:Sandral Gardner and Edward Goldson نویسیند گان
برگردان وتخلیص کننده: پوهندوی دوکتورسیدحسام (مل)
ازقرنهای گذشته تا همین اکنون چنین پنداشته میشود که طفل نوزادهمچولوحه ای صیقل شده ویا به یک صفحه کاغذ خالی سفید میماند که والدین ویا محیط پیرامون اش بمنظور خلق فردیت اش بروی آن لوحه ویا کاغذ خالی سفید پیوسته مینویسند.
ازتحقیقات وپژوهشهای علمی نیمه اول قرن بیستم چنین اشکارگردیده است ،که محیط دررشد روحی وجسمی کودک وطفل سهم بارز داشته وازطرفی درین اواخر چنین مشخص گردیده که مواظبت کننده طفل همچومحیط پیرامون دررشد روحی وجسمی کودک وطفل سهم قابل ملاحظه نیزدارد.
درین جزوه بیشتر پیرامون رشد وانکشاف ، احساس روانی واجتماعی(پسیکوسوسیوایموشنل)نوزاد بامیعاد وقبل از میعاد مکث نموده به بحث وتوضیح میپردازیم .
رشد نوزاد در واقیعت امر انعکاس روابط دینامیک بین ومحیط زیست طفل نوزاد می باشد.ناگفته نباید Endowment گذاشت که به ارتباط اندومینت بعداً به تفصیل صحبت خواهیم کرد، ولی قبل از آن پیرامون روابط محیط زیست واندومینت ذیلاًمیپردازیم :
یک: رشد پروسه ای متداومی است که ازهنگام کانسیپشن یا تجسم الی پختگی یا مچوریشن دوام مینماید(رشد همچنان در زمان حیات داخل رحمی نیزپیهم ومتداوم صورت میگیرد ) .
دوم: رشد ونمو(رشد یعنی انکشاف وظایف اعضا ونمویعنی بزرگ شدن اعضای بدن ازنظر سایز ) بواسطه کرکتر وسرشت جین ها ومحیط زیست کودک متاثر میگردد، یعنی جینها ومحیط بالای رشد ونموی طفل تاثیر گذارمیباشد.
سوم: رشد بشکل منظم و ردیف وار درهمه اطفال صورت میگیرد که وسیعاً با بلوغیت ومچوریشن قابل ملاحظه می باشد ولی اندازه وسرعت رشد درهرطفل یکسان نبوده ازهم متفاوت میباشد.
چهارم: رشد بشکل سیفلوکودل یعنی از راس به پاها وازمحیطی به مرکزی واز مرکزی به جانبی یا لتیرال میباشد .
پنجم: درپنج سال اول زندگی تمام سیستم های بدن ویا اعضای طفل به سرعت نمومینماید ودرهمین صفحه ای زمانی در روش وسلوک طفل نیز تغیرات قابل ملاحظه رونما میگردد یعنی بطرف پختگی میرودکه وسیعاًمحصول تاثیرمحیط زیست میباشد. ششم: تنبهات محیطی تاثیرات قابل ملاحظه ای را بالای رشد و انکشاف وظایف وقدرت شناسایی طفل بجا میگذارد. یعنی این تنبهات ازیک سو در رشد طفل سهم میگیرد وازجانب دیگر طفل را مساعدت مینماید که به شناسایی اشیاوسایل دور وپیش خود ویا درشناخت مراقبت کننده خود نایل آید.
هفتم :اموزش وکسب تجارب با تغیر وتبدل در روش وسلوک طفل بد ست می آید –نه بواسطه پختگی تتدریجی وتانی ،اموزش ویا یادگیری در واقیعت امر باتقویه بحشی سلوک ازطریق کسب تجارب به اسانی میسر میگردد.
هشتم: رشد طفل دراثر بذل مساعی وسهمگیری پیگیر خانواده وفامیل ومواظبت کننده نیز صورت میگرد و در رشد طفل تاثیرات قابل ملاحظه ای دارد.
ازتذکرات بالایی چنین وانمود گردید که تاثیرات پیهم محیط زیست واندومینت در رشد وارتقای وظایف ومسولیتهای طفل کاملاً اثرگذار بوده ، خانه وزندگی فامیلی در رشد وانکشاف طفل ودست یابی اش به تجارب اورا همه جانبه کمک مینماید.
