عذرخواهی امریکا یعنی بازکردن راه برای تطبیق برنامه های شوم پاکستان

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times
دوکتور صلاح الدین سعیدي – سعیدافغاني                                                                                       ۳/۸/۲۰۱۲                                                
همه میدانیم که پاکستان ۶۵ سال قبل مانند یک کشور برای اهداف مشخص استعماری وقت  درسرزمین بیگانه ایجاد شد. خط نام نهاد و تحمیلی دیورند درسال ۱۸۹۳م  مانند خط فاصل بین هند برتانوی و امیر عبدالرحمن خان مانند ادامـﮥ توافقنامه گندمک  و  درواقعیت ادامــﮥ اجاره و  «لـیــز»  وخط فاصل  بین  ساحـﮥ نفوذ  دوکشور به نحوی تخلیی و تحمیلی ایجاد گردید. 
چنانچه از نام آن پیدا است خطیکه خط  خط دیورند نامیده شده و به جانب افغانی حتی درنام اشارت وجود ندارد.
مطابق  به یادداشت های سرمارتیمر دیورند – وزیرخارجــﮥ انگلیس برای هند برتانوی، مناطق معینی شرقی ازین خط نام نهاد وتحمیلی ، صرف حدفاصل ساحــﮥ نفوذ هند برتانوی و امیر افغان گفته شده.
درین عصر صرف بخش از مناطق دیره جات و پیشاور داخل سیستم اداری هند برتانوی بود. حتی  چنین صورت گرفته  بود که درین مناطق شرقی ازخط نام نهاد  بین خط دیورند و سرحد هند برتانوی، اگر جانب افغانی به عملیات نظامی دست میزند باید به جانب انگلیس خبر بدهدو اگر جانب انگلیس درین ساحات عملیات نظامی میکند باید به جانب افغانی یعنی امیر عبدالرحمن اطلاع  بدهد.
نارسایی های شکلی و محتوی از قبیل تغییر در محتوی نقشه های ضمیمــﮥ این تفاهمنامه،  واینکه امیر افغان تحت فشار سیاسی و حضور نظامی از شرق و هرات قرار داشت، اینکه امیر عبدالرحمن خان ازسرنوشت مأیوسانــﮥ   امیر شیرعلیخان و امیر دوست محمد خان آگاه  بود، خود امیر نیز بیشتر از ده سال درتبعید به سرمیبرد و التیماتوم سرتیمار دیورند مبنی براینکه یا این سند تهیه شده توسط انگلیس را امضاء میکند ویا هم اعلان جنگ . برای تهدید نظامی به شکل فزیکی عساکر انگلیس دردوسرحد افغانستان جابجا شده بود و  دهها نقیصه درپرسیجر های حقوقی این توافقنامه و بلاخره فسخ تمام ۴ قرار داد وتفاهمنامه های  قبلی درمورد سرحدات افغانستان به شمول خط  تحمیلی دیورندلاین، توسط شورای هفتم افغانستان میخ آخــرونهایی بود برتابوت این توافقات و تفاهنامه ها،  مبنی بر فسخ بودن آنها.  
بعد از خارج شدن انگلیس از منطقه به صورت غیر نورمال و خلاف تمام نورمهای حقوقی بجای اینکه از مناطق به مالک اصلی آن یعنی افغانستان باز گشتانده میشد، به صورت  یکجانبه خط دیورند به نام سرحد بین افغانستان وپاکستان اعلان شد و مناطق معیین دربین این خط اداری هندبرتانوی و خط دیورند به نام مناطق آزاد اعلام گردیدند.
ازهمان تاریخ تا حال وخاصتا درچهار دهــﮥ اخیر  پالیسی سازان اصلی پاکستان با تمام بی رحمی و قساوت درمنطقه به ظلم و تعدی پرداخته اند و از هیچ گونه ظلم و ناروا برمردم این سرزمین دریغ نداشته اند و نخواهند داشت.
به جامعــﮥ جهانی فریب دادند و درپهلوی سیاسیت رسمی پاکستان سیاسیت غیر رسمی اما فعال دشمنانه وخصمانه علیه افغانستان دارند و داشتند.
هرحرکت،  نهضت ملی و شخصیت را که درین راستا موجودیت پاکستان را با درنظر داشت حقایق تاریخی کشور ما واحیای افغانستان کامل ،کار میکرد، با بسیار بیرحمی از بین برند و در بیشتر از ده سال اخیر با استفاده از دین ومذهب به همچو حلقات وطن خواه و احیای افغانستان کامل ټاپه تروریست و..... زده و یکجا با فریب جامعـــﮥ  جهانی به این جنایات خویش ادامه میدهند.
مسلم است که در مشکل قرار دادن جهان از یک جانب به پرچون فروشی و تجارت سیاسی براین حلقات دینی با امریکا و جهان پرداخته اما از جانب دیگر حلقات اساسی و مهره های اساسی این حرکات وسازمان های سیاسی را با توافق و عدم توافق این شخصیت های درگیرمانده و حلقات سیاسی، بخاطر اهداف سیاسی خویش بکار برده و این پرو سه ادامه دارد.
