حقیقت و دروغ در مورد روزه و رمضان بر وفق قرآن

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

محمد عالم افتخار

قبل از همه؛ فرارسیدن عید سعید فطر را به تمام هموطنان مؤمنِ صدیق و بی ریای درون و بیرون کشور و همه مسلمانان صاحب اعتقادات پاک و اهل صلح و صفا در جهان تبریک و تهنیت میگویم.


روزه ماه رمضان یکی از بزرگترین عبادات اسلامی است. قرآن مجید با صراحت کامل مسلمانان را مأمور به اجرای این فریضه گردانیده است:
۱- سوره بقره آیات ۱۸۳تا ۱۸۵:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿183﴾ أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿184﴾ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿185﴾
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد روزه بر شما نوشته(مقرّر) شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما[بودند] مقرّر شده بود، برای آنكه پرهيزگارى كنيد.(183)
 [روزه در] روزهاى معدودى[است ولى] هر كس از شما بيمار يا در سفر باشد[به همان شماره] تعدادى از روز هاى ديگر [را روزه بدارد] و بر كسانى كه [روزه] طاقت ‏فرساست كفّاره‏اى است كه خوراك دادن به بينوايى است و هر كس به ميل خود بيشتر خیرات كند برایش اولی تر است و [لیکن] اگر بدانيد [خودِ] روزه گرفتن براى شما بهترین کار است.(184)
ماه رمضان[همان ماه] است كه در آن قرآن نازل شده است[كتابى] كه مردم را راهبر و[متضمّن] دلايل آشكار هدايت و[ميزان] تشخيص حقّ از باطل است، پس هر كس از شما اين ماه را دریابد بايد آن را روزه بدارد و كسى كه بيمار يا در سفر است[بايد به شماره آن] تعدادى از روزهاى ديگر[را روزه بدارد] الله براى شما آسانى مى‏خواهد و براى شما دشوارى نمى‏خواهد تا شماره [مقرّر] را تكميل كنيد و الله را به پاس آن كه رهنموني تان كرده است به بزرگى بستاييد و شكر گزارى كنيد.(185)

**********
چنانکه به رأی العین مشاهده میفرمائید؛ اینجا حکم قطعی روزه داری به هدف پرهیزگاری، تزکیه نفس و بالابردن حسنات اخلاقی؛ وجود دارد. لهذا روزه داری ی ریایی که شخص را چنین متحول نکند؛ یک تقلید میمونوار از رفتار دیگران و یا هم شیطنتی برای مردم فریبی و کاسبی و دکانداری چپاولگرانه است و خواهد بود.
بدینگونه روزه؛ "وسیله" است و "پرهیزگاری" با تمامی وسعت معنای آن؛ "هدف"!
همچنان؛ حقیقت قرآنی است که روزه داری مورد نظر؛ در روز های معدود یک ماه (ماه نهم سال قمری) یعنی رمضان حکم شده است که گاه 29 و گاه 30 روز میشود و به علت اینکه سال قمری مانند سال شمسی با نظام اقلیمی طبیعت منطبق نیست؛ روز های رمضان به فصل های گوناگون سال تصادف میکند؛ از کوتاه ترین و سرد ترین یا معتدلترین روز ها تا دراز ترین و خشک ترین و گرمترین روز ها.
ولی اگر رمضان را مشتق از مصدر «الرمض» بگیریم که منجمله به معنای  گرمای شدید و زمین سوزان است، شاید بتوان به طرز عوامانه؛ روزه در روز های طولانی و خشک و گرم را بهتر و مطلوب تر پنداشت.
اینکه در قرآن؛ روزه در روز های کوتاه (که در عین حال معمولاً ملایم و سرد میباشند) و برعکس در روز های طولانی ( که خشک و داغ و تفتان استند) مورد تفکیک قرار نمیگیرد؛ با در نظر داشت تحولات فاحش اقلیمی در اطراف و اکناف کره زمین؛ عجیب و حتی دور از عدالت الهی به نظر میرسد.