وظایف ومسولیتهای نوزاد درحال رشد وانکشاف یعنی چه: طفل نوزاد حیات خارج رحمی را باداشتن توانایی های حسی وباتامین ارتباط بامحیط زیست و با اندوخته های مغلق روش وسلوک دردست داشته اش برقرارمیسازد.چونکه او توانایی آنرا دارد که تجارب کسب شده اش را ذخیره نماید ویابخاطربسپارد ودر مواقع لازم آنرا بکار برد ، مرحله ای انفانسی(طول عمراز زمان ولادت الی یکسالگی)مرحله انکشاف سریع ورو به پختگی یا مچوریشن طفل می باشد که همچو توانایی را از طریق داشتن تسلط خودی وبا تامین توافق با محیط زیست برقرارمیسازد.
حیات داخل رحمی جنین (فیتوس) ازنظرفزیولوژیک کاملاً به سیستم فزیولوژیکی مادروابسته میباشد یعنی توسط سیستمهای فزیولوژیکی مادر زندگی داخل رحمی اش تنظیم میگردد، ولی بعد از تولد یعنی زندگی خارج رحمی اش را با نیازمندیهای اساسی وضروری فزیولوژیکی (تغذی ، دفع ،پاکیزگی ،توازن حرارت روابط با محیط ...) جدید ومختلف تامین می نماید .
وظایف اولی و ابتدایی نوزاد با ایجاد بیلانس آزاد بایوریتمیک همچو سیکل خواب وبیداری ، میزان ودفعات تنفس وضربان قلب ،سویه ای مواد متشکله خون، جریان میتابولیک وشکل تغذی اش تامین وبرقرار میگردد. گرچه که بیلانس بایوریتمیک داخلاً خود بخود برقرارمیگردد،مگرعملکرد متقابل مواظبت کننده بین نوزاد ووالدین این صفحه انتقالی راسهل وآسان میسازد ویا آنرا برهم میزند ولی بعد از تولد این توازن وبیلانس بالاثر تماس بامحیط فامیلی وخصوصاً با بدن مادر به تماس آمدن تامین وبرقرارمیگردد. واگر این تماس باعضویت مادر بعد از تولد بنا بر بعضی ملحوظات (عدم پذیرش مادر ، مریضی و حالت غیر مساعد مادر ، قبل المیعادی نوزاد ، ویا درتحت مراقبت های شدید قرارداشتن نوزاد و ...)صورت نگیرد در آنصورت نقش مادر را بشکل گذری میتواند شخص مواظبت کننده ویانرسهای موظف اجرانمایند .چونکه بغرض تامین دوباره بایوریتمیک عملکرد متقابل دینامیک ضروری پنداشته میشود . احساس خودی یعنی چه ؟ جنین (فیتوس) بداخل رحم پیوسته مواجهه به تنبهات تکتیل-کینستیتیک (مواصلت سیاله های عصبی به دماغ دراثر تماس وتنبه ویا هنگام وارسی از کودک وارد کردن فشار بالای اعضای بدن ) میباشد که این خودزمینه انکشاف وارتقای سیستم عصبی مرکزی اورا فراهم می سازد .وبرقراری کینستیتیک بخودی خود وسیله طبعی رشد ونمو جنین محسوب میگردد، بخاطر باید داشت که عملکرد متقابل بین نوزاد ومحیط خارج رحمی نیزکینستیتیک می باشد ، تماسهای تکتیکل وتنبهات وستیبولر( سیستم مسول برقراری توازن حالت ووضعیت ) برای (1) ارتقای هویت فزیکی (2) تعضو و تنظیم تنبه (3) تشریک مساعی وهم اهنگی مهارتهای حسی و حرکی (4) احساس اجتماعی وپسیکولوژیکی خودی (5) رشد طبعی عصبی فزیولوژیکی (دماغی وتوانایی های شناسایی (6)واستواری وثبات طبع ومزاج وهیجان ضروری پنداشته میشود .
تامین خدمات مراقبتی روزانه وعملکرد متقابل همچو تغذی طفل ، تعویض لباس و پمپرس ، به اغوش کشیدن طفل وبا او بازی ومصروفیت همه وهمه تنبهاتی اند که در ارتقای شناخت وهویت طفل نقش بسزای دارد .
