کيها درمشکلات مردم طي هشت سال آگاهانه نقش بازي کرده اند؟

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

استاد صباح

(بخش چهارم – صباح )
{ يک پژوهش مستند درمورد اوضاع سياسي ، نظامي واقتصادي افغانستان با اتکاء به بخشهاي خبري وتحليلي ، داخلي وبين المللي }
نقش پاکستان درروند بي ثباتي افغانستان

یك مقام ارشد نظامی قبلي طالبان با پرده برداشتن از محل استقرار رهبر طالبان، می گوید که ملا محمد عمر در شهر كویته پاكستان زندگی می ‌كند. ولی دولت پاکستان و سازمان استخبارات نظامی این کشور نه تنها او را دستگیر نمی کنند، بلکه ملاقات ها و رفت آمد افرادی که برای دیدار با وی می روند را نیز، زیر نظارت دارند . ملا محمد عمر رهبر فراری طالبان و یكی از برجسته ‌ترین افراد تحت تعقیب ملل متحدو ایالات متحده آمریكا، با تغییر چهره در شهر کویته ی پاكستان زندگی می كند ، ملا عمر تغییر چهره داده است. او محاسن خود را كوتاه كرده، عمامه به سر نمی ‌گذارد، و عینك سیاه به چشم می ‌زند. به طوری که اكنون تشخیص وی بسیار مشكل است.
كرزی در اظهاراتي گفت: ما می‌‏ دانیم كه ملاعمر در كویته مخفی شده است . یکی از سخنگويان طالبان نیز كه دو سال پیش به اسارت نيروهای امنيتی درآمد ،اعتراف كرده بود كه ملاعمر در شهر كويته پاكستان مخفی شده، و تحت حفاظت سازمان اطلاعات پاكستان قرار دارد. وي گفته بود كه طالبان با كمك سازمان اطلاعات پاكستان عملیات درافغانستان را تنظیم می کنند.
همچنان مقامات سیانيزگفته اند: ملاعمر در شهر کویته ایالت بلوچستان است .
بعد از لشکرکشي آمريکا درافغانستان بعد از حوادث تروريستي نيويارک و پنتاگون، پاكستان عامل بي ثباتي در افغانستان به شمار مي رود. اختلافات مرزي از يكسو و ناكاميهاي پاكستان در افغانستان در پي سقوط طالبان از سوي ديگر سبب شده كه پاكستان همه توان و تلاش خود را براي ايجاد بحران در افغانستان و بازگرداندن طالبان بكار گيرد. اين تلاشها در آينده هم ادامه خواهد يافت و دولت افغانستان را با مشكلات مختلفي مواجه مي سازد. آمريکا به عقيده ساده انديشانه اش به سخنان معامله گران پاکستاني ها اعتماد و تيشه به ريشه خود زدند طوريکه به اعتراف يكي از قوماندانان ناتو، پس از امضاي توافقنامه صلح بين دولت پاکستان و طالبان در وزيرستان، ميزان خشونت ها و عمليات هاي نظامي طالبان در برخي از نواحي جنوب افغانستان، سه برابر افزايش يافته است.
طالباني كه تا ديروز مانند قطاع الطريق ها و دزدان صحرايي، فقط در مغاره ها و شكاف كوهها زندگي مي كردند و تنها به عمليات هاي دهشت افكنانه انفرادي دست مي زدند، اينك در دستجات منظم چند صد نفري، و جنگ افزارهاي پيشرفته، سواره و پياده، به جنگهاي جبهه اي و كلاسيك و تصرف مناطق مبادرت مي ورزند. قوماندانان ناتو كه بيش ازبيست هزار نيرو را در جنوب رهبري مي كنند پس از يكدوره برخوردهاي نظامي با طالبان اعتراف مي كنند كه جنگ با طالبان يادآور تجربه هاي تلخ ويتنام براي انهاست و هرگاه دير بجنبند و دستگاه ديپلماسي غرب در قبال آنچه كه در افغانستان مي گذرد برخورد انفعال آميز داشته باشد، دير يا زود دولتهاي غربي، شاهد ظهور يك ويتنام جديد خواهند بود.
