قبیح ترین جنایت روس و پاکستان دربی هویت سازی رسمی افغانستان !!

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

عبدالجلیل جمیلی                                                                                                  ۲۰اپریل۲۰۱۷

هموطنان گرامی و ارجمند! متن ذیل

که سرافگندگی موُژاخدین! تا حکمرانان امروزی افغانستان را هم با خود دارد !!

را در ماه فبروری ۲۰۰۶ در جریدهٔ مردم افغاتسان در لاس انجلس کالیفورنیابی جنوبی و مرتبهٔ دوم بتاریخ ۲۷ دسمبر ۲۰۱۵ در همین سایت وزین درمورددزدی شدن علنی تمام اسناد و مدارک رسمی و حتی اوراق مکاتبات یومیی دوایر دولتی افغانستان به شمول موافقتنامه های دیورند و گلستان و امثال

آن است   که ا سناد مهم را روس های وجدان مرده در وقت تره کی و امین و بخصوص کارغل بُردند و لاشه و تلاشی کلی فایلهای تمام دوایر دولتی را دال خوران کراچی وان در وقت طالبان !! و اما کرزی آغا وعبدالله خون /آلوده دست و دامن !!/ بی ننگانی که از آغاز وایسرائی خود خوب متوجه شدند که گپ چیست ؟ اما سر خم انداخته هر یک شان چه به مسکو و چه اسلام آباد به سه سلامی های مکرری   در مکرر رفتند ولی کجاست مردی !؟! که از دزدی های آن وجدان مرده ها و   بی هویتی وطن خود یاد کردند

اما - ماهيت حقوقی وعواقب ناگوارمعاهدهٔ ننگین و تحميلي ديورند

دوستان ارجمند ! گرچه همین نوشته را / البته قدری مشرح تر / قبلاً بتاریخ ۲۰ دسمبر ۲۰۱۰ در همین سایت وزین به نشر رسانیده بودم ولی در این ایامیکه ولو افغانستان و افغانیت بخون خود مبیجوشد و بیگانه چاکران پدرام مانند ی در خروش ؛ خواستم یک بار دیگر بر اساس ماهیت چشم دید عینی ام بر اصل نقشه و ماهیت اصلی خط دیورند روشنی اندازم و امید وارم برای محققین گراتمی ما قابل استفاده باشد.

=====================================================================

امروز به تقریب   روز   منحوس و خونین   قدم   روز ۷ ثور۱۳۵۷ و ۶ جدی ۱۳۵۸ تجاوز قوای اشغالگر روس غدار ؛ مطلبی سراپا  مستند را بشما فرزندان صدیق وطن   عرضه میدارم که قویاً قابل توجه بوده و اساساً همین مطلب را قبلاً در ماه   فروری   ۲۰۰۲   با مواصلت  بکابل و لادرک شدن تمام اسناد و مدارک و ذخایر آرشیفی دوایر دولتی  و عرض وجود کردن معضلهٔ بی هویتی مامورین دولت (بشمول وزارت امور خارجه ) مستقیماً بوزیر امور خارجهء حکومت مٔوقت ( داگسر عبدالله خون ! ) و سپس بشخص رئیس  دولت مؤقت حامد  کرزی یاددهانی کرده بودیم و با بر گشت به امریکا این مطلب  حیاتی  را در ماه فبروری ۲۰۰۶ در نشریهٔ   وزین مردم افغانستان در لاس انجلس کلیفورنیا بصورت مکمل و مشرح  به نشر رسانیده بودم.