با هر روش و طریقیکه مواظبت کننده ازیک کودک وارسی ویا مواظبت بعمل می آورد کودک توان احساس آن وارسی ها را دارد ویا آن را احساس مینماید که مواظبت کننده به ارتباط او چه نوع برخورد مینماید واحساس اورا راجع بخود کاملاً میداند ، واکنش های رمزی واشاروی کودک در ذهن مواظبت کننده احساس مسولیت را خلق مینماید که چسان از کودک مواظبت نماید ویا با کودک چه نوع برخورد نماید . اگر کودک ویا طفل با وجود مساعی ومواظبت مراقبت کننده ازخود واکنش نشان ندهد وبه فغان وناله اش دوام دهد ، طبعاً سبب ناراحتی والدین گردیده ووالدین تلاش بخرچ میدهند تا اورا به ارامش دعوت نمایند ، چیزی درخور اهمیت اینست که طفل وکودک از مواجهه شدن های مکرر مواظبت کننده ایکه هنگام مراقبت با کودک ویا طفل حرف نزند خسته ونارام میگردد ونمی خواهد اورا بپذیرد .با درنظرداشت تذکرات فوق چنین بر می آید که طفل هنگام وارسی محتاج برخورد اجتماعی مراقبت کننده اش میباشد. تا آنکه خود طفل این مهارت را بدست اورد که خود قادر به عملکردمتقابل با مردم وبا اشیایی دور پیشش گردد.
کمی وکاستی ویا فقدان تنبهات خود باعث تاخر مهارت های انکشافی اوگردیده که چندان انزار خوب نداشته ودر آینده ها تشوشات روانی اجتماعی وتهیجی را در نزد اش بار می اورد عدم تنبهات محیطی نیز در پروسه ای رشد ونموی طفل موانع چندی را بار می اورد .
وظیفهء روانی واجتماعی(the psychosocial Task: ): اعتماد در برابر بی اعتمادی در خود و محیط زیست در مدت زمان دوران کودکی حالت جامد ورکود را بار می اورد.
از لحظه وهنگام تولد پاسخی که نوزاد از محیط زیست خویش دریافت مینماید ،چنانی است که وی بمنظورکسب وادامه ووسعت اعتماد بخود تصمیم میگیرد که در محیط جدید چسان با اعتماد واطمینان خاطر زیست نماید . در اینجا دوفکتور عمده در سطح ارتقا وانکشاف اعتماد در برابر عدم اعتماد تاثیر گذار میباشد که عبارت اند از :
یک: قدرت توانایی تماس وارتباط نوزاد با محیط پیرامون بغرض دسترسی ودریافت نیازمندیهایش .
دو: قابلیت کسب اطمینان ویا هم احتمال دریافت پاسخ از محیط زیست .
طفل درپروسه وجریان مواظبت روتینی که از اوصورت میگیرد چه به ارامش واعتماد ویا چه به کمی وکاستی ضروریات قناعت بار ویا عدم اعتماد وقناعت در توامیت ودرارتباط مراقبت کننده اش قرارمیگیرد یعنی روابط تنگاتنگ با مراقبت کننده ای خود داشته میباشد .اومجبوراً ویا ضرورتیکه دارد در بد ست اوردن نیازمندیهایش چه بشکل نشان دادن حرکات واکتهای طفلانه ویا با ناله وفغان مراقبت کننده اش را متوجه ساخته ونشان میدهد که (من گرسنه ام ، من تر شده ام ، من احساس گرمی میکنم ، من خنک میخورم ، من ......) به رفع نیازمندیهایش بپردازد . هنگامیکه چند بار همچو نیازمندیهایش ازطرف مراقبت کننده ویا مادرش مرفوع گردید ، سپس او در براورده شدن نیازمندیهایش تجربه کافی بدست می اورد ووقتاً فوقتاً مراقبت کننده ویا مادر خودرا بمنظور رفع ضرورتهایش مطلع میسازد .
