زلمی نصرت
دنمارک
به مناسبت 14 مین سالګرد شهادت دوکتور نجیب ا لله
قسمت چهارم
(هر گاه برای « ما» منافع ملی و مردم و اعمار جامعه نوین و « انسان نوین» محک است و هر گاه « ما»
در این قسمت بحث میخواهم به یکی از موارد یکه ، در بسیج مردم و نیروهای پراگنده در دفاع و پیاده نمودن دموکراسی ، تامین صلح و ثبات وایجاد یک سازمان بزرگ سراسری ملی ، میتواند رول مهم داشته باشد ، نگاهی کوتاه داشته باشیم.
در این جای شک وجود ندارد ، که سقوط طالبان از توان نیروهای خودی خارج بود و فقط ناتو و ایالات متحده امریکا قادر بود ، تا قدرت طالبان را ساقط و انها را به عقب نشینی مجبور بسازد .
در این هم جای شک وجود ندارد که مردم ، با حضور ناتو در افغانستان که در چوکات تصامیم سازمان ملل متحد صورت ، برای بسیج و دفاع از دموکراسی اماده بودند ، صلح و ثبات و منافع شان را در حضور جامعهء جهانی در افغانستان میدیدند و به اینده سخت امید وار و خوش بین بودند.
به همین دلیل هم وقتیکه طالبان از بین رفت ، مردم بلادیده افغانستان بعد از شکست طالبان انتظار و توقعات بزرگ از نیروهای بین المللی داشت ، مردم توقع داشت، که همزمان بعد از سقوط طالبان در افغانستان برای پیاده نمودن دموکراسی و عدالت گام های ابتدایی بر داشته میشود ، عدالت و حقوق اتباع افغانستان تامین میشود ، یک حاکمیت واقعآ قابل قبول برای مردم افغانستان به وجود می اید، مردم زیر «چتر» نیروهای بین المللی به خوشبختی نائل میشوند ،صلح و ثبات در کشور به میان می آید ، که متاسفانه چنین نشد.!
مردم هم چنان از جامعهء بین المللی توقع داشت، که تمام جنایتکاران ومجرمین جنگی و قاتلین مردم در طول سه دهه مورد باز پرس قرار خواهد ګرفت ، مجازات و به کیفر اعمال شان رسانیده خواهد شد ، که متاسفانه چنین هم نشد.!
خلاف توقع و انتظارات مردم ، اکثریت قاتلین مردم افغانستان ، غاصبین و قاچاقبران، چهره های بد نام خلاصه ناقضین حقوق بشر که به جز فریب و دروغ برای مردم دیگر کدام کار نداشتند ، روی کار آمدند( نمیخواهم تا از چهره های بدنام تاریخ نام ببرم ، به خاطریکه مردم افغانستان انها را خوبترمیشناسند ).
حکومتی که بعد ار توافقات بن پایه گذاری شد ، مردم در تمام ارکان قدرت خدمتگذان شان را ، نه ، بلکه اکثرأ قاتلین خود را دیدند، ادم کشان را دیدند و انانی را دیدند که مفکوره خدمت به مردم را در سر نداشتند.
شورای مدافع حقوق بشر سازمان ملل متحد ، در مورد راپور مستند انتشار یافتهء اکتوبر 2004 پروژه « داد خواهی افغانستان» ( از حوادث قتل عامها ، اعدام های فوری و شکنجه های سیستماتیک ، تجاوزات جنسی بطور وسیع و هدف گیری های نظامی عمدی بر اهالی ملکی بین سال های 1978 تا 2001 جنایات و مجرمین جنگی خاصتآ در دوره های بعد از سال 1992) توسط یک سازمان مدافعوی و تحقیقاتی مستقل، تحقیق و رسیدگی نکرد .
مضحکتر از همه اینکه ، با تمام بی شرمی در 2006 پارلمان قلابی و سهامی افغانستان ، فیصله شرم اور و ننگین نام نهاد مصالحه با جنایتکاران و مجرمین جنگی سه دهه را پیشکش کرد، تا تمام مجرمین و جنایتکاران سه دهه را برائت بدهند.
