«مَنْ لَا یَرْحَمُ لَا یُرْحَمُ »(حدیث ) (کسی که رحم نمی کند بر او رحم نخواهد)
تتبع ونگارش:
امین الدین «سعـیـدی- سعید افغانی»
مدیر مرکز مطالعات ستراتــیــژیکی افغان
ومسؤل مرکزفرهنگی د حق لاره- جرمنی
اعادۀ حیثیت بیشتر در ارتباط به اشتباهات قضایی و حکم خطا در محاکم به معنی توقیف شخص وبعد اثبات بی گناهی آن شخص مطرح میشود. در موارد در ارتباط مطبوعات و رسانه های با تهمت بستن برکسی مطرح است. در رابطه به اعادۀ حیثیت معمولاً بازگرداندن آبرو یعنی جبران تمامی ضرر و زیانهای مادی و معنوی به شخص متضرر میباشد. در مسایل خطا در محدودیت آزادی انسان مانند توقیف قبل از حکم محکمه و ثابت شدن اینکه توقیف شده بی ګناه بود ویا صدور وتنفیذ حکم و اما بعد ثابت شد که شخص محکوم علیه بې ګناه بود، مطرح میشود. درتاریخ قضا و عدالت در جهان ازین قبل حالات روخ داده است که بخش آن به صورت نسبی قابل غرامات و اعاده است و اما در موارد اعادۀ آن یا ناممکن است ویا هم دیر و محدود میباشد. هتک حرمت و اعادۀ حیثیت اشخاص که قربانی اشتباهات قضایی گردیده یا محکومیت قضایی یافتهاند و رفتارشان در طول زمان به نحوی بوده که عدالت و انصاف اقتضای آن را دارد که آثار محکومیت کیفریشان محوشود. در موارد چون قطع دست و اعدام و بخش از جزا های دیگر بازگرداندن و اعاده ناممکن است. اما بحث امروزی ما هدفمند به آن جهت سوق داده میشود که درکشور ما افغانستان در رابطه به تجاوز بر حق یک شخص از جانب مقام ارشد کشور ما مطرح و داغ شده است.
«اعاده» در لغت به معنای اعطاء، بازگرداندن، رجعت، جبران کردن و برگرداندن است. «حیثیت» نیز به معنای آبرو، اعتبار، حقوق و شخصیت می باشد.
حکمت وفلسفه کلی قوانین دین مقدس اسلام همین است که با تمام توان میخواهد آبرو، حیثیت، شهرت، نام و کرامت شخص و افراد جامعه محفوظ و مورد حمایت قرار داشته باشد و حتی اګر به علت حاکمیت قانون هم مورد تعرض قرار ګیرد به مجرد آګاهی از آن در بازګشت و اعادهء حیثیت کوشش ممکن صورت ګیرد.
بنابر همین منطق است که به مسلمانان حکم صریح می نماید که ناموس، ابرو عزت مسلمان را مورد احترام وحرمت انسانی قرار دهد. دین اسلام برای کسی اجازه نمیدهد تا آبروی دیگران را بازیچه خویش قرار داده و آنرا لکه دار ساخته. ارتکاب چنین کاری در منظر عام را شنیع تر میداند.
هدایت وحکم صریح اسلامی برای مسلمانان اینست که: نباید مسلمان و انسان دیگری را اذیت و آزار برساند از تعرض به مال و حیثیت و آبروی مسلمان و انسانهای تحت حاکمیت کشور و حاکمیت اسلامی جدا خودداری شود. در حدیث آمده است: «کُلُّ الْمُسْلِمِ عَلی الْمُسلِمِ حَرامٌ، دَمُهُ وَمَالُهُ وَعِرْضُهُ» «همه چیز مسلمان بر مسلمان دیگر حرام و محترم است، خونش، مالش و حیثیت و آبرویش». (مسلم). مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است. و فرمود: برای هیچ مسلمانی جایز نیست که مسلمان دیگری را دچار رعب و وحشت کند. برای مسلمان جایز نیست که با نگاه قهرآمیز که موجب اذیت و آزار است، بسوی مسلمانی دیگر نگاه کند» (احمد، ابوداود). و فرمود: «إنَّ اللّهَ یَکْرَهُ أَذَی الْمُؤْمِن» (احمد). «خداوند اذیت و آزار مؤمنان را نمیپسندد». و فرمود: مسلمان بمعنی واقعی کلمه کسی است که سایر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند. (متفق علیه). و فرمود: مؤمن واقعی کسیست که سایر مؤمنان درباره مال و جانهایشان او را امین بدانند. (احمد، ترمذی و حاکم).