تحليلگرانى كه برنامه دولت پاکستان درمبارزه باتروريزم را ازاين منظر رصد مى كنند معتقدندكه نمى توانند برضد افراطيون وارد جنگ تمام عيار شود، زيرا اين گروه ها دربيست سال گذشته همواره از کانال آي اس آي تغذيه و هدايت شده اند. تحليل گران سياسي می گويند که در چنين شرايطی دولت آمريکا مجادله لفظی زمامداران افغانستان و پاکستان را مانعی در همکاری موثرتر منطقه ای عليه تروريسم می داند.
نيروهای ائتلاف در افغانستان می گويند پس از امضای توافقنامه ميان حکومت پاکستان و طالبان، خشونت ها در مناطقی از افغانستان که متصل به وزيرستان ،تا سه برابر افزايش يافته است. مرز با پاكستان براثر تحريكات و مداخلات پيوسته اين كشور وضع آشفته تري داشته و دولت حضور ضعيفي در آن دارد. درعرض هفت سالى كه از سقوط طالبان مى گذرد، هيچ گاه مناسبات زمامداران آمريكا با اسلام آباد اين اندازه شكننده وحساس نبوده است. دراين اوضاع كه هرروز خبرهاى ناخوشايند جديدى از سازماندهى طالبان از جبهه جنگ مى رسد مى توان بخشى از آنچه را كه دراتاق تصميم گيرى پنتاگون زيرنظر رابرت گيتس درباره پاكستان وطالبان مى گذرد، فهميد. روابط آمريكا ودوست پاكستانى اش دراين هفت سال پس از سقوط طالبان به مدارا و مماشات سپرى شده است. به همان اندازه كه دولت پاکستان با طالبان كنار آمده است آمريكايى ها نيز در برخورد احتياط را حفظ كرده اند. جالب اينجاست كه دلايل اين دو گونه مماشات يكسان بوده است . پاکستان همواره از سوی مقامات کشور متهم شده که در مبارزه با تروریسم جدی نیستند، این اقدام بیشتر زمانی بالا گرفت که دولت پاکستان توافقنامه صلح را با طالبان امضا کرد .
ومهم تر از همه اعلام وفاداري پاكستان از پيمان منعقده با طالبان پاكستاني هم مرز افغانستان آشكارا به اين معنا است كه دولت پاكستان همچنان از حربه طالبان عليه مردم و امنيت دولت سوء استفاده مي كند و همزمان از يكطرف با غرب و جبهه جهاني مبارزه باتروريزم دست دوستي وهمكاري دراز مي كند تا كمك هاي آنان را جذب كند و از سوي ديگر با طالبان زمينه هایي فراهم مي آورد تا به اقدامات ضد امنيتي بيشتري در افغانستان دست بزند ، چه ازاين طريق همواره غرب خودرا نيازمند پاكستان خواهد دانست و كمك هاي خويش را به آن كشور گسيل خواهد داشت ، واز جانب ديگر دركنار دولت پاكستان ، نظام قدرتمند در افغانستان شكل نخواهد گرفت تا مسايل مورد منازعه چون خط ديورند دوباره زنده شود و معضله تازه اي بر معضلات دولت پاكستان افزوده شود .
مناطق شمالی پاکستان درمرزافغانستان، عملا به سنگر نیروهای طالبان، قاچاقچیان مواد مخدر و نیروهای مسلح القاعده تبدیل شده است. طالبان، با استفاده از امکاناتی که در این منطقه فراهم ساخته‌اند، دوباره جان گرفته‌اند و ظرف سال هاي گذشته، عملیات نظامی بی شماری را علیه نیروهای بین المللی و دولت افغانستان انجام داده اند. آن ها، در این مناطق، تشکیلاتی به نام جنبش طالبان پاکستان ایجاد کرده اند. رهبران این جنبش، پس از تشکیل دولت ائتلافی، حاضر شدند بر سر صلح با دولت مرکزی به مذاکره بنشینند.