کسانیکه امروزه اطلاعاتی حد اقل در زمین شناسی و اقلیم شناسی دارند؛ میدانند که کوتاه و دراز شدن روز ها طی فصول مختلف در حوالی "خط استوا"(منجمله کشور های افریقایی و عربی) کمتر میباشد و برعکس هرچه مناطق به طرف قطبین زمین نزدیکتر گردد کوتاه و درازشدن روز ها طی فصول در آنها افزایش می یابد تا جاییکه به مناطقی در قطبین شمال و جنوب میرسیم که یا شش ماه مکمل روز استند و یا شب!
قوانین مادی و طبیعی در موجود حیه که خود همانند آیات قرآن؛ آیات آفریدگاری استند؛ به وضوح امکان نمیدهند که روزه داری یک فرد مؤمن شش ماه مداومت داشته باشد و هدف معینه فریضه روزه از آن برآورده گردد.
 همچنان اینکه روزه برای غنی و فقیر یکسان و بی هیچ تفاوتی تکلیف میگردد، قابل تأمل است چرا که وضع کسان فقیر حتی مقیم و در حضر؛ همیشه از وضع کسان غنی ی مسافر و حتی مریض معمولی؛ آشفته تر و دشوار تر میباشد.
امروزه بر کسی پوشیده نیست که؛ چاقی یکی از عمده ترین و پر مخافت ترین بیماری های مردمان غنی و مرفه الحال و حتی متوسط الحال است که معمولاً با مرض شکر، زردی ، پوکی ی استخوان ... و حتی سرطان ها اختلاط دارد و عالم طبابت به شدت مشغول تولید انواع دوا ها، تدابیر و تخنیک ها برای مقابله با چاقی و ضمایم آن است. یکی از بهترین تدابیر برای مقابله با این آفات همانا پرهیز های شدید حتی به فواصل به مراتب بیشتر از درازترین روز های روزه داری ی عبادی میباشد.
لهذا تکلیف روزه برای اغنیا و ثروتمندان که حسب معمول کار فزیکی و دماغی چندانی هم ندارند و نمیکنند؛ نه فقط برای آنان متضمن عسرتی نیست بلکه مفید فایده های بسیار صحی نیز میباشد ولی برای کسان فقیر که بام تا شام ناگزیر از کار و زحمتکشی تا سرحد برده گی؛ برای کسب لقمه نانی اند و در بدن های معمولاً نحیف و لاغر شان؛ مواد سوخت حیاتی ی ذخیره وجود ندارد؛ روزه مخصوصاً در روز های طولانی و مناطق خشک و سوزان و یا بسیار سرد؛ آشکارا پر از عسرت و طاقت فرسا میباشد.
منجمله به همین علت؛ دولت های مختلف اسلامی در ماه رمضان اوقات رسمی و واجبی ی کار را کوتاه میسازند و به هرحال؛ شاخص های بازدهی عمومی ی کار و تولید درین ماه؛ اُفت میکند و زیان های قابل ملاحظه اقتصادی به بار می آید.
وقتی بنا نیست با "پرپر خوانی" و پرخاشگری و سفسطه گری مُلایی، فقط دود و غبار باد کنیم و از آیت بزرگ آفریدگاری یعنی عقل و بصیرت خود کار گرفته این اشکالات روشن را در گستره تطبیقی احکام قرآنی ی روزه و رمضان ببینیم؛ چگونه میتوانیم با اجتهاد و استخاره و امثالهم راه صواب پیدا کنیم؟
بیائید قبل از دادن پاسخ عجولانه به این پرسش؛ مقداری دیگر هم پیشتر برویم:
در نخستین آیه شریفه که آوردیم؛ آمد که «ای مؤمنان؛‏ روزه بر شما نوشته(مقرّر) شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما[بودند] مقرّر شده بود
بنابرین؛ روزه؛ امری نیست که 1400 سال پیش وضع و فرض شده باشد؛ امری است که از قدیم وجود داشته و در راستای رفع احتیاجات ایمانی و روانی ی اقوام بدوی تر از اعراب مورد خطاب قرآن؛ مرسوم و معمول بوده است. چنانکه مثلاً هندوباوران که دین شان خیلی ها بدوی شناخته میشود؛ حتی در هر شش ماه یک آئین روزه داری دارند و بدنبال هرکدام هم عید و جشن فوق العاده ای که به نام های "هولی" و "دیوالی" شهره آفاق میباشد.
