منصور احمدزي
حاكم ونظام فعلي كشور ما نيز هما نند امريكا دركنار خود بخا طر فريب به ملت وجلو گريهاي فريبنده به ملت وجهان وخود را داراي نظام ديموكراسي جلوه دادن وزير خارجه خودرا بحيث متضاد ومخا لف استخدام وانرا به نسبت اينكه مخالف حقيقي وواقعي كه از جانب مردم واز بين ملت بر خواسته باشد
امريكايان بخاطر تطبيق پلانهاي امروزي خود دران زمان شبكه جاسوسي خاص ومتضاد با منا فع ملي افغانها تربيت ونشو و نمو داده حكومت را براي انها بوسيله جاسوسان مسلكي خود سپرده وانچه ميل داشتند با موجوديت ان نظام لگد نمودن حقوق انساني وشبكه جاسوسي وابسته به انها براي قلع وقمع افغانها عملي كرده طي يك درامه محض بعدا بنا م مخا لف انهارا قلم داد وبراي جهان چنان وانمود كردند كه اسلام طالب وملا مخالف تمدن بشريت است در حاليكه انها نه ملا بود نه طالب ونه امام مسجد كه اجراكردند استخدام شده شبكه امپرياليزم توسعه طلب واستثمار گراي امريكا بودند بخا طر اعمال امروز ي امريكا چه همه جهان ازان ميداند
وهم القا عده كه امريكا انهارا ايجاد تربيت ونشو ونمو داده واز عربها با تمام مرام انهارا طي طياره وپروگرام خاص برداشته وارد افغانستان كرده رشد ونمو داده ميخواستند بالوسيله انها اسلام وملا را بدنام بدارد وچنان هم كردن كه امروز با وسيله انها قابض بر اين محيط وارد وقابض محيط شد ودر تلاش منا فع ديگري نيز هستند چون به تنهايي نميتوانند افغانها ومنافع كه از اين كشور متصور اند هضم نمايند مجبور روسها را بار ديگر وارد افغانستان با نام ديگر و تحت شعار ديگر نمايند به مردم افغان وبه همه جهان هويدا ومعلوم است كه از زمانهاي دراز ارزوي انرا داشتند كه مسلط برا ين محيط گردد ومسلط هم شد كه نظام موجوده افغاني صرف وصرف بقا و تداوم خودرا خواهان است ديگر ارزوي ندارد بنابر بر خي تشابهات در نظر واجرات وعملكرد نظام موجود وامريكا يك ساني عجيب بنظر ميرسد .
بلي در جوامع ديموكراسي اكثر كشورها كنار نظا مهاي جاري جهت مخالف نيز رايج است كه نظام فعلي ودولت افغاني در كنار خود وقوا ي سه گانه خاص خود مخالف ومتضاد با تيم كاري و فكتورهاي اجرايوي و طرزالعمل خاص خود معتر ضين مجرب بر پالسي هاي داخلي و خارجي خود دارد و به اصطلاع يك نوع رقابت رابوجود اورده كه در كنترول خود انها اند شايد برخي از اقايون مخالف نظر ما هم باشد و در مورد دلايل هم ارايه كرده بتواند قبل از تكليف انها مي خواهم زحمت انها را مر فوع بدارم و ان اينكه .
