نوشته کریم پوپل
عده از سیاست مداران افغانی و پاکستانی ادعا دارند که دولت ایران روسیه با همکاری یکتعداد محدود قومندانان جهادی شمال «احتمالا جمعیت یا حزب اسلامی » در جابجا شدن طالبان در شمال افغانستان همکاری نموده است.
هدف از این همکاری اینست که طالبان دیوار مستحکم و مانع غرض ورود داعش به کشورهای متحد المنافع روسیه گردند. احتمالاً اشغال ساده شهر قندوز در همین قضیه نهفته است .
پس از اینکه کشورهای غربی و عرب طالبان را گروه منتفی اعلان نمودند طالبان در صدد منابع اقتصادی و تسلیحاتی خود شدند. گویند طالبان قبلاً بخاطر آیدیا لوژی خود میجنگیدند اکنون بخاطر بدست آوردن منابع اقتصادی و بقا قدرت میجنگند. روسیه عقیده دارد که طالبان به چندین پارچه تقسیم میشود از جمله دوگروه آن قوی باقی خواهد ماند. یکی آن با دولت خواهد پیوست گروه دیگر آن با داعش خواهد پیوست. تصور روسیه بر ورود داعش بر افغانستان از ۳ طریقه امکانپذیر است.
۱. از راه تنگه فارس به بلوچستان ایران بلوچستان پاکستان بعد به افغانستان
۲. ازراه تنکه فارس راساً داخل بلوچستان (با کمک تجزیه طالبان بلوچ) یا احتمالاً دولت پاکستان
۳. توسط فضا .
جنگیدن با داعش بوسیله فرقههای نظامی اردو امکانات موفقیت را خواهد داشت؛ ولی امکانات مقاومت پوستههای کوچک و قطعات کوچک ولسوالیها و دهات بعید بنظر میرسد.
روسیه وایران تلاش دارند تا داعش در یمن پیروز نگردد. در صورتیکه در یمن پیروز گردد. امکان اشغال عمان مساعد می گردد. در عمان نیم میلیون بلوچ زندگی دارند.متحد شدن بلوچها پاکستان وایران با داعش خیلیها قریب بنظر میرسد. روسیه تلاش بی حد مینماید تا داعش را در کشورهای عربی مصروف نگهدارد. اگر حملات هوائی روس وجود نمی داشت اردن و یمن تحت اشغال داعش قرار می گرفت. در صورت موفقیت داعش بر یمن امکان ورود آن بر داخل خاک ایران و افغانستان قریب بنظر میرسد. داعش روی یک ایدیا نمیجنگند روی پلان غرب و اقتصاد می جنگند. این مسله در افغانستان بهترین در آمد برای استفاده جویان بی بند بار، بیکاران وغیره خواهد بود. این خطر بزرگ در امنیت کشور ما محسوب میگردد. زیرا ما ازاین جمله مردم زیاد داریم.
استفاده از طالبان در جنگ علیه داعش تا یک زمان ممکن خواهد بود. تا آنکه وسیله دیگر دریافته شود. به هرصورت در عدم موجودیت قطعات نظامی کشورهای دوست , ما تلفات بی حد را متقبل خواهیم گردید. امکانات پیروزی بعید بنظر میرسد. جنگ تا سالها در نیم ازخاک باقی خواهد ماند. در چنین قضیه احتیاط خیلی ضروری پنداشته میشود.
سیاست پاکستان در برابر داعش
از دوسال به اینطرف پاکستان در نورستان سرپل بدخشان تلاشهای نمود تا از ملیتهای مشابه به اسیای میانه سرباز گیری نماید ولی بلاثر انکشاف اوضاع چیزی نموده نتوانست .کنون تغیر وضیعت در تاکتیک پاکستانی دیده میشود. سرباز گیری پاکستانیها در قضیه داعش دو راه را در پیش خواهند داشت. اگر با داعش متحد شوند روابط با تمامی کشورهای آسیائی را از دست داده امکانات جنگ با پاکستان وجود خواهد داشت. منابع مالی پاکستان صرف از راه در آمد جنگ خواهد بود؛ ولی مردم پاکستان اقتصاد خودرا از دست خواهد داد. بی امنی وبی کاری سراسر پاکستان را فرا خواهد گرفت . واز آن پس پاکستان در محاصره هند چین روسیه ایران قرار خواهد گرفت. بدین مناسبت دولت موجوده پاکستان راه داعش را مناسب نمی داند, راه مخالفت با داعش را بهتر انتخاب نموده است. حالا میخواهد از این راه امتیاز بدست آرد .زیرا پاکستان خودرا کلیدی می شمارد. در حالیکه نیمی از کلید را ایران بدست آورده است.
راه دوم متحد شدن با افغانستان روسیه ایران آسیای میانه وغیره است که به نفع پاکستان تمام میشود؛ ولی مات خوردن پاکستان در آینده نزدیک خواهد بود. از این لحاظ پاکستانیها بی حد تلاش دارند تا مناسبات خودرا با طالبان ، افغانستان روسیه ایران و کشورهای آسیای میانه نگهدارد. در صدد آن است که با این وسیله منافع بیشتر را ازدیگران بدست آورد. به هر صورت پاکستان و طالب مات خورده است. برای پاکستان مات مهم نیست راه دیگر دارد ولی شرم است برای طالب و حقانی چه جنایات را درین کشور اجرا نمودند , تمامی اش بی فایده بود.
سیاست امریکا در برابر داعش و طالب
ظاهرا دولت امریکا متحد شدن طالبان را با دولت افغانستان عمل نیک میشمارد .همواره تلاش دارد تا طالبان با دولت افغانستان متحد گردد. باقی بنده از سیاست امریکا عاجز هستم هیچ نمی دانم که امریکا چه سیاست در جهان دارد و هم خیلی مشکل است که ما سیاست اصلی امریکا را در قبال اسیا کشف نمایم.
تشکر از مطالعه شما