میر عبدالواحد سادات
این نبشته نقد واره ای یست بر صحبت جناب مصطفی «ظاهر» در جلسۀ استماعیۀ مجلس
مشرانو جرگه مؤرخ سوم جدی (1991 ) هجری شمسی که عنوان فوق از متن صحبت
شان انتخاب گردیده است.
شام روز 23 دسامبر اخبار طلوع نیوز افغانستان را مشاهده میکردم، ضمن سایر اخبار
گزارش مصور از جلسۀ استماعیۀ مشرانوجرگه پیرامون محیط زیست و مشکلات فراوان
درین عرصه پخش گردید. واضح است که در پهلوی دهها مشکل که گریبان گیر مردم است
یکی هم خرابی محیط زیست میباشد که بخصوص در شهرها ومنجمله در شهر کابل بیک خطر
جدی تبدیل شده و باعث مرگ ومیر هموطنان ما گردیده است.;
هنگام بحث پیرامون این موضوع، انتقاداتی مطرح گردید و کارکردهای ریاست عمومی
حفظ محیط زیست که آقای ظاهر متصدی آن است، مورد سوال قرار گرفت.
در پاسخ به اظهارات وانتقادات سناتوران، آقای شهزاده ظاهر لب به سخن گشود و« عیب و
هنر نهفته » را بر ملا ساخت که انگیزۀ تحریر این خامه گردید.
البته باید مطرح نمایم که تحریر این سطور، نه بحساب "روزمره زده گی" ویا از پس حادثه
رفتن، بلکه بخاطر طرح چند موضوع دارای اهمیت اصولی در قبال زندگی وسرنوشت مردم
انجام مییابد، در غیر آن در دولتیکه ویا به عبارۀ دقیقتر در "شرکت سهامی جهادی ــ طالبی ـ
مافیایی" که تحت عنوان دولت جمهوری اسلامی رکلام میگردد، همه روزه اراکین بلند پایه
بشمول رئیس جمهورش، گُلی را به آب و چرندوپرند را به خورد مردم میدهند، رئیس یک
ادارۀ همچو محیط زیست نیز نباید از کاروان عقب بماند .;
قبل از پرداختن به اظهارات شهزاده، میخواهم به لباس، قیافۀ ظاهری و حرکات واطوارش
مکث نمایم ;
شهزاده را اولیای واقعی امور چنان دیزاین نموده اند که حکایه از دسایس الحیل و پلانهای
بعدی انگریزی و امریکائی در آماده ساختن موصوف در فهرست سکانداران آیندۀ ارگ
کابل، مینماید
با لنگی و چپن یکی از محلات (با احترام به لباس محل و مردم که به هیچ وجه مورد بحث ما
نمی باشد) و تسبیح یکصد و چند دانه ئی در دست، با قیافه و حرکات غیر متعارف داخل مجلس
گردید که بیننده ای نا آشنا به زبان ما حتماً فکر خواهد کرد که صحنه ئی از کدام سرکس را
به نمایش گذاشته اند. مثل آنکه اولیای واقعی امور در پشت پرده با این دیزاینری های
خود خلق خدا را محروم از نعمت عقل می پندارند. مگر از کلاه قره قلی گذاشتن بر سر آقای
کرزی درس عبرت نگرفته اند که جز خجلت ثمری برای شان نداشته است.
به هر رنگی که خواهی جامه میپوش
مـن از طـــرز خـــرامــت می شناســم
شهزاده با چنان عجله تسبیح می اندازد و زیر زبان چیزی میگوید که فکر مینمائی دقایق
رسیدن به سراب موعود را شمار مینماید. بی خبر از آنکه مردم شریف وصادق افغانستان
درون اشخاص را می بینند و از مولانای بزرگ آموخته اند ;
ما درون را بنگریم و حال را
ما بیرون را ننگریم و قال را
مقدرات تاریخی این سرزمین کهن و وطن عزیز ما افغانستان، چنان رقم خورده است که
حفاران کهنه کار استعمار متناوباً این مضحکه هارا طراحی مینمایند و بیک کشور کهنسال
و مردمانیکه در جادۀ طویل تاریخ نقش پای شان ثبت است، توهین روا میدارند.
مردم حق دارند با این حقه بازیها نفرت و انزجار شانرا ابراز بدارند. این دیگر صاف و ساده
توهین به دین وآئین مردم است. شهزادۀ بی تجربه نیاموخته است که درد ورنج مردم از کمبود ملا و چلی و طالب نمیباشد که با تمام نابلدی میخواهد گوی سبقت را از آنها برباید.
نامبرده فراموش کرده است که پدر کلانش با تمام نواقص در کار، یک پادشاه مدرن
لوکس و دنیایی بود.
زمانیکه شهزاده می خواهد برای سناتوران پاسخ ارائه نماید (البته تا جائیکه در اخبار
طلوع نیوز گذارش یافت) ولب می گشاید، حقانیت سخن حضرت سعدی را آشکار میسازد که:
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
مصداق کامل متل وطنی ما که: مشت بسته و هزار دینار.
