همايون غفوري
خوانندگان عزیز !
شهید سید قطب در سال 1951 تحت عنوان " سالمیت جهان و اسلام " کتابی بنشر رسانیدند . مضمونی که میخوانید ترجمۀ چند قسمت پراگندۀ یکی از فصلهای آن کتاب میباشد . تقاضای من از خوانندگان گرامی این است که مضمون را بدقت کامل بخوانند تا بتوانند از خلال مضمون ،
مرد را خواندن گیرند و بیشتر مستفید شوند ...
ایشان در فصلی تحت عنوان " برلبۀ تنور " چنین مینویسند :
نقارۀ اعلان جنگ در اهتزاز آمد . اینک صدای خشن او بار دیگر گوش بشریت ستمدیده را میخراشد . من قبل ازین هم ــ هنگامیکه در امریکا بودم ــ صدای چنین نقاره را همزمان با آغاز جنگ کوریا شنیده بودم و هرکسی که در آن ایام در امریکا بوده اند میدانستند که امریکا لامحاله میخواهد بجنگد . امروز رسانه ها ، وسایل پروپاگند ، پوهنتون ها و مؤسسات تعلیمی ، آمادگیهای لوجستی و تخنیکی همه دلالت برین میکنند که امریکا میخواهد بجنگد . یگانه چیزی که این آمادگی را مخفی جلوه میدهد پردۀ نازک روش دپلوماتیک است . امریکا از سابق میخواست حتما جنگی برپا کند و اگر اروپا با وی یاری میک�
�د ، جنگ پلان شده اش را تا آغاز کشمکشهای کوریا هم بتعویق نمی انداخت . امریکا از زمان معضلۀ برلین میخواست جنگ سرتاسری ای را آغاز کند . زیرا که سرمایه های امریکا و رکود تولیداتش نیاز به جنگی داشت . و پلان طرح شدۀ مارشال که تا امروز آنرا پلان برای اعمار مجدد اوروپا میخوانند درحقیقت سه هدف داشت : فروش تولیدات بی پایان و روز افزون امریکا ، سد باب بیکاری در بین جوانان با بکار گماشتن صدها هزار کارگر ، و تحریک اقتصاد جهانی که بنوبۀ خود در پلۀ اقتصاد امریکا می افزود . شکی نیست که اوروپا در اثر پلان مطرح شده توانایی تولیدی و اقتصادی اش را ازسر گرفت و آهسته آه�
�ته با امریکا در رقابت پرداخت . برتانیه با یک حرکت تکتیکی مبنی بر کاست قیمت پاوند انگلیسی خواست تا با صادرات امریکایی رقابت کند مگر امریکا بروقت موضوع را کشف کرد و با استفاده از توانایی واحد پولی اش و نیز توانایی مبالغه آمیزش در خریداری اجناس ، گراف خرید مواد خام جهان را سرعت بخشید تا قیمت مواد خام بالا برود و بدین ترتیب اوروپا و برتانیه از رقابت عاجز بمانند . مثلا درآنوقت قیمت صوف ( پشم ) که تقریبا کلیۀ صنعت برتانیه به آن اتکا داشت پنجصد در صد بالا رفت . لیکن درعین زمان امریکا بازار چین را بسبب پیروزی کمونیستی درآنجا از دست داده بود که در نتیجه سر�
�ایه های امریکا شکار اختناق شد و مؤسسات اقتصادی و اجتماعی کشور با خطرجدی مواجه شد . آمار بیکاری در امریکا قبل ازجنگ کوریا به پنج ملیون رسیده بود اما بمجرد آغاز جنگ کوریا این آمار به سه ملیون کاهش یافت .
