١١ سپتمبر که نام مشهور (٩/١١ )راهم بخود اختصاص داده است روزتاریخی است که درسینۀ تاریخ اززوایاویا دید های مختلف ثبت شده است ، یعنی میتوان انرایک حادثه وچند برداشت هم نامید ،چراکه این حادثه درست درزمانی بوقوع پیوسته که ماشاهد تحولات شګفت انګیزقبل ازان وهم بعد ازان بودیم،وهم بررسی هائیکه چه بصورت رسمی وچه بصورت غیررسمی درینمورد صورت ګرفته در برګیرندۀ واقعیتهای نیستند که انسانرابه یک نتیجۀ منطقی برساند وطبق ان قضاوت خودرانماید.
طوریکه قبلا یاداورشدم ،میتوان به این حادثه اززوایای مختلف دید :
الف :- ازنظر اینکه این حادثه حقیقتا بوقوع پیوسطه است٠
ب :- به اساس تیوری توطئه ( verschwörungstheorie ) ،اینکه خوددولت ویا سازمانهای استخباراتی امریکا جهت رسیدن به اهداف ستراتیژیک ان و از انجمله اشغال بعضی کشورهائیکه ا زنظر مواد خام صنعتی به خصوص نفت و موقعیت مهم استراتیژیک در منطقه دارای اهمیت اند ،این مسئله راازقبل پلان و سازماندهی کرده باشد ، تادلیلی برای حمله به این کشور هاراداشته باشد ، این هردو نظریه رابطور خلاصه به بررسی میګریم وقضاوت رابشما میګذاریم ٠
الف :- ازنظر اینکه این حادثه حقیقتا بوقوع پیوسطه است : - اګر چنین حادثه دریک کشور بزرګ صنعتی دنیا ، باداشتن امکانات بزرګ مالی ،تخنیک وسلاح مدرن ، پرسونل نظامی وامنیتی قوی وتجهیز شده بااخرین دست اوردهای علمی وتحقیقی بشر ، وخصوصاادارۀ قوی ووسیع استخبارات داخلی وخارجی بوقوع بپیوندد،باید طرف مقابل که چنین عمل ویاپروژه راسازماندهی مینماید باید بمراتب ازهرلحاظ دست بالا داشته باشد،طوریکه دیده میشود چنین طاقتی فعلا دردنیاوجود ندارد ،تمام استخبارات کشورهای دیګر حتی روسیه ، عربستان سعودی،جرمنی ، چین وغیره ممالک با امریکا ازلحاظ مختلفه منجمله در چوکات تبادلۀ معلومات استخبا راتی وغیره همکاری مینمایند،پیلوتانیکه به اصطلاح این عمل راانجام داده اند درجرمنی ګویا تعلیمات پیلوتی دیده اند، کشوریکه حتی اب خودرا بدون اجازۀ مقامات امریکا نوشیده نمیتواند چطوربه این عمل اجازه داده اند ،ا ګر احیانا برای یک لحظه قبول کنیم که اسامه بن لادن و سازمان ایجاد شدۀ وی القاعده انراانجام داده باشد ، نظر به سابقۀ اسامه ، صاحب جاه وجلال شدن وی بواسطۀ پولها و کمکهای سیاسی ومعنوی امریکا،رابطه های نزدیک تجارتی وی باافراد ومقامات دست اول امریکایی وغیره وغیره هیچګاه باورکردنی نیست که وی چنین کاریرا کرده باشدوهم اماده کردن امکانات لوژستیکی ،تخنیکی ،اطلاعاتی وغیرۀ پیشبرد چنین کار ازتوان یک شخص ویا یک سازمان دور ازحقیقت است ، امریکابرای اینکه تمام جریانات ، میلانهای سیاسی ،عقیده تی ،اقتصادی وغیره وغیره راتحت کنترول خودداشته باشد لذاخود استخبارات انها جهت رسیدن به این مامول سازمان ها،موسسات سیاسی ،علمی،احزاب وغیره تشکیلات رادربخش های مختلف ایجاد ،تمویل ورهبری مینماید،برای یک لحظه فکر کنید که برای یک کار بسیارکوچک تخریبی و یا تعمیری چقدر کارلازم است ، باچقدرمردم تماس باید حاصل کردد ، چقدرمواد برای این کارضرورت است،ازکجابایدتهیه شود،وغیره،اینچنین عملیاتها صرف میتواند توسط یک یا چندین کشور درمعرض اجرا قرارداده شود ، وبادر نظرداشت جال بزرګ وقوی استخباراتی ایکه امریکا ، انګلستان ، اسرائیل ودیګر متحدین امریکادارد،حتما شخص ویااشخاص از چنین جال چانس عبور رانداشت و ندارد ، بنابران درین قسمت زیاده تر نظریۀ دوم که درذیل تشریح میشود شواهد قابلیت تطبیق راباخوددارد،
ب :- به اساس تیوری توطئه (به المانی verschwörungstheorie) ، اینکه خوددولت ویا سازمانهای استخباراتی امریکا جهت رسیدن به اهداف سترا تیژ یک ان وازان جمله اشغال بعضی کشورهائیکه ازنظر مواد خام صنعتی به خصوص نفت و مو قعیت مهم استراتیژیک در منطقه دارای اهمیت اند ، این مسئله را ازقبل پلان و سازماندهی کرده باشد،تادلیلی برای حمله به این کشورهاراداشته باشد برایرسیدن به اصل موضوع نظریۀ ( ب) ،نظری مختصری بچند سال پیش در هردو مملکت یعنی ممالک تحت اشغال (عراق وافغانستان ) واجراات امریکا دران کشورها می اندازیم که چطورزمینه ها قدم بقدم به پلان نهایی طرحریزی شده وتطبیق میګردند:
١ - درعراق صدام حسین ازهر لحاظ توسط امریکا کمک، وحتی سلاحهای شیمیا وی ایکه علیۀ کردها استعمال نمود ، هم توسط کشورهای غربی ( جرمنی) برای صدام حسین تهیه شده بود ، تشویق صدام حسین توسط استخبارات امریکا جهت حمله بالای کویت وغیره ، دراثنای جنګ کویت امریکایی هامیتوانستند صدام را ازبین برده ویاخلع قدرت نمایند،ولی انها این عمل راپیش ازوقت میدانستند ووی را تاپلان بعدی خود حفظ نمودند،امتیازاتیراکه دران جنګ امریکایی هابدست اوردند ، عبارت بود ازجابجایی عساکر خود دربعضی کشورهای عربی خصوصا عر بستان سعودی وکویت که ازانطریق ما یحتیاج سالهای زیادی خودرااز طرف نفت مرفوع وتضمین نمودند وهم ازکشورهای متحد خود پول زیاد بدست اورد( تنها از المان ٨ ملیارداویرو)وسلاحهای انهاهم خریداری وهم تجربه ګردید .
