یوسف هیواددوست
بدون شک آسیای میانه که عمدتا شامل کشور های ازبکستان ،تاجیکستان ، ترکمنستان ، قزاقستان ، قرغیزستان و سایر سرزمین های همجوار این ناحیه میباشد ،در طول دوران سال های ۱۹۲۰م الی سال های ۱۹۳۰م میدان توسعه طلبی روسها و پروګرام های انکشافی روسها قرار ګرفت که زیر چتر توسعه ارمان های انقلاب رهایي بخش اکتوبر و ازادی زحمتکشان آسیای میانه از چنګ اربابان ، فیودالان ،ستمګران و روحانیون مدافع آن
حاکمیتهای مستبد و تحقق دوکراسی و تحکیم حاکمیت شورا در آن سرزمینها از جانب مسکو عملی ګردید ،در حقیقت امر منجر به نابود شدن تمام داشته های مذهبی ، تاریخي ، فرهنګي و اجتماعی آن مردمان شد .تجاوز های پیاپی ارتش سرخ بر آن دیاردر کنار قتل عامها ، نه تنها زبان و کلتور مردم تاجیک زبان ، ازبکان ، ترکمنان و سایرین را از بین برد بلکه همزمان با آن موج وسیع از مردم آن ناحیه چپن و جیلک بر شانه مجبور به ترک خانه و کاشانه خود ګردیده وبدینترتیب ملیونها ازبک ، تاجیک و ترکمن به کشور ما افغانستان عزیز پناهنده شده و یک زندګی جدید را در سرزمین افغانها آغاز کردند .ازین پناهندګان در افغانستان با پېشاني باز و اغوش ګرم استقبال شد .دین میان حتی امیر بحارا ، مسُولین امور اداره آن امارت و متنفذین مردم تاجیک و ازبک و ترکمن در افغانستان با احترام کامل جابجا شدند و مانند باشندګان اصلي این سرزمین ( افغانها) از تمام امتیازات یک تبعه افغانستان برخوردار شدند .ایشان نه تنها زمین ، خانه ، جایداد و آبروی از دست رفته خویش را در افغانستان از برکت لطف و مهمانوازي افغانها باز یافتند که با توزیع ازکره های تابعیت افغاني ، فرزندان شان از حق تحصیل ، کار و صحت عامه نیز برخوردار شدند .مهمتر از همه اینکه این مهاجرین تاجیک ، ازبک و ترکمن هویت از دست رفته خود را دوباره یافتند که بدینوسیله از فشار هرګونه ناملایمات بی هویتي نجات یافتند .
در آنزمان سرزمین های پاردریا و فرغانه کاملا از سکنه خالی ګشته بود .این مطلب را اقای محمد شکوری عضو فرهنګستان تاجیکستان چنین تصدیق میدارد :(( بعد از تسلیمی بخارا در ۱۹۲۰تا سال ۱۹۲۲ در حدود ۴۰ فیصد از جمعیت تاجیکستان کم شد .نزدیک به نیم جمعیت تاجیکستان یا نابود شد و یا به افغانستان ګریخت ...بخارا که بر اساس تخمین روسها در سال ۱۸۹۷م در حدود یکصد هزار نفوس داشت ، بعد از مدت ۲۹ سال یعنی در سال ۱۹۲۶م ( سال ختم قیام ) نفوس انها صرف چهل و هفت هزار بود .همچنان نفوس خوقند بر اساس سرشماری سال ۱۸۹۷ م در حدود ۸۲۰۰۰تن بود و به اساس یک تخمین سال ۱۹۱۱م نفوس آن ۱۱۴۰۰۰ و در سال ۱۹۱۴ نفوس آن به ۱۲۰۰۰۰ رسیده بود ، که بعد از ختم قیام باسمچي ها در سال ۱۹۲۶م صرف ۶۲۰۰۰ نفر در خوقند زندګی میکردند ...))(۱)
توسعه حکومت شورا ها بعد از سال ۱۹۱۷ م در آسیای میانه با جنایات بې مثال همراه بود .قیام های مردم آسیای میانه علیه انها در حدود وادی فرغانه آغاز شد و تا سال ۱۹۲۶م دوام داشت .در نتیجه این قیام ها که در جهاد علیه قوای سرخ شوروی صورت ګرفت ثلث نفوس این منطقه به شهادت رسیدند و یا از قحطي تلف شدند ، ویا هم به اطراف و اکناف از جمله به افغانستان مهاجر شدند .
دیود مونتګري درین مورد مینویسد (( در حدود ۵۰۰۰۰۰نفر تاجیک و ازبک بړاخل افغانستان مهاجرت نمودند )).وبه این ترتیب نه تنها ایشان سرزمین آبایي خویش را از دست دادند ، که همزمان با آن ، برای افغانها نیز موجب ایجاد برابلم ها و مشکلات بشري ګردید .افغانستان که بعد از دوران امیر شیرعلی خان ، بخصوص در دوران های امیر عبدالرحمن خان ، امیر حبیب الله خان و امیر امان الله خان غازی دچار خانه جنګی ها و مبارزات استقلال طلبانه بود ، بدون شک ، اقتصاد ورشکسته و ناهنجار بر افغانستان حاکم بود و مهاجرت تاجیک ها و ازبک ها به این پیمانه وسیع درین دوران ، بر پرابلم های بشری و اقتصادی افغان ها افزود .با ورود این تاجیکان و بخارا نشینان ( به شمول امیر بخارا) که تزکره های تابعیت افغانستان به انان توزیع ګردید ترکیب نفوس افغانستان نیز تغیر کرد .
