عزیزی غزنوی
دستی به تطاولی گشودیم که چه
مضمونی از این و آن ربودیم که چه
یک عمر بدون اینکه شاعر باشیم
بیش از همه شاعران سرودیم که چه
(محمد رضا ترکی)انتحال یا دستبرد ادبی که معادل آن در انگلیسی Plagiarism است سابقۀ طولانی به درازی عمر بشر دارد، این پدیدۀ ننگین منحصر به شرق یا
غرب نیست بلکه در همه زبانها و در بین همۀ ملت ها به وفرت بکار رفته و کار برد فراوان دارد منتهی در عدۀ از ملتها کمتر و دربعض ملتها بیشتر. سرقت ادبی درملت های دیگر یک عمل جرمی پنداشته میشود و پیگرد قانونی دارد ولی در ملت های شرقی بویژه افغانستان چنین چیزی میسر نبوده نیست و نخواهد بود بخصوص با به میان آمدن انترنت این پدیدۀ زشت آنقدر عام شده که دیگر جرم به حساب نه می آید، ساده و راحت مطالب دیگران را می دزدند و خم به ابرو نه می آورن�
�، همین که یک پارچه شعر یا یک مضمون و یا یک مطلب هنری را به نشر بسپارید چند لحظه بعد همان مطلب را در چندین نشریه و به نام چندین نفر میتوانید ببینید بدون اینکه حرفی از آن کم و زیاد شده باشد.
دستبرد ادبی به شکل های گونه گون صورت میگیرد: سرقت ادبی مستقیم: آن است که نویسنده اثر را كلمه به كلمه و بدون هیچ استنادی و یا استفاده از علامت نقل قول به عنوان اثر خود وانمود كند. سرقت ادبی تغییر کلمات: زمانی که متنی از منبع اصلی گرفته شده و تنها چند کلمه از آن تغییر یابد. سرقت ادبی در سبک نگارش: زمانی که نویسنده جملات منبع اصلی را پاراگراف به پاراگراف و خط به خط دنبال کند، هر چند هیچ یک از کلمات وی همانند منبع اصلی نباشد.
به این نمونه ها توجه کنید:!
معزی گفته:
گرچه به جفا دست برآوردست
بردارم دست تا فرود آری دست
و رافعی ازو برده است و گفته:
زین پس به خدا ای صنم عشوه پرست
بردارم دست تا فرود آری دست
و همچنین معزی گفته:
تواتر حرکاتش به دیدۀ دشمن
همان کند که زمرد به دیدۀ افعی
ادیب صابری ازو برده و گفته است:
بصبر من صنما آن لب چو پستۀ تو
همان کند که زمرد به دیدۀ افعیی
و بلفرج رونی گفته است:
گفته با زایران صریر درش
مرحبا مرحبا درآی در آی
و انوری ازو برده و گفته است:
گفته با جملۀ زوار صریر در تو
مرحبا برنگذر خواجه فرود آی و در آی.
سرقت ادبی تشبیه یا استعاره: یعنی یک پدیدۀ واضح که به خواننده این امکان را می دهد که حس و درک نزدیک تری از یک رویداد و یا واقعه داشته باشد. پس تشبیه و استعاره به عنوان بخش مهمی ازسبک خلاقانه یک نویسنده به حساب می آید. در برخی موارد فرد توانایی توضیح دادن دربارۀ پدیده های مهم کار خود را ندارد، بنابراین از جملات سلیس متن اصلی استفاده می نماید.
سرقت ادبی یک پدیده زمانیکه فرد نویسنده در مقاله خود راه حل و یا پدیدۀ خلاقانه یی را بیان می کند، این پدیده و راه حل منسوب به وی خواهد بود. در بسیاری از موارد، افراد تازه کار در افتراق بین اطلاعات عمومی رایج و پدیده های نویسنده در منبع اصلی مشکل دارند.