دامن زدن به تفرقه های قومی و کار دربخش شمال و تمام مناطق کشور وداشتن امکانات بیشتر از سه دهــﮥ اخیر پاکستان را براوضاع  افغانستان، پالیسی میکران پاکستان را براوضاع مسلط ساخته وحتی که درین مورد عملا از جهان جزیه اخذ میدارند.
درچنین شرایط بد وبا تحلیل وضع و حوادث بوقوع پیوستــﮥ تقریبا یک سال قبل که منجر به کشته شدن ۲۴ افسرآی اس ای پاکستان درمناطق سرحدی شد، پاکستان سرحدات خویش را دربرابر ترانسپورت نیرو های امریکایی بست و با استفاد از محدودیت های امریکا و ناتو امریکا بلاخره با وساطت اسرائیل و با گرفتن امتیازات درین عرصه هم امریکا را به معذرت خواهی از پاکستان مجبور ساخت.
درنیتجه خانم هلاری کلنتون وزیرخارجـــﮥ امریکا از پاکستان معذرت خواست و کاروانهای ناتو وامریکا یکبار دیگر اجازه عبور از پاکستان را با مصارف بیشتر و محدودیت های دیگری یکبار دیگر یافتند. اما بازی و جزبه گیری هنوز ادامه دارد و موضوع سخت حساس باقی میماند و هست.  پاکستان میدانست و میداند که معذرت خواستن به معنی این است که درآینده چنین کاری را امریکا  تکرار نه کند. این حالت بذات خود خطای است که صورت گرفت. علت آن این است که بعد از معذرت خواهی امریکا از پاکستان، پاکستان به برنامه های بعدی خویش ادامه داد واینک با  تجاوزات صریح و با فیر راکت های به مناطق افغانی ادامه داده و درصدد کسب امتیاز بهتر و نهادینه ساختن اهداف شوم خویش دربرابر مردم افغانستان است. چون امریکا قبلا معذرت خواسته و مشکلات خویش را دارد و همچنان درامریکا انتخابات  ریاست جمهوری درپیش است،  مسأله عقد قرار داد نظامی امریکا و افغانستان باید درظرف کمتر ازیک سال نهایی شود،  پاکستان باید به اهداف خویش درقسمت مناطق کنر ها و درمجموع درمنطقه برسد.
تمام شواهد نشان میدهد که سال ۲۰۱۴ نزدیک شدني است، پاکستان درداخل افغانستان عملا دربین دولتمردان و خارج از آن و دربین اپوزیسیون حاکمیت جناب حامد کرزی و دربین اپوزیسیون نما ها قدرت وتأثیر کافی دارد.
مسلم که جهان و امریکا  بخاطر سیاسیت های دورویـــﮥ  پاکستان وایران  اینک با مشکلات زیاد سیاسی و اقتصادی مواجه ساخته که این ابر قدرت دیگر حوصله برای باز کردن مشکل دیگر مانند جبهــﮥ حساب دقیق، که پاکستان به آن راضی نیست و آنرا با واکنش های شدید همراه میسازد، بپردازد.
همچنان کشور های جهان مشکلات سیاسی و اقتصادی خویش را دارند. درهمچو شرایط پاکستان به برنامه های بعدی خود ادامه میدهد و سیاسیت دورویه و ضد افغانی  پاکستان ادامه دارد.
تصادفی نیست که پاکستان کماکان سیاسیت فشار و تحمیل را درافغانستان اعمال میکند تا توانسته باشد به اهداف خویش ازجمله نهادینه کردن وقبولاندن خط منحوس دیورند  و بعدا برنامه های الحاق بخش های دیگر افغانستان را قرار تمام شواهد و علایم به صورت موثق روی دست دارد.
اینکه حاکمیت فعلی کابل و سیاسیت مردان افغانی تا کجا زیر این فشار خواهند رفت و یا جامعــﮥ بین المللی تا کجا بخاطر اهداف خویش، افغانها را قربانی خواهند کرد ویا نې سوال است که عصر جواب آنرا خواهد داد.
اما مسلم است که  افغانستان تاریخی و واحد مانند یک واقعیت تاریخی وجود داشت، مردم این طرف و آنطرف خط دیورند طی قرون متمادی با هم زندگی کرده اند و یک ملت اند، جدا شدن قسمت بزرگ از خاک افغانستان از بدنــﮥ اصلی آن مانند زخم ناسور این بدن واحد را خون چکان مهلک ساخته.
راه حل اساس فسخ عملی خط نام نهادوتحمیلی دیورند است که درواقعیت (دیفکتو) ودیوره (از لحاظ حقوقی) قابل اعتبارنیست و درطول تاریخ مورد قبول به بوده ونه خواهدبود.