به همین دلیل مردم شک کردند و مجبور شدند ، تا از نظام فاصله بگیرند و روی بګردانند ، بالای نظام و جامعهء جهانی بی اعتماد شوند ، صدای نفرت و انزجار و اعتراض شان را نسبت به حاکمان و جامعهء جهانی بلند کنند.!
ایا در جامعهء که در طول سه دهه تا امروز با وحشیانه ترین شکل و با بی رحمی خون هزار ها افغان ریختانده شده باشد و ریختانده شود ، هر روز مردم قربانی بدهد ، هر روز مردم کشته بدهد ، هر روز نان و زندگی شان به خاطر یک اقلیت بدنام و خون اشام تاریخ گرفته شود ،خانه و کاشانه شان به اتش کشیده شود، ابرو و عزت شان پایمال شود، ممکن است که بدون جواب بماند و با شعار «مه ترا ملا میگویم و تو مرا حاجی» همه خون های ریختانده شده ، و یرانی و بر بادی وطن ، یکسره فراموش مردم شود ؟! به یقین که نه .!
اشتباه بزرگ نیروهای بین المللی، ناتو و سازمان ملل متحد این بود، که در تشکیل حکومت بعد از طالبان از شتاب و عجله کار گرفتند و بالای ادمک های جنگ سالار بدنام تاریخ که به دموکراسی و صلح هیچ عقیده و باور نداشتند و مخالف سر سخت و سد راه ازادی های مدنی ، سیاسی و عقیدتی بودند، و هیچ گونه ریشهء مردمی نداشتند ، تکیه کردند ،و خواستند توسط قاتلین مردم دموکراسی را پیاده کنند ،صلح را به مردم به ارمغان بیاورند.!
در نتیحه منافع جنگ سالاران و ناقضین حقوق بشر یکبار دیګر با منافع مردم تج کرد، مردم از نظام فاصله گرفت ، و همین انتخاب زمینه را برای ناکامی جامعهء جهانی و گسترش ابعاد جنگ ، وحشت و ترس و انارشیزم در افغانستان هموار ساخت .
از انجائیکه صلح و عدالت دو روی یک مسئله است ،بنآ باور من این است، تا زمانیکه برخورد قانونی و مدنی با جنایتکاران سه دهه تا امروز صورت نگیرد، انها محکمه و به کیفر اعمال شان رسانیده نشوند، از قدرت کنار زده نشوند ، با انها تصفیه حساب نشود، دشوار است از ختم جنگ و وحشت ،تامین صلح و ثبات، دموکراسی و جلب اعتماد مردم سخن گفت .
یکی از عواملی پیوستن مردم با طالبان و مخالفت شان با حضور نیروهای بین المللی و نظام موجود همین مسئله عدم رسیدگی به مجرمین جنګی و عدم تعقیب عدلی قاتلین مردم است ، که بدون مجازات ماندند و تا هنوز در ارکان مهم قدرت تکیه دارند و تمام امتیازات و امکانات در اختیار شان است .
برای انکه در کشور صلح و ثبات به میان اید ، به بحران ، فساد و تداوم جنگ خاتمه داده شود، مردم در دفاع از دموکراسی و نیروهای پرگنده در یک سازمان بزرگ سراسری ملی و سالم بسیج شوند مسئله مجازات قاتلین مردم افغانستان به هر نام و نشانی که باشد ، باید به یکی از شعار های روز مبدل گردد و با تمام قوت برای موفقیت این پروسه تمام امکانات بکار گرفته شود.
من میدانم که طرح و بالا کشیدن این مسئله برخی حساسیت ها را در پی دارد و شاید برخی از اعضای سابق ح . د . خ .ا - حزب وطن از طرح ای مسئله متاثر و نسبت به من بد بین شوند ، اما ما راه دیگر ندارم ، من هم یکی از اعضای سابق همین حزب استم و ما نباید از محاسبه حراس داشته باشیم ، فقط خائنین و منحرفین از طرح چنین مسائل میتر سند و حراس دارند و بس.
برحی از اعضای حزب د خ ا – حزب وطن اظهار میدارند و میگویند که ما مخالف محاکمه قاتلین مردم نیستیم ، اما در شرایط امروز طرح ای مسئله به نفع ما نیست .!
