از ویکی پدیا
ترجمه و تلخیص
عزیزی غزنویدوشیزه ژاندارک (Jeanne d'Arc) در 6 جنوری سال 1412 میلادی در یک خانوادۀ فقیر زراعت پیشه در (دومریمی) Domremy واقع در شمال فرانسه تولد شد.
دوشیزه ژاندارک دختری به شدت با ایمان، راستگو، پرهیزگار و مهربان بود. از اینرو همه اهالی دهکده او را دوست داشتند. او دختری بود با موهایی تیره، قامت متوسط و چشمان درشت به رنگ خاکستری او چهرهای متبسم و صدای دلنشین و زیبا داشت.
دهقان زادهای که به گفته خودش حتی « آ » را از « ب » نمیتوانست تشخیص دهد به تنهایی با کمال شجاعت از خودش دفاع میکرد. حافظۀ قوی او و بعداً دفاعیات محکمش در محکمۀ دینی همه را به حیرت وا میداشت، او در تمام عمر لباس مردانه می پوشید و یکی از اتهامات محکمۀ دینی نسبت به او نیز همین مردانه پوشی اش بود.
در دوران خردسالی ژاندارک، فرانسه به دلیل کمبود اتحاد ملی، با تفرقۀ جدی مواجه بود. در سال 1415 میلادی شاه هنری انگلستان به فرانسه حمله کرد و سپاه فرانسه را در اجین کورت شکست داد. این پیروزی مشهور در مقابل اشرافیت فرانسه، سبب شد تا فرانسه ضعیف شده و تقسیم شود. بخشهای مهم میان دوفین ها و بورگاندیان های حامی انگلیس تقسیم شده بود.
در زمان حاکمیت چارلز پونتی، فرانسه از مدیریت و رهبری واقعی بی بهره بود. ژان دارک از وضع نا بسامان فرانسه و خصومت دراز مدت میان فرانسه وانگلیس رنج میبرد ژاندارک در سن 17 سالگی به دربار رفت و توانست با شور و شوق و عقیدۀ محکم خود، چارلز را تحت تأثیر قرار دهد. اینکه در نهایت این دختر 17 سالهی روستایی توانست به سمت فرماندهی سپاه رسیده و در جنگها سپاه را هدایت کند بسیار جالب توجه است. در سال اول رهبری ژاندارک، سپاه فرانسه در اورلئان، پاتای و تروی پیروز شد. بسیاری از شهرهای دیگر نیز از کنترل انگلیسها خارج شده و سپاه توانست به شکلی پیروزمندانه برای تاج گذاری چارلز هفتم در جولای 1429 میلادی وارد دوفین شود.
به دلیل خدمات و رهبری ژاندارک به او و خانوادهاش جایگاه اشرافی داده شد. او قلب سربازان فرانسوی را تسخیر کرد و آنان به او مانند یک رهبر افسانهای نگاه میکردند. یک سال بعد ژاندارک توسط نیروهای بورگاندیان اسیر و به انگلیس فروخته شد. انگلیس و اعضای کاتوزی فرانسه تصمیم گرفتند تا او را به اتهام جادوگری و مردانه پوشی و توهین به مقدسات محاکمه کنند. محاکمۀ او به خوبی مستند شده و یک دید خوب نسبت به شخصیت و سرنوشت او فراهم میکند، این یک محاکمهی نمایشی بود که نتیجۀ آن به طور هوشمندانه هماهنگ شده بود. رهبر کاتوزی ها، پییر کاچون، یک فرد وفادار به انگلیسها بود و از ژاندارک به خاطر احیای معجزهآسای غرور ملی فرانسه متنفر بود. محکمه یک تجربهی خیلی امتحان کننده برای ژاندارک بود. در ابتدا محکمه به صورت علنی برگزار شد، اما پاسخهای او از آنچه که محکمه توقع داشت فرا تر بود. او از خود دفاع کرده و اتهام ها را به شدت تکذیب میکرد، این امر سبب همدردی مردم با او شده بود. برای مثال قاضی تلاش کرد تا او را به دلیل اهانت به مقدسات محکوم کند. از او پرسید:
" آیا میدانی که تو شامل لطف خدا هستی؟
"اگر نیستم امیدوارم خدا من را در آن قرار دهد، اگر هستم خدا مرا در آن حفظ کند. اگر بدانم که شامل لطف خدا نیستم، غمگینترین فرد در جهان خواهم بود.
سرانجام محاکمه در پشت درهای بسته ادامه پیدا کرد. همانگونه که انتظار میرفت، ژاندارک به جرم مردانه پوشی، فرار از زندان و جادوگری و توهین به مقدسات گناهکار شناخته شد و محکوم به مرگ با سوزاندن در آتش شد.
ژاندارک از محکمه بارها درخواست کردهبود که او را برای محاکمه پیش پاپ یا شورای شهر بال ببرند، ولی با این درخواست او مخالفت شد.
او توانست با سربلندی با این امتحان دشوار روبرو شود. گویند بیش از 10000 نفر به تماشای سوزاندن او آمده بودند.
ساعت 9 صبح سی ام ماه می سال 1431 میلادی ژاندارک را که پیراهن سفید درازی بر تن و کلاه کاغذی بر سر داشت، سوار بر ارابهای به میدان ویومارشه (واقع در بازارگاه قدیمی شهر روآن) بردند. بعد از ایراد خطبهای در محکومیت ژان به او اجازه دادند که صحبت کند. ژان گفت که افرادی را که به او بدی کردهاند میبخشد و از مردم خواست که برایش دعا کنند. سپس او را به اعدامگاه برده و به چوبهای که در میان انبوهی از هیزمها بود، بستند و آتش زدند.
ژاندارک، هنگام سوزاندنش شش بار نام عیسی را صدا زد. سپس هوشیاری خود را از دست داده و سرش به سمت پایین خم شد. عدهای از مردم میگریستند. عدهای زانو زدند و برای ژاندارک دعا کردند. جلادی که هیزمها را روشن کردهبود با ندامت گفت: «ما قدیسهای را سوزاندیم». بعد از مرگ ژاندارک، خاکستر وی و قلبش را که نسوخته بود در رودخانهٔ سِن ریختند.
سرانجام 26 سال بعد انگلیسها از روئن بیرون رانده شدند و در یک باز پرسی که بعدها به عمل آمد، اعلام شد که ژاندارک قانوناٌ بیگناه بوده است و از نظر قانون به عنوان یک شهید شناخته شد. او در سال 1920 میلادی با عنوان قدیس نامگذاری شد و بعنوان یک قدیس نگهبان فرانسه باقی ماند.
ژاندارک در زندگی 19 سالهی خود به دستاوردهای بزرگی نایل آمد. او با شجاعت و فروتنی مسیر تاریخ فرانسه را تغیر داد .