شیرمحمد خارا

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times
عزیزى غزنوى
شیرمحمد خارا، نویسنده، شاعر، كمپوزیتور و هنرمند تواناى كشور، فرزند گل محمد درسال 1333 خورشیدى در یك خانوادۀ تحـصیل كرده در شهركابل به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایى خود را در سال 1352خورشیدى بپایان رسانید و پس‏ از سپرى نمودن امتحان كانكور( Concur) شامل رشتۀ زبان و ادبیات در فاكولته( Faculty ) زبان
و ادبیات پوهنتون كابل گردید و در سال1356 از همان فاكولته فارغ شد.
وى د ر آغاز به شغل معلمى در یكى از مكاتب ولایت مزارشریف پرداخت، دیرى نگذشت كه كودتاى 7 ثور 1357 اتفاق افتاد، وى پس‏ از یك ماه به جرم مخالفت بارژیم وقت به زندان رفت، در این زمان برادرش‏، مهرپرویز، نیز بجرم مخالفت بارژیم زندانى و سپس‏ تیرباران گردید، خارا مدت یك ماه را در زندان سپرى كرد و به كمك یكتن از دوستان خود از زندان فرار نمود، مدتى را بشكل مخفى بسر برد تا دو باره به شغل معلمى در لیسۀ چهارآسیاب ولایت كابل مصروف گردید، مدتى نگذشته بود كه بجرم محرك تظاهرات پسران مكاتب به زندان افتاد و مدت یك ماه در زندان ماند، پس‏ از رهایى از زندان بطور جبرى به
عسكرى سوق گردید، بعد از یكسال و بیست روز دو باره در یكى از مكاتب شهر كابل معلم شد، در سالهاى كه مصروف خدمت معلمى بود همواره مورد تعقیب و آزار خاد و پولیس‏ رژیم كمونستى قرارداشت، در سال 1368 مجبور به ترك وظیفه گردید، در سال 1373 به حیث آمرنشرات المپیك
'Olympic مقررشد، پس‏ از مدت چهارماه به اثر تقاضاى ریاست افغان فلم Film در مدیریت سناریو
'Senery نویسى كار را آغازكرد و تا وقتى كه مجاهدین آخرین قرارگاه شان كابل را به طالبان فروختند، به این كار ادامه داد، در جریان كار در افغان فلم یك فلم هنرى را بنام تابوت سرگردان نوشت و آن را ساخت، علاوه بر این فلم نایریشن'Naration متن فلم مستند خانۀ تاریخ را نوشت كه پس‏ از پایان كارفلم مستند خانۀ تاریخ بخاطر روحیۀ انتقادى آن توقیف گردید، در زمانى كه در افغان فلم كارمى نمود
بكار روزنامه نگارى نیز مشغول بود و صفحۀ فرهنگى روزنامۀ دریځ را پیش‏ مى برد، بعد ها مسؤلیت معاونیت روزنامۀ دریځ را به عهده داشت.
خارا پس‏ از بسته شدن افغان فلم، مدتى بحیث نویسندۀ برنامۀ معرفى كتاب در رادیو كار نمود، سر انجام بنا بر قیودات دست و پا گیر رادیو را ترك گفت و به اثرتقاضاى مؤسسۀ جرمن میدیكل سرویس Germen Medical Service با این مؤسسه در برنامه هاى كمك به مردم شهركابل همكارى نمود و درسال 1367 به صفت معاون مؤسسۀ لوى غر به كار آغاز نمود و بعد ازمدتى بحیث سرپرست همان مؤسسه مقررگردید.
خارا درسال 1372 با دخترى بنام مرغلره فارغ تحصیل رشتۀ فارمسى پوهنتون كابل كه درشركت هوخست دركابل كارمى نمود از دواج كرد و حاصل ازدواج ایشان دو دختر بنامهاى غزال و غزل مى باشند.
آثارخارا در مجموع بیانگر درد ها رنجها و آلام طاقت فرساى مردم ستمدیدۀ ماست كه به اثر وحشت كمونستى و جنایات جهادى متحمل شده اند، درد جانگدازمردم و وطن درهر اثراو مشهود و هویدا است، خداوند بزرگ او و نویسندگان امثال او را توان بیشترعنایت فرماید تا در این راه مقدس‏ هرچه بیشترگام هاى صادقانه بردارند و حقایق تلخ از جفا هاى را كه برمردم ما بنامهاى این و آن و با ماسكهای رنگارنگ كرده اند یا میكنند از طریق نوشته هاى خویش‏ بگوش‏ جهانیان برساند.
آثار چاپ نشدۀ خارا:
1 آتشفشان هفت اقلیم 2 صداى مرا مى شنوى 3 عبور از تاریخ 4 مثل زخمهاى كابل 5 پدرود اى بهار) دستچینى ازترانه هاى سالهاى 70-1360)
مجموعۀ داستاهاى كوتاه:
1 یكشاخه برخاك وخون 2 آه اى سرزمین من
فلم نامه ها:
1 شگفتى هاى سرزمین من 2 رؤیا 3 سرود زندان 4 تابوت سرگردان 5 گاگارین 6 بگذار زندگى کنم 7 تصنیف ها براى آوازخوانها 8 تهیۀ عكس‏ از شهركابل.
اشعار و نوشته هاى زیادى از خارا، در مطبوعات درون و بیرون مرزى كشوربچاپ رسیده و اكنون با همه فشارها و قیوداتى كه گریبانگیر او است وى با كمال متانت مصروف نوشتن رومان تاریخى بنام) رؤیاهاى شیطانى (و نوشتن كتابى زیرعنوان تفسیردوبارۀ تاریخ مى باشد.
نمونۀ كلام خارا:

پاسخ

آتش‏ از گلوله پرسید
بكجا روى شتابان؟
بمیان سینۀ طفلى بنشست و گفت:
اینجا !


گور

دیگرانگشتانم را
توانایى گیتارنواختن نیست
بگذار گورى براى درماندگى هایم حفركنم ‏

عزیزى غزنوى
اکتوبر 2000
تورنتو