[ کلوخ انداز را پاداش سنگ است ]

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times
تحليل : دوکتور علوم جلال بايانی
۲۰ جولای ۲۰۱۲ سويدن
سیاستمداران و صاحب‌نظران دايمأ تاکيد داشتند که  " اخلاق باید با سیاست همراه  باشد "  به يقين آن گفتها ماندگار است و روند زمان روشن ساخت که آنهايکه اخلاق سياسی  ندارند   صداقت ، حقانيت  ، رسالت اصالت ندارند  با اندک زور و زر به گونه  موجود مضحک  و فتنه   در ميدان سياست  مس خود را آشکار  ميسازند و از لاک گنيده خود  بيرون ميشود  .
و با گذشت هر روز، ماه و سال پرده ها را دريده ، نقاب ها افتاده و طشت های رسوای از بام به زمين ميريزد. چهره ها برملأ ميگردد ، شواهد آفتابی ميشود و راز ها افشا ميگردد.  برخی از اين    عناصر سوال برانگيز و مجهول هويت که ماضی تاريک دارند و امروز در دامن  جهان سرمايه  جاه گرفته اند  برای به دست آوردن کام  به هر کار    خلاف و هر دری روی می‌آورند و خود را صاحب کمال و جمال معرفی ميدارند گويا زمين تا آسمان را گز نموده اشرف المخلوقات ميشوند  ؛ پژوهشگر ، محقق ، ژورناليست ، نويسنده  و همه چيزخود را تراشيده  , بلی اين هم رکاب ها و هم سبقها و هم طبق آنها کم نيست بعضی از هم مسلکان کم سواد ، بی سواد خود را (  عالم )(!!) ( نويسنده )( !!) معرفی ميدارند   . دريغا که حقيقت را کتمان نموده با حقانيت سر دشمنی را پيش گرفته اند با سر دادن    چرند و پرند خصمانه ددمنشانه آنهايکه    که از   دسايس پشت پرده  همسايه های افغانستان اگاه اندو سالها با  اين دسايس در گير بودند و خوب ميدانند در عقب اين همه بدبختی ۲۵ سال دست کيها ؟ از کجاها ؟ چگونه ؟ چرا ؟ دخيل  بود ه و است ؛ همه آن دسايس و مداخلات بيگانه گان   را با ارايه شواهد و مدارک انکار ناپذير  در مديا بخصوص   سايت های  بيرون مرزی افشا و رسوا ميدارند شوربختانه آنهايکه با حسادت بزرگ شدند و يا عمدأ اين افراد ديگر انديش را که پرده از دسايس ميبردارند را  به جرم بيان    حقیقت،   و افشا منازعات پنهان و اشکار و دسايس پشت پرده دشمن که هنوز دامنگير سرزمين افغانهاست بيرحمانه   مورد تاخت تاز مکرر    و ددمنشان  قرار ميدهند و مجبور  به سکوت ميسازند  !!  بايد شفاف توزيع داد که  " بنده بعد از فراغت تحصيلات عالی در کشور ترکيه در سال   1980 به کشور عودت و در پست های کليدی سياسی گماشته از نزديک غرض نظاره  بر مداخلات ايران و پاکستان در تمام عرصه های کشورم وظيفه سياسی داشتم و با کشف کانال های مداخلات ايران و پاکستان مردم و وطن را از گزند آن اگاه ميساختيم ، ولی نسبت ضعف تبليغات رسانی ، عدم امکانات اقتصادی و سير حوادث بين المللی در آن سطح قرار نداشتيم تا صدای بر حق مردم خود را مبنی بر مداخلات اين دو همسايه متجاوز به گوش جهانيان و يا اقلأ تمام  افغانيکه در خارج و بخصوص ايران و پاکستان   بسر ميبرند برسانيم ، امروز که اثرات و خمار جنگ سرد هنوزکه هنوز است در ذهن غربی ها باقی مانده  است با تراوش جعليات برف بام همه بر سر بام مردم اگاه و دلسوز وطن انداخته ميشود ؛ شهر ويران