درنتیجه این تغیر ګروپ تاجیک به بک ګروپ عمده درجه دوم و ګروپ ازبک ها با تعداد هموطنان هزاره ما برابر ګردید . به ګفته محترم حسن سهاک(( امروز تقریبا از جمله ۵،اعشاریه ۵ ملیون تاجیک و ازبیک در حدود ۲ تا ۲ / ۵ ملیون آن بعد از انقلاب اکتوبر وارد افغانستان شدند ...)) (۲)
این همه مهاجرین به اضافه ترکمنها که از ماورالنهر و آن طرف دریای آمو براساس توسعه طلبي حاکمیت شوروی ها به افغانستان وارد شدند تا کنون در افغانستان زندګی میکنن و هیچکدام از آنها دوباره برکګ\شتند . و اینک فرزندان ، نواسه ها و کواسه ای شان با ما افغانها هیچ فرق نمی شوند زیرا آنها نیز اکنون افغان اند ، و مثل سایر افغانها در کنار پشتونها ، هزاره ها ، دری زبانان ،بلوچها ، اعراب ، نورستانیها و سایرین در همین یک کشور واحد کار و زندګی مینمایند .
ګرچه افزون شدن این تعداد جمعیت وسیع تاجیکان ، ازربکان و ترکمنان در افغانستان عده از مشکلات اتنیکی ، سیاسی و ستراتیژیک را برای کشور آبایي ما خلق نموده که از جمله عده از این تاجیکها و ترک تباران دست به یک سلسله تحرکات علیه منافع علیای افغانستان زده از جمله دست به ایجاد ګروپها ، جمعیتها و احزاب سیاسی زده و ګویا بنام (حقوق اقلیتها ) و( ستم بر اقلیتها ) و انواع اینګونه فشار های ضد افغانی مبادرت ورزیده اند و حتی در بعضی موارد آنها باشندګان اصلي این سرزمین ( پشتونها ، دری زبانان ،هزاره ها ، بلوچها ، نورستانیها ....) را به چشم حقارت دیده و تا سرحدی که بعضا جرات محوه نمودن کلمه ( افغان ) و ( افغانستان ) را نیز نموده اند و خواسته اند با براه انداختن کارزار وسیع تبلیغاتي ، فرهنګي و اطلاعاتی در مغشوش ساختن اذهان مردم و جهانیان سهم ګرفته، تخم نفاق و شقاق را در بین اقوام باهم برادر افغانستان و بخصوص احساسات ضد پشتونها را در سایرین ترویج نمایند.
با مراجعه به تاریخ کهن و تاریخ نوین افغانستان به وضوح دیده میشود که این نوع تلاشها تقریبا همیشه و مسمر در منطقه علیه افغانستان درجریان بوده و اما هیچګاه این بیګانګان و بیګانه پرستان نتوانسته اند شیرازه وحدت مردم افغانستان را از هم بپاشد .
آنها باید بخوبی درس ګرفته باشند و بدانند که فقط جنایات حاکمیت شوروی و روسها باعث این همه بدبختی ، کشتار و مهاجرت مردمان آسیای میانه شده نه افغانها ، برعکس افغانها برای این مظلومان جا و پناه داد که نباید نواسه هایشان اینګونه نمک نشناسي را درحق افغانها و افغانستان نمایند . به یاد بیاورند آن روزهای که بولشویک های شوروی پدران ، مادران و نیکان این ها را به قتل میرساند ، افغانها با آغوش باز آنها را در کشور خود جا داد ، برای آن ها و فرزندانشان تزکره تابعیت افغانستان ، زمین زراعتی ، خانه و حق تحصیل را تفویض نمود که اینک بدبختانه بعضی از نواسه ها و کواسه های آنها در جواب این همه نیکی های افغانها ، دست به انجام یکعده اعمال ضد افغانی و ناجوانمردانه میزنند .
یکی ازین دسیسه ها همانا نفوذ این اجنبی پرستان در پارلمان ، دولت و مراکز قانون ګذاری افغانستان است که میخواهند ازین طریق از نام (افغان) و(مسلمان )منکر شده و حتی ان را از تزکره های افغانها هم حذف نمایند .
برای این عده از هموطنان نا عاقبت اندیش خویش تزکر میدهیم که که لست نامهای آن مهاجران تاجیک ، ازبک و ترکمن نزد ما و سایر منابع بین املللي موجود است که تا سالهای ۱۹۲۰ از ماورتالنهر ، تاجیکستان ، ازبکستان و ثمرقند و بخارا به افغانستان پناه آوردند که اګر ضرورت شود آنها را به نشر خواهند رساند .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشتها :
۱ ـ اینجاست بخارا. محمد جان شکوري .
۲ ـ رڼا او دفاع ـ نوشته پوهاند دکتور محمد حسن کاکړ ـ صفحه ۲۸