این   مطلب مهم همانا طوریکه در بالا ذکر شد - بی هوبیت  سازی عمدی فعالیت ها و اجراآت   روزمرهٔ دوایر دولتی رسمی افغانستان و زیر پرده   بردن سیر تاریخی   آرشیفی وطن  ما بوده   که در قدم   اول روسان   غدار متجاوز و بعد ها دال  خوران پاکستانی   با دزدیدن یک   سرهٔ همه   مدارک دولتی و قرار داد های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اسناد یکه مدارک جریان امور روز مرهٔ دولتی دوایر مختلفهٔ افغانستان با دول  مختلف و در حقیقت رکن جریان   تاریخ   زندهٔ   ملت افغانستان    شمرده میشد و تا قبل   از   تجاوز قوای روس غدار در اکثر ذخایر محفوظ اسناد   تاریخی افغانستان اعم از آرشیف و مدیریت معاهدات و حقوق وزارت  امور خارجه تا وزارتهای اطلاعات و فرهنگ و معارف و مالیه و دیگر دوایر و موسسات علمی تا موزیم های افغانستان  بصورت مصئون وسالم ذخیره  شده بودند که توسط روسها و سپس پاکستانیها بسرقت برده شدند که   عصارهٔ   موضوع را مستنداً   بدین وسیله   به   اسحضار شما میرسانم ‌:

روس غدار و چگونگی   جنایتش درین راه :روس دُو رُو   و غدار با تجاوز   نا مردانه و مغرضانه اش نه تنها   محمد داود رئیس   جمهور افغانستان  را  بشهادت رسانیده  و ۱۷ نفر از اعضای فامیلس را( بشمول مرد و زن و اطفال صغیر و معصومش ) قتل عام کردند و بلکه با تجاوز قوای نظامی   تا دندان مسلح اش بخاک ما   و قتل عام بیش از دو میلیون افغان پاک سرشت و بیگناه - تا توانستند   در تباهی   وطن و وطن داران ما کاری کنند که بر جنایات هتلری خط بطلان بکشند!!

هموطنان ارجمند ! برای جلوگیری از طول کلام بعرض مرام میروم که :

طوریکه اطلاع دارید بعد از جلسهٔ بن   - از آغاز   سال ۲۰۰۲   حکومت مؤقت ادارهٔ امور افغانستان را عهده دار شده   و از همان آغاز وزیر امور خارجهٔ وقت - دوکتور عبدالله   به ما سه نفر مامورین سابقهٔ وزارت امور خارجه ( آقایون  محمد انور نیکو و رحمت الله مهر و اینجانب ) مستقیماً  تلفون کرده و خواهش کردند که برای دوام همکاری با وزارت امور خارجه به  وطن بر گردیم   و باز هم صرف نظر از جریان این سفر   خاطره انگیز - بروز ۲۲ فبروری ۲۰۰۲ که یک روز قبل از روز عید مبارک قربان بود بکابل رسیدیم و با اولین ملاقات   وزیر امور خارجه و صرف   نان چاشت بفردای آن با اشتراک در مراسم ادای نماز عید وضحی در ارگ با جناب کرزی معرفی شدیم   که فردای آن آغای وزیر امور خارجه   برای   سه روز برای دست بوسی   پوتین خان عازم مسکو شدند !

بروز چهارم   که دور میز نان   چاشت وزارت   نشسته بودیم آغای   وزیر امورخارجه رو بطرف ما سه نفر کرده   و گفتند   که چون قرار گفته   مدیر کدر و پرسونل ( مدیریت مامورین سابق ) ما در آرشیف وزارت هیچ   نوع سند و مدرکی و دفاتر سوانح مامورین را در اختیار نداریم  و همهٔ آن قبل از ما تلف شده است ازین رو از خود شما خواهش میکنیم که یک مرتبهٔ دیگر سوانح قلمی خودرا ترتیب کرده و به   دسترس ما برای اجراات لازم بسپارید!

و جون حسب معمول وزارت امور خارجه هر مامور یک نقل سوانح  خودرا نزد خود میداشت ما هم همان کاپی دست داشتهٔ خودرا برای  مزید معلومات شان  بدسترس  شان قرار دادیم .

گرچه   هفتهٔ   بعد هم   آغای  وزیر امور خارجه   سفری  و  سپس   سفر های  متعددی به مسکو داشت !!

ولی هیچ نوع  امیدی نمیرفت و نشانهٔ هم   ظاهر نگردیده که عبدالله خان   در  جریان   ۶ سال   قصر مرمر نشینی و سفرهای متعدد   علنی و بیصدا؟   بمسکو؛ حتي   قدرت و شهامت  یاددهانی   بر بی هویتی افغانستان را کرده   و از روس و هم از  حکومت دال و چپاتی  همهٔ   آنرا خواسته باشد .

