"زبيگنيو برژينسكي "مشاور امنيت ملي سابق آمريكا در مصاحبه ای گفته است که ما بايد تمام تلاش خود را با موثرترين شيوه انجام دهيم تا نيروهاي طالبان را به عضويت اردوی افغانستان در آوريم، آمريكا بايد به آنها پول دهد تا به عضويت اردوی افغانستان در آيند .
مشاور امنيت ملي سابق آمريكا در مصاحبهاي گفت در مشاورههايي كه به مقامات پنتاگون پيش از جنگ افغانستان ارائه دادم بارها تاكيد كردم كه اردوی آمريكا نبايد در افغانستان باقي بماند .
بيش از 50 سال است كه "زبيگنيو برژينسكي " يكي از مؤثرترين متفكران در سياست خارجي آمريكا به شمار ميآيد. وي مشاور "جان كندي "، "جانسون " و "ريگان " رئيس جمهورهاي سابق آمريكا بوده است. وي به عنوان مشاور امنيت ملي در دولت جان كندي از سال 1976 تا1980 ميلادي نيز بوده است .
وي در زمان روي دادن حوادثي نظير سقوط شاه ايران، تهاجم روسيه به افغانستان، عادي سازي روابط با جمهوري چين، ساخت موشكهاي آمريكايي و توافقنامه كمپ ديويد، در مركز قدرت آمريكا قرار داشته است. در سال 1997 وي كتابي با نام "تخته شطرنج بزرگ " نوشت و با ديدگاهي كه در اين كتاب درباره آمريكا و جهان ارائه كرد شگفتيساز شد .
برژينسكي در بخشي از كتاب به اين مطلب اشاره ميكند: " برتري جهاني آمريكا به طور مستقيم به مدت زمان و موثر بودن استيلاي اين كشور بر منطقه اوراسيا ارتباط دارد. بيشتر ثروت جهان، چه از نظر سرمايهگذاري و چه ذخاير [معدني] زير خاك اورآسيا قرار دارد. تقريبا 3 چهارم منابع شناخته شده انرژي جهان در اين منطقه قرار گرفته است .
عقبنشيني آمريكا از عرصه جهاني يا ظهور ناگهاني يك رقيب موفق، باعث ايجاد بيثباتي وسيع بينالمللي خواهد شد و اين موضوع به هرجومرج در جهان منتهي خواهد شد .
مهمترين وظيفه براي آمريكا آن است كه اين اطمينان حاصل شود كه هيچ كشوري يا تركيبي از كشورها اين توانايي را كسب نكنند كه آمريكا را از اورآسيا خارج كنند يا حتي حضور اين كشور دراين منطقه را كاهش دهند . "
برژينسكي هم اكنون رياست مركز مطالعات راهبردي واشنگتن را بر عهده دارد. در ادامه مصاحبه وي از شبكه خبري "ريل نيوز " (The Real News) در اين باره ارائه ميشود .
* راهبرد آمريكا در آسيا چيست و چرا آمريكا جنگ در افغانستان را دنبال ميكند؟
برژينسكي: من در كتابم نيز اشاره كردم، برتري آمريكا قطعا با حضور در اروپا تامين نخواهد شد و اگر بخواهيم سياستي را هوشيارانه به پيش ببريم، ما بايد خود را با زمان تطبيق كنيم .
من در كتاب خود به مفهوم "بالكان جهاني " اشاره كردم. بالكان بخشي از اروپا است كه همواره دچار اختلافات قومي و قبيلهاي بوده است. اما مفهوم بالكان جهاني از شرق سوئيس، تا مرزهاي جنوبي روسيه، تا شمال قزاقستان، تا اقيانوس هند ادامه دارد كه منطقه وسيع با جمعيتي بيش از 550 ميليون نفر است .
و من متاسفم كه بايد بگويم در اين مناطق اصولا هرج و مرج حكمفرماست .
*اما چرا تسلط آمريكا بر اين مناطق ضروري است؟
برژينسكي: تسلط يعني توانايي اداره كردن، اما آشفته و سردرگم بودن در منطقه به معناي تسلط نيست. من احساس ميكنم ما بيش از اندازه درگيري نظامي براي خود ايجاد كردهايم. اما فكر مي كنم بايد يك توانايي براي اداره وجود داشته باشد، اختلافهاي گوناگوني در چنين منطقه وسيعي از آسيا وجود داشته و دارد، اما اين به معناي درگير شدن به صورت نظامي در اين مناطق نيست .