جالب بود که سال گذشته؛ ویبسایتی؛ طی مضمون مفصل با عنوان «روژه د حیواناتو په نری کی» ابلاغ کرد که جانوران غیربشری نیز؛ روزه میگیرند و به این ترتیب احتیاجات صحی و روانی ی خود را مرتفع میسازند و به نوبه خود عبادت میکنند. البته هدف سایت؛ که احتمالاً توسط آی اس آی پاکستان برای طالبان پخش میگردد؛ تحقیر روزه داری نه بلکه به زعم خودش تجلیل کردن و فوق العاده ضروری و فطری و ازلی ثابت نمودن روزه بود.
شاید کسی بفرماید که حالا هر احمق؛ هرچه گفت؛ پایه استدلال در همچو بحثی نمیشود!
مگر چند فیصد مقالات و اشعار و بیانات و خطابه ها و موعظه هایی که طی همین ماه مبارک رمضان خواندیم و شنیدیم؛ به راستی غیر احمقانه است؟
در کدام یک از آنها به طرز خردمندانه و عقلانی؛ حکمت اینکه قرآن میفرماید؛ روزه شما چنان است که برگذشته گان معمول و مرسوم بود؛ مورد توجه و مداقه قرار گرفته و از آن استنتاجات لازم شده است؟
از حکم روزه ای مانند گذشته گان و مردمان پیش از شما؛ به حکم دیگر در همین رابطه روزه؛ میرسیم که غالباً دیگر مانند گذشته گان و مردمان پیش از شما؛ نیست؛ توجه فرمائید:
۲- سوره بقره آیه ۱۸۷:
أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّيَامَ إِلَى الَّليْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿187﴾
در شب هاى روزه، هم خوابگى با زنان تان بر شما حلال گرديده است. آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد. الله مى‏دانست كه شما با خودتان نا راستى مى‏كرديد، پس توبه شما را پذيرفت و از شما در گذشت. پس اكنون [در شب هاى ماه رمضان مى‏توانيد] با آنان هم خوابگى كنيد و آن چه را الله براى شما مقرّر داشته طلب كنيد و بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد بامداد از رشته سياه[شب] بر شما نمودار شود، سپس روزه را تا[فرا رسيدن] شب به اتمام رسانيد و در حالى كه در مساجد معتكف هستيد [با زنان] درنياميزيد. اين است ‏حدود احكام الهى. پس[زنهار به قصد گناه] بدان نزديك نشويد. اين گونه الله آيات خود را براى مردم بيان مى‏كند، باشد كه پروا پيشه كنند.
************
نخستین برداشت از این آیه مبارکه همین است که در زمانهای گذشته گان و مردمان پیش از شما؛ و نیز تا ایندم بر شما؛ همخوابگی با زنان در روزه داری حرام بود؛ ولی الله تعالی به سبب اینکه شما را سست اراده یافت که نمیتوانستید؛ این حرمت را نگهدارید و" با خودتان نا راستى مى‏كرديد" پس این تحریم را برداشت ولی هنوز" در حالى كه در مساجد معتكف هستيد [با زنان] درنياميزيد."
می بینیم که با مرور زمان و تغییرات در اوضاع و احوال مردمان؛ احکام عبادی و حلال و حرام الهی هم تطورات و تبدلات پیدا میکند. ولی اینجا مفصلاً وارد این مبحث شده نمیتوانیم.
برداشت دوم از آیه مبارکه این است که زنان؛ در تکلیف روزه داری و متفرعات آن منجمله حلال و حرام همخوابگی؛ و اینچنین در اعتکاف به مساجد؛ مطرح نیستند؛ چرا که اگر روزه و حرام و حلال آن برای زنان هم حتمی و مساوی باشد؛ بایستی خطاب آیه صرف و صرف برای مردان نباشد؛ بلکه به زنان نیز در مورد آمیزیش کردن با مردان و شوهرانشان امر و نهی شود.