حکم دین اسلام همین است که: مسلمان نباید در برابر رفتار بد برادر مسلمان خود عکس العمل زشت و بد نشان دهد بلکه هر مسلمان موظف است که اخلاق و رفتارش با دیگران نیک باشد، و از هر گونه آزار رسانی به مسلمان دیگر جدا خود داری کند، با چهرهای گشاده و خندان همدیگر را ملاقات کنند، نیکی و احسان را از همدیگر بپذیرند و ازخطاها و بدیها در گذر کنند زیرا خداوند میفرماید:« خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ» (الأعراف: 199). «عفو را پیشه کن، امر به معروف کن و از جاهلان روگردان باش».
و رسول اکرم صلی الله علیه وسلم میفرماید:«اتَّقِ اللَّهَ حَیْثُمَا کُنْتَ وَأَتْبِعِ السَّیِّئَةَ الْحَسَنَةَ تَمْحُهَا وَخَالِقِ النَّاسَ بِخُلُقٍ حَسَنٍ» «هر جا که هستی از نافرمانی خدا بپرهیز، بعد از ارتکاب خطا و بدی، نیکی انجام بده، زیرا نیکی آثار بدی را میزداید و با اخلاق خوب با مردم رفتار کن». (حاکم و ترمذی).
انسان مسلمان باید از لغزشهای مسلمان دیگر صرف نظر کند و عیوب او را پنهان نماید و در صدد کشف اسرار وی بر نیاید، زیرا خداوند میفرماید:« فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» (سوره المائدة: 13). «عفو کن و از آنان در گذر بفرما، همانا خداوند نیکوکاران را میپسندد»، و میفرماید:
« فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ» (سوره البقرة: 178). «هر کس از جانب برادر مسلمانش مورد عفو قرار گرفت، او باید به خوبی حقش را دنبال کند وبدهکار نیز با حسن و خوبی، حق صاحب حق را بپردازد».
و میفرماید: « فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ » (شوری: 40). «هر کس درگذرد و آشتی کند، پاداش او برعهده خداوند است».و میفرماید:« وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ » (سوره نور: 22). «عفو و درگذر کنید، آیا دوست ندارید که خداوند از گناهان شما بگذرد»و رسول اکرم صلی الله علیه وسلم میفرماید: «عفو و گذشت مطمئنا موجب ازدیاد کرامت و عزت است، و فرمود: هر کس عیب و گناهان بنده را کتمان کند، خداوند روز قیامت گناهان او را پنهان خواهد کرد، و فرمود: ای کسانی که زبان شما کلمه را گفته است ولی ایمان در دلهایتان داخل نشده است، از مسلمانان غیبت و بدگوئی نکنید و در صدد کشف عیوب پنهان آنان نباشید، زیرا هر کس در صدد کشف عیوب برادر مسلمانش برآید، خداوند عیوب او را برملا و او را رسوا میکند و لو اینکه او در داخل خانهاش باشد. و فرمود: هر کس به سخنان قومی گوش فرا دهد و آنها را استماع کند که آنان مایل به چنین چیزی نباشند، روز قیامت در گوش او سرب مذاب ریخته میشود. (ترمذی).
عمل جرمی و قصد عملی جرمی در مراحل مختلف آن و لو اجرا نه شده باشد امور خلاف شرع اسلامی و قواعد آن است. متخلف و متجاوز قابل پیګرد عدلی و قضایی پنداشته میشود.
