حکومت وحدت ملی عامل اصلی تشدیدجنګ، پاکستان درصددمحاصرۀ کامل افغانستان!

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

 

نجنیرعبدالصبورصافی

سفرهای متواتر رهبران نظامی و سیاسی پاکستان بعداز تشکیل حکومت وحدت ملی به کابل صرف یک هدف را دنبال میکرد و آنهم بازنمودن دریچۀ مطمئن برای تداوم و تحقق سیاست از قبل تدوین شده در چورچوب "عمق ستراتیژیک " آن کشوردر افغانستان، ولی

زمامداران افغانستان باوجود این همه سالهای جنگ هنوزهم به نیات شوم این کشور خبیث پی نبرده و امید داشتند که پاکستان از راهی که برگزیده؛ تغییرمسیر میدهد، درحالیکه این طرزتفکر با درک ضعیف که از پاکستان وجود داشت همراه بود،  نفوذ استخبارات پاکستان دردستگاهی دولتی کابل وضعف  ارگان استخباراتی افغانستان که اساس آن درزمان حکومتداری آقای کرزی به شکل بدوی وضعیف گذاشته شد بصورت نیمه جان تا آخر ماموریت زمامداری کرزی حفظ شد، اصلاًبه اهمیت این دستگاه هیچ توجۀ صورت نگرفت، این ارگان اساسی که حیثبث چشم بینا را دارد نتوانست درچنین شرایط وضع را  ارزیابی  واز آن تحلیل مشخص تقدیم رهبری دولت کند تا مقام رهبری تکلیف سیاست خود را درقبال پاکستان روشن درک نمایند، بردباری و حوصله مندی رهبران افغانستان و وقت دادن به پاکستان، آن کشور را متقاعد ساخت که افغانستان هنوزهم  دچار مشکل درضعف رهبریست؛  که حکومت وحدت ملی ممثل آن است،  حالاچه شد آن سفرهای پی درپی ظاهراً دوستانه و صمیمی ، که با وجود حسن نیت کابل شعله های جنگ  درسراسرکشور افروخته ترگردید، آیا این سفرها جنبه تاکتیکی داشت و یا صادقانه صورت میگرفت، اگرتاکتیکی بود پس در عقب آن کدام اهداف وجود داشت،  واگر صادقانه بود پس نتیجۀ مثبت آنرا جزجنگ و ویرانی نمیتوان یافت، اینها سؤال های اند که اکنون زمان آن رسیده تا اشتباهات را برشماریم و راهی خود را بیشتر صاف و روشن سازیم تا به نتیجۀ  مطلوب خویش دست یازیم.