متضا د و مخالف بايد معترض باشد بر ساختار دولت بر پندار دولت بر كر داردولت برهر انچه كه با منافع ملي كشور ومردم كشور در تصادم ومتضاد باشد بر هر انچه كه با مسايل اجتماعي سياسي اقتصادي نظامي كلتوري فرهنگي ....و غيره در نقض بنظر مي رسد و منفعت مردم را نفي كند اما متضاد و مخالف نظام بايد او صاف داشته باشد كه بالاتر از تمام دكتورين و عناصرساختار دولت و قابل تا ييد واز جمله ملت ومردم نيازمند جامعه بوده باشد هويت ملي سابقه مورد تاييد ملت ودوراز فساد ومفسدين وواقعا داراي اركان وعناصر باشد كه از مردم بتواند نما يندگي كند اصالت تقوي پرهيزگاري سابقه نيك ومردمي نظرملي و پاسداري نيازمندي هاي ملي مردمي ووطندوستي از ان حتمي پنداشته مي شودبخاطربقاي حق خود اراديت ازادي رفع پرابلم هاي ناشي از اشتباهات ماضي را به ملت ومردم وكشور رواداري داشته جهت ابادي و عمران ملت وميهن عرق ريزي كرده داراي بر نامه ومرام و منشور عالي قابل تاييد مردم ومطابق بخواست مردم داشته باشد ورقابت مشروع نمايد در كمي وكاستي هاي هر بخش حياتي با طرح فكتورهاي علمي رد پلانهاي ناقص نظام كرده بتواند وخود تا حد اقدام كرده رفع مسوليت هاي همه جانبه درهمه بخش ها بدارد درحاليكه صفات اعضاي دولت درشان متضاد بمراتب عيني وقابل ديد است وانهاي كه در كنار حاكم اند بعقيده من انها نسبت به متضاد برنده تراند وازاوشان هيچ كمي ندارد بلكه نفرين ترازانها اند كه مصروف تداوم قدرت موجوده اند بطورمثال.
دولت واعضاي نزديك حاكم اشخاص موردتاييدملت نيست اينهاراتاييدنميكنددولت واعضاي ان كارساز نيست وپلان كاري موثر نداردويا كارراكرده نميتواند اين هاچه كرده توانستند وكدام پلان كاري دارد.دولت دروغ مي گويد اين ها در كدام موارد راست گفته اند.
دولت در انتخابات دغلي ونيرنگ كرداينها كدام فجايع راانجام نداده اندوازكدام نيرنگ فارغ بودند وچه دولت اشخاص وابسته باشبكه هاي جاسوسي غير دارد وازان شبكه هاتمويل ميشود كه امريكا وايران به صراحت اظهار كرده اند دولت عناصربيگانه پروردارندضدملي گرايي وخودكش بيگانه پرورند.
دولت براي تداوم قدرت بهر اقدام متوصل ميگردد اين هاصرف بخاطرقدرت اين تلاش داردوبديده ملت خاك ريزي دارد.
دولت كاررابه اهل كارنه سپرده ان جناب درزمان وزارت خارجه چه نوع ديپلوماتها داشت ومعيارتقرران چه چيزبود وازان او تا كنون چند نفرازقوم خوددر جمع ديپلوماتان بي سواد دارد چرابه وطن برگشت ندارد چه نوع كارهاي نبود كه باعث ابروريزي كشور شد انجام ندادانچه دولت انجام داده ويا انجام ميدهد دركدام موارد ازان كم نظيراند بلي باند موجوده مخالف ومتضادبا دولت از بين مردم و مطابق بخواست مردم وقابل تاييد مردم نيست مگراشخاص دران وجودداردكه دولت بايدانها رادركنارخودمي داشتند نهايت بادردشريف وطن دوست وقابل تمجيدوتحسين ما با ابرازعقايدانها احترام داشته وافتخارداريم كه افغانستان تا اكنون اشخاص داردكه مثال ان ها دردولت وجودنداشته وتاريخ برموجوديت انها مي نازد ولي ازانها توقع هم داريم وان اينكه اين محل موجوديت انها نيست بايدبا قشرواقعي ملي گرايي وطن جهت بقاي ملت وكشورپيوسته ونقش سازنده داشته باشد .
قادرلايزال درافرينش خودمخلوقات داردبي انتها ولي انسان رادرجمله ان افرينش اشرف المخلوقات خوانده ونسبت به سايرمخلوقات رحم ومهرباني فوق العاده برانسان ارزابي داشته است انعام به انسان اعطا كرده كه هرگزنميتوان انرابا اين بندگي كه انسان امروزه داردجبران واداي شكران ان رانمايندبهرمعياروپيمانه كه بندگي واداي شكران انساني زمان موجوده پيمايش كرده باشيم با ان هم كمي وكاستي دران بظهورمي رسد.......باوجوداين رحم وكرم واعطاي انعام بي پايان وبي شمارالهي با فطرت انساني كه دراين عصراقمارداردبا عقل وشعورهوش وفكربا علم ومعرفت با تجارب واندوخته هاي زماني با درك مسايل ملي كلتوري اجتماعي سياسي اقتصادي فرهنگي ديني ومذهبي وانچه كه ازمحيط وما حول زيست واطراف محل بودوباش كسب وبدست مي اورندوهدايات روشن وكامل اسماني وشرع نبوي امرونهي عن المنكررادرك ومعلومات داردبان هم كمي وكاستي وجودداردوهمگي سخت شكارمنافقت زماني است اما خودراروشنفكروبا دانش وبا درك مسايل وبهترازهمه ميبيندومي تراشددرحاليكه شاعرمي گويد.