همچنانکه چندروزقبل ازطريق سرويسهاي خبري شنديم که سه گروه بزرگ طالبان -همزمان با جلسه وزراي خارجه افغانستان، امريكا و پاکستان در واشنگتن- با ناديده گرفتن اختلاف‌هاي خود در مناطق قبايلي پاكستان متحد شدند.‌ سه گروه بزرگ طالبان از جمله گروه بيت الله محسود، حافظ گل بهادروملا نذيربا ناديده گرفتن اختلاف‌هاي خود و به منظور دستيابي به منافع بزرگتر در مناطق قبايلي پاكستان متحد شدند.قوماندان های هر سه گروه براي بررسي وضعيت جديد يك گروه منحله طالبان روز جمعه در يكي از مناطق دور دست وزيرستان در شمال غرب ايالت سرحد در نشستي فوق العاده گرد هم آمدند.پس از بررسي اوضاع جديد منطقه و تحليل فعاليت نهضت منحله طالبان، سران هر سه گروه بزرگ به توافق رسيدند كه در آينده براي به دست آوردن منافع بزرگتر اختلافات خود را ناديده بگيرند و به هيچ كس اجازه دخالت به كسي ندهند.
ملانذير طي تماس تلفوني با خبرنگاران اظهار داشت: قوماندان های هر سه گروه طالبان توافق كردند كه وحدت ميان باراك اوباما رئيس جمهور امريكا و آصف زرداري رئيس جمهور پاكستان نشان مي دهد كه هر دو داراي نيت سوء درباره طالبان هستند.وي مدعي شد: اگر يك رئيس جمهور غير مسلمان مي‌تواند دست به دست آصف علي زرداري دهد، چرا ميان سه گروه طالبان وحدت برقرار نشود. حمله به هر يك از پايگاه‌هاي طالبان حمله به همه ائتلاف محسوب مي‌شود و هر سه گروه جواب محكم آنرا خواهند داد.اين قوماندان طالبان گفت: هر سه گروه باهم شوراي عالي سيزده نفره تشكيل دادند و اختيار هر نوع تصميم گيري در دست شوراي عالي خواهد بود و قوماندان های هر سه گروه اعضاي شوراي عالي خواهند بود.شوراي عالي در جلسه بعدي رئيس موقت شوراي طالبان را انتخاب خواهد كرد.اين توافقات در حالي صورت مي‌گيرد كه اختلاف ميان بيت الله محسود، حافظ گل بهادر و ملا نذير موجب ايجاد و گسترش تنش ميان طالبان محسوب مي شد.برهمگان هويدااست که درچنين توافقات وتشکلها مستقيم وياغيرمستقيم آي ای آي واردوي پاکستان نقش داشته وهيچ شيطنت درپاکستان بدون اجازه اين دونهاد قدرتمند شکل گرفته نميتواند.
تنش هاي روزافزون داخلي درپاکستان
در حال حاضرتمامي سرمايه گذاران خارجي پاکستان را ناديده گرفته اند و سرمايه هاي خود را به جاي اين سرزمين پرآشوب و پر هياهو که به بي ثبات ترين سرزمين جهان از لحاظ سياسي، امنيتي، اقتصادي و اجتماعي معروف است وارد بازارهاي باثبات تردرکشورهاي درحال توسعه کردند تا علاوه بر پذيرش ريسک کمتر، سود بيشتري نيز بدست آورند. افزايش‏حملات تروريستي درپاکستان، نابساماني سياسي، نامساعد بودن بستر براي جذب سرمايه هاي داخلي و خارجي ، نا مساعد بودن اوضاع اقتصادي همگي نمايانگر اوضاع نامساعد و نگران کننده پاکستان است. ‏
همواره درپاکستان نظامیان تأثیرگذارترین نهاد در قدرت بوده‌اند که این امر را از طریق بخش اطلاعات محرمانه (آي.اس .آي) اعمال کرده‌اند. بدین معنا که هر زمان سیاست‌مداران (اعم از اسلام‌گرایان و دموکرات‌ها) در اداره مؤثر پاکستان باز می‌ماندند و خطر ایجاد هرج و مرج در کشور افزایش می‌یافت، اردو با توسل به کودتای نظامی، قدرت را به دست می‌گرفته است و هر زمانی هم که اردو به هر دلیلی تضعیف می‌شده و امکان تداوم آن شرایط وجود نداشته، به برگزاری انتخابات آزاد و کناره‌گیری از قدرت رضایت می‌داده‌اند. البته در پشت پرده، اردو همواره نفوذ خود را حفظ کرده است . پنهان نمودن مشکلات داخلي وبي ثباتي سياسي در پاکستان، به طور مستقیم بر مسائل افغانستان تأثیر می‌گذارد.
