میبا شد پا کستان چالش بزرګ برای منطقه وجهان

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

رحمت اله روان

تا حال گفته میشد برای آوردن ثبات در افغانستان به همکاری پاکستان نیاز است ولی از زمانیکه پاکستان خود طالبانی شده و بسوی بحران امنیت به پیش میرود، این کشور بیشتر نسبت به افغانستان مایه نگرانی جهانی شده است. هم چنان تا حال حرف از بازسازی و دولت سازی در افغانستان زده می شد اما مطابق به استراتیژی جدید امریکا پاکستان به کمک های عاجل مالی و بازسازی نیاز دارد اما فعلا معلوم شده که کشور پا کستان خطر نا ک ترین بیستر ولا نه برای بنیادګرایی ،تروریسم والقا عده در جهان محسوب میشود همګی نشا ندهنده نګرانها ی مو حود از وضعیت بحرانی با کستان واینده ان کشور است .بنا لا زم است در قدم نخست تو جه جدی تمام اقدامات وفشار های نظا می امر یکا ومتحدین شان نسبت به افغا نستان با لای پا کستان متمر کز نما ید زیرا پاکستان است که وضیعت امنیتی افغا نستان را به خطر مو جه سا خته است .
چنانچه اوبا ما می گوید: "اجازه دهید نخست رویکرد ما به پاکستان را توضیح دهم. ایالات متحده امریکا احترام بزرگ به مردم پاکستان دارد. آنها تاریخ غنی دارند و برای احیای دموکراسی در کشور شان تلاشهای زیادی نموده اند. مردم پاکستان همان چیزی را می خواهند که ما می خواهیم. آنها پایان بخشیدن به دهشت افگنی، دست رسی به خدمات ابتدایی، فرصت تحقق رویاهای شان و امنیت توام با حاکمیت قانون می خواهند .
تهدید بزرگ اولی برای آینده پاکستان از القاعده و متحدین تندرو آنها ناشی میشود. اینست دلیل اینکه ما باید متحدانه در مقابل این تهدیات ایستادگی کنیم. برای مردم امریکا مناطق قبایلی خطرناک ترین مکان در کره زمین تبدیل شده است. اما این صرف یک مشکل برای امریکایی ها از فاصله های دور نیست، این یک تهدید بزرگ در سطح جهانیانی نیز است .
تروریستان در مناطق مرزی پاکستان نه تنها دشمنان امریکا و یا افغانستان هستند، بلکه آنها خطربالقوه و بالفعل برای خود پاکستان نیز می باشند. القاعده و متحدین تروریستی آنها هزاران پاکستانی را از یازدهم سپتمبر بدین طرف کشته اند. آنها تعداد زیادی سربازان پاکستانی را کشتند. آنها بی نظیر بوتو را کشتند. آنا ساختمانها را انفجار داده ، سرمایگذاران خارجی را از منطقه خارج ساختند و ثبات دولت پاکستان را تهدید می نمایند .
بناً نباید اشتباه کرد القاعده و متحدین افراطی آنها به مثابه غده سرطان هستند که پاکستان را از داخل می خورد
اداره بوش با پاکستان در 7 سال اخیر روابط خویش را بر اساس تاکتیک سیاسی "Carrot and stick" عیار ساخته بود. از یک طرف از راه کمک مالی و نظامی برای اسلام اباد امتیاز می داد و از جانب دیگر در صورت ضرورت فشار های سیاسی وارد می نمود. اما پاکستانی ها با زرنگی کامل با استفاده از ضعف واشنگتن به ویژه مصروفیت آنها در جنگ عراق و افغانستان به امتیازگیری تا به امروز ادامه می دهند .
با آنکه اوباما به عدم صداقت پاکستانی ها در جنگ با تروریسم در هفت سال اخیر آگاهی دارد، ولی بازهم در راهبرد جدید واشنگتن با پاکستان امتیازات مالی حتا مبلغ 1.5 ملیارد سالانه برای 5 سال در نظر گرفته شده است .
اوباما برای اینکه پاکستان نه تواند از کارت سابق بازی دوگانه استفاده کند، برخی پیش شرط ها را گذاشته است .