استفادهء سوء از صلاحیت های حکومتی، استعمال سلاح دولتی به صورت غیر مشروع، توقیف غیر مشروع ، لت وکوب و بلاخره تلاش به لواط و اجرای آن، تحدید به فلم برداری و اشاعه نام بد و ... تمام اعمال جرمی خلاف قوانین نافذ کشور های مدرن و قوانین سایر کشور های جهان به شمول کشور های اسلامی و قوانین اسلامی است.
لوطات یکی از جمله انحرفات اخلاقی که برخی از اشخاص تا با عادت قوم دست به این عمل شنیع می زنند.
این انحراف و مسیر غیر نورمال و درموارد مریض و حتی شنیع ، خلاف اخلاق نورمال برخورد انسانی، ظلم در حق دیگران، عمل خلاف اصول قبول شدۀ بشری، خلاف ساختار طبعی انسان و بالاخره عمل خلاف اصول تمام شرایع آسمانی است.
دین مقدس اسلام و دساتیر سایر ادیان راستین آسمانی پیروان خویش را به شدت تام واضح واشکار ازین انحرافات اخلاقی، عمل و روش خلاف خلقت طبیعی انسانها و در نهایت امر ظلم و عمل حتی شنیع منع فرموده است و آنرا عمل و اخلاق حرام میداند.
پروردگار با عظمت ما بنابر شدت وغیر انسانی بودن عمل لواط یک قوم را (قوم لوط) به خاطر این عمل زشت وشنیع، قبل از اینکه در روز آخرت مورد جزاء و عتاب قرار دهد، حتی در همین دنیا مورد عذاب دردناک وعظیمی عبرت انگیز برای سایر بشریت قرار داده است.
درحدیثی که از ابن عباس رضی الله عنه آمده است که: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده: « من وجدتموه یعمل عمل قوم لوط فاقتلوا الفاعل والمفعول به » (صحیح ابن ماجة : 2075) (هر کسی را یافتید که عمل قوم لوط را انجام داد، فاعل و مفعول را بکشید). درین مورد به یقین کسیکه مجبور به عمل لواط شده و بدون رضا مفعول قرار ګرفته، مظلوم و متضرر است که بر حاکمیت است تا از حقوق وی دفاع و متجاوز و همکاران و همدستان و مبلغین شر و تجاوز را به عدالت بسپارد.
محدثین مینویسند:
از عبدالله ابن عباس سؤال شد که نحوۀ قتل مرتکب این عمل باید چطور صورت گیرد؟ فرمودند که: بالاترین نقطه شهر را جستجو نماید ، و سپس فاعل و مفعول را از آن نقطه بالای به پائین پرتاب نمایند، وبعد از پرتاب او را به سنگ زده و سنگسار نماید.
عبد الله ابن عباس برای تائید حکم صادرۀ خویش بر آیات قرآنی استدلال نموده می افزاید:
چون جبرئیل علیه السلام بدستور پروردگار با عظمت شهر قوم لوط را از جا بر کند و سپس آنها را از آسمان سرچپه به روی زمین پرتاب نمود، و سپس بالای سر آنها از آسمان سنگباران صورت گرفت.
از یکی از خلفای پیشین نقل شده است که میگفت: اگر خداوند این عمل را از قوم لوط نقل نمیکرد من هرگز حتی به ذهنم هم خطور نمیکرد که: انسان هم مرتکب چنین عمل شنیع میگردد !
توجه باید کرد در ذهن تعدادی از علماء وقوع این عمل شنیع خطور هم نمیکرد، ولی با تأسف باید امروز در کشور اسلامی ما این عمل بحیث مود روز دربین برخی از زورمندان و قوماندانان مبدل گردیده است. که مطمیناً به غضب الهی مواجه شده اند و خواهد شد.