تعویض دررهبری دولت یکی ازاین عوامل جالب وقابل مطالعه برای پاکستان بود، مقامات پاکستانی از آقای کرزی شناخت کامل ودقیق  داشتند از این رو تلاش آقای کرزی برای صلح همیشه بی نتیجه ماند زیرا آقای کرزی ازیکطرف بیشترمتکی به مصحلت و فاقد استواری وپایداری درسیاست بود واز طرف دیگر نزد رهبران پاکستان حیثیث همان مهاجر زمان هجرات را داشت، چنانچه پرویزمشرف باری آقای کرزی را درسفرامریکا برخلاف همه عرف دپلوماتیک  به شترمرغ تشبه کرد، از این رو  پاکستان از ناحیۀ رهبری کرزی تشویش نداشت وپلان های خود را نورمال بدون کم وکاست به پیش میبرد، بعد از به قدرت رسیدن آقای داکتر اشرف غنی که به پایداری و استواری درسیاست و قاطعیت درحرف وعمل مشهوربود برای پاکستان مطالعه، بررسی و کنترول این شخص و نظام جدیدی که درچوکات حکومت وحدت ملی شکل گرفته بود، امربود مهم وقابل مطالعه، البته پاکستانی ها صرف عقب این معمول نبودند بلکه برای پیاده کردن نقشه های خود، به زمان و بازی مصروف کننده نیاز داشتند تا ازیک طرف مطالعۀ خویش را ازرهبری جدید تکمیل کنند و از طرف دیگر حکومت  وحدت ملی را بیشترمتفرق ساخته و موقع را برای بیشبرد پلان های خویش مساعد سازند، متاسفانه حکومت وحدت ملی هرگز این بازی را نه درک کرد و نه به آن ارزش داد، بیشتردست زیر الاشه نشستند، و مصروف چورو چپاول کرسی ها و چنه بازی ها شدند که شکستگی ها و درزهای عمیق حکومت وحدت ملی را به متبلورمی ساخت،  وحدت ملی صرف باحرف به میان نمی آید تا عمل صادقانه ومتفق در همه عرصه ها وجود نداشته باشد، بناً  پاکستان به حرف های میانتهی وحدت ملی  بازی نخورده متقاعد شد که  درزهای عمیقتر در حکومت وحدت ملی وجود دارد که آشکارا نشان دهندۀ ضعف آن میباشد و فروپاشی این حکومت را دور ازاحتمال ندانستند، حکومت و حدت ملی درفکر این که با گذشت ها میتواند حسن نیت خود را به پاکستان نشان دهد درحالیکه یک کشور ازپای افتاده و زخمی چه باشد که حسن نیت نشان دهد،  پاکستان با دست بالای که دربازی داشت این حسن نیت را ضعف حکومت وحدت ملی تلقی  کرده و به پیشبرد پلان خود همواره تلاش کرد،  به این ترتیب دامنۀ جنگ را وسعت داده و حکومت وحدت ملی را بیشتر زیرا فشارومضیقه قرار داد.

علت تداوم جنگ و اهداف:
یکی از عامل اساسی جنگ درافغانستان نفاق و فساد گسترده بخصوص دردستگاه حکومت وحدت ملی است، جنگ بالای کرسی های دولتی، ضعف دررهبر، موجودیت سلاح کوت های شخصی، فاصله بین حرف وعمل، کارشکنی درامورامنیتی، موجودیت تعداد زیاد اتباع پاکستانی و ایرانی که درافغانستان به صورت غیر قانونی مصروف کارو باراند میباشد، البته صرف اینها نیستند بلکه عوامل دیگرهم دراین امرشامل اند که ذیلاً برمیشماریم.
 
عامل دیگرکه باید به آن جداً و قبل ازهمه پرداخت درگیربودن کشورما دریک جنگ نیابتی است  که با خروج قوای  شوروی از افغانستان راه برای  کشور های ایران، پاکستان، روسیه، چین و هند هموار شد، به عقیدۀ ناظران این کشورها هنوزهم مصروف سربازگیری برای جنگهای  نیابتی [آینده] در افغانستان هستند! هر چند شیوه و تاکتیکهای جنگهای نیابتی بگونۀ تغییر کرده است، طورمثال حرکت طالبان و شبکه حقانی وحزب اسلام گلبدین حکمیار )به نیابت از پاکستان(  حزب وحدت اسلامی باشاخ وبرګ آن  )به نیابت از ایران(  دراین جنگ حضورفعال دارند و به شکل از اشکال درعرصۀ سیاسی و نظامی  فعال اند، که همین  جنگ تباهی کشور را در چهار دهۀ گذشه رقم زده و هنوزهم کشور درگیر آنست.

