عبدالباری"عارض"
خروج عساکر ناتو بعد از سال 2014 روز تاروز سوال برگیز شده شکوکی را بر انگیخته است.این شکوک در مورد خروج قوای ناتو نیست بلکه در مورد تعهداتی متحدین است که بعد از خروج قوا متقبل شده اند مردم افغانستان فکر میکنند توافقات ستراتیژیک با امریکا کشور ما را بعد از 2014 در برابر تجاوزات و مداخلات بیرون مرزی تضمین می نماید .
پنیتا وزیر دفاع امریکا از هندوستان خواستار رول گسترده تری در قضایای افغانستان شده است . همچنان کرزی از چین خواستار مناسبات فشرده تر علل الخصوص در عرصه های اقتصادی با افغانستان گردیده است. خواسته ها ومطالبات کرزی یقینا تاثیرات مثبتی در اینده افغانستان خواهد داشت . زیرا چین از یکطرف همسایه افغانستان میباشد و از جانبی هم چین کشوری است که به سرعت انکشاف اقتصادی داشته رول مهم و تاثیرگذاز در دیپلوماسی منطقه و جهان به جا گذاشته است . مهمتر انکه در گذشته هیچگاه خصومتی با کشور ما نداشت .اما مطالبات پنیتا از هندوستان قابل مکث است. به عقیده من دوری افغانستان از رقابت های منطقوی ضامن ثبات ،بقا و امن در کشورمیباشد ، علل الخصوص از رقابتهای مشهور هند و پاکستان . ولی فهمیده نشد که امریکا چگونه و روی کدام دلایل افغانستان را داخل این معرکه میسازد ، اگر این اظهارات و مطالبات صرف جنبه اخطار گونه و یا تنبهی برای پاکستان داشته باشد قابل پذیرش خواهد بود اما اگر هدف امریکا به قیمت حوادث ناگوار در افغانستان دشمنی خود را با پاکستان بسر رساندن باشد پس برعلاوه جفا در حق ملت مظلوم افغان ، درحقیقت سازماندهی منازعات جدید منطقوی برای دسترسی به اهداف مورد نظر ایالات متحده پنداشته خواهد شد.
امکان دیگری که تصور ان بعید بنظر نمی رسد انست که ،عدم دستیابی امریکا و ناتو به اهداف تعین شده در یک دهه جنگ از یکطرف و بحران اقتصادی در امریکا و اروپا، تضاد نظریات در بین متحدین در ارتباط به افغانستان و مقاومت دوامدار مخالفین ازجانب دیگر ،ایالات متحده را واداشت که طوری زمینه خروج قوای شانرا فراهم نمایند که پاکستان و ایران نتوانند به اسانی نفوذ خودها را درافغانستان گسترش دهند ولو اگر این ایده به قیمت دوام جنگ در افغانستان هم باشد.فکر میشود که امریکا میخواهد بعد از خروج قوای ناتو در جوار پایگاهای دراز مدت خویش در افغانستان کشورهای تاثیرگذار منطقه را با خود داشته باشد تا هم بار اقتصاری بر شانه هایش سنگینی نکند وهم در تامین امنیت نسبی در افغانستان موثریت داشته باشد.در انصورت امریکا موقع انرا خواهد یافت که به سهولت به تعقیب اهداف اصلی پایگاها بپردازند. و اینکه اهداف پایگاها دراز مدت چه خواهد بود قابل تعمق است.
شکی نیست که یک هدف امریکا پیش بردن جنگ با القاعده است و القاعده هم در کوهای شمالی پاکستان حضور خویش را همچنان حفظ نموده است . برای مقابله با القاغده یقینا سی هزار عسکر پیش بینی شده خاص امریکا در پایگاهای دراز مدت در افغانستان کافی است . همچنان شاید ایران هم از ساحه اهداف امریکا خارج نباشد برای انهم همین تعداد کافی است زیرا هزاران عسکر امریکائی انطرف ایران در خلیج هم وجود دارند لذا برای امریکا صلح،امنیت و بازسازی در افغانستان یک عملکرد ضمنی خواهد بود نه هدف اصلی. دلیل انکه در یک دهه جنگ ، یکصد و پنجاه هزار عساکر ناتو، مجهز با عصریترن وسایل و تجهیزات و ساز وبرگ تکنولوژیکی نتوانستند امنیت را در افغانستان تامین نماید پس چگونه ممکن خواهد بود بدون ایجاد یک بستر صلح ناتو کشور را ترک گوید و در وجود سی هزار عسکر امریکا انهم در پایگاهای خود امنیت تامین گردد؟. واضح است . این سی هزار عسکر در قرارگاهای شان مستقر و از مقر خود به بخوبی دفاع هم کرده میتوانند ، اما اینکه این تعداد امنیت افغانستان را از راه نظامی گری تامین خواهد کرد بعید بنظر میرسد . در انصورت قوای امنیتی افغان ،مخالفین و مردم ملکی در حمله و دفاع در خون خواهند غلطیدند و این مطلب شاید برای انان زیاد هم مهم نباشد.