درمورد حد لواط اصحاب پيامبر صلی الله عليه و سلم از جمله ناصر و قاسم بن ابراهيم و يکی از دو قول امام شافعی بر آن میباشندکه حد لواط قتل وکشتن وحتی رجم است اگرچه محصن هم نباشد يعنی هرکس مرتکب لواط شود بايدکشته شود. وبه احادیثی ذیل استدلال مینمایند :
از حضرت علی کرم الله وجهه روایت گردیده است که :هر آن شخصیکه مرتکب عمل لواط گردد باید رجم کرده شود . ( امام بیهقی این حدیث را روایت فرموده است .)
امام شافعی : بااستناد این حکم میفرماید :هرکس مرتکب اين عمل شود ازدواج کرده يا ازدواج نکرده ¬محصن باشد ویا غيرمحصن باشد ¬سزای آنرا قتل و کشتن است.
هکذا ¬در روایتی آمده است که : روزی حضرت ابوبکرصدیق (رض) اصحاب را درباره کسی که عمل لواط را مرتکب گردیده به مشوره فرا خواند . در این مجلس مشورتی سخن حضرت علی بن ابيطالب از همه شديدتر و تندتر بود که فرمود : « این گناهی است که هيچ امتی از امتها مرتکب آن نشده اند مگر يک امت و میدانيد که خداوند با آن امت چگونه رفتارکرد. بنظرما چنين اشخاص بايد با آتش سوزانده شوند». لذا ابوبکرصدیق به خالد بن وليد نوشت و به وی دستور دادکه چنين اشخاصی را بسوزاند. بيهقی اين روايت را تخريج نموده و در اسناد آن « ارسال» میباشد .
امام شوکانی میفرماید :که در تادیه جزا به شخصی لواط میتوان بر همین حدیث استناد نمود .
در روایتی ازابوبکر صدیق و حضرت عمر آمده است که :در مرحله اول شخصی لواط را باید با شمشیر کشت وبعد از قتل ، جسدش را بايد سوزاند ، زیرا این اشخاص معصيت بزرگی را مرتکب شده است .
در روایتی دیگری از حضرت عمر وحضرت عثمان آمده است که مرتکبین این جنایت باید زیر دیوال خرابه بقتل رسانید ه شود .
امام يغوی از شعبی و زهری و مالک و احمد و اسحاق روایت نموده که مرتکبین این جنایت باید رجم گردند .وامام ترمذی این روایت را از امام مالک ، آمام شافعی ، امام احمد و اسحاق روایت نموده است .
در روایتی ازامام نخعی آمده است که : اگر میشد دو بار زانی را رجم کرد میبايستی مرتکب لواط را دو بار رجم بکنند.
امام منذری در روایتی میفرماید که : حضرت ابوبکرصدیق و حضرت علی و عبدالله بن زبير و هشام بن عبدالملک مرتکب عمل لواط را میسوزاندند.
چنانچه ګفته آمدیم بر حاکمیت اسلامی و دولت مکلفیت دارد که درین عرصه مکلفیت های خویش را مانند حامی قانون وشرع غرای محمدی صلی الله علیه وسلم کماحقه اجرا کند.
تخلف از قانون و عمل خلاف از قانون برای دولت وحاکمیت نیز کردن کاری که باید نه کند و نه کردن کاری که باید کند، نیز میباشد.
امام شوکانی میفرماید :« بجا ء ومستحق خواهد بود شخصیکه راکه مرتکب اين جرم ، رذيله و پستی میشود به شیوه جزا دهند که عبرت و پند برای ديگران شود ، مرتکبین این جنایت باید به شیوه عذاب گردند که: آتش شهوت فاسقان تبهکار را خاموش سازد.
اشخصایکه این عمل شنیع قوم لوط را مرتکب میشوند ، عمل قومی را مرتکب میشوند که قبل از قوم لوط اقوامی دیگر آنرا مرتکب نگردیده بودند ، بنآ شايسته وبجا ء خواهد بود که به جزا وشکنجه شدید ی محکوم کردند تا ، از درد عذاب این شکنجه بسوزند ، خداوند اين قوم تبهکار را در زمين فرو برد و ريشه شان را از بيخ وبن نابود سازد .» والله اعلم بالصواب