هم چنان  کرزی خان در دَور ۱۳ سال ارگ  نشینی خود که در اینجا و آن مجلس بدیدار رهبران کریملن میرسید   و یا بیش از بیست بار   سفر به   پاکستان و درد دل   با  کراچی وانها داشت ؛ هیچ  دوَری   نشد که با سرِ بلند   و زبان رسا  موضوع   بسرقت   برُدن - اسناد مهم تاریخی و مدارک مستندی را که ذخایر افتخار بخش تاریخ درخشان دیروز و  فردای ما و بیان کنندهٔ   راد  مردی   نیکان   ما ست  با  باداران کریملینی و یا  کراچی وانها  مورد بحث قرار داده و بر استراداد   مکمل   آن پا فشاری کرده باشد

یادی از مرحوم مغفور محمد نسیم بهار مامور وزارت امور خارجه   و امثال   شان   بخیر که   زمانی که قوای اشغالگر روس بر افغانستان تسلط   یافته و تره کی حفیظ الله امین و   ببرک کارغل را مسند نشین ارگ ساختند عدهٔ از مامورین هر یک از وزارتخانه ها را   بطوُر گرفتند   تا توسط   و کمک   شان   اسناد را   یک یک ارزیابی کرده   و با خود ببرند  و مخصوصاً  قابل یادآوریست   که  مرحوم نسیم  بهار را ( که مدت زمانی تحصیلاتی  در لسان روسی و هم یک دور ماموریتی  در سفارت افغانستان در مسکو و تجربهٔ  لا زم هم داشت ) اورا مؤ ظف   ساختند تا با آرشیفیست های روسی همکاری کرده و با بررسی هر   فایل   آن را تنظیم کرده و آمادهٔ بردن به مسکو بسازند   و چون  این انسان پاک  سرشت   اتکای   نداشت   که   ازین جنایت سر باز زده و یا جلو گیری نماید - بقرار گفتهٔ خانمش   روزها که از دفتر بخانه میرفت - جز اشک   و آه و افسوس   و خود تعذیر کنی که با این کار هر روز مرتکب خیانت ملی میشود ! در سقوط اشتها و کم خوابی بیش از ۴ ماه را پوره نکرده با یک حملهٔ قلبی   جهان کثافات   روس مشربان   را پدرود گفت .    

و از جاتبی هم قابل تذکر است که مرحوم محمد نعیم شهید برادر شهید   محمد   داود خان   سالیان  متمادی   نفر خدمت خانه  پرورد هٔ  داشت بنام عبیدالله ( اهل پنجشیر )   که مثل فرزند در همه امور زندگی  شان سرو کار داشته و حتی بعضاً ( بنا بر همجواری منزل دو برادر ) بمنزل شهید محمد داود خان    رفت و آمد و کار و خدمتی میکرد.

چون   در کابینه   ریاست  جمهوری داود خان شهید - عبدالحمید   محتاط   منحیث   وزیر مخابرات   ( انهم اهل پنجشیر ) موقف حساسی داشته و قرابتی  بهمین عبیدالله  نمک حرام می رسانید - پس از مدتی؛ البته با اشاره و تطمیع   باداران روسش   محتاط   عبیدالله را   در   همکاری   با خود ( درحقیقت   به   نوکری غداران روس کشانیده )   و همهٔ آنچه را که در زندگی شباروزی شخصی   و  خصوصی این دو برادر میگذشت - بیخار و بیصدا بدست میاوردند!  

