عبدالملک پرهیز
بسیاري از تحلیل ګران و سیاسیون به مسله مداخله خارجي و بخصوص پاکستان اشاره میکنند، رییس دولت ، معاون اول و رييس اجراییه نیز بطور مستقیم و یا غیر مستقیم از
پاکستان و دستګاه استخبارات پاکستان نام بردند و وعده اقدامات انتقام جویانه را علیه مراجع نامعلوم دادند ولې هيچ ادرس و مرجع ای ذکر نه ګردید.
در این هیچ جای شک نیست که استخبارات پاکستان در طی ۴۰ سال ګذشته جنګ منظم را علیه کشور ما را پیش برده و این جنګ با همان شدت جریان دارد. ولی نباید فراموش کرد که برخی عوامل داخلی نیز در زمینه وجود دارند که زمینه را برای فعالیت های تخریبي استخبارت منطقه مساعد میسازد که نه باید از نظر دور انداخته شود. که میتوان برخې از این عوامل را قرار ذیل جمع بندي کرد:
- عدم موجودیت اداره موثر و کاري. امور دولتی بخصوص ارګانهای امنیتی توسط افراد بې کفایت، بې دانش، غیر مسلکی و الوده با فساد پیش برده میشود. که اینکار کارايي و موثریت ارګانهای دولتي و امنیتی را به حد اقل کاهش میدهد.
- نبود نیروهای موثر مسلح: بخصوص امنیت ملي و پولیس. این دستګاه ها نه تنها توسط افراد ضعیف و بیکار رهبري میشوند بلکه استخبارات منطقه از طریق برخی حالقات جهادی که سالیان متمادي در این کشور ها در روابط تنګاتنګ با استخبارات این کشور ها بسر بردند و با هزاران تار با استخبارات مختلف تنیده شده اند، که موجودیت این پدیده شوم در حساسترین ارګانهای دولتی ، امنیت ملي کشور را در مجموع با مخاطره مواجه ساخته است.
- فساد عامل فوق العاده مهم برای فعالیت های تخریبی دشمن است، افراد الوده به فساد حاضر به هر جنایت و خیانت اند. نصب عناصر فاسد بر حسب روابط و ضوابط شخصی ، زمینه نفوذ دشمن را مساعد ساخته و میسازد.
- عدم موجودیت قانونیت: زیر پا کردن قوانین جاریه بستر خوبی را برای فعالیت های تخریبی دشمنان مساعد میسازد. هر موضوع اختلاف در بین اراکین دولت به زور ازمايي و صف آرايي و تهدید های مسلحانه مبدل میشود. این زور ازمايي ها دولت را بشدت تضعیف نموده و زمینه فعالیت عناصر مخرب را مساعد میسازد.
- تهدید های جهادی ها برای تشکیل اردو های شخصی و عدم اطاعت از قوانین زمینه را برای مسلح شدن عمومی جامعه مساعد ساخته و باعث تضعیف دولت و حاکمیت دولتی میګردد.
- غضب پست های دولتی از طریق تفنګ و تهدید به شورش و قیام علیه دولت. افراطیون جهادی از طریق تفنګ و تهدید مانع اصلاح و تغییر در سیستم اداره دولتی شده اند و هر نوع تغییر را با میله تفنګ سبوتاژ میکنند.
نیروهای قانون شکن به لت وکوب، توهین و تحقیر نیروهای امنیتي و حتی وزیر میتوانند یپردازند ، اینها خود را بالاتر از قوانین و مقررات دولتي میدانند. همین مسله باعث میشود تا شبکه خرابکار از این منفذ برای تخریبات بکار ګیرند.
- وضع نابسامان اقتصادي، فقر ، بیکاري : غارت منابع دولتي ، معادن و کمک های بین المللی توسط غارتګران معلوم الحال . این حالت باعث شده تا جوانان یا به کشورهای دیګر پناهنده شوند و یا هم مجبور به پناه بردن به صفوف مخالفین شوند ، لشکر بیکاران زمینه و منبع خوبی برای افراطیون و خرابکاران جهت سربازګیری است.
- نبود برنامه واحد و مشخص برای صلح و مصالحه. حوادث روزمره به شدت مسله صلح با مخالفین را متاثر میسازد. در این راستا نیز نیروهای جنګ طلب در هر دو طرف زمینه را برای برهم زدن روند صلح و آشتی مساعد میسازند. با هر حادثه صدا های مخالف صلح اوج میګیرد. در حالی که همه میدانند ماشین جنګ همیشه فعال بوده و یک لحظه هم از کار باز نه مانده است ولی نتوانیسته اند به پیروزي حتی موقتی دست یابند و جنګ و بدبختی را به پایان برسانند. شکی نیست که همین نیروهای صلح ستیز زمینه نفوذ برای خرابکاران را به حساسترین نقاط مساعد میسازند. تا بعد با سر و صدا علت تمام بدبختی ها را بر پروسه صلح و آشتی به اندازند، واضح است که صلح میتواند تمام منافع که از جنګ نصیب جنګ افروزان میشود را به خطر مواجه سازد.
- عدم رضایت عمومي . فقر، فساد، کارشکنی در ادارات دولتي، قانون شکنی ، نبود مصونیت و عدم موجودیت عدالت در تمام سطوح دولت و جامعه باعث بحران امنیت ملي میګردد، که ریشه تمام این عوامل در جنګ و عدم موجودیت قانون و قانونیت است.
این جنګ است که این همه بدبختی ها را باعث ګردیده نه صلح، صلح را نمیتوان از طریق جنګ برقرار ساخت . برای صلح باید اراده مستحکم و اعتقاد راسخ موجود باشد و برنامه شفاف و روشن.
برای رسیدن به صلح و امنیت عمومی لازم است تا عوامل جنګ و نا امنی که برخی ان در بالا برچیده شد ، رفع ګردد.