*شما آسيا را منطقهاي كه سرشار از ثروت است توصيف كردهايد، منطقه مهمي كه خط لولههاي زياد دارد، چرا براي آمريكا مهم است كه در اين منطقه حضور داشته باشد؟
برژينسكي: خوب، من نميگويم كه آمريكا بايد در اين منطقه حضور داشته باشد اما من فكر ميكنم تاييد اين موضوع مهم است كه مديريت منابع [در منطقه] در تقسيم قدرت جهاني بسيار مهم است در واقع وابسته بودن به يك منبع براي تامين انرژي بسيار مخرب خواهد بود و در اصل داشتن منابع متنوع انرژي، يكي از منابع تامين امنيت نيز به شمار ميآيد .
*سياست اوباما درباره آسيا چيست؟
برژينسكي: من فكر ميكنم اوباما امكان هيچگونه انتخابي نداشته است در واقع وي وضعيت كنوني را [از گذشتگان] به ارث برده است. اما سوال كنوني آن است كه آيا ميتواند وضعيت كنوني را كه بي پايان بنظر ميرسد مديريت كند و من فكر ميكنم كه اين يك چالش واقعي براي اوباما باشد .
*ايده اورآسيا براي قدرت جهاني آمريكا كليدي است، آيا اين ايده باعث حضور آمريكا در افغانستان شده است؟
برژينسكي: نه، من فكر ميكنم دليل ديگري براي حضور آمريكا در افغانستان وجود دارد، من فكر ميكنم دليل اصلي حضور آمريكا در افغانستان، ايجاد اين تصوير بود كه از افغانستان كه يك سنگر ايمن براي طالبان در افغانستان بوده عليه آمريكا حملاتي صورت پذيرد، ما به آنها يعني رژيم طالبان گزينههايي را داديم، اول آنكه دستهاي خود را بالا ببرند و تسليم ما شوند تا به اين پايگاه ايمن براي طالبان پايان داده شود يا آنكه هدف يك جنگ اجتناب ناپذير واقع شوند تا اين پايگاه ايمن به خصوص براي القاعده از بين برود و آنها گزينه دوم را انتخاب كردند .
*شما در كتاب خود به اهميت پاكستان، افغانستان، تركمنستان و ديگر كشورهايي كه داراي ذخاير انرژي هستند اشاره كردهايد، القاعده ميتواند پايگاههاي ايمني در وزيرستان شمالي، در هلمند و يا مناطق زيادي داشته باشد و از آنجا عمليات خود را سازماندهي كند و نميتوان اين ديدگاه را كه بايد پايگاههاي ايمن القاعده را نابود كنيم را توجيه كنيم چون ميتواند از مناطق زيادي حملات خود را انجام دهد؟
برژينسكي: صبر كن، صبر كن، من نميدانم شما درباره كدام ديدگاه داريد حرف ميزنيد، چون قبل از آنكه اوباما به قدرت بيايد ما در افغانستان حضور داشتيم، 8 سال پيش، اما بعد از حادثه 11 سپتامبر ما يك گزينه واضحي پيش رو داشتيم و براي آن آماده شديم. 3 هزار آمريكايي [در حادثه 11 سپتامبر] كشته شدند، در آنجا [افغانستان] يك سازماندهي وجود داشت و ما بايد آن را نابود ميكرديم. اما سوال اين است كه بعد از آن چه چيزي روي داد. من به طور حاشيهاي و كم در اتخاذ اين تصميم حضور داشتم. من در برخي از تصميمگيريها درباره موضوع افغانستان بعد از حملات 11 سپتامبر در وزارت دفاع حضور پيدا كردم و برخي مشورتها را ارائه دادم اما من بار ديگر تاكيد ميكنم كه فقط مشاوره ارائه دادم و در تصميمگيريها حضور نداشتم. درواقع ميتوان از مشاورههاي من به عنوان يك مذاكره و يا يك پشتيباني ياد كرد. اما من به ياد ميآورم كه با اين ديدگاه موافق بودم كه بايد به افغانستان برويم و القاعده را از بين ببريم اما نبايد در آنجا بمانيم .
چون من ميدانم كه چه چيزي بر سر شوروي در افغانستان آمد و من گفتم كه در آنجا [افغانستان] نمانيد و بعد از نابودي القاعده به دنبال ايجاد ساختار ملي و پيشبرد دمكراسي نباشيد. ايده من اين بود: به افغانستان برويد، آنها [القاعده و طالبان] را نابود كنيد و خارج شويد .
*آيا شما ميدانيد ديدگاه پنتاگون چه بوده است؟ چون بر اساس ديدگاه پنتاگون نياز به يك پايگاه براي حضور طولاني مدت در منطقه احساس ميشده است .
