قمر یلدا کرزی
جلد اول کتاب جنگ های کابل اثریست از خا مه ای یک نظامی فرهیخته، سید عبدالقدوس سید که وقایع تاریخی و تداوم جنگ های نفرت بار تنظیم های اسلامی بنام مجاهدین و ملیشه ها را طی سال های (۱۳۷۱- ۱۳۷۵ ) با درد و اشتیاق در (۳۹۰) صفحه به تحریر کشیده است.
همسرم که مرد دانشگاه خوانده و شیفتۀ کتاب و مطالعه است وقتی کتاب جنگ های کابل را میخواند، با شور و اشتیاق از محسنات کتاب سخن میگفت، و در ختم نتوانست با بی تفاوتی از کنار آن بگذرد و در زندان فراموشی ها زنجیر زند. به نویسنده نامه نگاشت و کتاب را بعنوان آئینۀ از تراژیدیها، و صفحات غرقه در خون تاریخ کشور پنداشت ٬ و کار نویسنده را مورد ستایش قرار داد.من نیز به اشتیاق مطالعۀ کتاب بی قراری نشان میدادم، وقتی مطالعۀ کتاب( جنگ های کابل ) را شروع کردم، راستش به باطلاق جنگ های کابل پرتاب شده بودم ٬ طوفان قلم و طوفان جنگ و جنایت تاروپود وجودم را به جنبش در آورده ، در نهادم رعشه می آفرید. طوریکه مرا از خواندن و رهگشودن به متن کتاب باز میداشت. من نیز در ختم مطالعۀ کتاب نخواستم غمی بزرگی بی تفاوتی را بخود نسبت دهم، طی نامۀ کار ستودنی نویسنده را ستودم.
وقتی به صفحات انترنت به جستجو پرداختم، بی درنگ بملاحظه رسید، که چند نویسنده و دانشمند نامدار چون (آقایان داکتر محمد اکرم عثمان، اکادیمیسن سیستانی، داکتر ببرک ارغند، پروفیسور زیار، عزیز جرئت، سراج الدین ادیب ٬ دستگیر نایل، عبد القادر مسعود گل احمد نبی، قیوم میرزاده، ، نعمت الله ترکانی و شماری دیگر ) به این کتاب نقد و نظر نگاشته، با ستایش آنرا معرفی نموده اند.
من نیز نه بخاطر پر نمودن جای خالی بانوان در معرفی این اثر، بلکه منبعث از محتوای چشمگیر و تاریخی اش نتوانستم بار سنگین سکوت و خاموشی را بعنوان کسیکه بار ها بکابل سفر نموده، مصایب جنگ را بچشم سر مشاهده ولمس کرده ام، بردوش کشم، از همین رو این سطور علی الرغم نگاه قاهر و ناتوان، معطوف به کتاب جنگ های کابل به تحریر آمد.
اعتقادم بر آنست که در جامعۀ عقب نگهداشته ای ما که مایل بحرکت به سمت جلو و رهائی از قید و بند استبداد و تحجر است، ادبیات و تاریخ باید افراد را به شناخت از خود و سرگذشت جامعه نزدیک کند، کتاب جنگهای کابل تا حدی چشمگیری این وجیبه را انجام داده است. ما به نویسنده تبریک و شادباش میگوئیم.
بایستی اذعان کنم، مسئله دیگری که به علاقه ام جهت مطالعۀ کتاب جنگ های کابل شتاب تازه بخشید، آنست که من در جریان دهۀ هشتاد خورشیدی بنابر انجام امور یک نهاد کمکی و غیر انتفاعی ٬ جهت مساعدت بر روند آموزش و پرورش بانوان و دوشیزه گان، در کابل ٬ لیسۀ جمهوریت اطراف کابل ایجاد نموده بودم طی مدت ٬ بار ها به دیدار ویرانه های بجا مانده از جنگ رفته و با چشم تر برگشته بودم.
نخستین باریکه با یک تاکسی، به غرب کابل، ساحه دارالامان (جای رئیس) جائیکه، بمثابه ی بهترین مکان هستی و دوست داشتنی که بستر و آغوش ایام شباب و شوریده گی خانوادۀ ماست، راه گشودیم، وقتی به آنجا رسیدیم، جغرافیای منطقه، کوچه ها، سرک ها، اماکن ٬ باغ ها دگرگون گردیده گردیده جنگ، همه را منهدم گردانده بود، منزل خود را نیافتم با مشاهده ویرانی ها، و قصه های که از مصیبت رسیده گان جنگ شنیدم، به ابعاد گسترده ویرانی ها و تباهی ها که گوشه های از آن در کتاب جنگ های کابل به تصویر کشیده شده است، پی بردم. من انباشت نفرت چندین سالۀ مردم، زجر و مصیبت دیده از هیولای جنگ را که هنوز جای شلاقش در ذهن و ضمیر شهروندان لانه داشت، و آه ، حسرت و زجۀ آن به بیرون می ریخت ٬ دیدم.
هیولای جهاد بنیادگرائی بیشتر از همه بر غرب کابل، بال گسترده و درب هر خانه را کوبیده بود. و قربانیان خود را از میان بهترین فرزندان وطن، دوشیزه گان، جوانان، مادران، و پدران انتخاب نموده بود، در پنج سال تداوم جنگ خانمانسوز، هر سپیده دم، مهاجمان ریشو٬ و پکول پوش، متعفن از صبح تا شام بر اماکن مسکونی مردم مزارع و باغستانهای دارالامان که نگینی از انگشتر زمردی کابل بود، از چکاد آسمائی آتشگاه معروف آن، از تیغه های شیردروازه، که آفتاب از عقبش طلوع میکرد، از ریشخور و گلباغ راکت و خمپاره میباریدند، به کشتار و تباهی می پرداختند.