این ناآرامی‌ها به افغانستان نیز گسترش پیدا کرده و پیامدهای نگران کننده‌ای را به همراه آورده است، به عقیده برخی از تحليلگران، ترور خانم بوتو، جرأت و فعالیت‌های طالبان در افغانستان را افزایش داده و آنها دست به تحرکات وسیع‌تر و عمیق‌تر می‌زنند که کاملاً بی‌سابقه بوده است.
به عنوان نمونه می‌توان به حمله انتحاری به هوتل سریانا ،وزارت عدليه ورياست زندانها اشاره کرد که درهوتل سريانا محل استقرار وزیر امور خارجه ناروي بود. این حملات در نوع خود جدید بود. به این معنا که صرف‌نظر از انتحاری بودن این عملیات، تهاجم به هوتل وادارات دولتي بسیار محافظت شده و حمله به نقطه‌ای در مرکز پایتخت که در نزدیکی کاخ ریاست جمهوری نیز قرار دارد، بسیار حائز اهمیت است و همگی‌ این ویژگی‌ها، ‌این حمله را از اقدامات هر روزه افراط‌گرایان متمایز می‌سازد .
باوجود دست اندازي ومداخلات دوامدار، مشکلات پاکستان آنقدر عمیق است که تنها سیاستهای دراز مدت می تواند پاکستان را از این چرخه بی ثباتی ، دخالت حکومت نظامیان درامورکشورو محرومیتهای اجتماعی نجات دهد. سیاستهایی که در ابتدا باید پاسخگو ی نیازهای اولیه این جامعه باشد و مشارکت حد اکثری جامعه را در خود متبلور نماید . مردم پاکستان مثل بساری از مردم این منطقه جغرافیایی از نظراعتقادی مسلمان و از زاویه اجتماعی و فرهنگی عقب افتاده و از نظر اقتصادی نیز محتاج به کمکهای خارجی هستند . بسیاری از مردم پاکستان به تعبیر سیاسی میانه رو و مخالف خشونتهای اجتماعی هستند و طبیعی است که ذهنیت عمومی و سنتی این مردم راه حلهایی را با استفاده از فرهنگ عمومی و ظرفیتهای فکری در پیش رو قرار دهد .
هم اکنون نتایج سیاست های متناقض بلحاظ تجربه اندوخته شده جریانات فعال بصورت تشکیل گروههای مستقل سیاسی خارج دولت و بی اعتنا و توجه به روابط بین المللي را می توان مشاهده کرد که برنامه هایی متفاوت از آنچه خارجی می گوید دارند . حتی ( آي .اس .آي) و اردو که ابزار و مسیر تشکیل چنین جریانات و گروهها بودند اهداف نیروهای جهادی را تشکیل میدهند. لشکر طیبه و جیش محمد با پول عربستان در مرحله اول و ترساندن شیعیان پاکستان در مرحله بعد شکل گرفت . هر دو این گروهها با فاصله گرفتن از سازمانهای دولتی پاکستان و بودجه عربستان دارای پایگاه مردمی و شبکه مساجد وسیعی بوده و با سیاستهای جاری سر سازگاری ندارند. طالبان نیز به همین منوال با سیاست ، طراحی و حمایت آمریکا و با آدرس مبارزه با شوروی در افغانستان تشکیل شد ، اما این گروه فعلا مهمترین چالش آمریکا و پاکستان و عربستان را به خود اختصاص داه است .