رقابت پاکستان با هند و ایران از یک سو، رقابت ایران با امریکا و عربستان از سوی دیگر و رقابت چین با هند وامریکا ، مواردی است که میتواند جنگهای نیابتی را همچنان در افغانستان شعله ور داشته باشد. نوع دیگر جنگهای نیابتی بوسیلۀ اجنتهای نفوذی کشور های مختلف در پارلمان افغانستان ، اردوی ملی، پولیس ملی، وزارت خانه ها و سفارتخانه ها راه اندازی میشود. تلاش برای نفوذ در اردوی ملی به معنای حفظ قدرت نظامی نیابتی است تا اگر حکومت افغانستان به منافع و خواستهای آن کشور توجه نکند، بتواند از طریق کودتای نظامی حکومت را برطرف کند، جنجال برسرتعیین وزیردفاع کشور،اختلاف برسرکلمات "افغان، دانشگاه و پوهنتون" درپارلمان اساسی ترین نقطۀ عطف توجه این کشورهاست،  برانداختن حکومت مشروع یمن از طریق حوثی های که در اردوی یمن جابجا شده بودند، را میتوان مثال روشن برای این مدعا دانست.

تلویزیون تمدن را برخی سیاستمداران افغان کانال دوی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران میدانند. ایجاد پوهنتونها با نصاب درسی غیر معیاری و غیر منظور شده در تمام افغانستان، آبادی شهرک های مذهبی و فرقه یی در شهرهای کلان افغانستان که گفته میشود ساکنین آن مسلح هستند،  فعالیتهای دیگری  در راستای جنگهای نیابتی در[ آینده] است.
 فعالیتهای مدارس دینی بی شمار در پاکستان که در چهل سال اخیر مصروف شتشوی مغزی کودکان بی بضاعت افغان بودند و همچنان مدارس و حوزه های دینی در ایران که با ارسال کارشناس و آیت الله ها، جاسوسان خود را به افغانستان در پستهای مهم گماشته اند، از مثالهای بارز سربازگیری برای ادامه جنگهای نیابتی در افغانستان است. این در حالیست که هیچ نوع معلوماتی راجع به هویت این طلبه که در مدارس پاکستان و ایران درس میخوانند د رنبود تذکره و کارت شناسایی در دسترس ارگانهای امنیتی موجود نیست.

همچنان نداشتن یک ارگان مجرب امنیتی با تشکیلات وسیع که بتواند جوابگوی نیازمندی های کشور در شرایط کنونی باشد و بالای تمام اعمال آنهائیکه به نفع بیګانه در کشورفعالیت دارند و دراین جنګ نیابتی سهیم اند کنترول داشته باشد؛ خلای بزرگ درکارحکومتداری افعانستان محسوب میشود،ضعف ارگان امنیتی وعدم کنترول این ارگان بالای اعمال اجنتان کشورهای شامل این جنگ نیابتی  باعث شد که  تهداب پدیدۀ شوم داعش از طرف کشورهای دور و نزدیک درافغانستان به سرعت انکشاف نماید.