"با توجه به نتایج مختلط سالهای گذشته ما نمی خواهیم و نمی توانیم چک سفید را در اختیار پاکستان قرار دهیم. پاکستان باید در عمل تعهدات خویش را نشان دهد که در ریشه کنی القاعده و دیگر گروه های خشونت گرا صادق است ."
"ما مصرانه از پاکستان می خواهیم در صورت دریافت معلومات در مورد اهداف بلند تروریستها باید به هر ترتیبی که میشود دولت این کشور وارد عمل شود. توانایی حکومت در نابودی پناه گاهای تروریستان رابطه مستقیم با امنیت خود این کشور دارد. برای کمک به پاکستان که در شرایط بحران اقتصادی بسر می برد ما باید از نزدیک با صندوق مالی جهانی IMF ، بانک جهانی و دیگر نهاد های بین المللی کار خواهیم
مقام های ارشد نظامی ایالات متحده می گویند که آنان باور دارند که سازمان استخباراتی پاکستان از طالبان یا شبه نظامیان القاعده حمایت می کند. آیا اوباما این حلقه را به هم وصل کرده است؟ در این مورد ما چیزی نمی دانیم .
پرسش دیگر این است که ایالات متحده قصد حمله به اسلامگرایان را در کجا دارد؟ مقام های امریکایی با صراحت می گویند که طالبان افغانی در شهر کویته ایالت بلوچستان طالبان به سر می برند که این منطقه از مناطق قبایلی پاکستان که حملات راکتی ایالات متحده و پاکستان در آن مناطق جریان دارد، متفاوت تر است. نماینده خاص ایالات متحده ریچارد هالبروک در مصاحبه ای با بی بی سی گفته است: «چنین به نظر می رسد که کویته مرکز رهبران طالبان و شماری دیگر از بدترین افراد است))
تشدید فعاليت طالبان درجنوب ،شرق افغانستان و مناطق شمالي پاکستان به خطر مشترک دولت هاي پا کستان و افغا نستان تبدیل شده بطوريکه رهبران اين دو کشور به گفت و گو اعضاي ميانه روي اين گروه تشویق شده اند .
بازيگران اصلي درگير با مسأله طالبان يعني آمريکا، پاکستان و افغانستان به راه حل گفت و گو و مذاکره به عنوان تنها راه کاهش تنش ها و درگيري هاي موجود درنوار مرزي بين افغانستان و پاکستان مي نگرند .
آنها تلاش مي کنند با تقسيم شبه نظاميان طالبان به گروهاي ميانه رو و افراطي،بين آنها تفاوت قايل شوند .
ذبيح الله مجاهد، سخنگوي طالبان و همچنين ملا عبدالسلام ضعيف، از مقام هاي ارشد سابق طالبان و سياستمدار فعلي افغان مي گويد:موجوديت گروهي به عنوان "طالبان ميانه رو يک تصور محض است واضا فه میکند که بین طالبان تندرو ومیا نه رو وحود نه دارد اګر امر یکا طالبان میا نه رو سراخ دارد همرا یشان مذا کره نما ید ."
پاکستان با صدور مجوز به گروه فضل ا... و صوفي محمد براي تاسيس دادگاههاي شريعت و دولت افغانستان با انجام مذاکره با بخش هايي از گروه طالبان و تمايل به مشارکت دادن آنها در حکومت ،بطور عملي در مسير اين راه حل حرکت کرده اند .
باراک اوباما، رييس جمهوري آمريکا به تازگي با اشاره صريح به اين نکته که آمريکا برنده جنگ در افغانستان نيست، گفته که گفت و گو با طالبان "ميانه رو" مي تواند يکي از گزينه هاي پايان دادن به جنگ در افغانستان باشد .
اظهارات مشابهي نيز پيشتر از سوي ديگر مقام هاي نظامي و سياسي غربي در خصوص جنگ افغانستان و مذاکره با طالبان ايراد شده از جمله جنرال ديويد مک کرنان، فرمانده آمريکايي نيروهاي ناتو در افغانستان .
اوباما درحالي مذاکره با طالبان را يکي از راههاي حل ممکن براي پايان جنگ در افغانستان مي داند که تصميم او براي اعزام 17 هزار سرباز ديگر به افغانستان، نشان مي دهد که آمريکا شکست طالبان با اقدام نظامي را نيز با جديت دنبال مي کند .