این مردسالاری و مرد محوری ی مطلق؛ آنهم در متن فقهی قرآن؛ آیا به اعتبار علم و حکمت الهی است یا به اعتبار «ذهن مخاطبان» یعنی اهالی بیابانگرد و شبان پیشه پراگنده و کم عده عربستان کهن؟
بدون شک؛ قرآن کتاب و کلام خداست ولی برای کی و خطاب به کی؟
این پرسش دو جواب ندارد؛ فقط یک جواب دارد و آن اینکه قرآن؛ برای بنده خداست و خطاب به بنده خدا؛ یعنی اگر شیرفهم تر کنیم مجبوراً باید بگوییم؛ قرآن؛ کتاب خدا؛ برای خدا یا خدایان دیگر نیست؛ چنانکه کتاب نویسندگان بشری؛ برای بشرهای دیگر و خطاب به بشر های دیگر است!
کتاب خدا ؛ برای بنده و آنهم برای یکی از بندگان یعنی بشر است و چونکه بشر به قبایل و طوایف و جغرافیا ها و مناطق منقسم است؛ لذا کتاب خدا و خطاب خدا؛ صرف میتواند همزمان به یک قوم و محیط و منطقه باشد؛ چونکه به همه در عین زمان؛ خطاب کردن امکان ندارد قبل ازهمه به علت اینکه مخاطبان؛ زبان جداگانه دارند که در بردارنده باور ها و فرهنگ جداگانه هم است!
قرآن مجید؛ کلام و بیان و خطاب خداوند به زبان عربی ی 1400 سال قبل است و لذا چنانکه خود قرآن به کرات تصریح میکند؛ مخاطب آن غیر عرب زبان نیست. مسلماً اوتعالی برای هدایت غیر عرب زبانان؛ حکمت و تدبیر لازمه داشته و به داد آن بنده گان هم عندالموقع رسیده است!
عرب زبانان مورد خطاب قرآن؛ در 1400 سال پیش عموماً زنده گانی و معیشت بسیط و بدوی داشته اند و لذا اختلافات طبقاتی و فرق ها میان غنی و فقیر؛ آنقدر ها جدی و فاحش نبوده و خاصتاً با عصر کنونی هیچگونه تقارن و تشابهی نداشته است. از اینجاست که وضع غنی و فقیر حتی به اندازه تفاوت در وضع مقیم و مسافر هم مورد تمکین قرآن قرار نمیگیرد.
دیگر اینکه جغرافیای قرآن؛ به وضوح و طور تأکید بالتأکید؛ «اُم القری و حولها» یعنی مکه و اطراف آن صراحت یافته است؛ لذا از نظر جغرافیایی دیگر لزومی ندارد که اوضاع و احوال اقلیمی در سایر مناطق کره زمین هم مدنظر باشد یا طرف محاسبه قرار گیرد خاصه که این امر به کلی دور از «ذهن مخاطبان» بوده پیام های قرآنی را بیمورد غامض میگرداند!
همچنان از اصل «مخاطب محوری» روشن میگردد که چرا زنان؛ نیمه نفوس بشری، مادران و پرورنده گان هردو نیمه بشر، در آیات محکم قرآنی؛ مقام و منزلتی ندارند، به خاطر اینکه نزد عرب های مخاطب؛ زنان جز ابزار برای اطفای شهوات مردان و جز ماشین های چوچه کشی نیستند و بدین علت هم؛ ارباب غرور و فیشن و درشن عربی؛ حتی از تولد دختر در خانواده های خویش ننگ دارند؛ تا بدان حد که دختران نوزاد را زنده به گور میکنند باشد که غیرت شان برجا و سرشان بلند و نام شان نیکو بماند!!!