خودستايي پيشه شيطان بود هركه خودراكم زندمردان بود منافقت مرض است كه دربين اين اجتماع سرايت كرده وبا كمترين فرصت شايد عا م گرددكه دران زمان درمان نه بلكه وقايه ان نا ممكن بنظر خواهدرسيدازبركت كلچركاذب ودروغ گويي اين دهرواين زمان كه ممدشيوع همچوامراض وبدبختي است اين افرينش اشرف المخلوقات ديگرگون شده اعمال ازان بنظرميرسد كه اشرف المخلوقات گفتن با انها مارابا مكس وتامل روبروكرده مي انديشيم كه اي رب الجليل اين چه ما جراي است كه اكنون با جرات نمي توان ان رااشرف المخلوقات خا لق بي نيازخوانداما دانشوران با خردبا تراوش فكري اين عصرمي فرمايندكه ما مردم افغانستان بعوض پالسي ميكرواقعي وحقيقي درهرنظام مداح ارباب قدرت داشتيم وان همواره مي كو شيددرترتيب وجمع اوري وتهيه ارتيكل هاي قانون وضعي كه بنام قا نون اساسي ان رامي خواندجمع ميكردكه ممدتداوم اقتدارحاكم وحافظ منافع فردي ان باشدواكنون نيزبدين منوال مداح درترتيب قانون اساسي كوشيده تا ارباب قدرت وحاكم وبا دارش مسروروان راتحسين وافرين وپا داش خاص درنظرداشته باشدونمايندگان مردم بايدبا ذعم حاكم واردتالارنمايندگان گرددتا برطبق ارزوي خويش وبادارش بتواند برمسنداقتدارباقي ماند.
قانون وضعي تراوش فكري يا تجمع نظريات برخي از ديگران است كه شايد در مراجع كه براي انها ذساخته شده بوددران شرايط مفيد بوده وما هرگز نميتوانيم هر فكتور غيررا در جامعه خود تطبيق وازان مستفيد شويم اما در جامعه ما اشخاص هم بودن واست كه از نام اسلام بخاطر منافع شخصي سؤ استفاده نموده ومينمايد يعني ازاسلام بشكل يك منبع عايداتي خود استفاده كرده و ميكند .
قانون موجوده مطابق به خواست جامغه مانيست مخالفت صريح با قانون الهي وكلتور افغاني دارد كلتور افغاني داراي مميزات خاص است كه در جوامع ديگري به نظر نمي رسد طورمثال در جامعه افغاني احترام به والدين استاد بزرگان و موي سفيدان واحترام به همه از طبقات مشخص است احترام به زن احترام به ناموس احترام به وطن احترام به مقدسات دين ومذهب منزلت خاص دارد افغانها حد معين براي ازادي وحقوق ومذهب ولباس وخوراك دارد حال انكه در موجوديت اين قانون اساسي توهين به ريس دولت والدين استاد وغيره ازادي تلقي شده وبصورت صريح دشنام است توهين به ملت ومردم است فحش و(ف)ازادي تلقي ميگرددواز بركت ديموكراسي وازادي غربي است كه در هر محفل وهر عروسي وهرزمان با حضور والدين شراب خوري جريان دارد در بازار ها بصورت ازاد بفروش ميرسد تيلويزيونها با نشر نيمه عريان ورقصهاي عريان كلتور كشوررا به(ف) كشانيده نامش را ازادي ميگذارد درتالارها ضد اسلا وكلتورافغاني رامضخرف ميداندودر تالارها درهمچو شرايط جاري هيچ ملا وامام ورهبر جهادي واشخاص روحاني حرف بر لب ندا شته روي دسترخوان وكاسه اش ارباب قدرت نشسته لقمه چرب را به افتخار زده مهر سكوت بر لب دارد وبا منتهاي بي حرمتي برخي ازانها انرا قانون اساسي ميخواندايا اين حا لت رانمي بيند اول اينكه اين قانون اساسي موجوده قانون اساسي نيست .