با اين حال در طول هشت سال گذشته بطور مرتب بر تعداد نيروهاي آمريکايي و ناتو در افغانستان افزوده شده بدون آنکه تاثيري بر خشونت هاي به شدت در حال افزايش در اين کشور داشته باشد .
از اين رو اين خطر بصورت جدي وجود دارد که اعزام نيروهاي بيشتر آمريکا به افغانستان در تابستان امسال نيز در مهار خشونت ها موثر نباشد و برخي تحليلگران با اشاره به همين موضوع افغانستان را به "ويتنام اوباما" تشبيه کرده اند .
نکته مهم اين است که آمريکا در افغانستان در جنگي بدون جبهه درگير است .
طالبان، اگرچه بيشتر در جنوب و شرق افغانستان فعال هستند، اما در مناطق مشخصي مستقر نيستند و سنگر معيني ندارند .
حتي در جنوب و شرق افغانستان نيز طالبان بر مناطق محدودي کنترل دارند ولي حضور آنها دراکثر نقاط افغانستان، از کابل گرفته تا مناطق بطور نسبي امن شمال و غرب نيز محسوس است قرار یک را پور معتبر که در این روز ها از طریق رسا نه ها به نشر رسده است میګو ید ( شهر قندهار از طرف روز در کنتزول نیرو های دولتی دارد ولی از طرف شب کنترول این شهر در اختیار طالبان می با شد که مردم اهلی شهر نیز این وضیعت را تصد یق مینما ید) .
طالبان با توسل به تاکتيکهاي جنگهاي چريکي و جنگ و گريز، حملات انتحاري و استفاده از بمبگذاريهاي کنار جاده، نيروهاي بين المللي و افغان را در جنگي فرسايشي درگير کرده اند که مي تواند سالها به طول انجامد بدون آنکه هيچ کدام از دوطرف متخاصم به پيروزي نظامي بر ديگري دست يابند .
دولت افغانستان، بارها آمادگي خود براي گفت و گو با گروه طالبان را اعلام کرده اما هربار با بي اعتنايي اين گروه مواجه شده است.
با آن که گزارش هاي غير رسمي از جريان داشتن گفت و گوها بين طالبان و دولت کرزي حکايت دارد، اما چنين گفت و گوهايي با مقام هاي سابق طالبان انجام شده که گروه طالبان آنها را نماينده خود نمي دانند و همچنان بر موضع جنگجويانه خود تاکيد دارند.
دولت افغانستان و آمريکاييها تلاش مي کنند در بين گروه طالبان شکاف و تفرقه ايجاد کنند هرچند بعيد است اين تاکتيک راه به جايي ببرد.
دولت اوباما اميدوار است تاکتيک هايي که در عراق منجر به کاهش خشونتها شد، در افغانستان نيز کاربرد داشته باشد.
ژنرال ديويد پتراووس فرمانده نيروهاي آمريکايي دو سال قبل ، برنامه اي جامع و کارآمد را در عراق اجرا کرد که شامل افزايش نيروهاي آمريکايي از يک سو و گفت و گو با گروههاي ناراضي عراقي از سوي ديگر بود .
در اين برنامه، افزايش نيروهاي آمريکايي به مثابه يک فشار مضاعف عمل کرد و طرح نزديک شدن و گفت و گو با گروههاي ناراضي به عنوان تشويق.
اما طالبان از نظر سياسي، گروه حاکم برافغانستان بودند که حمله آمريکا به کشورشان آنها را به يک گروه شبه نظامي با هدف مشخص در سطح ملي تبديل کرد و آن راندن نيروهاي "اشغالگر" از کشوري بود که حاکميت بر آن را حق مشروع خود مي دانند.
طالبان، جنبشي مذهبي است که در ايدئولوژي آنان، نمادها و سمبل هاي مذهبي مانند "جهاد" جايگاهي بسيار مهمترازمذاکرات سياسي و پذيرش سازش و امتياز دارد.
دولت اوباما براي تدوين راهبرد "جامع" خود درافغانستان با چالش هاي عمده اي روبه روست که اولين آنها مي تواند تعريف پيروزي درافغانستان باشد.