ساختارها و مطالبات گوناگون به شمول حق تعین سرنوشت و ریفراندوم و ...... زمانی مانند موضع و طرحی مطرح شده میتواند که عملا این خط ازمیان برداشته شود و خود مردم به سرنوشت خویش بودن حضور نظامیان پاکستاني مسلط شوند که درآن وقت انتخاب میتوانند و طریق حکومت وادارهء که خود لازم بدانند برای خویش انتخاب کنند.
چنانچه ګفته آمدیم شواهد معیین نشان میدهد که پاکستان توانسته درطول چندین دهه وخاصتا دردهــﮥ جنبش های ملی و آزادی بخش مردم پشتون و بلوچ را کشت و بست و صدها قاید و رهبر ایشان را کشت و شهید است و هر آواز وطن خواهی را خاصتا دردهــﮥ اخیر حتی به کمک جامعــﮥ جهانی با فریب و اغوا، سرکوب کرد و درافغانستان و پاکستان حتی دربین افغانان به شمول آنهای که درحاکمیت اند از نفوذ قابل ملاحظـﮥ برخورد دارد، لذا زمانی خواهد رسید که تحت نام دیموکراسی و حقوق بشر و حق تعیین سرنوشت ملت ها و ....... به نوعی از ریفرانفدم  و همه پُری خواهد پرداخت و به نحوي فریب دیگر را روی کار خواهد کرد. اما منطق سخن درین است همان قسمیکه پاکستان به فتنه و فریب ایجاد شد و درسال ۱۹۴۷ با براه انداختن همه پرسی و پلبسیت تقلبی با گذاشتن قرآن کریم و بُت درپيش روی مردم مسلمان منطقه که اکثریت احزاب وقت آنرا رد نیز کردن ، مردم را دربرابر انتخاب سخت قرارداده واینکه مردم مسلمان اند مطمینا قرآن را انتخاب میکنند، به این ترتیب این تقلب کاری به معانی انتخاب مردم به وجود آمده پاکستان اعلام شد. درصورت وجود عساکر پاکستانی درمنطقه و قبل از ایجاد وضعیت نورمال یعنی فسخ عملی خط دیورند هر انتخاب و بحث دیگر قبل از وقت بوده وآن فریب بیش چیزی دیگر نه خواهد بود.
بلاخره هـرمرجع ، سازمان و حزب اینطرف و آنطرف خط دیورند که  دست به قبول این عمل ننگین ، شرم آور تاریخی قبول خط دیورند بزند، اولا اینکه صلاحیت آنرا ندارد ودوم اینکه مسلما با اعتقاد راسخ گفته میتوانم که سرنوشت اش به سرنوشت شاه شجاع و دیگر شاه شجاع های مشابه، مواجه خواهد شد وملت آنرا نه خواهد پذیرفت.
بلی هرراه حل دیگر صرف و صرف ادامــﮥ ظلم،  تعدی، خونریزی درمنطقه و ادامــﮥ خطر صلح جهانی درمنطقه است وبس.
لذا بـرماست تا این حقایق را بر جهانیان برملاسازیم و تأکید بداریم که تازمانیکه مسأله افغانستان با پاکستان عادلانه و مطابق به واقعیت های تاریخی وواقعیت های فوق حل و فصل نه شود، پاکستان دست از بې ثبات ساختن افغانستان و ایجاد مشکلات برای افغانستان دست نه خواهد برداشت. تلاشها وآرزو درین راستا که پاکستان تغییر سیاسیت خواهد داد، فهم سطحی ونادرست ازقضایا است.
ومسلم که معذرت خواهي امریکا درین راستا از پاکستان دقیقا پلان شده و تلاش برای تطبیق برنامه های بعدی نظامیان پاکستان بوده وهست.
تا دیر نه شده باید درین راستا دست به کار شد وبه جامعــﮥ  جهانی را قناعت داد که به شف شف گفتن نمی شود باید شفتالو گفت و افزود که مسأله افراطیت مشکل افغانستان نیست. این مشکل مشکل حلقات نظامی پاکستان است.
درافغانستان تازمانی صلح، آرامش و حکومت قوی آمده نه می تواند تا اینکه پاکستان دست از سیاسیت دو  رویه  وفتنه گر دربرابر افغانستان نه بردارد.
مسلم است که اعمار افغانستان متکی به خود و مستقل و قوی به معنای آغاز نابودی وپایان درآمد های میلیون دالری، پوندي و امتیازات جنرالان پاکستانی است.
لذا اگرجهان میخواهد مشکل افغانستان، مشکل خونیزی جوانان شان، مشکل مصارف پولی و امنیت شان را حل کنند، باید مشکل را درپاکستان وبا نظامیان پاکستاني حل نمایند. درغیر آن ضیاع وقت خواهد بود.
صلح و آرامش ورفاه را نظامیان پاکستان درافغانستان و منطقه دیده نمی توانند و این حالت بس خطر ناک است. اگر زود این جهانیان درک کنند زود مشکل شان ومشکل ما حل خواهد شد واگر دیگر بدانند، دیر مشکل شان ادامه خواهد داشت.
زنده باد افغانستان کامل وواحد             پایان