شده کابل ، غارت کابل ، آتش زدن کابل ، جنگ های کوچه به کوچه کابل ، رقص مرده در کابل ، خوردن گوشت انسان مرده توسط انسان زنده در کابل ، زايمان اجباز زن افغان در کابل ، تخريب و به آتش سوزی چهار هزار مکتب در سرتاسر افغانستان ، تخريب هزاران پل و پلچک ، قتل عام در  ولايات ، به وجود آمدن و اکنون کشف صد ها قبر های دسته جمعی در وطن ،  تخريب ، چپاول و غارت افتخارات مردم گويا همه و همه کار انسان هوشمند ، انديشمند ، تجددگر ، با درد و درک اين وطن بود ؟؟  چرا عاملين جنگ اعلان ناشده تا هنوز مشخص نه ميگردد ؟ چرا افغانستان به مثابه ميدان جنگ و تخته خيز پذيرفته شد ؟ چرا دو همسايه افغانستان با نهايت بی رحمی ، قصاوت و چشم طمع تا سرحد اشغال کشور ؛ تجزيه کشور ، آتش افروزی اختلاف مليتی فعاليت و مداخله نمودند ؟ و امروز ايران و پاکستان دوست شدند !!! و انسان اصيل و فداکار وطن در غربت نشسته مشغول شاخ جنگی ميانخوديها ميباشند و در وطن مورد پيگرد است . اما غارتگران که توسط ايران و پاکستان تمويل شدند ، تجهيز شدند و به وطن گسيل شدند بر  مردم رنج ديده ما حاکم  اند و بايد قلم ، افکار ، عزم ، رزم و نبرد اين انسان که با داشتن شواهد انکار ناپذير  و  ويرايش نمودن آن شوهد از منابع دشمن هر گونه دسايس گذشته و حال را افشا ميکنند تا برف بام خودش در بام خودش  بماند و جنايتکاران داخلی و مداخله گران خارجی افشا شوند و علت ها ، چرا ها شفاف گردد   .  و موفعکه   عزم نمودم تا با استفاده از همه امکانات نشراتی ، معلوماتی دسايس کهنه و جديد بخصوص دو همسايه طماع ، متجاوز دهشت افگن ايران و پاکستان را برملا ساخته افشا نمود ، با افسوس که    مار های خالدار  در آستين داشتم که در تبانی با هريمن هزار چهره که در خدمت خصم قرار دارند و   اين  عناصر برقه پوش و   تصادفی برای به دست آوردن نام کاذب ، بر امور خلافی که خودشان هم به آنها اعتقاد و ارتباط ندارند صحه می‌گذارند و نيست خود را هست ، جهل خود را عقل ،  تاريک خود را شفاف ناميده  ، بی‌آنکه اعتراض و انتقاداتشان را بر زبان آورند تبارز ميدهند و انسانهای  افشاگر را آنکه قلم را برای افشا دشمنان برداشته با هر طرح ، طريق و   طرز ممکنه از  مواد نشراتی دشمن استفاده نموده  چهر ها و دست های ناپاک و پلان های خصمانه  خارجی ها و مزدوران چپ و راست انها را افشا ميدارند و دريغا با الفاظ زشت ، خلاف عنعنه افغانی و انسانی و  خلاف عرف پذيرفته شده  نشراتی و مدنی آنها محکوم   و هتک ميشوند  ضوابط  و موارد شخصی آنها   بازپرسی و بازرسی ميگردد . با تحليل پرده از جنايات ، مداخلات و دسايس ايران که در سال 1983 رژيم آخندی تهران با طرح پروژه استخباراتی با نام مستعار [ کرم ابريشم ] که ميرات [ ساواک] رضا شاه بود و تا هنوز مورد تطبيق است تا نقاط سرحدی هرات ، فراه و نيمروز با  دسايس کاملأ پلان شده از پيکر افغانستان جدا و با طرحه ماهرانه استخباراتی به خاک ايران الحاق نمايند ، يا سالانه بليون ها مترمکعب آب جهيل  هلمند در نقط بند کمال خان توسط ايران سرقت ميگردد ، و يا افشا کميته امداد خمينی که شبکه استخباراتی در افغانستان است ، و يا از موجوديت هزار ها سپاه پاسداران « عساکر  امام زمان » در سر تا سر افغانستان  اطلاعيه نوشتم و از صد ها پروژه ( آی . اس . آی ) استخبارات نظامی پاکستان و افشا مزدوران آنها در رژيم کابل نوشتم   ولی به جرم  حقیقت‌گویی محکوم شدم ، هتک حرمت شدم  و  سرزنش شدم چرا ؟؟؟    