در حالیکه برعکس تحقق ای پروسه کاملأ به نفع ما است ، به خاطریکه طرح ای مسئله خواست مردم و به نفع مردم است و ما جدا از منافع مردم ، انسان و انسانیت کدام منافع خاص دیگر نداریم که دنبال آن قرار بگیریم و بگردیم.!
هر گاه برای « ما» منافع ملی و مردم و اعمار جامعه نوین و « انسان نوین» محک است و ما برای مردم مبارزه میکنیم ، در این صورت ما باید به مثابه انسان های نوین ، تغیر یافته و رسالتمند در دفاع از منافع و خواسته های بر حق مردم و در کنار مردم قرار بگیریم ، نه در کنار و دفاع از منافع قاتلین مردم !
به این امر باید کاملأ صادق و قاطع باشیم و با صراحت و علنیت و شفافیت مسئله را مطرح نماییم، مجازات جانیان حرف دل مردم است ، تا زمانیکه حرف دل مردم بالا نشود و از ان حمایت صورت نگیرد، و حقیقت برای مردم ګفته نشود ، مردم بالای ما اعتماد نه خواهد کرد.!
هیچ کس حق ندارد ، تحت پوشش مصلحت ملی، منافع ملی را در وجود قاتلین مردم افغانستان مطرح بسازند، به خاطریکه : یکی از ده ها دلیل ادامه و ګشترش ابعاد جنایت کردن ، جنګ و بی ثباتی در کشور ،همین طرز فکر خام است ، که ائتلاف ها ، اتحاد ها ، جبهات و اپوژیسیون ها و شورا ها به بهانهء «مصلحت ملی!» با قاتلین مردم افغانستان ساخته شده و شکل میگیرد ، نه از میان نیروهای سالم ، وطندوست و با درد جامعه .
حال ای سوال در برابر همه قرار میگیرد و آن اینکه در صورتیکه ایالات متحده امریکا و متحدین آن به ای خواست برحق مردم ما لبیک نگفت و خلاف اراده مردم ما هر یک در پی عملی ساختن اهداف خود در منطقه استند و سر نخ هم به دست انها است، پس در چنین حالت ما افغان ها چه کرده میتوانیم؟
نباید انکار کنیم که در تمام حرکت ها جای و رول خود ما افغان ها مهم بود و تمام حرکت ها و اهداف بوسیله ما افغان ها در عمل پیاده شده و پیاده میشود و دیگران بدون ما افغان ها هیچ کاری را انجام داده نمیتوانند .
بنآ : افغان های وطندوست و با احساس این امکان و توان را دارند ، که رول و نقش و رسالت خود را در ای مقطع حساس تاریخ انجام بدهند و آن اینکه همه نیروهای سالم دست به دست هم داده ، برای تسریع پروسه ای ساختن یک نیروی بزرﮒ سراسری ملی سالم (فرا ،ملیتی و قومی و زبانی ، ایدیالوژیک، حزبی و تنظیمی) که به گذشته و با هیچ یک از قالب های حزبی و ایدیالوژیک بند و بسته نباشد و فقط از گذشته آموخته باشد، صادقانه برزمند و بسیج شوند.
«دیوید شوارتز» میګوید : تنها زمانی یک مسئله غیر قابل حل میشود که فکر کنید غیر قابل حل است.
با ساختن چنین یک نیرو و ایجاد چتر ملی و مردمی میتوان کشور را از بحران و بی ثباتی و انارشیزم کنونی و سقوط نظام به دست افراطیون نجات داد، و قاتلین مردم را به محاکمه کشاند ، نظام را در دفاع از منافع مردم سوق داد ، باور و اعتماد مردم را به خود جلب کرد و مردم را به آینده امید وار ساخت ، صلح و ثبات را در کشور تامین کرد و بس.
چنین یک نیرو و تشکیل قادر است تا عملأ راه را برای تفاهم بین الا فغانی در شرایط کنونی هموار کند ، هدفی که شهید دوکتور نجیب ا لله به خاطر پیروزی آن شجاعانه گام برداشت، و تا پایه ای دار به خاطر آن رزمید و جام شهادت نوشید، که روحش شاد باد!
پایان قسمت چهارم