پروژۀ داعش و وسعت دامنۀ جنگ!!
پاکستان بعداز مطالعۀ کامل حکومت وحدت ملی و بازی با رهبری کشور با وعده های میانتهی ، تروریستان را از وزیرستان به طرف خاک افغانستان سوق داده و در محلات قبلاً پلان شده جابجا کرد، پاکستانی ها میدانستند که ملاعمر چه وقت و در کجا وفات کرده است  با وجود این آګاهی بازهم با دیده درایی یک ګروه را زیر نام نمایندهٔ طالبان و ملا عمر در منطقهٔ "مری" به هیت افغانی روی میزمذاکره نشاند، هدف از این بازی صرف موقع پیدا کردن برای تحقق پروژه های بود که اکنون اردوملی  وپولیس ملی  درگیرپاک کاری آن است،  تشکیل گروه مسلح زیر نام [کوماندوهای اسلامی] که مجرب و آموزش دیده به تاکتیکهای نظامی اند ودر خاک پاکستان تعلیمات را فرا گرفته اند اکثراً درشمال در ولایات بدخشان وفاریاب و کندز و درجنوب در ولایات زابل، ارزګان  وقندهار متمرکز  ساختند، که تعداد شان درجنوب به یکهزار نفرمیرسد و مربوط به  داعش میباشدکه در جریان همین خلای زیرنام روابط حسنه با حکومت وحدت ملی ایجاد کردند، ضمناْ پاکستان دراین مدت عملاً درمورد تحقق پروژه داعش تلاش بخرچ داد، با استفاده از موقع درطول این ده ماه عملیات های مخفی را زیرنام مبارزه با طالبان پاکستانی درخاک افغانستان  برای اکمال این پروژه صرف کرد، ولی افغانستان نیات پاکستان را خوش بینانه نګاه کرد ودست زیر الاشه تماشاکرد، درحالیکه پاکستان یک عده طالبان را که با پاکستان در اختلاف بودند و یا بالا آنها شک همکاری با دولت داشت در ولایات  کنر، ننګرهارو بدخشان به دار آویخت، تعداد از نظامیان پاکستان که برای مطالعه جنگ های داعش به سوریه و اعراق اعزام شده بودند با کسب تجارب وسیع  برگشتند و پایۀ های ابتدائی  این گروه را تازه بنیاد نهادند، تا از یکطرف تهدید بزرگی باشد برا ی طالبان و از طرف دیگر گروۀ متشکل از طالبان و جنگجویان آسیائی میانه  را منسجم ساخته بعداز ادغام باهم نامش را نهادند داعش  و به طرف آسیائی میانه سوق دادند، پاکستان از این پروژه سه هدف عمده را نشانه گرفت:
•    
۱- جلوګیری از ایجاد شهرای ترانزیتی واخان که چین را با–آسیای میانه و  از طریق ترکمنستان  به اروپا  وصل میکند، پاکستان درهمین ایام توانست قرارداد ایجاد شهرای بزرګ که "کاشغر" چین را ازطریق پنجاب به بندر"گوادر" بلوچستان  وازآنجا به اروپا وصل میکند با چین  به امضاء رساند، قرار بود این جاده از طریق صوبه خیبرپشتونخوا بګذرد که هم کوتاه تروهم ساختن آن اقتصادی ترتمام میشد به بهانۀ جنگ دراین منطقه مسیرآنرا ازطریق پنجاب تغییرداد.
•    
۲- انتقال جنګ از وزیرستان به کشورهای آسیای میانه و ایجاد درد سربه روسیه که در این پروژه هم منافع امریکا و پاکستان تآمین میشود.
•    
۳- تحقق پروژه داعش درآسیایی میانه به پاکستان این امکان را میدهد که افغانستان را  در محاصرهٔ کامل قرارداده  و مجال حرف و حرکت را به افغانستان باقی نګذارد جز اینکه به خواست های پاکستان سرتسلیم فرود آورد.
تحقق پروژه داعش در آسیايي میانه یکی از اهداف است که به  پلان [عمق استراتیژیک] پاکستان همخوانی دارد، بعضی از اعضای شورای ملی و یکعده از مبصرین در میزهای ګرد تلویزیون ها خاطرنشان میکنند که اګر امریکا در آسیایی میانه پلان دارد پس نباید افغانستان را قربانی نماید بلکه از طریق افغانستان ترانزیت بگذرد این نظر از بنیاد غلط است، زیرا این پروژه از طریق پاکستان و به کمک پاکستان وحمایت مالی امریکاعملی میشود،  پس تحقق این پروژه در آسیایی میانه تضمین کنندۀ منافع پاکستان است وبس، پیروزی داعش درآسیایی میانه به معنی به محاصره کشیدن افغانستان است وچیزی دیګر به افغانها به ارمغان نخواهد آورد.
عامل تشدید جنگ و ویرانی:
قسمیکه درفوق اشاره کردم یکی از اساسی ترین عامل تشدید جنګ اختلافات  درحکومت وحدت ملی است، واین اختلافات سبب شده است که پاکستان به پیروزی خود مطمئن شود و با تزید اختلافات به تشدید جنګ بپردازد، هرچند اګر شفاهی ګفته شود که در حکومت وحدت ملی هیچ اختلاف وجود ندارد، امروز دست استخبارات پاکستان وایران آنقدردردستګاه دولت بالا است که دریک لحظ از همه چیزمیتوانند آګاه شوند، چطور میتوان پنهان کرد که  داکترغنی یک عده را به اتهام اختلاص و فساد برطرف میکند ولی رئیس اجرائیه همین اشخاص مفسد را دوباره مقررمیکند،  سیاسیون شامل در دولت هم در میخ می کوبند و هم در نعل، کسی جبهه میسازد و کسی سلاح توزیع میکند و آقای محقق معاون رئیس اجرائیه  ازعلی اکبر ولایتی درخواست کمک جهت مبارزه با داعش میکند، و به افراد خود سلاح توزیع میدارد، این سلاح ازکجا، کی، وچطور بدست آمده؟ هیچ کس هم نیست که پرسان وجویان کند، اګر کسی سؤال کند بازازطرف یکعده معلوم الحال به نقض توافقنامه بین حکومت وحدت ملی متهم میشود،  فرخنده به قتل میرسید محکمه شخص را که
۲۷ساله است ۱۶ساله قلمدادمیکند و از جزاء اعدام برأت میدهد، کابل بانک بررسی میشود همان افراد که  قبلاْ مجرم شناخته شده بودند بنا به هردلیل که است  بازهم همان افراد متهم میشوند درحالیکه متهمین اصلی آزادانه چکر میزنند، حال از کی باید ګلایه کرد و رئیس جمهور کیها را ازوظیفه برطرف کند، درحالیکه  همه دستګاه فاسد و ضد منافع ملی است، همین  سیاسیون بدون درنظرداشت موقف خود پالیسی دولت را زیرپامیکنند و به تمویل کننده ګان خود پناه میبرند این عمل نتنها اینکه باعث ضعف حکومت مرکزی شده است، نارزآیتی های را بین مردم عوام نیز ببارآورده است،  چنین عملکرد عملاْ به دشمن نویدی  پیروزی میدهند،  سیاسیون بدون اینکه منافع ملی را درنظرداشته باشند درصدد منافع شخصی و کشور تمویل کننده خود اند، وبنام اینکه مجاهدین از صحنه حذف شدند سروصدا ها براه می اندازند، دراین مورد اگر خوب دقت کنیم به این سؤال میرسیم که سهم ما از این همه [جهاد] چند مرحله ئی چه رسیده است بدون اینکه منافع کشورهای ارباب را تآمین کرده باشیم،  یک عده هم به سرمایه خود افزوده اند، شهرکها ساختند  ولی برای ثابت سیاسی هیچ تلاشی صورت نگرفته زیرا یکعده از آمدن صلح وثبات درهراس اند، خِرد سیاسی اصلاْ جای خود را به معامله ګری  خویشخوری و چنه بازی روی کرسی های دولتی داده است،  درچنین حالت چطور میتوان از امنیت و صلح صحبت کرد، چطورمیتوان از حقوق مردم حرف زد، چطورمیتوان قانون وقانونمندي را اصل قرارداد، درحالیکه بالاترین ها در قدم اول در نقض قانون دست بالا دارند با وجود این جنگ و ویرانی، کشور فاقد وزیر دفاع است.