برژينسكي: نه من فكر ميكنم اين ديدگاه پنتاگون نيست. شايد باور اين موضوع مشكل باشد اما حضور نيروهاي آمريكايي در افغانستان براي توسعه دمكراسي طي چند ماه بوده است، اما روند ايجاد دمكراسي در افغاستان طول كشيد و باراك اوباما وضعيت موجود در افغانستان را به ارث برد. ما به دليل نفت به آنجا نرفتيم چون افغانستان نفت زيادي ندارد اما چيزي كه الان مهم است چگونگي اداره منطقه است و من فكر ميكنم با ثبات كردن اوضاع، توسعه تجارت، ايجاد فرصتهاي بيشتر، ساخت خط لولههاي بيشتر، ايجاد راه از شرق به غرب و از شمال به جنوب، ميتواند به ايجاد ثبات در منطقه منتهي شود .
*هنگامي كه ما به موضوع عراق ميآييم، ميتوان به اين موضوع اشاره كرد كه با اين حمله ميخواستيم نشان دهيم كه قادر هستيم اين كار [بركناري صدام] را انجام دهيم و تمايل نداشتيم به ما گفته شود كه در عرصه جهاني ضعيف هستيم، اين موضوع تا چه ميزاني درباره افغانستان صدق ميكند كه آمريكا با حضور در افغانستان ميخواهد سيطره خود بر منطقه آسيا را حفظ كند؟
برژينسكي: من معتقدم كه نبايد عراق را با افغانستان مقايسه كنيم، من فكر ميكنم كه ما به طور كلي نبايد به عراق ميرفتيم حمله به اين كشور با تبليغات در اين باره كه عراق داراي تسليحات كشتار جمعي است صورت پذيرفت .
*اما اين تسليحات كشتار جمعي كجا هستند؟
برژينسكي: من نميدانم آنها كجا هستند، اما آنها ادعا كردند كه در عراق اينگونه تسليحات وجود دارد، اما اجازه دهيد اين موضوع را كنار بگذاريم، چون اين يك موضوع جداگانه است .
ما در افغانستان هستيم چون براي هشت سال است كه آنجا هستيم، خروج از افغانستان در گفتار خيلي ساده است، اما اگر الان به سرعت از افغانستان خارج بشويم، اين سوال پيش ميآيد كه چه چيزي پيش ميآيد، آيا بار ديگر يك رژيم نظامي در افغانستان حكمفرما خواهد شد، آيا ميتوان حضور القاعده در اين كشور را تحمل كرد، فراتر از آن هم اكنون موضوع جديد پيش روي ما است، نزاع در افغانستان در حال حاضر با درگيريها در پاكستان مرتبط شده است، پاكستان كشور خيلي مهمي است كه داراي حدود 70 ميليون جمعيت است و سلاح اتمي نيز دارد و سيستم سياسي آن دائما در حال تحول است بنابراين ما بايد به طور مسئولانه فكر كنيم كه چگونه بايد با اين مسئله برخورد شود و من با اوباما دراين موضوع هم عقيده هستم كه آمريكا با يك كشور چند قطبي در پاكستان مواجه است، اين كشور بسيار تقسيم شده است و اين موضوع به دليل دشمنيهاي داخلي موجود در اين كشور است، اوباما اگر نتواند در افغانستان به موفقيتي دست پيدا كند، به او لقب رئيس جمهور شكست خورده داده خواهد شد، و من فكر ميكنم كه اوضاع تاسفآور پاكستان نيز به اتهامات اوباما افزوده خواهد شد .
من فكر ميكنم بايد موضوع افغانستان با تفكري منطقي پايان يابد، با توجه به تمامي مطالبي كه من گفتم، راه حلي كه ميتوانم براي افغانستان ارائه كنم اينگونه است :
ما بايد تمام تلاش خود را با موثرترين شيوه انجام دهيم تا نيروهاي طالبان را به عضويت اردوی افغانستان در آوريم، آمريكا بايد به آنها پول دهد تا به عضويت اردوی افغانستان در آيند. ما بايد همچنين راهكاري را پيدا كنيم كه پاكستان بر مشكلات داخلي خود فائق آيد و اين كشور نيز به ما در فائق آمدن بر مشكلات در افغانستان كمك كند. و در اين موضوع، اين سوال پيچيده مطرح خواهد شد كه چگونه ميتوان به پاكستان اين اطمينان را داد كه يك افغانستان آرام، با هند رابطه دوستانه بيشتري نسبت به پاكستان نداشته باشد .
رحمت اله روان