تلویزیون خــــراســان پشتونها را تخریب و اذهان را مغشوش میکند!

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

کاندیدای اکادمیسین سیستانی
۱۱/ ۳ /۲۰۰۷

تلویزیون "خراسان "که از کانال OITV امید ایران در امریکا، به گردانندگی حامد قادری شب های شنبه بعد از ۱۱ شب به وقت اروپا وپنج بعد از ظهر به وقت غرب امریکا برای مدت دو ساعت پخش میشود، شنبه گذشته(۳مارچ) میزگردی به اشتراک آقایان قوی کوشان ، ناظمی، و فیضی از راه تلفن سازمان داده بود. اینکه آقای کوشان دراعتراض بر تصمیم وزارت معارف مبنی برایجاد چندتا مکتب برای فرزندان پشتون درکابل، چقدر برپشتونها وزبان پشتوتاخت برآن بحث نمیکنم، اما چیزی که برای من شنیدنش بسیار جالب و با اهمیت بود، سخنان آقای ناظمی بودکه تا آنوقت من صدای شان را نشنیده بودم.
در نوبت دوم سوال ازآقای ناظمی ، حامد قادری کاغذهای زیادی را ورق زد واز آن میان صفحه ای را پیش روی خود گذاشت وخطاب به آقای ناظمی گفت: من مقالات زیادی را ازانترنت ، کاپی گرفته ام و یکی از این مقالات" فاشیزم پشتونی وبی ننگ های غیر پشتون" عنوان دارد، آیا شما این مقاله را خوانده اید یا خیر؟ آقای ناظمی گفت: بلی آن مقاله را آقای رهنووردزریاب، نوشته است و من آنرا خوانده ام .... با برزبان راندن نام "زریاب" از سوی آقای ناظمی مثل اینکه من به آنچه دنبالش میگشتم رسیده باشم ،متوجه نام "درویش دریا دلی" شدم که در زیر مقاله" فاشیزم پشتونی وبی ننگ های غیر پشتون" نوشته شده بود.
چون در میان نویسندگان کشورما نام "زریاب" ونام "ناظمی" نام های معروف وشناخته شده اند که هروقت برزبان آورده شوند، شنونده میداند که منظورگوینده کدام یکی است؟ وما در مطبوعات کشور بنام ناظمی، کسی دیگری را نداریم، بنابرین آقای ناظمی بنابرتائید آقای سراج وهاج مطبوعلاتی سابقه دارکشور، همین لطیف ناظمی مشهوراست، ومن با شهادت ناظمی براین نکته که نویسندۀ مقالۀ (فاشیست های پشتونی وبی ننگ های غیر پشتون) آقای زریاب است، بدین باور رسیدم که آنچه اقای ناظمی در تلویزیون گفت، آگاهانه و شعوری گفته است. فردای آن شب من گزارشی کوتاه بحوالۀ تلویزیون خراسان نوشتم و با دو نمونه از لجن پراکنی "درویش دریا دلی" به آدرس پشتونها، در سایت افغان- جرمن آنلاین گذاشتم. صبح ۵ مارچ / مسئول سایت "آسمائی" آقای عبیدی برای من تلفن کردند و گفتند که وی با آقای ناظمی ورهنورد زریاب تلفنی تماس گرفته در مورد نوشته اخیرتان طالب معلومات شدم ، ولی هردوی آنها از مصاحبه ونوشتن چنین مطالبی بطور مطلق بی خبرند ومیگویند که با هرگونه طرز دیدی که از آن بوی دشمنی با پشتونها بمشام برسد مخالفیم. گفتم پس آنها همین نظر خود را بنویسند و اعتراض کنند که چرا تلویزیون خراسان مرتکب چنین جعل وجرم مطبوعاتی شده است ؟ وچرا آن تلویزیون از قول لطیف ناظمی وزریاب ذهنیت ها را مغشوش میکند؟ البته ماصحبت های اشتراک کنندگان میزگرد تلویزیون خراسان را ثبت کرده ایم وعنقریب آن را از طریق انترنت به گوش شنوندگان خواهیم رساند.