اگر از حضو ر جواسيس « آی . اس . آی » در ارگ کابل ، در کابينه اقای کرزی نام برده شد بد معرفی شدم که نويسنده چنين است !! چرا بر مسايل حياتی  ارک کابل ، مناسبات ديرينه و پيوسته تهران و کابل ، روابط و ضوابط اسلام آباد و کابل  و اين آن تبصره ميکند افسوس ميخورند ، ايراد ميگيرند ، انتقاد مينمايند ، به مرمی ناسزا گوی ، دشنام ، هتک و اتهام ميبنند.  اگر من از موجوديت هزاران  سپاه پاسداران ايران که بنام سربازان گمنام امام شهرت دارند و از ارشدی های استخبارات ايران در پوشش < کميته امداد امام خمينی >  ميباشند در هر شهر و ولسوالی کشورم جاه گرفتند تا فردا افغانستان را به لبنان دوم تبديل نمايند خبر دادم و خامه نوشتم با ارقام و مشخصه آدرس از آنها نام برديم شديدأ مورد محکمه عقل عالم هی کم سواد ، بيسواد و  وابسته قرار  گرفتم اين بار از هتک حرمت به خانواده ، ناموس و فرزندم که در اروپا در حسرت وطن ميباشند صرفه نکرده و هنوز دشنام نامه ناموسی اين عجيب الخلقه، اين آدمکهای ساديست در  ضميمه  سايت آنها و فيس بوک های آنها موجود است .اگر   آزادانه و خودمنشانه حرف حق را گفتی متهم به بيسوادی  شدم اگر (آرد بزرگ ) ساواکی را بنام شيطان بزرگ معرفی نمودم و نيت شوم او را در قبال افغانستان نوشتم بر من شوريده با برقه   زرنگار که خود چهره مرموز است  من را از تابعيت کشور محروم ساخت و نوشت که من بيگانه بيش نيستم  . در چنين يک حالت نمی‌توان انتظار داشت که انسان‌ها حداقل‌های اخلاقی را هم رعایت کنند به مسلک ناتمام خود رحم کنند .      ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺳﻴﺎﻩ ﺗﺎﺭﻳﻚ شوروی   ﻛﻮﭼﻜﺘﺮﻳﻦ ﻧﻈﺮﻳﻪ   ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺷﻜﻨﺠﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﺍﺷ ﺖ ﻭ ﺩﺍﺩ ﮔﺎﻩ ﻫﺎﻱ دائر ميگرديد و حقيقت و نظر پرداز را محکوم ميکردنند ، و بدبختانه  تفاله  های   استالينی و اگنت های استخبارت روسی و اخندی ايران با  ﺗﻔﺘﻴﺶ ﻋﻘﺎﻳﺪ ، نظريات ،  انديشه مخالف ﻛﻪ از  ﺍﺧﺘﺮﺍﻋﺎﺕ [KGB]  روس و ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻭﻋﻘﺎﻳﺪ اخند ی ايران نباشد آنرا  محکوم نموده و موصوف را بار و بار  به    ﺑﺎﺯﺭﺳﻲ   ميگيرند ﻭ روس ها  حال ﻫﺮﻛﺲ ﺭﺍ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺧﻮﺩ ﻣﻲ ﺩﻳﺪﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻫﺎﻱ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﻛﻲ ﻣﺤﻜﻮﻡ ﻣﻲ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ .     ﻛﻪ ﺩﺭ   ﺩﻭﺭﻩ وحشت   استالين   ﭘﻨﺞ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺍﺯ ﻧﻔﻮﺱ شوروی  ﺭﺍ   تنها و تنها ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﺗ ﺨﻄﻲ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻥ  استالين ﺑﻪ ﺩﺍﺭ ﺁﻭﻳﺨﺘﻪ ﻭ ﺗﺎﺣﺪ ﻣﺮگ ﺩﺭ ﺳﻴﺎﻫﭽﺎﻝ ﻫﺎﻱ ﺗﺎﺭﻳﻚﻭ ﻣﺮﻁﻮﺏ و کار اجباری در سايبر  ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ و امروز تفاله های استالين که ديگر با روح خبيثه   خمينی خلط و خمير  شدند به چنين شکل برخورد نموده    . بنأ  اين   پسمانده های  شوروی وقت و ايران کنونی که برای هيچ کسی حق اظهار عقيده و بيان را نه ميدهند با مهارت استخباراتی آراسته ميباشند از چنين روش شيطانی کار گرفته با قرار گرفتن زير چطر بيگانه هر نظر ، ديد و تحليل که نماينگر بيان حقيقت ، واقعيت از جنايات ارتجاع داخلی ، تجاوزات و مداخلات ايران ، پاکستان ، روس ، عرب و غرب باشد را محکوم نموده تحليل گر را هتک ، توهين ، تحقير و مورد بازرسی قرار داده   .   ﻭ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺟﻬﺖﺍﺛﺒﺎﺕ ﺣﻘﺎﻧﻴﺖ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﻲ  ﻭ ﺍﺳﺘﺤﻜﺎﻡ نوشته ها ، ترجمه ها و تحليل ها    ﺗﻼﺵ ميکنم که در گذشته و حال  کی ؟ از کجا ؟ سرقت ادبی نموده است که  ارقامش به صد نفر ميرسد ولی آنها باب ذوق ، شوق و خواست  فدراتيف روس ، ايران و پاکستان تحليل و نوشته داشتند و اما گرداننده که خودش در سرقت ادبی شهرت دارد  و رو نويس ديگران را  بنام و کام خود نشر نموده  و  چوبکی های آنها بعد از يک سفر نافرجام نوشته ، نظر و تحليل ديگر را از نام و قلم شکسته خود معرفی ميدارد ، بسا گرداننده های سايت های شناخته شده بار ها سرقت ادبی نموده که شواهد موجود است و اخيرأ دست ياب گرديده است . ولی هرگز آب از آب تکان نخورده چون پای روس ، ايران و پاکستان در ميان نبود و چه زيباست اگر منتقد و جعکار   عوض تفتن ، تفرقه ، شقاق و نفاق سياسی ، لسانی ، تباری ، اتنيکی و مذهبی  با سرقت ، غضب ، چپاول مواد ،   اسناد و شواهد جنايات ۳۵ ساله ارتجاع داخلی ، منطقه ، ابر قدرتها بخصوص پاکستان و يران را هر جاه ؛ همه جاه باتمام امکان افشا ميکرد ! ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺭﻭﺵ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻱ ﺭﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ  ﺣﻘﻮﻕ ﺟﻨﺒﻪ ﻱ مشروع دارد    ﻭ ﺍﻳﻦ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺳﺎﺧﺘﻦ  و غنی ساختنﻋﻘﺎﻳﺪ مردم  يک  ﻛﺸﻒ ﺣﻘﺎﻳﻖ يک اقدام مشروع و شجاعت است . کی خوش دارد هر روز ، همه روزه توسط تيز دندان ها   که ماضی و حال مشکوک سوال برانگيز دارند  و فاقد شخصيت    و سواد    هستند هتک شود ، توهين شود ، تحقير شود و تا سر حد که کانون خانواد او و ديگران از         جانب دشمنان مسلح عقيدتی  هتک نشده بودند و به رسم افغانی و انسانی حرمت خانواده را حفظ داشته بودند و افسوس تفاله های استالين بر آن نيز تاخته اند  .  ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻗﻮﻩ ﻱ ﻓﻬﻢ ﺭﺍ    ﺿﺮﻭﺭﻱ ميدانم انهايکه فهم ندارند هيچ ندارند حرمت ديگران برای انها بی ارزش است . پايان