محترم بابک دراين نوشته برخي از سايت هاي افغاني وازجمله سايت سپرغۍ را به خاطر نشر مصاحبه دره وال متهم به عدول از نورم هاي ژورناليستي نموده و آنرا توطيه ي در جهت افتراق نيروهاي چپ و دموکراتيک و به زانو درآوردن نهضت ميهني دانسته که ګويا ريشه در پلان هاي آي اس اي پاکستان دارد که رژيم کنوني آنرا ماهرانه به منصه اجرا ميګذارد.
دوستان محترم ميتوانند متن کامل نوشته محترم بابک را در سايت مشعل مطالعه نمايند. البته اين نوشته آنقدر هم باعث شګفت من نه ګرديد، زير اين نوشته هم با سبک وشيوه قديم دشنام و اتهام وارد کردنها به رشته تحرير آمده است. با وجود اين ميخواهم به برخي از نکات اين نوشته تماس ګرفته و درمورد ابرازنظر نمايم.
سپرغۍ سايت کاملا بيطرف بوده و به هيچ سازمان سياسي، فرکسيون و ګروهي تعلق ندارد، اين سايت به تاسي از مشي نشراتي خويش,مضامين و نوشتهاي هموطنان ما بخاطر صلح ، دمکراسي، آزادي، ترقي ،تماميت ارضي و وحدت ملي افغانها و افغانستان به نشر ميرساند.اين سايت به صورت قطع مخالف تعصبات ملي، قومي و مذهبي ميباشد.
درابطه با نشر ياداشت دره وال بايد تصريح نمود که اين ياداشت نخست در نشريه آزادي وسپس در سايت پيام وطن به نشر رسيده بودكه من نيز از همان جاګرفته ام. در اين رابطه به نكات ذيل اشاره مينمايم: اول اينکه سايت هاي متذکره مسووليت ژورناليستي درقبال صحت ويا عدم صحت آن مطلب را دارند . دوم اينکه در مصاحبه دره وال ادعاي آن صورت نه ګرفته است که ګويا ايشان ماموريت تفاهم بين محترم ببرک کارمل ، محترم صالح محمد زيري و محترم دوکتور نجيب الله را داشته اند. بلکه ايشان متذکر شده اند که محترم ظهور رزمجو به خاطر تعميل اين امر(تفاهم) فعاليت مينمود. سوم اينکه محترم ظهور رزمجو با اګاهي از نشر اين مطلب ميتوانيستند واکنش نشان داده و سايت هاي ناشر را از حقيقت مطلب آګاه نمايند. هدف اين سايت از نشر آن جز مبرهن ساختن حقيقت چيزي ديګري نبوده است وکليد ثبوت واقعي بودن و يا کاذب بودن آن دردست محترم ظهور رزمجو ميباشد و من اکنون نيز منتظر در يافت حقيقت از ايشان ميباشم.
بعدآ محترم بابک مي افزايند که هدف از نشر اين سند به زانو درآوردن حريف نيرومند بوده است. بايد خاطر نشان ساخت و طوريکه در بالا نيز به آن اشاره ګرديد نه سپرغۍ و نه ګرداننده آن به هيچ سازمان سياسي وګروه وفرکسيوني تعلق دارد . اين سايت کاملا مستقل، بيطرف و آزاد ميباشد پس اصطلاح حريف بر اين سايت وګرداننده آن صدق نميکند و طوريکه ګفته شد اين سايت صرف و صرف در چارچوب خط نشراتي خويش فعاليت مينمايد و بس.
نوشته محترم بابک اګر از يکطرف سوالاتي را پاسخ ګفته ولي از سوي ديګر خود باعث ايجاد سوالاتي جديد و تريدي هاي جديد ګرديده است که ذيلا من به طرح ان ميپردازم. توقع برده ميشود تامحترم بابک با اعصاب آرام به پاسخ آن بپردازد.
محترم بابک درقسمت از نوشته خويش، نشر چنين اسناد را توطيه عليه نيروهاي چپ و دموکراتيک دانسته که پلان آن سالها قبل از طرف آي اس اي پاکستان ريخته شده است.
