اسلام دين ترور نيست!

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

تتبع ونگـارش :

الحاج امــیـن الـدیــن» سعـیـدی – سعید افـغــانی«

مدیـــر مطـالعات سـتراتیژیک افغانو

مسؤل مرکز کلتوری دحـــــق لاره-جرمنی

اګرارشادات قرآني، وهدايات ودساتير پيامبر بزرګ وار اسلام حضرت محمد صلۍ

اللهعليه وسلم بطور دقيق ، همه جانبه ، بيطرفانه ومنصفانه مورد تحليلوارزيابي قرار گيرد، بوضاحت تام در خواهيم يافت كه دين اسلام دين صلح ودينرحمت بوده، ودر هيچ زماني دين تروريست نبوده ونخواهد بود.
پيامبر محمد صلۍ الله عليه وسلم براۍ ګسترش صلح، آرامش ورحمت مبعوثګرديده است. طبيعتا ديني كه اساس آن رحمت باشد، پيامبر آن نيز بايد پيامآور رحمت وصلح باشد. (وما ارسلناك اِ لا رحمة للعالمين ) ( انبيا ء : ١٠٧) ( وما تورا جــزء مايه رحمت براي جهانيان نفرستاديم) .
همچنان پيامبر اسلام محمد صلی اله علیه وسلم در اين مورد مي فرمايد : ( وأنانبي الرحمة )( ترمذي ،٢٠٦)
و( انما انا رحمة مهداة ) ( ابن كثير : ٣ / ٢٢١) .

در روايات اسلامي آمده است بعد از اينكه مسلمانان به فتح عظيم - فتح مكه-نايل ګرديدند . و مسلمانان جوقه جوقه وارد شهر مكه ميګرديدند يكي از صحابهكرام ( سعد بن عباده) كه بيرق فتح را بدست داشت شعار ميداد : ( اليوم يومالملحمة ... ، ) ( امروز روز شفقت و بخشش است) .
همچنان در تاريخ اسلام آمده است : كه صحابه كرام بعد از همه تجاوزاتو اهانت هاي كه مشركان مكه عليه پيامبر صلي الله عليه وسلم واصحابش، رواداشتند.

به نزد پيامبر اسلام عرض داشتند :يا رسول الله! در حق اين قومنفرين بفريسد تا از شر آن نجات يابيم .ولي پيامبر اسلام در جواب صحابهكرام فرمود:( اِ ني لم اِبعث لعانآ واِ نما بعثت رحمة ) ( ابن كثير تفسيرالقرآن العظيم : ٣ / ٢١١ ) ( براي نفرين كردن فرستاده نشده ام بلكه برايرحمت فرستاده شده ام ) . واقعآ هم روش پيامبر اسلام ، روش عفو وګذشت روشرحمت ومرحمت بود .
عسقلاني در كتاب خويش فتح الباري روايتي دارد: ميګويند محمد صلۍ الله عليهوسلم به قاتل کاکا ی خويش سيد الشهدا همزه كه در جنګ احد توسط ( غلام حبشي) به شهادت رسانيده شد ، وسينه مبارك اش توسط این غلام حبشی پاره و توسط هنده به دندان پاره شد و برخورد وحشیانه و غیر انسانی صورت ګرفت. این عمل سبب تأثر شدید تمام مسلمانان و شخص آنحضرت محمد (ص) ګردید. آما زمانیکه فتح مکه صورت ګرفت واین قاتل حضرت همزه ( سیدالشهدا) را نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم حاضر ګردند ، پیامبر اسلام به همین قاتل کاکا ی خویش و اولین سپهسالار اسلام فقط همین قدر میګوید :( از پيش چشمانم دور شو كه ترا نبينم). روایات وجود دارد که همین قاتل حضرت همزه تا آخیر در مکه به امن و آمان زندګی میکرد. این است نمونه ترحم و این است نمونه شفقت اسلامی( الله اکبر).
پايه وستون شريعت اسلام را صلح ، رحمت وعدم خشونت ، تشكيل ميد هد. قرآنعظيم الشان وسنت پيامبر اسلام بر اصل صلح ورفتار مسالمت آميز تــأكيد نمودهوهمه هدايات اش بر اين اصل نيز استوار ميباشد .
قرآن عظيم الشان اعراب جاهليت را كه با جنگ وخون ريزي عادت كره بودند، در اولين پيام خويش آنان را به صلح دعوت نموده وخطاب به آنان مي فرمايد :(واِن جنحوا للسلم فا جنح لها وتو كل علۍ الله ) ( انفال : ٦١ ) ( چنانچه براي صلح آغوش ګشودند ، تو نيز براي صلح آغوش بګشاي) .