ازینجاست که امریکا باید همیشه در نبرد باشد و همیشه بکوشد تا دامنۀ جنگها را تا بیشترین گوشه های جهان بکشاند تا بدین وسیله کارگران هرچه بیشتر جهان را جذب کند و تولید بیشتر داشته باشد و صادرات بیشتر داشته باشد و بدین ترتیب سرمایه های بی پایانش در حرکت متداوم بوده مفاد هرچه بیشتر داشته باشد . روی این منظور جنگ شریان حیات ملی امریکا میباشد . و اگرگاه گاهی اورپا متردد میشود و جنگ پلان شده را به تعویق می اندازد و در عین وقت اگر میکوشد احساسات جوشان امریکا را نیز دغدغه کند تا او از جنگ دست بگیرد ، میتواند بدین ترتیب امن مؤقتی را براه بیندازد مگر ضمانت صل�
� و امنیت دایمی برای این بشریت بدبخت گرفته نمیتواند . امریکا همیشه از توانایی اقتصادی و سیاسی و سلاح بدست داشته اش استفاده میکند . از دالر کار میگیرد . کمکهای اقتصادی اش را وسیله میگیرد . همیشه با طبقه های متنفذه و برجوازها سر وکار میداشته باشد . طبقۀ حاکم را بیشتر اهمیت میدهد . با ملتها رابطۀ مستقیم نمیدارد . نه اهمیتی برای آنها قایل میشود . همیشه با سرمایه دارها مشغول است . او تا زمانیکه به شعبده بازیهای زعما و منترهای متنفذین دست نشاندۀ استعمار گوش بدهد ، صدای ملتها هرگز به گوشش نمیرسید .
اکنون امریکا میخواهد که در جنگش از اعراب استفاده کند . میخواهد از منابع نفتی ما و از موارد غذایی و موقعیتهای استراتیژی ما در جنگ سرتاسری آینده اش استفاده کند . بالخصوص بعد ازآنکه سیلی محکمی در ویتنام برویش خورده است . اکنون مصلحت ما و همچنان مصلحت بشریت درین نیست که یکی از ابر قدرتها بردیگرش غلبه حاصل کند وآنرا بکلی از جهان محو کند . زیرا که تا حال مراحل طبیعی زندگی ما در حالت تکامل است و ما تا هنوز با استعمار دست و گریبانیم تا منابع طبیعی و موارد اقتصادی غصب شدۀ خویش را از چنگالش برباییم . پس وجود کتلۀ کمونیستی متمثل در اتحاد شوروی و چین و سایر کشو
رهای اشتراکی در مقابل نظام سرمایه داری خونخوارغرب یگانه ضمانتی مؤقتی برای بشریت است تا این قوای تاراجگر وظالم را از تسلط کامل بر جهان باز دارد . وکسی که در مقابل امریکا خوش باور است باید ببیند که چگونه امریکا همیشه درپهلوی استعمارگر قرار میگیرد و چگونه استعمار را هنگام نیازمندی اش با سلاح های آتشین امداد میکند . من دعا گوستم که خدا بشریت را از تجبر و ستم سخیف امریکا همیشه در پناه خود داشته باشد . براستی که جبروت وطغیان امریکا درقساوت ودرشتی باجبروت برتانیه قابل مقایسه نیست اگرچه برتانیه درین میدان هرقدر بدنام هم باشد . روزهای جهنمی و پر از نفر�
�ن را سپری خواهد کرد این بشریت بدبخت و مسکین اگر روزی امریکا بدون حریف و بدون ترس از کسی بر جهان متسلط شود . طبیعت زندگانی چنین است که یکقطبی و برنده شدن کامل یکجهت را نمی پذیرد .
ناکامی ازبطن انتصار میزاید چنانکه کامیابی درهیاهوی انهزام می روید . اینک مایان شاهدیم و میبینیم که آن قوای متحالفی که بدست خود آلمان و جاپان را از پا درآوردند امروز در مزبله ها و در بین پارچه و توته های متبقی آثار جنگ نول میزنند و در پی بیدار کردن آن دیو اند که دیروز بدست خود خواباندند تا ازآن در برابر دیو جدید کار بگیرند . و درین هم شک ندارم که روزیکه امریکا جبهۀ شرقی را از پا می اندازد دباره بسوی آلمان رو خواهد گرداند و در پی ازپا انداختن او خواهد شد .