٢- درافغانستان به اصطلاح مجاهدین را ازهمان اغازازافراد بیسواد ، از دارګر یخته ،کریمینل ، دزد و غیره انهم بصورت متفرق درچندین حزب وګروه وبدون کدام برنامه وغیره بوجوداوردنذ،تربیه نمودند وتسلح کردند ،ا نها را چون درهمان وقت فقط برای کشتن وتخریبکاری تربیه نموده بودند،بدون کدام برنامه بعد از ناکام ساختن پلان صلح ملل متحد در همکاری باروسیه مانند سګهای جنګی درافغانستان رها ساخته ، قدرت رابرایشان به تحفه دادن ،انها یعنی به اصطلاح مجاهدین نظر به تربیه ،دادن دستوروخواص ذاتی شان تاکه توانستند دزدی ،چور وچپاول کردند ،تاکه توانستند مردم رابقتل رساندند ،تاسیسات دولتی منجمله قوای مسلح کشور را بدستور کشورهای غربی ،پاکستان وایران ازبیخ وبن ازبین بردند، کابل وشهرهای دیګررابه ویرانه تبدیل نمودند،دروجود انها دین اسلام ومسلمانان رابدنام کردند ، ولی چون نارضائیتی مردم زیاد شد ،انهاراظاهراازبین برده ولې تشکیلات انها را جهت پلان بعدی خود حفظ کردند ، برای شان در تمام این وقت کمک مالی ارسال میکردند ، تااینکه طالب هارا بمیان اوردند دروجود طالبها هم دین وهم پښتونها را بدنام نموده ، افغانستان را به قرون وسطی رجعت دادند ، طوریکه دیده میشود جهت سرکوب طالبان بازدوباره ازانها استفاده کردند،مثلیکه همین حالا ازیکطرف درجنګ ساختګی باطالبان درګیراست وازطرف دیګر میخواهندد وباره انهارا در حکومت بیاورند وهمچنان همین حالا ازیک تعداد شان درجنګ عراق استفاده می نمایند ، طوریکه یکی از امریکایی ها مینوسد ( واشنگتن- یک تحلیلگر بر جسته مسائل سیاسی در واشنگتن پشت پرده حمله روز افزون گروه های تروریستی به افراد ملکى ونیروهای عراقی راکه سی اى اى دران نقش مستقیم دارد، فاش کرد. روزنامه عکاظ عربستان در گزارشی نوشت که “وین مدیسن” تحلیلگر امریکایی با اشاره به نقش مستقیم سى آى اى در وارد کردن جنگجویان افغان برای استفاده از انها در عملیات القاعده در عراق، می افزاید: ((از نیروهای اگاه استخباراتىکه طی سال ۲۰۰۷ در میدان هوایی “طلیل” عراق (موسوم به Camp Adder) فعالیت می کرده اند، به این اطلاعات دست پیدا کردم)). مدیسن افزود که امریکا این میدان هوایی را در اغاز جنگ عراق به اشغال خود دراورد و در همین مکان بود که نیروهای طالب افغان را برای حمله به افراد ملکى ونیروهای امنیتی عراق گرد هم می اورده اند.براین اساس ماموران سى آى اى در همکاری مستقیم با القا عده، این نیروهای طالب افغان را در اختیار این گروه قرار می داده اند. از طرفی القاعده نیزاز این نیروها درعملیات خود درحمله به مردم و نیروهای امنیتی استفا ده میکرده است.
بر اساس این گزارش، بیشتر این جنگجویان افغان از نیروهای طالبان بوده اند که با ورود به عراق توسط ماموران سى آى اى درعملیات القاعده از انها استفاده می شده است.
مدیسن تحلیگربرجسته سیاسی که درروزنامه های میامی هرالد، هیوستن کرونیکل وفیلادلفیا انکوایر وسایتهاى خبری کورپ واچ،انلاین ژورنال ودیگرسایت ها فعا لیت می کند، در این زمینه می افزاید که در سال ۲۰۰۷ نیروهای عراقی کانتینری را توقیف کردند که در ان ۳۰ تا ۴۰ نفر افغان از نیروهای طالبان حضور داشتند که پس از بازپرسی از انان همگی به این امر که توسط نیروهای امریکایی برای انجام عملیات در عراق اورده شده اند، اعتراف کردند) ، طوریکه ازتشریحات در پاراګراف یک ودو دیده میشود ،امریکاوغرب درمجموع بخاطر رسیدن به اهداف نهایی شان ، درمراحل مختلف پلانهای مختلف را ازطریق اشخاص ، سازمانها و تشکیلات مختلفه طرح