حیطه دانش عمومی، به هر گونه پدیدۀ گفته می شود که بیشتر افراد با هر سطح سواد و دانشی آنرا پذیرفته اند. بنابراین نیاز به منبع دادن ندارند.
تعاریف ترکیب سرقت ادبی طیفی از مفاهیم اجتماعی دیگری از جمله انتحال، اقتباس، تقلید بدون ذکر مرجع، تقلب دروغگویی، دزدی علمی، کش رفتن، ناخنک زدن، دستبرد فکری یا ایده دُزدی وسخن ربایی را در بر می گیرد. معنی سرقت ادبی نقل بیانات شخص دیگری بنام خود، بعنوان خالق این بیانات، می باشد. این انتساب دروغین می تواند غیر از کلام شامل فکر و ایده هم باشد. دستبرد انواع مختلف دارد که عبارت اند از: دستبرد ادبی، دستبرد هنری و دستبرد علمی.
سرقت ادبی نوعی شیادی، دزدی، دروغ، عوامفریبی، تقیه رفتاری بوده که قابل پیگرد قانونی و جزا می باشد. انتحال رفتاری است تابع قوانین اجتماعی؛ نه ذهنی تابع اصول روانشناسی. تاثیر انتحال بر فرد نهیب وجدان، مخاطره حیثیت، عدم اعتماد بنفس بوده؛ در جامعه بصورت پیگرد حقوقی، قانونی، تنبیه انضباطی، و جنجال رسانه یی می باشد.
سارق ادبی معمولا مهارت ادبی دارد ولی خلاقیت ندارد. او سرقت ادبی را بخاطر نفع واقعی یا خیالی انجام میدهد. بهرجهت در این سرقت انگیزه و نفع وجود دارد. او با اینکار وجدان و شرافت خود را بخطر می اندازد. در عوض، اگر گیر نیافتد، چند صباحی بدون تحمل رنج، خود را در مقام شهرت کاذب جا می زند.
اقتباس، الهام، تضمین، اقتراح، تقلید، تاثیر، توارد، و استقبال برخی دیگر از مقولات فکری اند که بین یک منشأ و یک فرد اتفاق می افتند. تقلید یکی دیگر از کارکردهای مغزی است که در جانوران هم وجود دارد. در روند تقلید دانش جدید پدید نمی آید. پس دانش معاصر روی دانش گذشته بنیان می شود.
مغز هر فرد یکصد کار کرد از جمله حافظه، خلاقیت، زبان، منطق، عاطفه، انگیزه، محرکه، احساس، حل معضل، پیش بینی، برنامه ریزی، تنظیم حرکت دارد. سارق ادبی بجای خلاقیت یعنی ایجاد چیزی جدید به تکرار چیزی قدیمی می پردازد. لذا رفتار سرقت ادبی به خلاقیت و اعتماد در جامعه لطمه می زند. تقلید تکرار کلمه به کلمه یا فکر دیگری بوسیله مقلد است. انگیزۀ سارق ادبی مانند منزلت طلبی، خود بزرگ جلوه دادن، خود را مهم جا زدن؛ شهرت طلبی و مانند اینها ست که در زمرۀ خصایل ناپسند شمرده می شوند. وجدان یکی دیگر از کارکردهای مغز است که با بصیرت و داوری، مرتبط با اخلاق، خوبی را از ب�
�ی تمیز می دهد. حس گناه از کاری ناشایست مانند سرقت ادبی بضد ارزشهای اخلاقی فرد است که در او عذاب، نهیب، بیداری وجدان را ببار می آورد. غریزۀ صیانت نفس، آموزش از اولیا و محیط، منافع فردی در داوری و تقوای فرد دخیل اند. حیثیت یک مقولۀ اجتماعی است که اگر به مخاطره افتد بر فعالیت اجتماعی فرد سدمه وارد می کند، پس برماست که بر اساس حکم وجدان انسانی به پیداوار فکری و دارایی معنوی دیگران دستبرد نزنیم.
عزیزی غزنوی
تورنتو کانادا
2014-09-02