اما همین   عبیدالله    بعد ها به این و آنی میگفته که  چند روز بعد ازینکه خانهٔ   شهید محمد   نعیم خان   تخلیه   شد و اهل منزلی  در آن   نماند     یک   تعداد   صندوق های  به ظرفیت تابوت   به  آنجا آورده میشده   و ضماً   یک تعداد نظامیان  و ملکی  روس بدانجا رفت و آمد میکرده   و شبانگاه  همهٔ   آن صندوق ها را از اشیائی که   از جاهای مختلف   و آثار موزیمی میاوردند  پر   و بسته بندی   کرده  و بعد از نصف های شب   با وسایط  ترانسپورتی نظامی از آنجا میبردند ( و وقایع بعدی هم نشان داد که    این دغل  دوستان با مطالعه دقیق همه مراجع   و امکانات - که چه در کجاست و بهمین وسیله همه را جمع   و بسته  بندی کرده و نا مردانه به چپاول میبردند  و بعد ها هم روشن شد که   در ارشیفهای   ما از مقاولات و قراردادهای اسبق و مهم افغانستان   مانند معاهدهٔ ننگین دیورند و معاهدهٔ گلستان و اسناد برسمیت  شناختن  استرداد استقلال   افغانستان و دیگر مواففقت  نامه های همکاری های  اقتصادی و تخنیکی و زراعتی   و امثال آن با  همه کشور های جهان – بشمول شوروی سفاک   و  همچنان   در موزیمهای ما  هیچ نمونهٔ از  آثار افتخار بخش افغانستان ما نند شمشیر مزین   و تفنگچهٔ     تاریخی غازی شهید وزیر محمد   اکبر خان که با  ضربت آن مکناتن ملعون  نمایندهٔ انگلیس را در سال ۱۸۴۱ به جهنم فرستاد و امثال آن !!  با قی نمانده   اند.

لطفاً   با   اشاره   بشرارتهای   این   ایام   کرزی   که درین    ایام قصر نشبینی و مفت خوری   بازهم بیاد   ایام   ارگ نشینی افتاده   و هیچ هم خجالت نمیکشد و باید به   او گفت   که  کرزی آغا !  این همان آغای دکتور محمد  اشرف غنی است که  در راه انتخابش   با دو جیتن امریکائی ( خلیلزلد و جلالی )  تپیدی که  مقام   طلبی های داگسر عبدالله  چشم چران   را قیضه بزنی و امروز هم نمیدانی که   شاعری چه تنبیهت میکند !!

کر...زی صاحَب : اگرنمیشنوید   لطفاً این فرد الهام بخش را بخوانید

چوب را آب فرو می نبرد دانی ز چیست ؟   -   شرمش آید ز فرو بردن پروردهٔ خویش )

کافیست   که   با یک دور فریبکاری   و ۱۳ سال   جنایت   و   ریال   خوری   احمدی نراد   و طالب برادری   چلو صافت از آب بر آمده   و ننگ است بر تو نام آدمیت   از   سر زمین دُر دوَران !!  و چه بهتر که پاچه گیر امروزی! - خریطه بردار   ریال دیروزی ( داودزیت ) را پوز بند بزنی زیرا هرچه از حد بگذرد رسوا شود و محکمهٔ مردمی هم در پیش !!

کر..جان ! روزی از مسند ریاست جمهوری به گوش مردم بینوای ما چنین آذان میدادید :

خدا آن ملتی را سروری داد– که تقدیرش بدست خویش بنوشت– به آن ملت سروکاری ندارد – که دهقانش برای دیگران کشت !// ولی امروز....؟

کرزی خان !که این ملت گدا ! یک لقمه نان برایت میدهد و فامیل گرامی ات انتظار ! تقدیر طلبی ازکریملن !! چرا؟؟

پابوسی پوتین خان در مسکو ؟/ ۲۵ جون ۲۰۱۵

حناب کرزی! درد تانرا بقراری خورده و بیدار شوید!

- آن قدح بشکست و آن ساقی نماند!

آنچنان بشکست که هیچ باقی نماند!

منبع نشر: سلام وطندار / افغان جرمن   / پیام آفتاب !!

