«هدف، انتقال قدرت ازپشتون ها به تاجک ها بود»

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

زلمی نصرت

استاد فیض الله جلال استاد پوهنتون کابل در ګفت شنود اخیر خویش با تلویزیون طلوع ضمن تماس بر برخی واقعیت ها در رابطه با مسایل جنګ و صلح در کشور ،از خیانت و معامله ګری های حلقه حاکم بر سرنوشت شورای نظار جمعیت اسلامی افغانستان در بن اول، لویه جرګه اضطراری و لویه جرګه تصویب قانون اساسی و در این مورد که « انها» نمایندګی تاجک ها را ګرفتند، حرف زد و از برخی چهره ها نام هم برد.


من در این مورد نمیخواهم کدام تبصره داشته باشم.در این جستار میخواهم بګویم که: جنګ و کشمکشی که بر سر قدرت چاردهه اخیر به استشاره بیګانګان به منظور تحقق اهداف استراتیژيک شان آغاز شد، دو هدف را دنبال میکرد.
1 - تضعیف حاکمیت انحصاری سنتی و عنعنوی.
2- انتقال قدرت به «تاجک ها».
تحقق این برنامه : با ترور میر اکبر خیبر، سرنګونی جمهوری سردار محمد داود و کشته شدن او و 39 تن از خانواده اش آغازشد، اختلافات حفیظ الله امین با نورتره کی که کشته شدن هر دو را با خود همراه داشت و کودتای شهنواز- ګل البدین بنیاد آن ساختار عنعنوی را سست کرد و با ساقط کردن حکومت داکتر نجیب الله در 8 ثور جامعه عمل پوشید.
به منظور استحکام اهداف فوق و جلوګیری از برګشت احتمالی دوباره قدرت در دست سنتګرایان و شکل دهی ترکیب و کیفیت جدید نیروهای دفاعی امنیتی، جنګ های تنظیمی عمدآ و اګاهانه بالای مردم ما تحمیل و تمام ساختار نظام به خصوص سیستم قوای دفاعی امنیتی دوصد ساله کشور که هدف اصلی بود، تخریب و از بنیاد از بین برده شد.
در نتیجه در 8 ثور1371 شورای نظار جمعیت اسلامی افغانستان در مرکز قدرت قرار ګرفت . حلقه رهبری کننده و یا حاکم بر سرنوشت شورای نظار جمعیت اسلامی از آن چانس و امکانات تاریخی استفاده درست و معقول نکردند.« انها» در تقسیم قدرت مانند شاه هان و امیران عمل کردند وچند تن انګشت شمار قدرت را به نمایندګی از قوم تاجک افغانستان در انحصار ګرفتند و خود را نماینده قوم تاجک جا زدند. «انها»نقش و رول و ساحه تاثیر و نفوذ متحدین خود را نا دیده ګرفتند. همین مساله بین شورای نظار و جمعیت اسلامی و متحدین شان و سایر اقوام فاصله ایجاد کرد. جنګ شورای نظار با حزب اسلامی حکمتیار مفهوم و قابل درک بود. اما جنګ شورای نظار با حزب وحدت و جنبش ملی اسلامی جز خود خواهی و خود کامګی کدام مفهوم دیګر نداشت.
بعد از 11 سپتمبر 2011 باز هم چانس و امکانات ګسترده و بی حساب در اختیار همین حلقه قرار ګرفت. اما انها از ګذشته درس عبرت نګرفتد . انها در بن اول، لویه جرګه اضطراری ، لویه جرګه تصویب قانون اساسی، اولین، دومین و سومین انتخابات ریاست جمهوری باز هم برخورد انحصاری و تنګنظرانه کردند، منافع کوچک ګروپی – سمتی شانرا بر منافع عمومی ترجیح دادند، همه امتیازات و هستی را بین خود تقسیم کردند. این برخورد شان به اعتبار انها در بین جامعه ، سایر اقوام به شمول قوم تاجک لطمه شدید وارد کرد و در نتیجه حکومت وحدت ملی خلاف میل شان شکل ګرفت و بازی برد جای خود را به بازی باخت خالی کرد .
از من همنقدر
انکه نیاموخت از ګذشت روزګار
نیاموزد زهیچ اموز ګار