وتطبیق مینمایند ، غرب و امریکا واسرائیل ومتحدین انها برای پلانهای مختلف افراد وسازمانهای مختلف راذارند ګاهی برای رسیذن به فرد ویاتشکیلات خاص خود ، تشکیلات ویافرد خاص دیګر خودرا قربان مینمایند ، درین زمینه مثالهای زیادی وجوددارد، درینجابه چندنمونۀ ان اشاره مینمایم ، مثلا انګلیس بخاطر فرد اصلی خویش ( نادرخان ) حبیب الله کلکانی راکه فرد خو د شان بود قربان نمود ، ا مریکا جهت ازبین بردن ضیاوالحق سفیر وجنرال نظامی خودراقربان نمود ،امریکا جهت رسیدن به پلان خود که عبارت ازاشغال افغا نستا ن و تعبیۀ حکومت دست نشانده باشد یک بخش ازمجاهدین قبلی ویک بخش از طا لبان راکه افراد خودشان بودند قربان کردند،این سلسله ادامه دارد دیده شود اینبار چی رابخاطر چی وکی رابخاطر کی قربان میکنند؟ وازموضوع دور نمیرویم به تشریح بخش (ب) میپردازیم
ب :- به اساس تیوری توطئه (verschwörungstheorie) ،اینکه خوددولت و یا سازمانهای استخباراتی امریکا جهت رسیدن به اهداف ستراتیژیک ان و از ان جمله اشغال بعضی کشورهائیکه ازنظر مواد خام صنعتی به خصوص نفت و مو قعیت مهم استراتیژیک در منطقه دارای اهمیت اند ، این مسئله راازقبل پلان و ساز ماندهی کرده باشد ،تادلیلی برای حمله به این کشور هاراداشته باشد. قبل از ینکه به تشریح این نظریه بپردازم ،اولا باید کمی معلومادرمورد خود تیوری تو طئه داشته باشیم :
تئوری توطئه (به انگلیسی : Conspiracy theory ) : - کلمۀ است که به هر نظریۀ که یک واقعه را توسط نقشه مخفیانه گروهی دسیسه گر (عموماً قدرتمند) توضیح میکند، اطلاق میشوددر تعریفی دیگر، تئوری توطئه عبارتست ازنداشتن اعتقاد یا باورنکردن شکل ظاهری به رویدادهایسیاسی،اجتماعی واقتصادی است. تئوری توطئه در شکل حاد آن بیانگر این است که تمامی بدبختیهای عالم در پی اعمال گروهی از افراد پرنفوذ و معمولا پنهان است.در بیان این مفهوم گفته مشود گروههای کوچک و تیزهوشی دارای امکانات سیاسی، مالی ، نظامی ، روانی و علمی در پی تمام حوداث خوب و بد این دنیا هستند.
بنابران .تئوری توطئه تا وقتی «تئوری» است که هیچ شواهدی در دست نباشد و همه چیز بر پایهی حدس و گمان باشد. به محض اینکه شواهدی (هرچند ناچیز) به دست آوردیم دیگر «تئوری توطئه» نداریم بلکه با «احتمال توطئه» مواجه هستیم که با اضافه شدن مستندات این احتمال هم بیشتر میشود.
که درمورد قضیۀ ١١ سپتمر هم بنابر سوالها ودلایل ذیل حدث زده میشود که این طوطئه ازطرف خودامریکا وبعضی متحدین خاص ان بګمان اغلب انګلستان ، و اسرائیل پلان ګذاری وعملی شده است :
١- مطابق روایت رسمی یک طیارۀ مسافربری بویینگ 757 به ساختمان پنتاگون برخوردکرده است. با موشکافی درعکسها وفیلم ها و سیر زمانی حوادث روشن میشود که امکان ندارد خسارات محدودی که به ساختمان پنتاگون وارد شده در اثر برخورد یک هواپیما با این ابعاد بوجود آمده باشد. وهم بنابردلایل مختلفی ذکر میشود که در عکسها نشان داده میشود که سوراخ ایجاد شده بسیار کوچکتر از بدنۀ طیاره (سوراخ اولیه در ساختمان پنتاگون دایرهای به قطر 5 متر بود ) است و هیچ نشانهای از قطعات طیارۀ متلاشی شده دریافت نشده است، ساختمان پنتاگون تا ساعتها بعد از برخورد هنوزسقف داشته و معلوم نیست چطور دم طیاره هنگام ورود به ساختمان سقف را نشکافته است ، در عکسی که از ساختمان فروریخته گرفته شده درانجایک کتاب باز دیده میشود که حتی نسوخته است و نشان میدهد سانحه بیشتر به یک انفجار شبیه بوده (شاید یک راکت کروز) تا به آتش سوزی ناشی از برخورد طیاره .
