تصحیح ضروری یک مغالطهء جناب رئیس جمهور

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times
محمد عالم افتخار        
خبر - نظر
خبر :  مخالفت رئیس جمهور کرزی با تغییر نظام سیاسی
حامد کرزی در جمع اعضای ولسی‏جرگه و سفرای کشورهای خارجی با یاد از شهدای زنجیره‏ ای، تأکید بر روند صلح به رهبری افغان‏ها خاطر نشان کرد که اجازه نمی‏دهد افغانستان آزمایشگاه نظام‏های سیاسی بیگانگان شود.

حامد کرزی در اخیر سخنان خود تأکید کرد: «افغانستان آزمایشگاه سیاسی بیگانگان نیست که هر چند سال یک نظامی سیاسی در آن تجربه شود و از افغانستان به عنوان لابراتوار نظام‎های سیاسی استفاده کنند.»
وی یاد آور شد که در چهل سال گذشته نظام‏های سیاسی زیادی در افغانستان به آزمایش گذاشته شدند که نتیجه آن برای مردم افغانستان به جز خرابی و ویرانی، چیزی دیگر نبود.
رئیس جمهور از نظام دموکراسی، مبتنی بر مشروعیت مردمی و مشارکت سیاسی مردم که در آن خود مردم بر سرنوشت خود حاکم باشند، حمایت کرد و تأکید کرد: «هرگز اجازه نمی‏دهیم که رویای آزمایش سیاسی یک نظام دیگر در این کشور عملی شود.»

نظر :
"حامد کرزی در اخیر سخنان خود تأکید کرد: «افغانستان آزمایشگاه سیاسی بیگانگان نیست که هر چند سال یک نظامی سیاسی در آن تجربه شود و از افغانستان به عنوان لابراتوار نظام‎های سیاسی استفاده کنند.»"
به اجازه جناب حلالتمآب رئیس جمهور ؛ میخواهم این فرموده شان را مطابق حقیقت عینی و علمی تصحیح نمایم چونکه درستی ی آن و درک درست و دقیق آن از سوی ما و مردم اهمیت حیاتی دارد و برای گشایش افق های نجات شرط حتمی میباشد ولی مغالطه در آن و غلط فهمیدن و غلط فهمانیدن آن ؛ راندن جوانان و مردم به تاریکی و تهلکه میباشد .
لذا سخن درست از دهه ها بدینسو این است که : «افغانستان ((جز))آزمایشگاه سیاسی بیگانگان نیست که هر چند سال یک نظام سیاسی در آن تجربه(می) شود و از افغانستان به عنوان لابراتوار نظام‎های سیاسی استفاده (می) کنند.»
متإسفانه این آزمایشگاه بودن افغانستان صرفاً به نظام سیاسی هم محدود نیست ؛ افغانستان آزمایشگاه ((بازی های شیطانی)) در وسیعترین ابعاد آن است که رابرت درایفوس در کتاب بزرگش به همین نام صرف گوشه هایی از آن را تثبیت و تشریح و تصویر کرده است .
طبعاً هر افغان و هر بنی بشری شادمان و مغرور میشود که رئیس و بزرگ کشور و میهنش مصداق این باشد که : «هرگز اجازه نمی‏دهیم که رویای آزمایش سیاسی یک نظام دیگر در این کشور عملی شود.» ولی تإسف در این است که خود جلالتمآب ایشان در آزمایشگاه تشریف دارند و نظامی که از آن نماینده گی میکنند و سخن میگویند هم آزمایشگاهی از سوی بیگانه گان است !
حتی خود جناب جلالتمآب تلویحاً همین حقیقت را بیان مینمایند ؛ آنجا که میفرمایند: « در چهل سال گذشته نظام‏ های سیاسی زیادی در افغانستان به آزمایش گذاشته شدند که نتیجه آن برای مردم افغانستان به جز خرابی و ویرانی، چیزی دیگر نبود.»