واکنش احتمالی و یا برخوردهای وقتاً فوقتاً مراقبت کننده به ارتباط پیشکش عرضه خدمات مراقبتی وجلب اعتماد طفل خیلی ضروری ولازمی پنداشته میشود ودر ارتقای حس خودی وکسب توانایی طفل کمک همه جانبه مینماید .تغافل وبی پروایی مرافبت کننده به ارتباط وارسی وپیشکش عرضه خدمات مراقبتی باعث تشوشات ولنگش واکنشهای اجتماعی طفل میگردد ، یعنی در صورتیکه مراقبت کننده اورا هنگام گرسنگی تغذی نه نماید ، پمپرس ترشده اورا تعویض نه نماید ، لباسهای اورا تبدیل نه نماید ، اورا شست وشو نه نماید در آنصورت میتوان گفت که در روابط اجتماعی طفل ومراقبت کننده سردی وبی علاقگی رونما گردیده که این خود بالای روحیه ای ا جتماعی طفل تاثیرات سو میگذارد وبرای حیات آینده اجتماعی طفل خالی از اضرار نخواهد بود ، این را باید بخاطر داشت که طفل دایماً مقلد است واز اکت وبرخورد دیگرها می اموزد اوخود مناسبات ویا روابط اجتماعی را زرع ویا کشت نه می نماید ، بلکه ازمحیط زیست خود کسب میکند پس آنچنانیکه میگویند : اگر سجایایی انسان زاده ای محیط است پس محیط را باید انسانی ساخت . Endowmentیعنی چه؟ طوریکه قبلاً خاطر نشان شده بود ، اینک به تفصیل وبه توضیح مهمترین وجامع ترین اصطلاح که عبارت از اندومنت میباشد میپردازیم :
اندومینت ازنظرمعنی لغوی کثیرالمعنی است(استعداد،درونداشت، تحفه ای طبعی ، توانایی ارثی ، بازده ، عاید ، حس بخشیدن ، وصف وسرشت ذاتی وجنیتیکی ) ودرعلم طبابت این اصطلاح ومفهوم مرکب از (1) سلوک و عملکرد رفلکسهای اولیه (2) توانایی بلند شناخت ویا مهارت شناسایی (3) طبع ، سرشت، منش، ویا مزاج (4) توانایی جنبش حرکی وحسی ، میباشد که درفصل رشد ونموی کودک وطفل بیشترازآن تذکربعمل می آید .
این تحفه ای طبعی ویا توانایی ارثی درافرادمختلف ازهم متفاوت و متغیر است که در وصف و کوالتی آن محیط زیست نوزاد نقش بسزای دارد،حتی قبل ازتجسم ویاکانسیپشن(conception ) اندومنت ارثی والدین وحتا اجداد تاثیرات اش را بالای اندومنت جنین (fetus ) ونوزاد میگذارد ، هر آنچه که افراد از والدین خود به ارث میگیرند درزمان ولحظه ای کانسپشن تعین میگردد. یعنی هنگام بسته شدن نطفه ویکجا شدن کروموزوم های والدین بشکل چانس معین ویا اتفاق می افتد که جنین چه نوع کرکتر را دریافت کرده وکدام یک از کرکترهای حاصله متبارز وکدام یک غیرمتبارزمیباشد،لهذاهرفردبه اثتثنای دوگانگی (monozygot) ازنظر جنیتیکی وبیالوژیکی ازهم فرق داشته میباشند حتا ازنظر جنهای ناقص وخطا مثل کمخونی ( sickle cell ) ویا از نظر تغیر کروموزومها مثل (Down syndrome). که خطاهای ارثی میباشند .
بخاطر باید داشت که اندومنت ارثی بعد ازلخظه ای کانسپشن تغیرناپذیر میباشد ودرتحت تاثیر محیط داخل رحمی قرارمیگیرد. بعضی خطاهای ولادی ازباعث teratogen- ویا بواسطه مواد وعوامل محیطی (مثل ادویه ،ویروسها ،موادکیمیاوی وموادملوث والاینده) بوجود می آید وآن بدین معنی که مواد فوق الذکر مانع رشد نورمال جنین میگردد ، وتوان فردی رشد ونمو به نسبت تاثیر اندومنت جنیتیکی محدود میگردد وبقرار قول ونظریه ای عالم بزرگ جنیتیک (Montago) اندومنت جنیتیک آنچه که ما میخواهیم بتوانیم انجام دهیم - محیط آنرا انجام میدهد .
اثتثنا ت اندومنت جنیتیکی دوگانگیهای ایدنتیکل(Identical) چنین است که آنها ازنظروراثت شبیهه همدیگر اند یعنی ارثیت مشابهه را بینهم تقسیم نموده اند ،ومطالعات نشان داده است که اگر هر تغیر وتفاوت در بین همچو دوگا نگی ها بملاحظه رسیده همانا از اثر نفوذ محیط زیست بوده است .این دوگانگی ها نسبت به دوگانگی های برادر(fraternal) بیشترشباهتها ویکسانیهای ذهنی ،ذکاوتی، منشی ومزاجی وکرکتر وشخصیتی را دارا میباشند .
با تقدیم درودها 14-11-2011