لذا طرز خطاب قرآنی؛ اینجا به مقتضای «ذهن» و شعورو سنن و فرهنگ همان مخاطبان است. اینجا میسر و مفید نیست از برابری زن و مرد و حتی به جهاتی از برتری زن سخن گفته شود؛ چنانکه میسر نیست از کروی بودن زمین؛ خورشید محوری عالم اطراف زمین ؛ دفینه های عظیم نفتی زیر شنزار های عربستان و هزاران مورد واقعیت و حقیقت ناشناخته و غیر قابل درک دیگر برای اعراب آنوقت؛ سخن گفته شود.
نه در قرآن و نه در هیچ کتاب و خطاب بنده محوری نه قراراست و نه ممکن و متصور که خداوند تمامی «علم غیب» خود را درج و عرضه دارد و حتی به خاتم پیامبران هم «جز اندازه قلیلی از علم» ارزانی نشده است!
به لحاظ پوشش لسانی؛ مگر نه این است که با کودک به زبان و مطابق به سطح فهم کودک میتوان و باید سخن گفت و حین سخن گفتن با حیوان؛ طبق فرموده مولانا؛ «زبان حیوانی» می بایستی یاد گرفت و به کار برد!
این است حقیقت قرآنی در مورد روزه و رمضان بنابر تحلیل و انالیز نصوص صریح و روشن و محکم؛ متباقی هرآنچه بافیده و لافیده اند و می بافند و می لافند چِرت است و چرند و یاوه و دروغ و حتی شیطنت و منافقت!
اما غایه های اینهمه چرت و چرند و یاوه و دروغ و شیطنت و منافقت؛ غایات بسیار بزرگ و سترگ استند؛ غایات تحمیق و استحمار توده های میلیونی؛ حکومت و سلطنت بر آنها و دکانداری و تجارت بیحد پرسُود مُلایان و آخوند ها به نام حقِ تسبیح و تراویح و ختم قرآن و صدقه فطر و عشر و زکات و تبرعات و هزار جادو و منتر دیگر!
تا جاییکه اکثر ملایان حریص؛ حتی مخارج سال خود را از عواید ماه مبارک رمضان تأمین میکنند و لهذا برای باز بودن و پر رونق بودن چنین دکان پر ارزشی؛ به حکم غریزه هم که شده باید تمام عمر؛ آسمان و ریسمان ببافند و جادو و منتر و توطئه و تحمیق راه اندازند.
اما در پایان؛ یک حقیقت مبرم دیگر هم ناگفته نماند که صرف نظر از اینکه قرآن؛ با چه ظلم و شقاوت و بربریتی بر غیر عرب زبانان تحمیل گردیده؛ و هم اکنون چقدر دروغ و ترفند و توطئه در رابطه با آن جریان دارد؛ به مثابه یک اثر فرهنگ بشری؛ سزاوار مطالعه و تحقیق و تتبع و عنایت و احترام همه گان میباشد و به خصوص که اکنون تمامی قابلیت های لازم برای ترجمه کردن و فهمیدن و معنا کردن آن میسر شده است؛ دیگر نباید به سخن خود قرآن؛ صرف به «اُم القری و حولها» محدود پنداشته شود؛ ولی هیچ قدرت و مقام و منبعی هم حق ندارد که قرائت دلبخواه خود از این خطابی برای «اُم القری و حولها» را برضد برترین آیات و کتاب آفریدگاری یعنی عقل بشری و ریاضیات هستی به هدف تأمین سلطه شیطانی و شدادی خود و همردیفان خویش؛ بر سایرین تحمیل نماید!
هموطنان پاکطینت!
با رو برو شدن بر این حقایق هولناک؛ لطفاً شوکه نشوید؛ طاعات و عبادات شما که با خلوص و صدق و صفا به درگاه خداوند بزرگ انجام گرفته به اجر های آرمانی منتج میشود. به اینکه منافقان و کذابان و دزدان و قطاع الطریقان و دین فروشان و جهاد فروشان و وطنفروشان و افغانکشان و مسلمان کشان جهادی و طالبی چه سرنوشت دنیوی و اخروی دارند؛ مسئاله طاعات و عبادات و عید و برات خود را قاطی نکنید.
عید شما مبارک !
روزه و نماز شما قبول!