معنای صریح فرموده آن است که در چهل سال گذشته نظام‏ های سیاسی زیادی ((به شمول نظام کنونی ریاستی)) در افغانستان به آزمایش گذاشته شدند که نتیجه آن برای مردم افغانستان به جز خرابی و ویرانی، چیزی دیگر نبود.»
آیا با کدام منطق و تعقل و میتود های علمی میتوان ثبوت کرد که نه ؛ سایر نظام های سیاسی چهل ساله آزمایشی ی آنچنانی بودند ولی نظام ریاستی کنونی معنا و ماهیت دیگری دارد؟؟!!
درینصورت مجال ((اجازه)) باقی نمی ماند. می ماند؟؟؟؟؟؟؟؟
*************
بدبختانه که اینک ؛ این آزمایشگاه و آزمایشگری سمت و سوی و ابعاد سرسام آور دیگری دارد . برای دریافت شمهء کوچکی از آن چند سطراز یک مقالهء افشاگر را اینجا اقتباس میکنم :
« کشور‌های ابر قدرت جهان در طول تاریخ منافع خود را در جنگ دیده‌اند، به عبارت بهتر معلول جنگ میان اقطاب و گروه‌ها همین منافع ملی و درون کشوری بوده است که برخی از قدرت‌ها برای به کرسی نشاندن آن، دست به ائتلاف‌های سیاسی موقتی می‌زنند، خواه میان دو کشور باشد یا بیشتر از آن. به همین دلیل است که پس از جنگ سرد میان اقطاب شرق و غرب که بیشترین تلفات مالی و مادی را در پی داشت، کشور‌های غرب به منظور جبران این خسارات اعم از مادی، سیاسی و حتی ایدیولوژیکی دست به ائتلاف زدند و سپس به منظور تحقق اهداف این ائتلاف راهکارها و پیش فرض‌هایی را طرح نمودند تا در گذر زمان و با در نظر داشت جو حاکم آنرا عملی سازند.
از جمله‌ی طرح‌ های مهم و اساسی ائتلاف غرب و صهیونیزم جهانی یکی هم طرح تجزیه‌ی کشورهایی است که تصور می‌شود در آینده، افزایش اقتدار سیاسی ایشان منافع این ائتلاف را به مخاطره مواجه سازد. کشور‌های اسلامی از جمله‌ی کشورهایی‌اند که غرب، به ویژه صهیونیزم بین‌المللی بیشترین خطر را از این ناحیه احساس می‌کند و به همین دلیل است که برنارد لوئیس خاور شناس یهودی ‌الاصل انگلیسی خطرناک‌ترین طرح قرن، یعنی تجزیه‌ی جهان اسلام را ریخت.
اکنون عملاً غرب و صهیونیزم بین‌المللی پیش زمینه‌های عملی این طرح را فراهم نموده‌اند، چه جدایی شمال کشور سودان از جنوب آن اتفاقی نبوده بلکه جزئی از یک طرح استعماری و صهیونیستی است تا کشور‌های اسلامی را به کشور ‌های مجزا و کوچک تجزیه نماید و زمینه‌ی استیلا و حاکمیت رژیم اشغالگر اسرائیل را درکوتاه مدت بر فلسطین و دردراز مدت بر منطقه فراهم سازد.
برنارد لوئیس طرح تجزیه‌ی کشور هایی چون سودان، عراق، سوریه، لبنان، مصر، ترکیه، ایران، افغانستان، پاکستان و عربستان سعودی را ترسیم نموده، با راهکار‌های عملی آن در دست مدیران سیاسی صهیونیزم بین‌المللی و امپریالیسم امریکایی داد تا در گذار زمان به طرح‌ های مذکور جامه‌ی عمل بپوشانند. در این طرح کشور مصر به چهار کشور سینا، تحت نفوذ یهود، کشور مسیحی که پایتخت آن اسکندریه باشد، کشور نوبه، کشور مصر اسلامی تحت اثر اسرائیل. کشور سودان نیز باید به چهار کشور کوچک تقسیم شود که مقدمه‌ی آن جدا شدن بخش شمال آن از بخش جنوب این کشور می‌باشد. کشور فلسطین باید از نقشه حذف شود و به نقشه‌ی اسرائیل بزرگ وصل گردد.