بلي محترم بابک مداخلات صريح و بيشرمانه پاکستان طي ساليان متمادي ثبوت اين ادعا شما است ولي در اينجا تفاوت نظر من با شما اين است که من فکر ميکنم اين توطيه ابعاد بسيار وسيع نسبت به آنچه شما تذکر داده ايد داشته است و آن عبارت از نابودي افغانستان به حيث يک کشور ميباشد که تحقق آن در ٨ ثور ١٩٩٢ بوقوع پيوست که نتنها به افتراق نيروهاي چپ منجر شد بلکه تمام هست وبود كشور مارا به باد فنا سپرد و افغانستان دريک بحران عميق سياسي،اجتماعي واقتصادي فرو رفت و تمام نيروهاي سياه وخبيثه، کابوس سياه و وحشتناک خويش را بر سرتاسرکشور ګستراند. نشر آن سند ازاين جهت نيز مهم بوده تا پرده از روي آن جريانات مرموز كه تمام ارزش هاي ملي را زير پانهادند و در خدمت دشمنان وطن قرار ګرفتند،برداشته شود. بايد ګفت در آن لحظات که اين پلانهاي شوم در حالت تحقق بود نه اين سايت وجود داشت و نه ګرداننده آن در چنان موقف قرار دشت که بر روند آن همه جريانات وحوادث حد اقل اثري بګذارد.
بهتر است علل آن فاجعه را در ان نيروهاي وګروپ هاي سراغ نمايد که در يک شبانه روز شعار هاي خصمانه و دشمنانه آنان به برادري و دوستي تبديل شد و دوشادوش آن نيرو هاي ساخت آي اس آي وغيره شبكه هاوارد نبرد هاي ويرانګر در شهر کابل ګرديدند ونيروهاي مسلح کشور را نيست و نابود ساختند. بي جهت نبود که نوازشريف آنرا يک پيروزي تاريخي براي كشورش محسوب نمود و پسر جنرال ضياوالحق نيز جهت شکران وارد کابل و در مسجد پلخشتي بشکل سمبوليک پيروزي خويش را جشن ګرفته و اداي دعا کرد.
در رابطه با نوشته شما سوالهايرا که مطرح مينمايم اينچنين اند.
دوست محترم شما چه زماني آن ((پلان)) را بدست آورده ايد؟ آن ((پلان ))حاوي چه مطالبي بود؟ حتمآ ازآن نيروها که در خدمت آي آس آي بوده و پلان آي اس آي را بخاطر افتراق نيروهاي چپ به منصه اجرا ګذاشتند نيز ذکر وجود دارد. سوال اين است چرا اين پلان را افشا نميکنيد؟ و هم واضيح بسازيد که چګونه اين پلان به دسترس شما قرار ګرفت؟
و درجايي هم مينويسيد که دولت کنوني پلان آي اس اي را جهت افتراق اين نهضت ماهرانه به منصه اجرا ميګذارد,ببينيد سنى واقعأ مهمي است. آيا بهتر نيست قبل از آن که اين پلان مشترك وخصمانه دولت و آي اس آي جامه عمل بپوشد به افشا آن بپردازيد؟
حال که حزب شما در چاچوب قوانين همين دولت رسميت پيداکرده و علنآ و بدون موانع به فعاليت ميپردازد واين حق قانوني را سازمان شما دارد تا به افشا توطيه ها بپردازد ولي خاموشي شما بيشتر سوال انګيز است. درک اين مسله به توضيحات بيشتر نياز دارد.
