انگلیس درتبانی با امریکا وادامه انارشیزم تحت کنترل در افغانستان ومنطقه

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

پوهندوی دوکتور سیدحسام (مل).                                

قبل ازهمه درخوراهمیت خواهد   بود  تا  انارشیزم را به  تعریف  وشناخت  گیریم تا برای تحلیل وضع موجود سیا سیی ، اقتصادی  واجتماعی  افغانستا ن ومنطقه  مد خلی را برخ ما ن بکشایم واهداف  ضد بشری دورنمایی امریکا این ابرقدرت درحال بحران وروبه انحطاط را که درصدد بهبودرکوداقتصادی اش شمشیر ازنیام کشیده میخواهد جهان قرن بیست ویک وبویژه  ا فغانستان ومنطقه  را به  عرصه ی  جنگ ونظامیگری مبدل سازد چیزی بدانیم .  

      

انارشیزم چیست ؟ انارشیزم یاهرج ومرج طلبی  یک جریان سیاسیی است که با منافع وآمال طبقه ی کارگروهمه زحمت کشان مغایراست ، ازنظرطبقاتی  دارای ریشه ی خرده بورژوازی واز نظر سیاسیی ارتجاعی است ،زیرا درجهت تکامل جامعه نیست ، این  لغت  از واژه ی یونانی  انارخیا مشتق شده که به معنی فقدان رهبری وحکومت است.انارشیست ها ضرورت وجود دولت وازجمله دولت پرولتاریایی را درهرگونه شرایط  اجتماعی ، ضرورت وجود حزب وانضباط ومشی سیاسیی وبرنامه ی عمل آن را نفی  می کنند ،  درجنبش انقلابی ، طرفداران انارشیزم  با رهبری نهضت  ازجانب حزب وبا ایدیولوژی آن مخالفند .ودر مقابل به  بهانه ی   این  که  شخصیت  انسان آزاداست،تنهاعمل انفرادی راقبول می کنند  ، ودرمقابل ،اقدام جمعی  و مبارزه  طبقاتی  ونهضت اجتماعی را به  هیچ می  گیرند. با چنین  طرزتفکر  روشن است  که انارشیزم عملاً مانع مبارزه مردم وگسترش واتحاد می شود ، طبقه کارگر را ازانجام  رسالت تاریخی خویش بازمیدارد .ونفاق وپراگند گی را به جای تشکل وهمبستگی می گذارد .               

انارشیزم به مثابه یک جریان سیاسیی (100-130) سال قبل در اروپا  بوجود آمد  و مبلغان  سرشنا سی  چون  ماکس ا شترینر (Stirner) پرودن ،  وباکونین  داشت،  مارکس   و انگلس  بنیا ن  گذاران  تیوری سوسیالیم علمی ،  برای   ایجاد  سازما ن کمونیستی طبقه ی  کارگر مبارزه ی   طولانی  وسختی  را با نمایندگان  این  جریا ن  سیاسیی   انجام  داد   لنین  می نویسد :                                              

« انارشیستها طبقه ی کارگر را تابع سرمایه داری میکنند وجز جملات کلی علیه ا ستثمار، بدون درک  ریشه  وعلت  آن  چیزی  نمی گویند  وبه  مبارزه طبقاتی  ایمان ندارند ».                               

  ازجمله ، در کوره ی مبارزه علیه  انارشیزم بود که موازین سازمانی حزب طرازنوین متشکل وپیشروبا ایدیولوژی ومشی سیاسیی  معین  تدوین شد . خطر نفوذ  اندیشه های  انارشیستی  به ویژه درمیان اقشار خرده بورژوایی شهر وده وقشر عقب مانده ی طبقه کارگرزیاتر است اگرچه با گسترش تعالیم مارکسیزم لینینیزم وبا تجربه ی ساختمان سوسیالیزم ازین خطر  به میزان زیادی  کاسته شده است.با این حال احزاب کمونیست بخصوص در کشورهای  که طبقه  کارگر در آنها دارای قدرت زیادی نیست یا اینکه در دوران نخستین رشد  سرمایه داری  قرار دارند ، یا  شرایط  اجتماعی  وسلطه ی  تفکر خرده بورژوایی  برای نفوذ  اندیویدوآلیسم (یا منش فردی) اماده است  باید متوجه  این خطر وعقیم  ساختن آ ن باشند  (  کاپی از  واژه نامه ی  سیاسیی  واجتماعی «امیر نیک آیین »)                                                 

از تعریف انارشیزم  که  درفوق  به  تفصیل  از آن تذکراتی علمی ، تاریخی وهمه جانبه بعمل امد ، این را دانستیم که در  افغانستا ن  هرج  ومرج  عام وتام حکمقرما است ومجریان این انارشیزم با چه وقاحت ودون همتی قاطبه مردم وزحمت کشان افغانستان را چسان به نیستی می کشانند  و ایالات  متحده  امریکا این مدعی دروغگوی  حقوق بشر برای  حفظ  منافع دور نمایی خود  درافغانستا ن و منطقه  ازچه کسانی حمایت میکند وچه کسانی را بر اریکه قدرت نشانده است ، .وچسان زمینه ی حضور نظامی  اش  را در افغانستان مساعد ساخت ،قبل از آنکه به تفصیل اصل موضوع  بپردازیم بیمورد نخواهد بود تا   بصورت فشرده از تلاشهای امریکا در بوجود اوردن مجاهدین و  بعداً طالبان وتقویه ایشان علیه  حکومت داود خان ، نورمحمد تره کی ،  حفیظ الله امین ،  ببرک کارمل و نجیب الله توسط پا درمیانی  دولت پاکستان تذکری بعمل نیاوریم وبعداً  ازحضور ایالات متحده  امریکا ونیروهای   تحت  ایتلا ف  این  ابر  قدرت  وادامه حضورش مبنی برتسلط اش درمنطقه  بغرض تامین منافع اش  وادامه  انارشیزم  تحت کنترول اش   به بحث نپردازیم .                                             