 

 

اما این  جیره خور دیگر جنرال  حمید گل و بردهٔ همه جا ( داگسر مانیکن چشم چران )با چه دسایس   ددمنشانه   با گروه  شیادان جهاد پیما بگوشت   و پوست این ملت  تباه شده چسپیده و برای  ارزای   غرایض   حیوانی بد چشمانه !؟! و نفسانی و هم دل خوشی  بادارانش برده وار می تپند   که   شما دوستان ارجمند   با   این مدارک مستند  به   ارزش نا انسانی و ضمیر تاریک این  هیولا بروشنی کامل آشنا میشوید   و اینهم مثالهای زندهٔ   آن :

رئیس پیشین"ISI"عبدالله عبدلله را نامزد مناسب خواند (با تشکر از رادیو ازادي)
/ منتشرهٔ دعوتThursday, 12.06.2014, 11:04am (GMT)

 

 

جنرال متقاعد حمید گل رییس پیشین اداره استخبارات پاکستان در راولپندی در مصاحبه با فرانسپرس گفته است که عبدالله عبدالله یکی از دو نامزد دوردوم انتخابات افغانستان یک امید خوب برای صلح دانسته شده می تواند
وی افزوده است که برای صلح در افغانستان تا به یک شخصیت علمی و اکادمیک به یک جنگجو نیاز است.
جنرال حمید گل می گوید که عبدالله برای صلح امتیازات زیاد دارد و اگر هدف صلح باشد که باید هم باشد، وی یک جهادی است و معاونین اش نیز جهادی ها اند.

این هیولای   قصی القلب عقده ای   پرکتی مرحوم غلام محی الدین هلمندی هرگز به صداقت ِ کار و عفت داری ناموس دیگران ارزشی قایل   نبوده - و خصوصاً با ضعف یا جبونی ادارهٔ کرزی آغا   آن  قصر مرمرین مسجد نمای بنیادگذاران آن ( شهید محمد داود خان و شهید محمد نعیم خان ) را   که پیش چشم ما قد بر افراشت؛ مرکز فحشا و کثافت دامنها ساخته - ز.... ر.... را( که شوهری ایرانی بود! و تابعیت افغان خودش   قانوناً باطل – برکرسی حقوق بشر وزارت امورخارجه - و سپس بر کرسی دائمی افغانستان  در مقر بین المللی جهانی حقوق بشر نصب کرد   که ایرانی بستر شریکش هم از آخور میخورد و هم از توبره!!

دیگرس را دفتر و وزارت ندیده مستشار در  کشور ک ..... ساخت    ووووووو   ووووووو

حتی در ماه سپتمبر ۲۰۰۴ در روز   روشن و وقت کار در دفتر رسمی بر ناموس   همسر دوران بازارک و   نظارتی خود تجاوز کرده آنها دیوس   بی ننگ را بر دو سفارت در آن زمان و همین روز ها به کرسی سفارت دیگری در ب .... در اروپا  رساند. و این نمونه داستانهایش قصهٔ سر مگس است و دنباله دار !

واما در سرقت بیت المال ملت بینوای افغان کافیست دوسیهٔ  تحقیق جناب دکتور اسپنتا را بحیث وزیر خارجه ورق بزنید ( که کرزی خان  بزدل آنرا دیده قرُ گفت و امر حفظ داده ) و تنها همین قلم عواید صکوک ۶ سالهٔ ۵۰ سفارت ۱۶ جنرال قونسالگری = ۲۹۷ میلیون دالر بوده است که داگسر بد چشم همه اش را زهر جان کرده و قصه علی هذالقیاص !!

دارهٔ   جهاد پیمای   معاش خور جنرال حمید گل در پشاور و   ریال شعاران خمینی مشرب مقیم مشهد یک بار دیگر به پهلوی چپ خوابیده و هزیان گوئی حراست   افغانستان ؟؟؟ و در حقیقت ریسمان ِ دار ملت مظلوم و پنجال  شیران افغان را بگردن خود حس کرده به تیتک ! در آمده اند و نمیدانند که

چراغ   ظلم ظالم   برای هرگز نمیسوزد   -   اگر دَ می سوزد؛ دَ م دیگر نمی سوزد !