شهزاده بسیار غضب و برآشفته گردید و معلوم دار تعجب کرده که چگونه "رعایای پدرکلانش"
جرئت کرده اند تا ادارۀ اورا مورد انتقاد قرار بدهند، بدینرو با چهرۀ برافروخته و بر سبک و
سیاق مرحوم شیرزاد وزیر اسبق تجارت گفت ;
«من هم شهزاده بودم، مُلی خور نبودم. من برای تمویل مصارف فاکولتۀ خود کار کرده ام و
سه ونیم تا چهار میلیون نهال با همین دستان خود شانده ام». ده درکجا و درختهای شهزاده
درکجا. به گفتۀ رئیس مشرانو جرگه، شهزاده بودن و تاریخ پدرکلان شما مطرح نیست، شما
بحیث مسئول یک ادارۀ دولتی پاسخ بدهید.;
چنان معلوم میشود که شهزاده هنوزدر خواب خرگوش است و ازگزند و گذشت روزگار
نیاموخته است و کماکان عطر شام پاریسی و طعم برنج دیره دون را با خود دارد که با چنین
وقاحت یک ملت ومردم را "مُلی خور" میشمارد.
بلاخره چشم و چراغ بقایای خانوادۀ شاهی و بعداز این همه انقلابات و جنگ و کشتار
مصایب و آلام مردم، فخر فروشی مینماید و غربت و فقر مردم به عزا نشسته را طعنه میزند.
هیهات، افسوس و صد افسوس!
آقای شهزاده
اگرمردم مُلی خورده اند از برکت بی کفایتی رژیم شاهی است که جناب عالی به شهزاده بودن
آن فخر میفروشند. حقایق تاریخی گویای این حقیقت است که فقیر ترین خلق خدا در آن دوره
حتی گیاه می خوردند و درسالهای اخیر آن رژیم مردمان عزتمند ولایات غور و بادغیس
فرزندان خود را در همین شهر کابل به معرض فروش قرار دادند تا زنده بمانند
هر وجدان بیدار و آگاه میداند که سرچشمۀ تمام حوادث خونبار بعدی از همین تراژیدی مردم
محروم ومستضعف ناشی میگردد،مردم خواهان بهبود زندگی فلاکت بارشان بودند و جامعه آبستن حادثه بود .;
شهزاده باید بداند که فقر کدام عیب نیست ، اگر مستمری انگلیس نمی بود اجدادشان در دیره
دون نیز مجبور بودند ملی بخورند. این گفتار شهزاده ظاهر در تناقض آشکار با نصوص قرآن
مجید است که انسانهارا صرفاً به اساس تقوا متمایز میسازد. و آشکارا درمخالفت با احکام
اعلامیۀ جهانی حقوق بشر که مورد تمسک قانون اساسی نافذ قرار گرفته، می باشد. بدین
ترتیب در اظهارات شان عناصر جرمی مطرح وجود دارد که هرگاه شهزاده نمی بودند ایشان به
محاکمه کشیده میشد.( این اظهارات حتی با اصول نیو لیبرالیسم بوش کوچک که مایحصل آن
همین بازار فساد است، مغایرت دارد).
به هر حال محکمۀ وجدان حکم مینماید که باید در برابر مردم به عزا نشستۀ افغان که ظلم و
ستم شاهی و جمهوری، چپی و راستی، جهادی و طالبی را متحمل و از دست روس،
انگلیس، سعودی، پاکستان و ایران زخم ها خورده اند و کنون در زیر سیطرۀ امریکا دمار از
روزگارشان بیرون میشود، باید با احتیاط و احترام و خاضعانه صحبت کرد، (همین امشب
(27 دسامبر) در اخبار طلوع نیوز گذارش رقت انگیز وتکان دهندۀ فروش یک طفل سه ماهه
توسط پدرش، نشر گردید و همه روزه ما آه و فریاد بیجا شدگان هلمندی و سایر ولایات و درد
جانکاه مردم را درین چله ای زمستان میشنویم) .
راستی یاد ما نرود ارستوکرات شکست خوردۀ افغانستان از غرس سه ونیم تا چهار میلیون
نهال به دستان خودشان گذارش داد ( شاید بخاطر سهمگیری شهزادۀ ما در بهتر شدن محیط
زیست و سرسبزی لندن به این پست منصوب شده اند) که گویا کار کرده و پول مصارف
فاکولته را تدارک کرده است .هر کس که در اروپا بلد باشد، میداند که پول مصارف تحصیل
از نهال شانی تدارک شده نمیتواند. البته در اروپا و امریکا معمول است که محصلین در
پهلوی مدد معاش یکی دو روز در هفته کار مینماید و این یک فورمول عام است، چنانچه
دختر بلگیتس میلیاردر معروف جهان و مالک مایکروسافت نیز کارمیکرد و فرزندان
صدراعظم و وزرا همه کار میکنند.
البته در مورد صحت و ثقم ارقام نیز باید شک نمود زیرا در یک محاسبۀ ساده، در صورتیکه
شهزادۀ ما حتی تا پنجصد نهال را روزانه غرس نموده باشد، مدت تحصیل شان در فاکولته
به بیست سال میرسد
من این نقد گونه را نوشتم تا هموطنان ما در پهلوی آفات
ـ قوماندان سالاری
ـ تفنگ ســـالاری
ـ زور و زرسالاری
ـ انجــــوسالاری
بلیات " اسپرم سالاری" را نیز دست کم نگیرند و برای مدعیان صحت و سلامت خاطر
استدعا نمایند.
میر عبدالواحد سادات
27 دسامبر 2012
جهت شنیدن و دیدن اصل خبر از آدرس ذیل بازدید بعمل آرند:
http://www.youtube.com/watch?v=H6iaQoK6d24
TOLOnews 6pm News 23 December 2012/ طلوع نیوز، ۰۳ جدی/ دی ماه ۱۳۹۱
http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=Am4iKD4YsWY#!