دين اسلام حتي در ميدان جنګ ونبرد هم خواهان صلح وآشتي است : ( ولا تقولوالمن اَلقي اِليكم السلم لست مؤمنآ ) ( نسا ء : ٩٤ ) ( به آن كه با شما ازدر آشتي وتسليم در ايد مګوييد كه بي ايمان است ) . مفسرين بر اين عقيدهاند كه : اګر كسيكه با مسلمانان در حال نبرد ، اقدامي صلح جويانه بكند ،بر مسلمانان واجب است تا در مقابل آن به جواب مثبت بپردازد واز جنګ دستبردارد . ( قرطبي ، الجامع لاحكام القرآن : ١٤٠٥ : ٥ / ٣٣٦ والشوكاني فتحالقدير : ١/ ٥٠١١٤) .

داستا ن هابيل وقا بيل در قرآن عظيم الشان يكي از نمونه عالي صلح وآشتي دردين مقدس اسلام بشمار ميرود . زمانيكه قابيل برادر خويش را تهديد به مرګكرد، هابيل در جواب اش پيام آشتي وصلح را در پيش ګرفت : ( لئن بسطت إلي يدك لتقتلني ما أ نا بباسط يد ي إليك لأ قتلك إ ني أ خاف الله رب العالمين) ( ما ئده : 28 )

( اګر تو دست به ګشتن من بزني من دست به ګشتن تو نمي زنم . من از پروردګار جهانيان مي ترسم) .

سلام ( صلح ) يكي از نام هاي پروردگار ميباشد : (هو الله الذي لااله هو الملك القدس السلام...) (الحشر : ٢٣) ( اوست خداوندي كه خداييجزو او نيست ، فرمانرواي قدوس سلام ... )

قرآن عظيم الشان يكهزارو چهارصد سال قبل شعار صلح جهاني را بري عالم بشريت مژده داده ومي فرمايد :

( يا ايها الذين امنو ا ادخلوا في السلم كا فه ولاتتبعوا خطوات الشيطان ... ) ( بقره : ٢٨) ( اي كسانيكه ايمان اورديد همگيدر صلح در اييد واز پيروي را ه شيطان بپرهيزيد ... )

قرآن كريم التزام مسلمانان را به صلح وامنيت با زيبايي خاص خويش چنين بيانميدارد : ( فان اعتزلوا كم فلم يقاتلو كم والقوا اليكم السلم فما جعل اللهلكم عليهم سبيل) (وقتيكه از شما دست بردارند وبا شما سر جنگ نداشته باشند وبخواهند از درآشتي باشما پيش آيند . خداوند راهي را براي شما عليه آنان قرار نداده است ) ( نسا ء : ۹۰ )
بر اين اساس وحکمت است آياتيكه دلالتبر صلحوآشتيرا دارد. نسخنشده است وجنگ و مبارزهزماني رواستكه صلح خواهي وجود نداشته باشد .

اصطلاح ( سلام ) ( صلح ) ومشتقات آن در پيش از یک صد آیه از قرآن عظيمالشان بكار رفته است .وبالعکس اصطلاح ( جنگ يا حرب ) ومشتقات آن به جز در شش آیه از قرآن كريم تذكر يافته است .