ومطلبی هم برای روشنی بهتر تاریخ   فرار ربانی یف  و چهار کلاهش از کابل :

گرچه   قبلاً در نوامبر سال   ۲۰۰۶   محترم عبدالقادر هوتک   در جریدهٔ  مردم افغانستان   منتشرهٔ لا س انجلس نوشته بودند که در ۱۲ سپتمبر ۱۹۹۷ در خواجه بهاوالدین   استاد برهان الدین ربانی   رئیس دولت ۴ ولایتی افغانستان که  مرکز کابل و دیگر ولایات را به طالبان   تسلیم کرده  و فرار را بر قرار ترجیح   داده بودند  و قرار داد یا متارکهٔ بلا منازعهٔ یکطرفه افغانستان را ( با معافیت  روسهای متجاوز از پرداخت غرامات تجاوز و جنگ تحمیل شده   بر افغانستان امضا کرده و در بدل بقای دولتک خودی؛ همهٔ دار و ندار و تجهیزات نظامی   افغانستان را بر تخت روان دولت روس گذاشته و برای تضمین بقای ولایات خود  همچو موافقت نامهٔ شرم   آور را بنام افغانستان  بی زبان   با جنرال یوری بتونی قوماندان  قوای نظامی روس در افغانستان ( در حضور و به مشورهٔ ارکان  گریختگی خود – که مسعود  باشد و غانونی و بسم الله و عبدالله و عارف و فهیم آغا خان وغیره ) امضا کرده به سر راهی هیأت روسی  بقا یای رژیم    تزاری !!   همه دار وندار ذ یل   تجهیزات نظامی ملت افغان   را   به تضمین کنندگان سر و مال خود بخشیده بودند

که دانشمند گرامی  ما محترم سیستانی بتاریخ ۱۱ سپتمبر ۲۰۱۱ درمورد   پیش کشی همه دار و ندار ما از طرف گروه نظاری به جانب روس   چنین مینویسند :

از این گذشته جناب مراد زی احصائیۀ سلاح و مهماتی را که ازحکومت داکتر ‏نجیب الله برای احمدشاه مسعود مانده بود قرار ذیل بدست میدهد:‏
‏1- سلاح سبک و ثقیل پیاده، یک میلیون میل،‏
‏2- انواع مختلف توپها و هاوان بیشتر از 600 هزار میل،‏
‏3- انواع مختلف تانکها 2500 چین.‏
‏4- انواع مختلف زرهپوش 3000 عراده.‏
‏5- وسایل مختلف ترانسپورتی 29000 عراده‏
‏6- طیارات ترانسپورتی، شکاری (میگها)و هلیکوپترها450 بال‏
‏7-دستگاه های مخابره، استحکام، لوژیستیک و وسایط دستگاه های دیگر 4800 پایه‏
‏8- پرزه جات فالتو برای استعمال وسایط، سلاح و مهمات معادل پنج میلیارد دالر
‏9- هشت دستگاه راکت سکاد‏
‏10- انواع راکتهای ریاکتیف یکصد هزار فایر‏
‏11- دیپوی مهمات بیشتر از یک صد هزار تن ‏
‏12- راکتهای لونا، اوراگان، سکر،استلا 10،
‏ 13- فابریکات ترمیم طیارات و البسه نظامی و غیره وغیره ‏
‏(قیمت مجموعی این وسایط و وسایل نظامی به صدها میلیارد دالر باغ میگردد.)‏ ولی همه را ربانی یف دو دسته   / تحت عنوان - من   زنده   جهان   زنده -   گفته !! / به روسها پیش کش کرد .

ولی   در ین   ایام   نزدیک   دوست   گرامی و   قابل اعتماد دیگری   که   در همین  جلسهٔ   روس   با نوکران نظاری اش   حضور داشته   میگوید که جنرال یوری بتونی عضو هیأت روس بوده و آن   شخصی   که   موافقت نامه را  با ربانی یف   امضا  کرد   قوماندان عمومی تمام قوای روس در میدان جنگ افغانستا ن ( جنرال روُچ کوُی بوده است )

