههای آنان به قصد جنگ میروند و یا صلح؟پاې سلام خان