( الترمذي ، بخش الشما ئل المحمديه)
پيامبر اسلام محمد صلۍ الله عليه وسلم از جمله اولين شخصيتي در عالم بشريتاست كه به ديپلوماسي واقعي صلح جويانه اقدام بعمل می اورد ، سفیران وهیات های سیاسی ودیپلوماتیک خویش را براي تاسیسوبرقراري روابط مسالمت آميز نزد دولت ها وامپراتوري زمان خويش گسيل داشتهاست . كه از جمله ميتوان از ارسال نامه هاي صلح آميز به پادشاهان مصر ،پيزانس ، حبشه ، فارس وغيره ... نام برد.

« سلام » مشتق از «سلم » ، ( سلام ) است اصطلاح ( السلام عليكم ورحمة وبركاتة) و( عليكم السلام ورحمة وبركاتة ) كلمات است كه روزانه به ميلون ها مسلمان از طي قلب آن رابزبان جاري مۍ سازد .
كه در اين اصطلاحاتعالترينمفاهيمصلحودوستي محبت واشتي نهفتهاست .

همچنان توجه نموده باشيد كه مسلمانان زمانيكه نام پيامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وسلم ويا نام ساير پيامبرانبزبان آورده ميشود عبارت ( عليه السلام ) حتمآ در جنب آن اضافه ميشود .

مسلمانان همه روزه نماز هاي پنج گانه خويش را به عالترين شعار صلح ، دوستي ، محبت ورحمت به شعار :

(السلام عليكم ورحمة الله وبركاته ) به پايان ميرساند .


مؤرخين مينويسند كه پيامبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم قبل از هجرت زمانیکه در مکه زندګی میګرد هیچ وخت به عمليات نظامي وامورحربي مشغول نشده بود . ولي زمانيكه به مدينه منوره مجبور به هجرت شد ، ودر آن دیار باز هم مسلمانان موردازار وتجاوز قرار متعدد وغیر انسانی قرار گرفتند ، وجهاد بر مسلمانان فرِض گرديد ، همان بود كهمسلمانان بخاطر دفاع از خود، بخاطر دفاع از دین وعقاید خویش ، بخار دفاع از نوامیس خود ودر نهایت بخاطر دفاع ازحكومت وزندګی خویش ، دست به مبارزه مسلحانه ودفاعی زدند ، تجاوز را مسلمانان آغاز نه نموده ، بلکه دیګران بودند که تجاوز را بر مسلمانان تحمیل داشته بودند .

در احاديث متبركه تذكر رفته است كه: پيامبر اسلام حضرت محمد صلۍ اللهعليه وسلم زمانيكه گروپ هاۍ حربي ونظامي خويش را به سوي جبهات دفاعي اعزامميداشت اكيدآ به ايشان هدايت ميفرمود : ( ... ولا تقتلوا شيخآ فانيآ ولاطفلا صغيرآ ولا امرآة ولا تغلو ا واصلحوا واحسنوا ان الله يحب المحسنين ) ( الشامي ١٣١٤ : ٧ / ٦)
(موسفيدان ، پيرمردان ، اطفال وزنان را بقتل نرسانيد ، خيانت نكنيد ، صلحرا در پيش گيرد ، نيكي كنيد ، كه پروردگار نيكو كاران را دوست دارد) . اين است عظمت اسلام اين است زعامت عالم بشريت كه همه فرمود هايش برمفاهيمصلح ،مرحمت ، وعطوفت استور بوده و پيروان خويش را به امر مقدس صلح دعوتنموده است . وتهمت هاي قتل، ترور از جمله شعار هاي است كه دشمنان اسلامبه منظور لكدار شدن اسلام به آن دامن ميزنند .

همه مفسران ، دانشمندان وفقهاي اسلام بر اين باور وعقيده اند كه اصل درروابط مسلمانان با ديگران بر صلح ومرحمت مبتني است ، وجنگ يك وضعيت عارضياست كه بر دفع تجاوز وپشتيباني ازدعوت اسلامي ضرورت مي يابدودر آن سيطرهوغلبه بر ديگران جايي ندارد .