در سال 2008، ميلادي که خونين ترين سال درافغانستان خوانده شده است، موضوع گفت و گو با طالبان، در تلاش براي پايان دادن به خشونتها، بيش ازگذشته و با جديت بيشترمطرح شد تا حدي که حامد کرزي رييس جمهوري افغانستان اعلام کرد که اگر ملا محمدعمررهبرطالبان آماده مذاکره شود، امنيت او را تضمين خواهد کرد و اجازه نخواهد داد که او مورد پيگرد قرارگيرد، چه جامعه ي جهاني موافق باشد چه مخالف.
پيروزي برطالبان وسقوط امارت آنها در نوامبر2001، آمريکايي ها متحدان افغان آنها را به اين گمان انداخت، که ديگر بساط طالبان برچيده شده و آنها برنخواهند گشت.
اکنون که هفت سال از روي ‎کار آمدن نظام جديد درافغانستان مي گذرد، طالبان قوت بيشتري گرفته و حتي به ادعاي برخي از سازمانهاي غربي، بر بيش از 70 درصد از خاک افغانستان تسلط يافته اند .
بي ثباتي و نا امني روز افزون، همه آنچه را که در هفت سال گذشته تحقق يافته بود، به شدت تحت الشعاع قرار داده و کمرنگ کرده، بگونه اي که امروز احساس يک شهروند عادي افغان، نسبت به آينده سرزمين اش آميخته با يأس است.
از زماني که پيشنهاد گفت و گو با طالبان مطرح شده، هنوز اين گروه آن را نپذيرفته است.
مهم ترين شرط طالبان براي مذاکره اين است که ابتدا بايد نيروهاي خارجي خاک افغانستان را ترک کنند.
در مقابل دولت کرزي، پذيرش قانون اساسي افغانستان از سوي طالبان را به عنوان پيش شرط مطرح مي کند، همزمان، آمريکايي ها نيز ضمن استقبال از طرح مذاکره با طالبان، مخالف گفت و گو با ملاعمررهبراين گروه هستند.
وکيل احمد متوکل که درزمان امارت طالبان وزير خارجه بود، مي گويد آنچه گفت و گو بين دو طرف را با مشکل روبه رو کرده، پافشاري هر دو طرف بر پيش ‎شرط ‎هاي سنگين است.
برخي از ناظران با اشاره به ويژگي هاي ايدئولوژيک و هويت به شدت مذهبي طالبان و تجارب ناکام گذشته در مذاکره با اين گروه، امکان کنار آمدن با طالبان را بعيد مي دانند.
طالبان معتقدند که جهاد تا روز قيامت ادامه دارد و دراين راه، چه کشته شوند يا بکشند، خود را پيروز حساب مي کنند.
آنها معتقدند که دولت ‎هاي ملي در جهان اسلام، از صلاحيت و اختيار در نظام کنوني جهان، برخوردار نيستند.
بنابراين، آنها فراتر از مرزها ملي مي انديشند، آنها بيشتر هواي تغيير نظام جهاني را در سرمي پرورانند،تا اينکه به فکر تغيير رژيم آقاي کرزي باشند.
حسن عگسري تحليلگر پاکستان دراين خصوص مي گويد:اگر طالبان به مذاکره تن دهند،اين به معناي نابودي آنها است و ازهمين روست که علاقه اي به گفت و گو با دولت افغانستان نخواهند داشت.
احمد رشيد فعال سياسي پاکستان نيز معتقد است:طالبان ساختار پيچيده اي دارند و نمي توان به عنوان يک گروه واحد ومنسجم به آن نگاه کرد.
به نظر وي دستيابي به توافق با رهبري اصلي طالبان که از جناح تندرو اين گروه است، ناممکن است.
رشيد مي افزايد: اين امکان وجود دارد که از راه گفت و گو با طالبان ميانه رو، آنها را از جناح تندرو طالبان و همچنين القاعده، جدا کرد و در روند سياسي افغانستان جاي داد.
آن عده از فرماندهان طالبان که در داخل افغانستان هستند از وضعيت کنوني، يعني قرار داشتن طالبان در گرو القاعده و اسلامگرايان افراطي آسياي ميانه راضي نيستند و شايد علاقمند گفت و گو با دولت افغانستان باشند، آنها همان طالباني هستند که به ايدئولوژي القاعده و رهبري آن وفادار و متعهد نيستند.