در موجوديت اين قانون وديموكراسي وازادي غربي اكثراز جاسوسان شبكه هاي سابق وزمان جهاد دوباره فعال گرديده وجاسوسان ايران به شكل واضح وصريح در نابودي كلتور اصيل اين كشور گام بردار وتمام اصطلاحات غير مفيد ومضخرف ايراني هارا دربرابر اصطلاحات اصيل كشور ما استعمال يابه اصطلاح بار دوش زبان دري ماميسازد وبراي ترويج كلتور انها در تلا ش اند شبكه هاي جاسوسي غير وابستگي سياسي باستم در تلاش وكوشان رشد ونمويي اين حالت است از بركت اين ازادي وديموكراسي است كه مردم همواره وروز بروز از دولت دور شد ه وتجريد ميگردد كه اين حالت عواقب ناكوار درپي خواهد داشت ودروغ وكلچردروغگوي فضاي كشوررا مختل وبراي نفس كشي پر سكون شرايط را ديگر گون ميسازد فراموشي خدا واتكا ذبر مخلوق خدا به با ر اورنده هرگونه اضطراب نا ارامي رواني عدم استقرار وموجب هر نوع دست وپاچگي ميگردد بدون شك اين مرض در عصر موجوده به حد ي شيوع كرده كه در مان وكنترول چه حد اقل وقايه ان امكان نداشته با گذشت زمان تكامل يافته در تعميم ان خود كوشان هستيم واين خصلت مغاير افغانيت خودرا يك نوع نيرنگ چال وسيا ست اسان ورسيدن به هدف از طريق اسان ويا اينكه روشنفكري خود تعبير مينمايم وفكر ميكنيم ديگران نمي دانند رب العلمين ميفرمايد (لعنت الله علي الكا ذبين ) وما همه انراميدانيم كه دروغ بد ترين تقصير وگناه است ولي هر گز دربرابر دروغگو وكاذ ب برداشت نداشته وبر ان لعنت ميگويد واين همه چيز هارا مي دانيم اما همگي دروغ ميگويم با خدادروغ بارسول دروغ با قران دروغ با والدين دروغ با ا ستادان دروغ با ملا دروغ با امي دروغ با عالم وتعليم يافته دروغ بازن وفرزند دروغ با همسايه دروغ بادوستاندروغ بادشمناندروغ باوظيفه دروغ باخود روغ باضميردروغ اما خودرا افغان ميخوانيم وشرم وحيا نداريم ايا تاريخ ما كلتور ما نياكان ما اجدادما دروغ ميگفت .
حاكمان موجود وگذشته امريكا جنايات خودرا از چشم ديد ملت بخاطر بقاي قدرت خود دور نگه ميدارد مانند حمله بر افغانستان را بخاطر فريب به ملت خود مبارزه با تروريزم ودستگيري اسامه بن لادن اعلان كرد كه ان يك وسيله وبهانه بود وامروز واضح شد كه هدف اشغال وايجاد پايگاه هاي امريكا در افغانستان بود .
حمله بر عراقرا اغاي بوش ريس جمهور گذشته امريكا وتوني بلير صدراعظم سابق بريتانيا به جهان وملت خود صدام حسين ريس جمهور فقيد عراق راشخص خطرناك ودارنده اسلحه كمياوي معرفي نمود بعد از جنگ طولاني اشغا ل عراق وقبضه بر ذخاير طبعي كه صدها هزار كشته بجا ماند هردو حاكم وخت اعلان كرد كه عراق اسلحه اتومي ندارد اشتباه دستگاه استخباراتي بود درينجا به نتيجه ميرسيم كه حا كمان امروزي درپندار گفتار وكردار يكسان نيست
بربساط نكته دانان خود فروشي شرط نيست ياسخن دانسته گوي اي مرد دانا يا خموش
وسلام
منصور احمدزي