این چشم دید ها را یکبار دیگر در کتاب جنگ های کابل، خوانده و حتی آنرا لمس کردم . نویسنده در نگارش کتاب شیوه ویژه ای را که تازگی دارد پی گرفته٬ گوئی با چراغی فروزانی ادبیات جنگ، به تاریکخانه های جنگ شهروندی در کابل شتافته است. با زبان شیوا و دل انگیز و توصیف ریالستی حوادث جنگ را توضیح داده است، تا جائیکه آدم جذب حادثه میشود، و با حادثه پیش می رود، اما خود را تنها احساس نمیکند سیمای نویسنده را درعقب هرویرانه٬ سنگر و موضع جنگی، خون و خاگستر، که پل پای جهنمی نبردهای خونین ومخرب را پیگیری میکند و جنگ و جنگجو، هر دو را نفرین می کند، مشاهده میکند.
در کتاب جنگهای کابل فاکتور های مانند جنگ وصلح، خیر و شر، انسان کشی و انساندوستی در یک جدال دائمی بسر میبرد، نویسنده از هر فرصتی برای محکوم کردن جنگ و جنگسالاران تبهکار، تخطی های صریح حقوق بشری، یغما گری و چپاول گری، قوم و مذهب گرائی که درین جنگ ها اوج بیسابقه حاصل نموده بود، استقاده نموده، برای بیان اندیشه هایش، به دامن ادبیات جنگ پناه برده است.
نثر لطیف و درخشان و دسترسی وی به ادبیات جنگ، که یکی از ژانر های مهم ادبی است او را درین زمینه پیشتاز و طلایه دار کرده است.
اگر بتاریخ نویسی مسایل جنگ، مانند جنگ های کابل، که به قرار احصائیه های معتبر حد اقل یکصد هزار انسان بی گناه را قتل عام کرد، 70 فیصد آبادی ها و خانه های شخصی مردم را تخریب و تمام ثروت های ملی، دفاعی و شخصی را به یغما برد. وخانه ٬ خانه ای شهروندان مومن کابل را مورد تجاوز قرار داد و ثروت اندوزی تبکاران و فرماندهان جنگی که متاسفانه هم اکنون در رووس قدرت قرار دارند ٬توجه شود اهمیت تاریخی این اثر بیشتر نمایان میشود. باید شهروندان افغان، نسل های حال و آینده بدانند، که در شهر کابل، گهواره یک میهن باستانی چه گذشته است. جنایتکاران جنگی کی ها بوده اند و تا حال چه اقدامی دادخوا هانه ای با انها صورت پذیرفته است.
از آنجائیکه هیچ توضیحی گویاتر از واقعیت و حقیقت نیست، کتاب جنگ های کابل اثر، جنرال سید عبدالقدوس سید به سهم دادخواهانۀ خویش توانسته تخطی های صریح حقوق بشری را به تصویر بکشد. جنایات جنگی واقع شده در تداوم جنگ های کابل یک حادثۀ استثنی، و فراموش ناشدنی است. گروهای جنگ و فرماندهان آنها با قتل و کشتار مردم، دین اسلام را در نقش دین متعصب و خونریز و تهی از معنویت معرفی نموده اند، هرگاه از ورای این واقعیت ها بجنگ های کابل نگاه کنیم، هیچ کس نمیتواند، تبهکاران جنگی، و قاتلان شهرواندان بی گناه را از پیگرد قانون در امان نگهدارد.
من در سفر هایم بکابل بوضوح مشاهده کردم که جامعه در گروگان شبکه ای تنیده از ریا و دروغ قرار گرفته، لایه های ضخیمی از تبلیغات متحجرانه و فساد برانگیز، واقعیت ها را کتمان میکنند، و تأسف آور اینست که نسل جوان ازین اکاذیب تغذیه می کنند.
شماری با تقدیس تبهکاران جنگی، با رویکرد اخلاقی به جنایت، میخواهند خائینین را تطهیر کنند، آنها بت های خبیث برپا کرده، زیر سایۀ آن می رقصند. تا زمانیکه جنایت کاران جنگی بپای میز محاکمه حاضر نگردند، و در یک دادگاه عادلانه محاکمه نگردند جامعۀ ما روی عدل و انصاف، و حاکمیت قانون و صلح را نخواهد دید.
بهر حال تا کتاب جنگ های کابل را نخوانیم از طنز گزنده ای نویسنده، بر ضد جنگ و تبهکاران جنگی، و نگاه جذاب، و پر مهر او به انسانهای گیرافتاده درمیدانهای جنگ قربانیان، معیوبین و معلولین، مطلع نمیگردیم، این کتاب شایسته خواندن، اندیشیدن و حمایت کردن است.
برای نویسنده، پیروزیهای بیشتر، در تهیۀ جلد دوم کتاب جنگ های کابل، که هم اکنون سه موضوع از جلد مذکور ( جنگ افشار- موزیم ها گنجی که مجاهدین نصیب شدند و سرنوشت شگفت انگیز گنجینه های طلاتپه) به صفحات انترنت سپرده شده است خواهانم.
دست و قلمش پرتوان باد
پانزهم سپتامبر 2013
مونشن المان