اقدامات انتحاری این افراطيون نیز بیشتر موسسات و افرادی است که روزی پشتیبانان آنها محسوب می شدند . از همه مهمتر آنکه قدرت روز افزون آنها ترس تسط آنها بر پاکستان را به کابوسی جدی در دیدگاه غربی ها بدل کرده است . اگر چه نیروهای مذهبی تا بحال در هیچیک از انتخابات نتوانسته اند بیشتر از چهارده فيصد آرا ء را بخود اختصاص دهند ، اما مقامات آمریکایی بخاطر فساد تمام نشدنی طبقه فوقانی جامعه پاکستان این واقعیت را نیز نادیده نگرفته اند که امکان دارد جامعه سنتی پاکستان به این نتیجه برسد که نیروهای مذهبی گزینه بهتری برای حکومت از نیروهای سیاسی فعلی باشند و اتفاقی چون انقلاب اسلامی ایران تکرار گردد .
آمریکا در مقابل مجموعه کمکی معادل بيست ملیارد دالر از يازده سپتامبر به بعد به این کشور بدنبال پیگیری سیاست جنگ با ترور است که مردم عادی در پاکستان به آن توجه جدی نداشته اگر با آن مخالف نباشند . اما نخبگان و تحصیلکردگان در قشر فوقانی جامعه به این واقعیت توجه جدی داشته وآن را در رقابتهای خود مد نظر دارند و طبیعی است که اختلاف فرهنگی و اقتصادی و تضاد قشر فوقانی و لایه های زیرین جامعه اجازه ثبات به این کشور ندهد. اسلام گرایان مهمترین گروههای متشکل خارج از سیاست جاری پاکستان محسوب می شوند که بدلیل سابقه و رفتار خشونت آمیز خود شدیدا زیر فشار تبلیغی قرار دارند .
اگرچه این بنيادگرايان حد اقل در میان مدت شانس رسیدن به قدرت را ندارند اما مهمترین موضوع سیاست بین المللی و منطقه ای آمریکا و نهایتا پاکستان را تشکیل می دهند. برای بسیاری در واشنگتن که بدنبال یک متحد قابل اطمینان میگردند این گروهها جز بی ثباتی و عدم اطمینان و یاس نوید دیگری ندارند . در واقع علیرغم این واقعیت از دید سیاستمداران آمریکایی که جنگ با ترور با برنامه ریزی در دو زمینه نظامی و اجتماعی امکان موفقیت دارد ولی برنامه کمکهای اجتماعی و ارتقاء دانش و آگاهی ها منجر به مقاومت در مقابل سیاستهای مداخله گرانه و محکومیت اقدامات نظامی از هر نوعی شده است .
منطقه قبائل حد واسط بین افغانستان و پاکستان منطقه وسیع و بی قانونی است که با نظام سیاسی سنتی قبیله ای تا کنون بدون دخالت خارجی سرکرده است . این منطقه محروم وبدوی بدلیل نقش عمده ای که در حمایت از گروه هاي تروريستي چون بن لادن و طالبان بازی کرد مهمترین خطه جغرافیایی روی میز استراتژیست های غرب محسوب می شود . وقتی در سال دوهزاروچهار اردوي پاکستان با نارضایتی کامل ولی زیر فشار آمریکا هشتاد هزار نفر را به منطقه قبائل یا وزیرستان گسیل نمود هیچگاه تصور نمی شد که اردو با از دست دادن هزار نفر و زخمی های فراوان چنین ناتوان و نا کارآمد جلوه کند. در گذشته قبائل همواره از نظر مالی وابسته بدولت و از دخالت اردو در هراس بودند اما با تشکیل گروههای سازمان یافته با ارتباطات بین المللی و وسیع القاعده نه تنها از وابستگی مالی خارج که نسل جوان تر قبائل برای مقابله با دولت از خود واهمه نیز ندارند .