از ابن تيميه ( رحمة عليه ) نقل شده است كه مۍ فرمايد :(جنگ با آنانيرواست كه با ما بر سر عمل كردن به دين مۍ جنگند ) اسلام با آناني كهخواهان صلح اند ، صلح مۍ كند ، دين اسلام سر جنگ را ندارد ولي با كسانيكهبا مسلمان وارد جنگ شوند ويا مانع دعوت مسلمانان گردد به آنان به مبارزهبر مۍ خيزد . جهاد با حجت وبيان با توسل به زور مقدم است .

محمد عبده مۍ گويد : ( خداوند جنگ را براي خون ريزي وگرفتن جان ديگران ياتوسعه نفوذ بر ما واجب نگردانيده ، بلكه جنگ را براۍ دفاع از حق وپيروانآن وحمايت از دعوت واجب كرده است .

مصطفي السباعي مۍ گويد : ( اصل در روابط ما با همه مليت ها بر صلح ، تركمخاصمه وجنگ واحترام عقايد ، آزادي ها ، اموال وارزش ها ديگر ملل قراردارد . ) (القاسمي ، ظافر ، الجهاد والحقوق الدوليه في الاسلامچاپ بيروت ، ١٩٨٢ : ١٨٧ و٣٠٩)

عباس عقاد يكي از مشهور ترين دانشمندان ونويسند گان مصري كتا بي در ردافترات عليه اسلام تحت عنوان ( حقائق الاسلام وآبا طيل خصومه ) تدوينداشته است .
نويسنده در بخش از كتاب خويش: در باره نسبت دادن شمشير با اسلام مينويسد( تاريخ دعوت اسلامي به اثبات رسانيده است : كه مسلمانان پيش از آن كهقادر باشند آزار وشكنجه مشر كان را از سر راه خويش درو نمايند ، خودقرباني خشونت ها وشكنجه مشر كان قرار ګرفتند. از خانه وكاشانه خويش بيرونرانده شدند وراه حبشه را در پيش گرفتند ودر نهايت به آن سر زمين پناهبردند . مسلمانان هيچ گاه به زور متوسل نشدند مگر در برابر زور كه منطقنمي پذيرد . هر گاه به مسلمانان تعر ض نشود ، از آنان بدي سر نزده است ،بر خورد مسلمانان با دولت حبشه مبين چنين واقعيت است . در جزيرة العربجنگي ميان مسلمانان وقبايل عرب در نگرفت جز آن كه ما هيت دفاعي داشت ياهدفي پيشگيرانه دربين بود . حق شمشير برابر با حق زندگي است . هر جا اسلامدست گرفتن شمشير را لازم دانسته است از باب اضطرار وبراي حق در زندگي بودهاست . حق زندگي در اسلام يعني حق آزادي در دعوت وعقيده ... . اگر به نقشهفعلي جهان نظر به اندازيم در خواهيم يافت كه شمشير جز در اندك مواردي موجبنفوذ اسلام در جهان نشده است . سر ز مين هاي كه جنگ در آن كمتر روي دادهاست بيشترين باشند كان شان مسلمان اند . كه نمونه بارزي آن كشور هاي چوناندونيزيا ، هند وچين ... وغيره ميتوان نام برد . بر اين اساس ، طبق حقوقاساسي اسلام ، رابطه ميان ملتها بر روابط مسالمت ﻻميز مبتني است وتوسل بهجنگ در اسلام به واقع دفاع در برابر جنگي است كه آتش آن را ديگران روشنساخته اند . اسلام در مفهوم كلي از دو كلمه : ( دين وصلح ) تر كيب يافتهاست .

( العقاد ، عباس محمد ، حقايق الاسلام واباطيل خصومه ، ١٩٦٦ : ٣٠٠٣٠٩)

داكتر زحيلي مۍ گويد:جنگ با ملل غير مسلمان كه با مسلمانان دشمني ندارندوآنان را در عمل به دينشان آزاد مۍ گذارند روانيست ونبايد روابط مسالمتآميز با آنان را قطع كرد ، زيرا اصل بر صلح است . ( الزحيلي ، وهبةالعلاقات الدوليه في الاسلام مقارنة با لقانون الدولي الحديث ١٩٩٧ : ١٠٢).