دال خوران دون همت و جنایات شان در افغانستان:چنانچه  در همان آغاز اشارهٔ    داشتم بر این که در زمان  مواصلت ما سه نفر مامورین سابقهٔ وزارت امورخارجه به   کابل و لادرک  بودن تما م دوسیه های سوابق کاری ما در آن .وزارت روزی یکی از مامورین مسئول ( ولی سابقه دار آن وزارت که قرار بود  موصوف را با خود بحیث عضو سفارتکبرای جدیدالتشکیل   افغانستان   به   کانادا  ببرم )   ( چون هنوز در   ان   وزارت کار میکند از بردن اسم شان  معذرت میخواهم! ) بصورت بسیار محرم   چنین   بمن معلومات دادند : که   خودش از مامورین اسبق  بوده و در دور تحولات   باز هم در وزارت مانده و زمانی که طالبان کابل را اشغال کرده و بوزارت امور خارجه هم مسلط  شدند   در حقیقت   این تیم   استخبارانی و سیاسی پاکستان   بود که همه   امور و منجمله وزارت  امور خارجه  را  اداره کرده و از تمام دوایر و شعبات   همه   فایلها و اوراق  دفتر داریی  را و آنچه را که روسها  نبرده   بودند یکا یک طبقه  بندی و جمع   کرده و همه را  بوزارت   خارجهٔ  پاکستان انقال  داده و قرار  مسموع آنجا  مدیریتی را  بر این فایلها حاکم ساختند   که مدیریت امور افغانستان  نامیده شده است .

او گفت مثال بزرگ آن این است که روزی   یک مورخ  بزرگ و باستان  شناس   معروف سویسی   به اسم پاول  بوُخرَر   مربوط   مرکز مطالعات افغانستان در سویس با نامهٔ از وزارت اطلاعات  و   فرهنگ افغانستان بوزارت  امور خارجهٔ  آمده   و   می خواست به     ریاست  روابط فرهنگی وزارت امور خارجه مراجعه   کند که بنا بر سوابق ۲۰ سالهٔ همکاری اش در افغانستان به او مکتوبی تا ئیدیهٔ   داده شود که برویت   آن وزارت اطلاعات و  فرهنگ اجارهٔ دوام همکاری را به او بدهند

ولی وزارت اطلاعات و فرهنگ بدون اینکه اعتراف به نداشتن اسنادی  در هیچ موردی بشمول سوابق او اشاره کند بار مسئولیت    خودرا با بی   صدائی بگردن وزارت امور خارجه   انداخته.

موصوف علاوه  میکند ! چون از همه جریان  اطلاع داشتم و همین دانشمند را  هم از سابق می شناختم اورا گوشه کرده و برایش گوشزد  کردم که  اگر میخواهد امورش طبق مراد پیش برود  بهتر  است بدون ضیاع  وقت به اسلام آباد و وزارت  خارجهٔ  پاکستان ( مدیریت  امور افغانستان مراجعه کرده ) مکتوب دست  داشتهٔ خودرا  به آنها ارائه  کند   تا   مشکلش حل   شود و   او همان لحظه با من خدا حافظ کرده و رفت

او   سه   روز  بعد  بدیدنم  محظ   برای  ابراز تشکر آمده  و گفت که   بقرار  توصیهٔ  شما   همان   روز به طرف اسلام آباد  رفته   و با ملاقات    با مدیر امور افغانستان مکتوبم  را  به او ارائه کردم - چند دقیقه بعد با ملاحظهٔ فایلم   آنرا تصدیق و مهر کرده با خوش روئی برایم داد   که  با ارائهٔ آن به وزارت اطلاعات و فرهنگ   افغانستان  سندی بمن  دادند که  دوباره به کارم  شروع کرده میتوانم .

پس ای هموطن   ماتم شریکم   این نمونه گک   اعمال شنیع عمال دون همتان را   مد نطر دارید زیرا:

این   است صفحات   تاریک   تاریخ   ما   و نتایج   اعمال  تاریک ضمبیرانی که   اگر هر ورقی از   روزگار کثیف زندگی و دنائت و فرومایگی شان   ورق زده شود   جز کثافت و نفرت و انزجار نام و خاطره و ثمر نیکی آن  به چشم نمی خورد     فعتبرو ای اول الا بصار

پایان کلام امروز با دوعای بقای افغانستان سر بلند دشمن شکن! انشالله