این موضوع آمریکایی را به این نتیجه رسانده است که احتمال فعاليت درازمدت القاعده و بن لادن در این منطقه بسیار جدی است . امریکا تاکنون هفتصدوپنجاه ملیون دالر برای تحولات اجتماعی در این منطقه روي دست گرفته و مبلغ سه صدوپنجاه ملیون دالر دیگر برای پرداختن به روسای قبائل برای خود داری از کمک به افراطيون در نظر گرفته است .
در یک گزارش تحقيقى که اخیرا از سوى وزارت خارجه آمريکا درباره فعاليت هاى تروريستى درجهان منتشرشده است، ایالت سرحد پاکستان به عنوان مستحکم ترین دژ برای نیروهای القاعده و سازماندهی و اجرای فعالیت های تروریستی اعلام شده است. تمام فعاليت هاى تروريستى القاعده برای پیاده سازی در جهان و بویژه افغانستان از همين منطقه رهبرى مى شود. به همین دلیل بوده که آمريکا همواره در تلاش بوده تا اجازه نظامىان پاکستان را برای حمله هوايى به مواضع گروه هاى افراطى در ايالت سرحد اخذ کند ولی پاکستان هميشه با اين درخواست مخالفت کرده است. البته اصرارها وتلاشهاي آمریکا موجب شد تا در ماه های پایانی قدرت پرویز مشرف موافقت ضمنى براى يک تعداد حملات هوايى در اين مناطق گرفته شود و به نظر می رسد در حال حاضر نیز وخامت اوضاع و قدرت گیری طالبان چنین مجوزی را در اختیار آمریکا قرار داده است.
ایالت سرحد مرکز افراطی گری و خشونت های سیاسی است و با وجودی که پاکستان به عنوان یکی از کشورهای متحد آمریکا در مبارزه با تروریسم تمام تلاش خود را برای مبارزه با طالبان به کار گرفته ولی این ایالت همچنان ناامن ترین نقطه زمین برای فعالیت های دیپلماتیک و فرهنگی به شمار می رود. آنچه محرز است اینکه نیروهای امنیتی پاکستان در ایالت سرحد از توان کافی برای مقابله با نیروهای طالبان برخوردار نیستند. به همین علت تغییر در رویکرد گذشته و تاکید بر انجام مذاکره با طالبان محلی، روشی بود که همزمان با استقرار دولت جدید پاکستان مورد توجه قرار گرفت.
همچنان روزنامه گاردین در گزارشی نوشت که بوش اخیرا در هدايت محرمانه ، به نیروهای ویژه آمریکا اختیار تام داد تا بصورت آزادانه و خودسرانه در خاک پاکستان عملیات‌های نظامی انجام دهند که این اقدام موجب شد تا این نگرانی بوجود آید که جنگ آمریکا در افغانستان در حال تبدیل شدن به جنگ آمریکا در پاکستان است. این موضوع نگرانی‌هایی را مبنی بر روشن شدن شعله جنگ در منطقه را نیز تقویت می‌کند. این دستور بی‌سابقه توسط جرج بوش در ماه جولای و پس از بوجود آمدن چالش داخلی شدید در دولت آمریکا در مورد جنگ این کشور علیه طالبان و حامیان القاعده آنها به امضا رسید. این افراد اکنون در مناطق قبیله‌ای غرب پاکستان مستقر هستند...
تصمیم بوش برای گسترش جنگ در پاکستان و امید وی به پشتیبانی انگلیس از این جنگ موجب شد تا رئیس جمهور آمریکا بصورت ویدئو کنفرانس با گوردون براون صدراعظم این کشور گفتگویی داشته باشد. براون قبل از این که با بوش شروع به گفتگو کند گفت: آن چیزی که در مرز پاکستان و افغانستان در حال رخ دادن است چیزی است که ما برای گسترش یک استراتژی جدید به آن نیازمندیم.