شام پنجم مارچ سایت "آسمائی" اعتراضیه ای را از جانب آقایان زریاب وناظمی علیه تلویزیون "خراسان" پخش وآن تلویزیون را ملزم دانست تا هویت ناظمی را معرفی واز هردوی این اشخاص معذرت بخواهد.گردانندۀ تلویزیون خراسان، آقای قادری در تاریخ ۱۰ مارچ با رنگ پریده وصدای بی رمق ولرزان ، ابتدا جریان هفته گذشته را جویده جویده بیان کرد وازعکس العملی که در برابر میزگرد تلویزیون خراسان توسط من در سایت افغان-جرمن آنلاین،بعمل آمده بود، یادکرد ومن وداکتر روستار تره کی را متهم به عضویت در "حزب افغان ملت" (که نمیدانم چنین حزبی وجود دارد یا نه؟) نمود، و سپس در مورد افغان ملتی ها میخواست داد سخن بدهد، اما از آنجائی که قادری از نابخردترین افغانهای رسانه دار مقیم امریکاست، وحتی قادر به گفتن درست وبدون غلطی یک جمله کوتاه هم نیست، آنجا که در بد گوئی ازافغان ملتی ها پرداخت ، چندین باربغلط گفت: این "افغان ملتها"(؟) میخواهند که چنین کنند واین" افغان ملتها"میخواهند که چنان کنند و اینها خاین استن. وسپس با کلمات جویده ونا مفهوم اظهار نمودکه : اعضای میز گرد شنبه گذشته آقایان قوی کوشان، سعید فیضی، و حکیم ناظمی بودند نه لطیف ناظمی. مگر نگفت که این حکیم ناظمی چکاره است ودر کدام کشوروکدام شهر زندگی میکند ودر عالم مطبوعات چهره ای جدید است یا سابقه دار، واگرسابقه داراست چه آثاری دارند.زیرا کسی که در عالم مطبوعات سابقه نداشته باشد، نمیتواند همردیف آقای کوشان وسعید فیضی که هردو از مطبوعات چیان سابقه داراند، همکاسه شود.
حال اگر قبول کنیم که کسی بنام حکیم ناظمی وجود دارد، ولطیف ناظمی در میز گرد شنبه گذشته اشتراک نداشته است ، بازهم بار اتهام از روی شانه های آقای زریاب برداشته نشده است ، زیراشاهد چه حکیم ناظمی باشد ویا لطیف ناظمی ، درنفس قضیه (که نویسندۀ مقالۀ "فاشسیتهای پشتونی وبی ننگ های غیر پشتون" زریاب، است) هیچ تغییری نیامده است و صرف نامها عوض شده اند، نه اتهام علیه زریاب. بدنبال اظهار تصحیح نام لطیف ناظمی،می بایستی حکیم ناظمی روی خط تلویزیون می آمد واز شهادت خود علیه زریاب معذرت میخواست ویا علت چنین اتهامی را بیان میکرد،مگرچنین کاری نشد وزریاب همچنان در مظان اتهام باقی ماند.