بنا بر این طرح برخی از اراضی ترکیه باید از آن جدا شده و به قلمرو کردستان محلق گردد و همچنان سوریه باید به چهار کشور ذیل تقسیم شود :
کشور شیعه در سواحل، کشور سنی در حلب، کشور سنی در دمشق و کشور دروزی ‌ها در جولان.
و لبنان به کشور سنی در طرابلس، کشور مارونی، کشور علوی دشت بقاع که پایتخت آن بعلبک باشد؛ و کشور عراق به کشور‌های شیعه در جنوب بصره و کشور سنی در مرکز عراق در حوالی بغداد.
شبه جزیره‌ی عربستان و خلیج فارس به کشور‌های چون کشور سنی نجد، کشور سنی حجاز، و کشور شیعی احساد که کویت، امارات، قطر، عمان و بحرین را در بر می‌گیرد.
ایران، پاکستان و افغانستان به کشورهای کردستان، آذربایجان، ترکستان، عربستان، ایرانستان، بوخوستان، بلوچستان، افغانستان، پاکستان و کشمیر تجزیه خواهد شد.
از این طرح می‌توان در یافت که ائتلاف کشور‌های غرب و اسرائیل می‌خواهند هر طور که شده کشور‌های اسلامی را به پارچه‌ها تقسیم نمایند تا هر یک از این کشورها با ریشه‌های ضعیف خویش در تیررس باد قرار گیرد و در برابر طوفان حملات اسرائیل و غرب حیثیت کاهی را داشته باشد که برخی از قسمت‌های این طرح در کشور‌های عراق، لبنان، ترکیه، فلسطین و افغانستان در حال اجرا است.
محققین و جواسیس ایالات متحده‌ی امریکا و غرب اکنون در یافته‌اند که ترفند طالب سازی و استفاده‌ی ابزاری از آنان دیرینه شده است و اکنون همه می‌دانند که در رأس این گروه‌ها چه کسانی قرار دارند و از سوی کی‌ها دستور می‌گیرند . حتی برخی از مقامات اینان همچون هیلاری کلینتون بر حقیقت شکل گیری طالبان (شکل دادن و ایجاد طالبان توسط خودشان) اعتراف نمودند. از این لحاظ ایجاب می‌نمود تا ترفند‌های جدیدی را روی کار بیاورند و در این مقطع عمده‌ترین گزینه برای ایشان پیشکش پروسه‌ی صلح با طالبان بود که در تحقق پلان لوئیس ایشان را کمک فراوان می‌نمود.
بر همین مبنا اینان بدون در نظر داشت حضور دولت افغانستان، با طالبان و گروه‌های مختلف سیاسی تشنه‌ی قدرت، وارد مذاکره شدند که ایجاد دفتر طالبان در قطر با وجود مخالف بودن دولت افغانستان و دعوت از سران گروه‌های سیاسی به کشور جرمنی و مذاکرات روی نظام لیبرالیسم در افغانستان، این فرضیه را تقویت می‌بخشد و گمان می‌رود که در مرحله‌ی آغازین برخی از ولایات جنوبی و جنوب شرقی را برای طالبان واگذارند و برخی مناطق شمالی را نیز در اختیار نیرو‌های شمال بگذارند تا میزان حساسیت مردمان در این مناطق را به بررسی بگیرند و در درازمدت طرح تجزیه‌ی افغانستان را عملی سازند.»

http://www.payam-aftab.com/fa/news/17149/