بنابر اين گفته كساني را كه گويـــا: شر يعت اسلامي در اغلب موارد ، شريعتيمبتني بر جنگ وشمشير است ، بر داشتي بي اساس بوده وبه هيچ صورت با مفهومومحتوي دين مقدس اسلامن مطابقت نداشته ، ندارد ونخواهد داشت .

مشهور ترين آيه قرآن عظيم الشان كه از آن در باره جنگ ذكر بعمل آمده است : (آيه : ٢٦ سوره توبه است : ) (وقاتلوا المشركين كافة كما يقاتلوكم كافةواعلموا آن الله مع المتقين ) در تفسير اين آيه متبركه مفسرين مينويسند :
۱- هدف اين آيه متبركه حفظ حق حيات انساني است. بر اين اساس چنان چهدشمنان اسلام همگي قصد سلب حيات مسلمانان را پلان كنند، ضروري ولازميومنطقي است كه مسلمانان نيز به دفاع از حق خويش كه حق مشروع است در برابرآنان ايستاده شوند و را ه مقاومت را در پيش ګيرند . وطوريكه به همه معلوماست كه چنين دفاعي با فطرت انساني نيز ساز گار است .

٢- در آيه متبركه آمده است: كه چون آنان قصد جنگ با همه شما دارد ، شمانيز با آنان كار زار جنگ كنيد . بنابر اين آنان هستند كه به مسلمانان تعرضمۍ كنند ومسلمانان نيز در جواب اقدام تجاوز كارنه دشمن با تمام توان بامقابله دعوت شده اند.
در ادامه آيه متبركه كه از كمك وياري پروردګار با اهل تقوا يادي بعمل آمدهاست ، خود مبين رعايت اصول انساني در جنگ است . (توضيح بيشتري موضوع ىر تفسير كبير و تفسير طبا طبايي : ٢ /٦٥ -٦٨و٩/٢٧ميتوانيد با جزئيات
بیشتر مورد مطالعه قرار دهید.)
غزوات پيامبر صلۍ الله عليه وسلم:

اگر غزوات پيامبر صلي الله عليه وسلمبطور دقيق مورد تحليل ومطالعه قرار گيرد در خواهيم يافت كه همه غزوات پیامبر صلی الله علیه وسلم ما هيت دفاعي داشته وبا اصل اصول صلح ومر حمت سازګار است .

غزوات اسلام به هدف اجبار مردم براي پذيرفتن دين جديد نبوده ، زيرادين در ما هيت خود اجبار را نمي پذيرد . همه در ګير هاي كه در عصر رسالتصورت گرفته مقاومت بوده وهر كدام آن بر حسب شرايط واقتضاي خاص ، هر درگيري به هدف دفاع از هويت اسلامي صورت گرفته است .
اين مشركان بودند كه محمد صلۍ الله عليه وسلم ويارانش را از ديار شانبيرون كردند اگر ياران پيامبر صلۍ الله عليه وسلم را از خانه وكاشانه شانبيرون نمي راندند ، وباز در مدينه عليه شان جنگ وتجاوز را روا نمي داشتندبه هيچ صورت جنگي صورت نمي پذيرفت. ولي همين مشر كين مكه بودند كه عليهمسلمانان در مدينه هجوم را براه انداختند وميخواستند پايتخت مسلمانان رادر مدينه در براه انداختن جنگ هاي احد واحزاب نابود كنند . ولي ساير غزوات پیامبر صلۍ الله عليه وسلم كه نام جنگ به ايشان ګذاشته شده است ، جنگنبوده بلكه حالات دفاعي بخود داشت وتقريبآ ميتوان آنرا شبيه جنگ مسمي ساختتا جنگ به مفهوم واقعي آن .
ما ميتوانيماز روابطحسنهومسالمتآميزمسلمانانودولتاسلاميشانبادولتحبشهدرصدر اسلامياآورينمود .