اما آنچه به ما مربوط میشود اینست که ما براساس روایت تلویزیون خراسان، که یک رسانۀ جمعی با اهمیت تلقی میشود، برمتهم الیه اعتراض کردیم که چرا زیر نام مستعار"درویش دریا دلی" با نوشتن مقالات بسیار نامطلوب وتحقیر آمیزنسبت به پشتونها توهین رواداشته است؟ عرف مطبوعات در این خصوص ایجاب میکرد که متهم (زریاب) ونیز( لطیف ناظمی) اگرآنچه از امواج تلویزیون خراسان پخش شده برخود وارد نمیدانستند، اعتراض خود را به سایت افغان- جرمن آنلاین میفرستادند و از این طریق انزجار خود را نسبت به موضوع به سمع تلویزیون خراسان نیز میرساندند. مگرآنها چنین نکردند و آقای عبیدی از تلویزیون خراسان طالب پوزش خواهی شده که نمیدانم تا چه حد بجا خواهد بود؟
اما قبل از این که نوبت پخش مجدد تلویزیون خراسان برسد وموضع گیری گردانندۀ آن معلوم گردد، نویسندۀ باوجدانی پیدا شد که چلوصاف "درویش دریا دلی" را از آب کشید و سیرو پودنه اش را برملا نمود. این نوشته بحد کافی سیمای درویش دریادلی، این مردک کثیرالهویه را بخوانندگان سایت افغان- جرمن آنلاین، و منجمله برای من و بسیاری از قلم بدستانی که آماج ناسزاگوئی های این مردک مالیخولیائی قرارگرفته اند، شناساند.
آقای م.نیرم با این نوشتۀ دقیق و پر از معلومات خود، باوری را که من نسبت به آقای زریاب از دست داده بودم، دوباره بمن بازگشتاند و نیزهمه افغانهای چیز فهم با نام و چهره اصلی یک عنصرنامطلوب آشنا شدند. بنابرین ناراحتی ای را که آقای زریاب از ناحیۀ این اتهام درظرف یک هفته احساس کرده اند، میتوانند حدس بزنند که ما در ظرف چندین ماه چقدر آنراتحمل کرده ایم واز خود شکیبائی نشان داده ایم و اینک که آفتاب حقیقت درخشید و ابرهای سیاه بدگمانی را از اسمان روابط برادرانه واحترام متقابل برطرف نمود، من هزاران آفرین برشرف ووجدان آقای نیرم میفرستم که ما را در شناخت هویت اصلی درویش دریادلی یاری رساند.
واما از قضیۀ زریاب که بگذریم، در مورد یاوه گوئی های گردانندۀ بی خردتلویزیون خراسان باید گفت که:تحقیرها وتوهین هایی که آن تلویزیون در این دو برنامه خود نسبت به پشتونها وشخص وزیر معارف ومعین آن وزارت آقای پتمن ونیزآقای لیوال نموده، اگر در یک مقامی قضائی ارائه وتعقیب شود، بدون شبهه میتوان اشتراک کنندگان میز گرد ۳ مارچ را که در آن آقای کوشان نقش محوری داشت وسخت نابجا درسفتند را یکجا با گردانندۀ لودۀ آن تلویزیون به محاکمه کشانید. زیراهدف عمدۀ گرداننده ، توهین به پشتونها و مغشوش ساختن ذهنیت مردم علیه قوم پشتون وتحریک علیه امنیت ملی کشور ودامن زدن به جنگ داخلی است. آقای قادری به بهانۀ اظهار نظر پیرامون تصمیم وزارت معارف (مبنی برایجاد مکاتبی برای فرزندان پشتوزبان درپایتخت) ظاهراً درکوبیدن پتمن ولیوال، میخواهد در مجموع قوم پشتون را مورد ضربت توهین وتحقیر دایمی قراربدهد وذهنیت شنوندگان را علیه یک قوم سرنوشت ساز مکدر وخراب کند.
شخص قادری استدلال میکرد که همانگونه که مهاجرین وقتی به امریکا می آیند، مجبوراستند که به زبان انگلیسی تعلیم بیاموزند ،پشتونهائی که به کابل آمده اند نیز باید تعلیم وتدریس شان به زبان فارسی صورت بگیرد وحق ندارند بگویند که ما به زبان شیرین دری درس نمیخوانیم وبزبان مادری خود پشتو مکتب میخواهیم. این گردانندۀ لوده تا هنوز فرق میان باشندگان اصلی یک کشور ومیان مهاجران کشوردیگر را نمیداند و ذهنش طوطی وار آنچه به او دیکته شده، تکرار میکند.