مهارکردن پاکستان بدون رویا رویی!
درقدم اول باید حکومت وحدت ملی یک دست و به یک رهبری واحد بعیت کند و همه اختلافات کنار ګذاشته شود، سیاسیون منافع ملی را به صورت صادقانه محترم بشمارند.
درقدم دوم امریکا منحیث کشورتمویل کننده به این امرمتقاعدشود اگر صادقانه علیه تروریزم در افغانستان مبارزه میکند باید تمام کمک های خود را به پاکستان به کلی قطع نماید لازم است امریکا موقف خود را درمورد تروریزم روشن سازد، یا با ترویزم همکارباشد ویا با ضد ترویزم کمک به هردوطرف جوانان امریکایی رانیز می بلعد، با روشن شدن موقف امریکا سایر کشورهای درگیر جنگ با تروریزم مثل افغانستان به وجه احسن میتواند به مشکلات موجود فایق آید،  به نقل از "اسوشتید پرس"  درماه "می" سال  روان امریکا
۳۳۶میلیون دالر به خاطر مبارز با طالبان در افغانستان برای پاکستان تادیه کرده است، اگر این پول به ضد طالبان به مصرف رسیده است پس این تشدید جنگ درافغانستان، ایجاد کوماندوهای اسلامی و تشکیل داعش از کجا تمویل شد و میشوند؟؟  
اکنون اگر امریکا صادقانه این پول را بخاطرمبارزه با طالبان پرداخته ازپاکستان باید حساب بگیرد، عدم حساب گیری وشفاهیت درمصرف این پول به مفهوم عدم صداقت امریکا در مبارزه با تروریزم و نقض توافقنامه امنیتی با افغانستان خواهدبود.

