با انکه سقوط کندزو انتقال جنګ به شمال و ضعف دولت در این راستا توجیه پذیر نیست . همه میدانیم که هدف سقوط کندز ادامه سناریوی انتقال جنګ از جنوب به شمال واز شمال به اسیایی میانه است نه چیزی دیګر، که بر محور اهداف استراتیژیک کشور های
زورمند رقیب به منظور بلعیدن ذخایر سر شارطبیعی اسیای میانه وفشار بر روسیه و چین شکل ګرفته و پیش میرود نه بر محور تسلط قوم پشتون بر شمال. همینکه میګوییم :سقوط کندز با سه تاریخ 1-اشغال کابل توسط طالبان،2- اولین سالګرد حکومت وحدت ملی 3- ملاقات پوتین و او با ما در حاشیه اجلاس سازمان ملل متحد پیوند دارد ، خود بیانګر این امر است که این جنګ توسط کشور های که منافع حیاتی و استراتیژیک شان در جفرافیایی ما ګره خورده ، کنترول و پیش برده میشود. بنآ جنګ در جغرافیای ما یک جنګ استراتیژیک و استخباراتی منظم است تا یک جنګ قومی که یک تعداد از روشنفکران مریض از آن یاد میکنند.
چون کشور های اسیای میانه هویت اسلامی دارند، بنآ این جنګ با همان هویت افراطی اسلامی( اسلام ګرایان جهادی- طالبانی، داعشی ، لشکر طیبه، کوماندو های اسلام و ..) که ریشه و مرکز آن باز هم استخبارات پاکستان است ، در حال تحقق است.
در این جای شک نیست که در این صف تعداد بیشتر پشتون های وزیرستان شمالی و جنوبی ، کوه های سلیمان با اسلام ګرایان چچنی، ازبک، تاجک ، و سایر ترکتباران و عرب ها همدست اند و انها در این راه و هدف نه بنام قوم پشتون بل بنام لشکر اسلام، امارات اسلامی و خلافت اسلامی به اشوب ، تخریب و اشغال و چور و چپاول و غارت و ویرانی متوصل میشوند .
با این چند جمله ساده خواستم به همه متعصبین احساساتی و کوتاه فکر اذعان نمایم ، «ما» که خود را روشنفکر، چپی و دموکرات قلمداد میکنیم،در این میدان جنګ نه جای داریم و نه هم منافع .بنآ داخل شدن در جنګ نفرت و تعصب قومی وتیل پاشی درشر و فساد که سبب خون ریزی بیشر میشود، جز شرمساری چیزی بیش نصیب ما در تاریخ نه خواهد شد.
و من الله التوفیق