او نمیداند که پشتونها ۷۰۰ سال قبل که ابن بطوطه از کابل دیدن میکرد، در کابل حضور داشتند و ده افغانان کابل میراث آن زمان است که در سفرنامه ابن بطوطه ذکر شده است . افزون برآن اززمانی که پایتخت کشوراز قندهار به کابل انتقال یافت( ۱۷۷۳) سران نظامی وملکی پشتون که وابسته به دولت بودند نیز به پایتخت کابل انتقال یافتند ومسکن گرفتند، ونامهای: کوچۀ اچکزیها وکوچه نواب، باغ نواب، قلعۀ زمانخان ، قلعۀ وزیر،کوچۀ وزیر، باغ قاضی، سرای شهزاده(عباس) که اکنون مرکز تبادلۀ اسعار است وسرای شینواریها وده ها نام دیگر منسوب به پشتونها ، حکایتگرحضورخاندانهای نامدار پشتون واقوام شان در کابل است. این پروسه دردوره های بعدی ادامه یافت وتمام سران ومشران پشتون از هرولایت در کابل خانه وسرای خریدند ودرآن زندگی کردند واکنون که شرایط جابجائی اقوام در سراسر افغانستان تغییر خورده، تقریباً نیم نفوس کابل را پشتونها تشکیل میدهند، چرا فرزندان آنها نتوانند برطبق قانون اساسی کشور بزبان مادری خود درس بخوانند وتعیلم بیاموزند؟
این لوده گک بی خبر از تاریخ کشور، نمیداند که پشتونها از کشور بیگانه به کابل نیامده اند، بلکه ازخانه وزادگاه خود بنابرنا امنی و زورگوئی قوماندانان وجنگ سالاران بیجا شده اند وبه کابل آمده اند ودولت مکلف است در اسکان خانواده های مهاجر و تعلیم فرزندان شان مطابق احکام قانون اساسی اقدام بنماید.
افواهی هم شنیده میشود که آقای قادری به تحریک احمدولی مسعود این پروژه را به پیش می برد و درسفر اخیرش به کابل مصارف تلویوزیون خراسان از بنیاد مسعود به قادری پرداخته شده است. اگراین افواه حقیقت داشته باشد، پس احمدولی مسعود (که درد از دست دادن سفارت پر درآمد افغانستان در لندن، خواب را از وی ربوده است) اندرزها واندیشه های برادربزرگ خود احمد شاه مسعود را میخواهد در عمل پیاده کند؟ اندیشه هائی که حتی بعد ازنابودیش ، تاهنوزدست از سر مردم به ماتم نشستۀ کابل برنداشته است. اما اشتباه بزرگ دار ودستۀ شورای نظار در مقابله با آقای کرزی وقوم پشتون در این است که برای پیشبرد این پروژه ، شخص نابخردی چون آقای قادری را برگزیده اند که در هر برنامه تلویزیونی، آبروی خود ودست اندرکاران آن پروژه را از میان میبرد.
یکی دو نمونه از گفته های کسانی راکه قبلاً موظف ساخته شده بودند روی خط تلفن بیاند وپشتونها را توهین کنند، اینجا ذکر میکنم. کسی بنام داکتر محسن باختری روی خط تلفن آمد و گفت: ۹۰درصد کرسیهای دولت امروزدر دست پشتونها است،وتمام پشتونها مردم خیانتکار اند. ودیگری که نامش رافاش نکرد گفت: افغانها، ازنسل افغانۀ یهود واز جای دیگری به این کشور آمده و بیگانه اند.وقسلهذا...
به پشتونهای آگاه وبا خرد در هرکجا وهر مقامی که هستند،هوشدار میدهم تا جلو یاوه سرائی تلویزیون خراسان واین مرد لوده را بگیرند، ورنه تحمل آن همه توهین وتحقیر نسبت به یک قوم سرنوشت سازکشور، منتج به مشکلات بزرگ اجتماعی دیگر خواهد شد.
ختم ۱۱/ ۳/ ۲۰۰۷