اگر گفت و گو با آنها، به ايجاد شکاف در داخل صفوف طالبان بيانجامد و برخي از رهبران برجسته طالبان به دولت بپيوندند، اين يک موفقيت خواهد بود.
به باورناظران،درحالي که جناح ميانه ‎رو طالبان، در اين گفت و گوها ازخود نرمش نشان مي دادند و حتي يک سلسله توافق ها را مي پذيرفتند اما جناح تندرو که از نفوذ بيشتري برخور بودند،اين گفت و گوها را جدي نمي گرفتند و همين امر، منجر به شکست گفت و گوها مي شد.
عايشه صديق تحليلگر پاکستانی معتقد است:آن عده از طالبان که در داخل افغانستان مستقر هستند و بيشترهويت افغاني دارند، نسبت به آنهايي که در خارج اند ملايم تر و با کشتار و سربريدن افراد مخالف اند.
وي مي گويد :اين دسته از طالبان شايد خواهان آشتي با دولت باشند،عمق نفوذ القاعده در داخل صفوف طالبان به حدي است که توان اقدام مستقلانه و تصميم گفت و گو با دولت را از هر دو جناح اين گروه گرفته است.
صديق اظهار مي دارد :القاعده طالبان را حمايت مالي مي کند، به جنگجويان طالبان آموزش مي دهند، تجهيزات نظامي و مواد منفجره براي آنها فراهم مي کنند و حتي براي آنها راهبرد تعيين مي کنند.
وي تاکيد مي کند: تازماني که آمريکايي ‎ها و انگليسي ‎ها مسأله وزيرستان را حل نکرده اند،هيچ گروهي از طالبان قادربه گفت و گو نخواهد بود،چه در عربستان سعودي يا افغانستان.
با وجود مخالفت پاکستان حمله با هواپيماهاي بدون سرنشين به اهداف طالبان افزايش قابل ملاحظه اي خواهد داشت.
اوباما اذعان کرده ارتش آمريکا سعي درمذاکره با طالبان دارد اما مقام هاي رسمي که با آنها درباره اين طرح ها مشورت شده تاکيد کرده اند قبل از آنکه امکان شروع مذاکرات فراهم شود نزاع نظامي شدت خواهد يافت.
آمريکا اميدوار است ارتش پاکستان با مشارکت در محاصره طالبان بمباران پناهگاه هاي تروريستي را گسترش دهد.
مسوولان اطلاعاتي پاکستان تاکيد دارند حملات موشکي آمريکا خطر جهاني القاعده را کاهش داده اما تهديد آن براي اين کشورافزايش يافته زيرا اين گروه براي مقاومت دربرابرحملات هوايي،کانون هاي تمرکز خود را درسطح اين کشور متفرق کرده است.
آنها اعتقاد دارند عمليات ارتش پاکستان در مناطق قبايلي موثر واقع شده بطوريکه طي سال 2008 هشتاد جنگجوي القاعده در اين مناطق کشته شدند اما حملات آمريکا به شدت موجب برهم خوردن ثبات اين کشور شده است.
مقام هاي امنيتي پاکستان تاکيد مي کنند ورود هفده هزار سرباز آمريکايي به افغانستان طي بهار و تابستان آينده نگران کننده است.
از سويي ديگر استمرار حملات موشکي آمريکا به مناطق قبايلي پاکستان با وجود اعتراض‌هاي مکرر مقام‌هاي اين کشور از پافشاري دولت اوباما به ادامه سياست‌هاي جرج بوش در مبارزه با تروريسم فرامرزي حکايت دارد.
حملات موشکي آمريکا به مناطق قبايلي پاکستان طي هشت ماه گذشته به کشته شدن بيش ازيک هزار و پانصد تن از جمله شماري زن و کودک منجر شده است.
اعتراض‌هاي مکرر دولت اسلام آباد به آمريکا و تاکيد بر اينکه حملات موشکي نقض حاکميت پاکستان محسوب مي‌شود، تاکنون در سياست جاري کاخ سفيد تاثيري نداشته است.
دولت پاکستان با انحاي مختلف توقف اين حملات را خواستار شده اما آمريکا همواره تاکيد کرده حملات مذکور عليه مواضع طالبان و القاعده ،در راستاي مبارزه با تروريسم ادامه خواهد داشت.