برای انکه امریکا بعد از خروج قوای خویش از افغانستان به دشمنی خویش باپاکستان وایران ادامه داده باشد و نیز نگذارند که انان افغانستان را به اقمار خودها در اورند . لذا تصمیم برا ان شد که پای هندوستان رقیب پاکستان را به افغانستان بکشاند تا ازین طریق در رویایی با پاکستان قرار گیرد . در حالی هندوستان به ایفای رول گسترده تر دعوت میگردد. که نظر به بعضی نشرات ، کشورهای دیگری نیز به سرعت مداخلات خویش در وجود اقایون جنرال دوستم و محقق افزوده است . به همان اندازه کشاندن پای چین هم در قضایای افغانستان برای امریکا مهم میباشد تا خوابهای پاکستان را به خاک یکسان سازد . اما اینکه در مداخله کشورهای متعدد مخالف و موافق چه اتفاقاتی برای افغانان خواهد افتاد و یا چی بلای دیگری به سر مردم ما خواهد امد شاید برای امریکا انقدر هم موضوع بحث نباشد بلکه تغیر ساختاری در منطقه از اهداف اساسی ان باشد .
تصور برانست که برای افغانستان ضرورت است یک توازن لازم را در مناسبات با کشورهای منطقه و جهان حفظ نماید ،علت هم انکه ما در موقفی نیستیم که به ستیزه جوئیها با همسایگان مقتدر خویش بپردازیم و یا اینکه در صف ارائیهای جدید منطقوی انهم برای براورده شدن اهداف دیگران داخل معرکه های جدید شویم . اینهمه مشکلات درحالی است که عقد )پیمان ستراتیژیک امنیتی (با امریکا در برنامه های بعدی قرار دارد چنانچه پایگاهای دراز مدت امریکا در افغانستان نقطه مرکزی انرا تشکیل میدهد و یقین هم بر اینست که امریکا حضور خویش را در افغانستان برای دستیابی به اهداف مورد نظر حفظ مینماید ، این حضور در وجود قطعات محدود الی سی هزار عسکر خواهد بود ، ولی مشکل در انست که حدود یکصد وپنجاه هزار عساکر ناتو به رهبری امریکا نتوانست امنیت را در افغانستان تامین نماید پس سی هزاز عسکر امریکا به تنهائی چگونه اینکار را انجام خواهد داد؟ در پاسخ به این سوال است که اکنون امریکا میکوشد پای هندوستان و چین را به افغانستان بکشاند تا در جوار انان از یکطرف تا اندازه ای به امنیت داخلی پرداخته باشند و از جانبی هم برای دستیابی به اهداف اصلی اش در کنار کشورهای منطقه مطمئن گردد .
هر سناریو که بکار انداخته شده باشد یک مطلب را میرساند و ان اینکه شاید امریکا به تنهای نمیخواهد و یا نمیتواند به افغانستان رسیدگی نماید. ویا اینکه دوام کشمکش در افغانستان فراهم اوری فضای خوبی برای پیش برد اهداف پنهانی امریکا در منطقه و اسیا تلقی گردیده است. زیرا هیچ نمونه ای از امدن امنیت در کشور مشاهده نمی شود بل العکس شواهد و دلایل زیادی وجود دارد که حاکی از دوام جنگ و بی ثباتی میباشد. و این در حالی است که درین اواخر قصر سفید چندین بار ختم جنگ در افغانستان را پیش بینی و وعده داده است چنانچه در روزهای اخر اوباما در بازدید بانیروهای دریایی امریکا خطاب به انان گفت که جنگ در افغانستان به زودی پایان میابد. به یقین که این تناقضات در گفتار و عملکرد برحق تاثیرات منفی را بر اذهان عامه انداخته است.