 قدم سوم کشانیدن منطقه درمبارزه با تروریزم وتلاش بلاوقفه دراین عرصه وظایف، ظرفیت ها، امکانات وکمک های لازم وعملی درساحۀ نظامی وکشفی هر یک را ارزیابی کرده تا عملاً بتواند در مهارجنگ سهم بگیرند، سفرهای جناب رئیس جمهور به چین، کشورهای آسیای میانه و فدراسیون روسیه و دیداراش با آقای پوتین و صحبت های درخصوص همکاری کشور های منطقه درمهار تروریزم  گام ارزندۀ بود که باید به آن جنبۀ عملی داده شود، بهتراست  دراین خصوص یک قرارگاه مشترک نظامی وکشفی تدارک دیده شود که هرلحظ باهم درارتباط باشندو کانال های عبورومرور راه های تدارکاتی و مراکز باند های تروریستی تثبیت وهدف حملات هوائی و زمینی قرارگیرند وتشریک مساعی در مبارزه علیه تروریزم به شکل عملی آن صورت گیرد.

درقدم چارم افغانستان ظرفیت های زیادی در پاکستان دارد که میتواند با استفادۀ موثر از آن پاکستان را به زانو درآورد بدون سرو صدا، اعلامیۀ علمای کشور که جهاد را در پاکستان روا دانستند و این امر مورد تائید طالبان پاکستان قرار گرفت یک نوید خوب برای افغانستان است، تا ازافراد خاص این ګروه  درموارد مشخص  وعملیات های سازماندهی شده استفاده شود، حمایت از آزادی بلوچ های پاکستان درصوبه بلوچستان که شارگ اساسی پاکستان محسوب میگردد و ذخایرگاز پاکستان ازاین صوبه سرچشمه میگیرد بسیار قابل اهمیت است، نباید فراموش کرد که "ای اس ای" دربین بلوچ ها مهره های خود را دارند، با استفاده ازاین امکانات وارد کردن  دوضربه دربدل هرضربۀ پاکستان نیازبه ایجاد همکاری تنګاتنګ و کوردنی کردن این عملیات ها با سازمان امنیت هندوستان برای افغانستان در حال حاضر نهایت حیاتی است، هندوستان دراین خصوص از تجارب و ظرفیتهای خوب برخورداراست و چانس بالاتربرای وارد آوردن فشاربالای پاکستان را دارد به یقین که چنین پشنهاد را هندوستان با پیشانی بازاستقبال خواهد کرد. ، به این ترتیب میتوان پاکستان را به زانو درآورد و چارهٔ جز صلح را نخواهد داشت در آن صورت این افغانستان خواهد بود که برای آوردن صلح حرف اول را بزند نه پاکستان.

پایان

رویکردها:
جنگهای نیابتی ازمقالۀ داکترمحمد خالد
افغانستان زیرفشاریک بازی بزرگ
مقالهٔ داکترسیدعبدالله کاظم
یاداشت ها رازق مامون
سایت رادیوآزادی