علماء مینویسند ( مسلمانان زماني متوسل به زور شدند كه ديگران با توسل زور مانع استقلالوآزادي آنان در عمل به دينشان شدند . ( العقاد عباس محمد ، حقايق اسلاموابا طيل خصومه ، ١٩٩٦ : ٣٠٠ – ٣٠٥ )
مفهومجهاددر اسلام :
در اين اواخر در وسايل اطلاعات جمعي جهان با آغاز سبک واهنګ جدید سوالاتی را مطرح میدارند وچنان تحلیل های را به سمع جهانیان، بد ين عنوان میرسانند كه :جهاد را در جنګ مسلحانه خلاصه میکنند. حتی در قاموس های معتبر جهان جهان به معنای جنګ مسلحانه خلاصه شده. در حالیکه جهاد انواع مختلف دارد و یک نوع آن مجادله مسلحانه است. جهاد به نفس، جهاد تنویری و آموزی خود و دیګران جهاد برای تفهیم و عام ساختن حق و ......

بلی باید ګفت و تاکید کرد که جهاد را که دین مقدس اسلام بدان تـــأکید میدارد هدف از جهاد مجادله و تلاش بی حد برای خیر و راه درست است. تآ مينامنيتوتضمينحاكميت واستقلالودفاعاز امتاسلامياست .
جهاد براي استقرار صلح وحمايت از اديان آسماني فرض گرديده است . قرآن عظيمالشان این مطلب را با زیبایی خاص آن چنین تعریف مینماید : ( ولو لا دفع الله الناس بعضهم ببعضلهدمت صوامع وبيع وصلوات ومساجد يذكر فيها اسم الله كثيرآ ولينصرن الله منينصره ان الله لقوي عزيز ) ( حج : ٤٠ ) ( واگر خداوند بعضي از مردم را بهدست بعضي ديگر دفع نمۍ كرد ، هم صو معه ها راهبان وهم معابد ( مسيحسان) وهم عبادتگا ه هاي ( يهوديان ) وهم مساجد ( مسلمانان ) كه نام خداوند درآنها بسيار ياد مۍ شود، ويران مي گرديد ، وخداوند تواناي پيروزمند است).

جهاد هيچ گاه مفهوم جنگي ديني براۍ وادار كردن ديگران براي پذيرش ديناسلام نداشته وندارد . چنين برداشتي به ماهيت ،روح وجوهر دين مقدس اسلاموروح هدايات قرآن عطيم الشان ( لا اكراه في الدين ) كه براي آزادي عقيدهاعلان شده است نا ساز گار ودر تضاد ميباشد . ( القاسمي ١٩٨٢ : ١٨٨)

در تاريخ زندگي پيامبر اسلام حضرت محمد صلۍ الله عليه وسلم ديده نشده كهيك مسيحي را به اين دليل كه اسلام را قبول نكرده است به قتل رسانده باشد . بلكه با لعكس پيامبر اسلام با مسيحسان نجران با اكرام برخوردكرده است وحتيبراي آنان اجازه داد ه است تا در مساجد مسلمانان به عبادت خويش بپردازند .