تاکيد مقام‌هاي پاکستاني درديدار با ريچارد هالبروک نماينده ويژه آمريکا اين بود که حملات موشکي به مناطق قبايلي بدون در نظر گرفتن ماهيت شبه نظاميان انجام مي‌شود.
اسلام آباد معتقد است آمريکا در برخورد با شبه نظاميان تفاوتي بين آنها - افراطي و معتدل - قايل نمي‌شود.
محمود قريشي وزير خارجه پاکستان بعد از ديدار با هالبروک به اين نکته اشاره کرده بود: "برخي عناصر سازش ناپذير وجود دارند که نه پاکستان،افغانستان و نه آمريکا تعامل با آنها را خواستار نيست اما درعين حال برخي عناصر سازش پذير نيز وجود دارند که نبايد اهميت آنها در مقابله با شبه نظاميان را ناديده گرفت.
اسلام آباد استمرار حملات موشکي آمريکا به مناطق قبايلي پاکستان را نافي سياست مبارزه با تروريسم مي‌داند و تاکيد دارد اينگونه حملات به جاي مبارزه با شبه نظاميان ،به افزايش فعاليت‌هاي تروريستي منجر شده است.
به نظر مي‌رسد راهبرد دولت جرج بوش در مواجهه با طالبان و القاعده در دوره اوباما نيز به صورت جدي تري دنبال شود ،به ويژه آنکه دولت جديد آمريکا برقراري امنيت در افغانستان را با اعزام سي هزار سرباز ،در دستور کار خود قرار داده است.
بسياري از ناظران مسايل منطقه معتقدند با وجود تعيين نماينده جديد از سوي اوباما براي مديريت مسايل پاکستان و افغانستان نمي‌توان انتظار داشت سياست‌هاي آمريکا در دوره جديد با تغييراتي کلي همراه شود.
البته آمريکايي‌ها براي موفقيت در مبارزه با آنچه که تروريسم فرامرزي مي خوانند بايد به ابزارها و محدديت‌هايي پيشرو نيز توجه کنند در غير اين صورت با مشکلات بسيار جدي مواجه مي‌شوند.
آنچه مسلم است اعمال سياست‌هاي جديد کاخ سفيد در افغانستان و پاکستان با توجه به پيچيدگي‌هاي امنيتي و سياسي منطقه به آساني ميسر نخواهد بود.
هدف دولت اوباما برقراري امنيت - حتي نسبي - در افغانستان است که طي چند سال گذشته با وجود حضور نظاميان آمريکايي هنوز از ناامني مفرط رنج مي برد.
آمريکايي‌ها به خوبي به اين نکته واقف هستند که مسير برقراري امنيت فقط از پاکستان عبور مي‌کند.
تحرک طالبان و القاعده و بطور کلي شبه نظامياني که درمرزهاي شمال غربي پاکستان (مناطق قبايلي ) ساکن هستند،امنيت‌سازي جاري آمريکا در افغانستان را با چالشي جدي مواجه کرده است.
اوباما مي‌داند که همکاري با پاکستان چالش‌هاي جاري و آتي آمريکا در افغانستان را تا حدودي رفع خواهد کرد.
راهبرد جاري کاخ سفيد در پاکستان اعمال سياست معروف هويج و چماق است ، هرچند دولت اسلام آباد نيز به خوبي از اين راهبرد مطلع و گرفتاري‌هاي دولت جديد آمريکا را به خوبي درک مي‌کند.
رهبران فعلي پاکستان مانند سلف خود (پرويز مشرف ) مي‌دانند چگونه از فضاي موجود به نفع اهداف راهبردي اين کشور در منطقه بهره برداري کنند
در اخر اګر امر یکا وتمام متحدین شان میخوا هد در افغا نستان امنیت بر قرار ګردد با ید در نا بودی لا نه های تروریزم وبنیاد ګرایی که در پا کستان میبا شد دست به کار شود ،در دا خل افغا نستان تشدید عملیات های نظا می کدام نتجه ندارد به جز ینکه احسا سات مردم علیه امر یکا ومتحدین شان تحریک ګردد وبه فعا لیت های شان به جای کمک به تجا وز تبد یل میګردد . پا یان رحمت اله روان