نهایت سادگی خواهد بود اگر تصور کنیم که در اثر اصطدام این دو کتلۀ بزرگ و بعد از غلبه آور شدن یکی ازینها جهان لباس امن میپوشد . بودند خوش باورانی که هنگام جنگهای اول و دوم جهانی شکار همچو خوش فهمی شدند و تصور کردند که ثمرۀ این جنگها را در شکل امن جهان خواهند چشید . مگر آنها فقط قیمت جنگ پرداختند و بجز ثمرۀ تلخی از درخت جنگ نخوردند اما ثمرۀ شیرین همه اش از آن طاغوتها و فریبکاران بود !
این ملتهایی که تعداد شان به صدها ملیون میرسد ، منابع طبیعی و موقعیت استراتیژی ایشان در نتیجۀ نهایی هر جنگ نه تنها اثرانداز میباشد بلکه نتیجۀ پیروزی و ناکامی هر نبرد متوقف به جهتگیری اینها میباشد ، این ملتها هرگاه هر چه بخواهند میتوانند انجام بدهند . جنگهای قدیم و معاصر گواهی میدهد که هر اردویی که با ملتها راه به دشمنی پرداخته ، درامان نخوابیده است . چه رسد به اینکه آن ملتها مواقع استراتیزی و منابع طبیعی و اقتصادی را بدست داشته باشند .
اینگونه جنگها در اندیشه و مبادی کلیۀ اسلام مورد نفرین است . او معتقدینش را از پیوستن به کتله های طاغوتی درگیر درجنگ شدیدا منع کرده . او همچنین ایشان را از مددگاری طواغیت سخت هشدار داده است . همکاری در گناه و تجاوز را نیز شدیدا تحریم نموده است . او معتقدینش را از کمک خواستن از آنانیکه به مسلمانان ایذارسانی میکنند و آنها را از دیار شان اخراج میکنند و یا با دشمنان دیگری در اخراج مسلمانان از دیار شان همکاری میکنند ، نیز منع نموده است . اسلام از ما میخواهد تا مانع ظلم بر بشریت شویم و در قدم اول ظلم را از خود دفع کنیم و نباید مظلوم قرار بگیریم . در روی زمی
ن ظلمی بدتر از استعمار نیست . حکومتها و مؤسسات و افراد همه یکسان تحت این لایحه قرار دارند که نباید ظلم را بالای خود و بالای دیگران بپذیرند . هر حکومت ، هر شرکت تجارتی و مؤسسه اقتصادی یا هر فردی که با استعمار گر تعامل میکند عملش مخالف اسلام و دشمنی با امت و اذیت به امت تلقی میشود . هر متعهدی که به استعمارگر یا به کارگران زیر دست استعمار مواد غذایی و دیگر مواد لازمه تهیه میکند با خدا و رسولش و با مسلمانان و قبل از همه با خود خیانت میکند .
این کتلۀ بزرگ اسلامی که در بین دو اوقیانوس اطلس و پاسفیک قرار دارد و کشورهایش باهم دارای سرحدات مشترک است ، با موارد طبیعی نفتی و گاز و زمینهای زراعتی پهنایی که دارند میتوانند دارای ثقل اثر گذاری در سیاست جهان باشند ، این ها با دست خالی از سلاح هم میتوانند کارهایی بکنند که دست تجاوزگر استعمار با همه وسایل قتل دسته جمعی هم نتواند . من این حرفها را برای ملتها مینویسم نه برای حکومتها . برای دسته های مردمی مسنویسم نه برای خاینان و غافلان . من به ملتهای این سرزمینها و به جماهیر مردمی آن یقین محکم دارم و میدانم که آنها میتوانند تاریخ رقم بزنند . و هر فشا
ر و تفرقه ای که سبب ضعف آنها شده باشد باز هم امید ما از دعوتگران این است که بر ملتهایشان یقین و اتکا داشته باشند و درین مورد هرگز مایوس نشوند . زیرا که همین ملتها و جماهیر مردمی است که هرگاه بخواهند برای حکومتهای ستمگر و باغی و باداران خارجی آنها درد سر خلق کرده میتوانند و حکومتهای عروسک هیچگاه نمیتواند از تجمعات و اضطرابات مردمی در امان بماند چه رسد به این که باز جرأت ستم برآنان کند ...
همایون غفوری