مـــؤرخين بهترين دوران را مرحله دوساله صلح حـــد يـبـيه ، صلح كه بين مسلمانانوقريش صورت گرفت ياد مۍ نمايند . در اين دوسال تعداد زيادي از مردم به ديناسلام مشرف شدند كه تعد اد شان بيش از تعداد كساني است كه قريب بيست سالاز آغاز اسلام تا زمان عقد اين پيمان مسلمان شده بودند . ( الاسلام ومنطقالقوة : نويسنده فضل الله ١٩٨١ : ٢١١).
چنانچه گفته آمديم يك بار ديگر با قاطعيت تام حكم ميكنم كه روابط ميانجهان اسلام با غير مسلمان بر اصل متين صلح مبتني بوده . كه در صورت تعرضنظامي به سر زمين اسلامي در قالب حق دفاع مشروع وقانوني تو جيهه ميشود . ودفاع مشروع نيز حقي است كه در حقوق بين الملل هم پذيرفته شده است . وماده٥١منشور سازمان ملل متحد نيز بدان تصريح نموده است .
همچنان اگر دين اسلام را دين كامل بدانيم منطقي است كه در جنب مجموعمقررات اخلاقي وقواعد مورد نياز زندگي ، به قواعد جنگي وصلح وروابط خارجينيز پرداخته است ، زيرا در زندگي بشر از جنگ وصلح خلاصي نيست . مگرموجوديت چنين قواعد ومقر راتي در يك نظام حقوقي نمي تواند دليلي بر دائميبودن يك وضعيت در آن نظام دانست وچنين نتيجه گرفت كه چون در اسلام جهادفرض ګرديده است پس مسلمانان همواره در جنگ دائمي با غير مسلمانان به سر ميبرند .
همچنان قابل تذكر است كه آيا اديان ديگر هميشه در صلح زندگي كرده اند وهرگز دست به جنگ نزده اند ؟ مگر در تاريخ مسيحيت جنگ متعددي براي مسيحي كردنديگران صورت نگرفته است ؟ آيا ميتوان جنگ هايي را كه مسيحيان براه انداختهاند به حساب دين حضرت عيسي عليه السلام كه بحيث دين صلح ياد ميگردد حسا بكرد ؟

بلي آناني كه ميگويند كه اسلام دين شمشير است . اگر هدف شان از دين شمشيرآن باشد كه اين دين جهاد وبخصوص جهاد نظامي را بر پيروان خويش فرِضگردانيده است و مفهوم جهاد را وسیعتر از جنګ با شمشیر میدانند در آن صورت سخن بجا ء گفته اند . ولي اگر هدف شان اين باشد كه ديناسلام به زور شمشير منتشر شده است در اشتباه اند ، زيرا دين اسلام دين عقلومنطق ، دین صلح ، ترحم ، ګذشت و شفقت است. دین اسلام از راه عقل ومنطق جهانشمول شده است.

دين اسلام پيروانخويش را هميشهبه استدلال، منطقوبرهاندعوتنمودهميفرمايد :
(أدع الي سبيل ربك با لحكمة والموعظة الحسنة وجادلهم با لتي هيأحسن)( به راه پروردگارت با حكمت وپند هاي حسنه فراخوان ، وبا آنان بهطريق وشيوه اي كه بهتر است مجادله ومقابله كن ) ( نحل : ١٢٥)
مسلمانكردنديگرانرا به زوروجبرنميتواندعوتمشرع بحساب آورد. داخل شدن دین به زور شمشیر در دل کسی ممکن نیست.

دعوت اسلام هيچگاه از روش مسالمت آميز خويش كه پيروي از رويه احسن كه قرآنعظيم الشان وسنت پيامبر صلۍ الله عليه وسلم بدان تاكيد ورزيده است وبرايپيروان خويش بدان امر نموده است ، دور نخواهد شد .

دين اسلام دين اعتقاد وباور قلبي است كه با اراده واختيار بايد آنراپذيرفت نه با قهر و غلبه وشمشير . دعوت اسلام منحصر به زبان نيست ، بلكهدر عمل بايد نشان داد كه دين اسلام دين صلح ، صفا ، دين رحمت ومرحمت است .
بلياسلام داراي شمشير استوليبراي دفاعورفع موانع مشروع و داخل چوکات و اصول اسلامی ،انسانی ، دفاعیی مراعات دیګر اصول قبول شده که از بخش آن در بالا یاد آوری کردم . دفاع و اشاعه دین مبین اسلام براساس دعوتونه برايهجوموغلبه برديگران مطرح است.

 

نام مقاله : دین اسلام دین تروریست نیست.

تتبع ونگارش :امین الدین « سعـیـدی- سعید افغانی »

مدیر مرکز مطالعات ستراتــیــژیکی افغان

ومسؤل مرکزفرهنگی دحق لاره- جرمنی

ادرس   :دا بریښنالیک پته د چټیاتو تر وړاندې ساتل کیږي. تاسې د جاوا سکریپټ فعالولو ته اړتیا لرئ څو یې وګورئ.