.٢- فیلمهای متعددی که از برخورد طیارۀ دوم به ساختمان تجارت جهانی وجود دارد اګر بدقت بررسی شود ، انسان به نکاتی ازین قبیل متوجه میشود :
نکتۀ اول اینکه زیربدنۀ طیاره یک شیء بزرگ ونامتقارن نصب شده که نمی تواند کار تروریستها بوده باشد. این شیء خارجی بدنۀ طیاره شباهت به بعضی از مدل های طیاره های نظامی آمریکایی داردنکتۀ دوم اینکه برخی شاهدان عینی و همین طورگزارشگران تلویزیونی تاکید میکنند که قطعا ت موجود طیاره درانجا مر بوط طیارۀ مسافربری تجاری (commercial airline) نبود.
.٣ - دیگر اینکه درست قبل از برخورد طیاره به برج دوم، روشنی ایکه مشابه به یک انفجار کوچک است در دماغۀ طیاره دیده میشود که فقط کسری ازثانیه طول میکشد.واین نشان دهندۀ اینست که این نورنمیتواند به خاطربرخورد با برج ایجاد شده باشد و در فیلمهای متعدد اززوایای مختلف هم ثبت شده است. مورد مشابهی در فیلم موجود از برخورد طیارۀاول هم به چشم میخورد.
۴ -- شاهدان عینی درمحل و همینطورتعدادی از پرسنل اطفایۀ فعال در آن روز معتقدند که بعد از برخورد طیاره ها با برجها صدای انفجارهای را شنیده اند و همینطور به نظر میرسد فروپاشی برج به صورت یک تخریب کنترل شده (توسط مواد منفجره) بوده است.
۵ - مالک موقت برج تجارت جهانی شمارۀ ۶ افشا میکند که ساختمان تجارت جهانی شماره ٧ ( یک برج۴ ٢طبقه یی ) به صورت عمدی و به خاطر پرهیز از گسترش آتشِسوزی چند ساعت بعد به صورت عمدی و کنترل شده تخریب شده است. نکته مهم اینجاست که طراحی و اجرای تخریب کنترل شده چنین ساختمان عظیمی ساعتها و شاید روزها وقت را بکاردارد و احتمالا طراحی و جاسازی محلات استقرار مواد منفجره و غیره نمیتواند در این چند ساعت بحرانی بعد از حملات انجام شده باشد.
۶ - طیاره چهارم که بروایت رسمی مدعی است در پنسیلوانیا سقوط کرده ولی بنا به اظهارات خود شرکت هوایی طیاره در شهر دیگری فرود اضطراری نموده است. اگر این طیاره فرود اضطراری کرده است ، پس چه چیزی در پنسیلوانیا سقوط کرده است ؟و چرا در مورد این حادثه تحقیق نشده است؟
بعضی از این سئوالها جدی و متقاعد کننده به نظر میرسند ولی معلوم نیست که چرا رسانه های «مستقل» و «آزاد» در آمریکا آن را تحت بررسی نګرفته اند و ایننوع استدلالها را تحت بهانۀ «بازهم بنام تئوری توطئه بافی» رد کردهاند؟این همه سوالهای است که جواب دادن بدان کارساده نیست وهم شاید باګذشت زمان قسمتی ازواقعیتها نه تمام ان افشا خواهد شد٠
پای
ذکریا یوسفزی
١١سپتمبر٢٠٠١قبل وبعدازان
Typography
- Smaller Small Medium Big Bigger
- Default Helvetica Segoe Georgia Times
- Reading Mode