يك مسله ديګري كه در نوشته شما برايم قابل درك نبود مسله نقش رهبري كننده پاكستان در قبال افغانستان است. اکنون که تعداد کثير از کشورهاي جهان در افغانستان حضور فزيکي دارند و جامعه جهاني و در راس ايالات متحده امريكا در تشکيل اين دولت سهم داشته و اين كشور ها در وضع فعلي نتنها در مساله افغانستان بلكه در تمام مسايل جهاني نقش تعين كننده دارند و دولت كنوني از حمايت اين دولت ها برخوردار است در چنين حالت پاکستان چګونه ميتواند نقش تعيين کننده بر سياست هاي دولت کنوني داشته باشد و در حال که دولت پاکستان جنګ فعال نظامي را عليه افغانستان به راه انداخته است اين بروژه مشترك دولت افغانستان وباكستان و توطيه هاي مشترک ، مطلب خيلي جدي و جالب است، اکنون که آنرا مطرح ساخته ايد بهتر است به افشا بيشتر آن بپردازيد زيرا درك اين جيستانها كار أساني نيست. آيا فکر ميکنيد اين همه کشور هاي حاضر در افغانستان, سياست هاي خويش را بر محور سياست هاي آي اس آي پاکستان تنظيم ميکنند؟
سوالاتي هم در رابطه با مصاحبه شما با محترم ظهور رزمجو در ذهنم خطور کرد که صميمانه خواهشمندم روي آن روشني به اندازيد.
در نوشته شما از محترم نجيب روشن مسوول آزادي و محترم واحد فيضي ريس ح.د.خ.ا در دنمارک ياد اوري بعمل آمده که درمورد اسم محترم روشن حرف و سوالي نه دارم زيرا ايشان نخستين ناشر اين مصاحبه بودند و ذکر آن نيز به همين خاطر بوده است. ولي رابطه محترم فيضي با اين مسله توضيح نه ګرديده است آيا ذکر نام محترم فيضي رابطه اي با نام مستعار دره وال دارد يا خير؟ آيا محترم فيضي در رابطه با موضوع متذکره، صحبت هاي با محترم ظهور رزمجو داشتند؟تا جاي كه من معلومات دارم ايشان مصروف كار ژورنالستيكي نبوده ومعمولا با صراحت حرف ميزنند. لطفآ معلومات خويش را در رابطه به اين موضوع به اطلاع خوانندګان محترم برسانيد تا پرده ابهامات هرچه بيشتر دريده شود؟
در نوشته شما امده که محترم ظهور رزمجو تقاضا هاي ژور ناليستان را غرض مصاحبه نه پذيرفته اند و حتي تقاضاي سلطانعلي کشتمند را نيز در مورد خاطرات ايشان نه پذيرفته اند. اين موضوع کاملآ قابل قبول است زيرا قبلآ چيزي از نام ايشان در مطبوعات به نشر نه رسيده بود.
در نوشته شما نقطه ديګري توجه ام را جلب نمود و آن اينکه محترم ظهور رزمجو يک موضوع را مورد تاييد قرار دادند و آن اينکه ايشان هميشه مخالف فرکسيونبازي بوده و در هيچ فرکسيوني عضويت نه داشتند و به ادامه ګفته شده که ايشان هميشه در جهت وحدت و يکپارچګي حزب کار نموده و سعي کرده اند تا بين محترم ببرک کارمل ، محترم زيري و محترم دوکتور نجيب الله تفاهم ايجاد نمايد. ولي در باره نتايج فعاليت خويش بخاطر تفاهم چيزي نه ميګويند. مشهود است که تفاهمي بوجود نيامد و ايشان بخاطر آن داعيه تفاهم که فعلآ در پيشرو دارند و ميخواهند آن فاجعه سال ١٩٩٢ دوباره در کشور دوباره تکرار نشود از توضيحات بيشتر طفره ميروند وميګويند اين ديګر کدام دردي را دوا ميکند. من به ګفته ايشان احترام ميكذارم و سوالي ديګري از ايشان مطرح نه ميسازم ولي اګر شما اجازه بدهيد از شما خواهم خواست نظر خويش رادررابطه ابراز داريد جالب خواهد بود. حال که وظيفه بيرون کشيدن حقايق را آغاز کرده ايد جالب خواهد بود نظر محترم زيري را در رابطه با ماموريت محترم ظهور رزمجو نيزجويا شويد تا باشد جزييات بيشتر در مورد نوشته دره وال برملا ګردد. اين بود برخي عرايض و سوالاتي که اميدوارم خاطر شما را ملول نسازد.
با احترام
سپرغۍ