زوال سلطنت واستقرارجمهوریت در افغانستا ن                  

    ازنفوذ روزافزون سردار محمد داودخان صدراعظم که درهنگام صدارت خویش به یک سلسله اصلاحات بنیادی چون   رفع حجاب ،  اسفالت   شهرا وراهای مواصلاتی عمده کشور ،ایجاد فابریکات  بزرگ عام المنفعه وتحقق  پلان  پنج ساله  وروی د ست  گرفتن پلان  انکشافی   اجتماعی  اقتصادی  هفت  ساله اش ازیکسووافکارچپی وناسونالیستی قوی اش بخصوص از داعیه  برحق  پشتونستا ن ورابطه  نزدیک اش با نیروهای ترقی  خواه  بویژه  با  شاخه  پرچم  حزب دموکراتیک  افغانستان  ومحبوبیت اش  دربین  اقوام پشتون دوطرف خط تحمیلی د یورند انگیزه های بود که خانواده سلطنتی وبخصوص سردارعبدالولی داماد شاه و حلقات  گوش  بفرمان  سلطنت  و حامیان  بین المللی آنهارادرهراس ورعب انداخته شاه را واداشتند تااوراازمقام صدارت برکنار نماید . روی این منظور داودخان  ازپست  صدارت عزل  و  محمد ظاهرشاه وزیر معادن افغانستان اقای محمد یوسف  را موظف به تشکیل کابینه ساخت . یوسف خان  کا بینه اش را ساخت وازنماینگان مجلسین شورای ملی رای اعتماد بدست اورده  بر چوکی  صدارت   تکیه  زد، قانون اساسی  جدید  طرخ  وتدوین  و ازنظر  لویه جرگه افغانستان گذشتانده شد  و بعنوان  یک  سند ووثیقه ی ملی بر آن مهر تاید زده شد وبه حیث راهنمای قوای ثلاثه کشور درمنصه اجرا قرار گرفت . مطابق این سند رسمی دولتی قانون احزاب نیز تدوین  وغرض توشیح بحضور شاه فرستاده شد  که دریکی   ازمواد مندرج قانون اساسی وقانون احزاب چنین  تذکر رفته بود و آن اینکه  هیچ  عضو خانواده  سلطنت نمیتواند فعالیت سیاسی نمایدویا به تشکل حزب مبادرت ورزد که ذکر  این ماده  فقط  فقط گوشزد  به سردار محمد داودخان بود  که  اورا  از هرگونه فعالیتهای سیاسی پرحذر داشته بود ، شاه توشیح   قانون احزاب را به تعویق انداخت  وازامضای  فوری آن  امتناع ورزید.       

تذکر این ماده یعنی صلب فعالیت سیاسی عضو خانواده سلطنتی که چراغ سرخ به سردار محمد داود بود  ، داودخان را بیشتر سر زبانها اورد وانگیزه ی گردید که اختلافات خانواده سلطنی را بیشتر عمیقتر ساخته وداود را واداشت که روابط خودرا با  حلقات روشنفکری هرچه بیشترفزونی دهد وبه وضع رقتبار مردم زحمتکش مردم ازیک سو  واخذ  انتقام  ازپسر کاکایش سردار عبدالولی و دیگر مخالفین اش  داخل اقدامات پیگر گردد. قبل از آنکه داودخان به انقراض سلطنت پسر کاکایش محمد ظاهر شاه بپردازد ، لازم پنداشه میشود تا روی یک سلسله موضوعا ت زیربط که در  زوال سلطنت  محمد ظاهر شاه  ممد واقع شد مکث نمایم .                                  
فعالیت حلقات مخفی ضد سلطنت اعم از  برادران مسلمانان افراطی در تحت رهبری ( برهاندین ربانی بنام جمیعت که بعداً به  دوه شاخه بسرکردگی  ربانی وحکمتیار انشعاب  صورت گرفت )  و  روشنفکران تحت عنوان حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( بعداً به دوشعبه بنام  خلق وپرچم به رهبری نورمحمد تره کی وببرک کارمل )  وسازمان  چپ افراطی که بنام شعله یی ها یاد میشدند  وافغان ملیت ها  چهره علنی بخود گرفت ودامنه ی این  فعالیتها  در مقر پوهنتون کابل با گذ شت هر روز گسترده تر میگشت ، تا انکه واقعه سوم عقرب  سال ( 1344)  بوقوع می پیوند د حکومت یوسفخان مجبوراًاستعفی میدهد  وحکوما ت محمد هاشم میوندوال،محمد ظاهر،نورمحمد اعتمادی   و موسی شفیق  یکی  بعد  ازدیگری  معروض  به  انقراض میگردند وسرانجام داودخان قادر میگرددکه در(26) سرطان سال(1352)به کمک افسران  شاخه پرچم حزب دموکراتیک  خلق   افغانستان  د ست  به  یک  کودتا سرد نظامی  میزند محمد ظاهرشاه  پسر کاکایش را ازسلطنت خلع واعلام جمهوریت مینماید . درین هنگام وضع درکشوربا درنظر داشت لایه های مختلف  اجتماعی   وچشم  انداز های  حلقات  راست وچپ وناسیونالستها و سلطنت طلبان از یک سو و کشورهای متحابه چه  دوست وچه دشمن  همه وهمه در حال ترصد قرار داشته همه جوانب  منتظروضع و  سیاست روشن جمهوری جوان  افغانستان   تحت زعامت سردار محمد داود خان بودند . داود خان در اولین روزهای حکومت اش   تحت   عنوان  خطاب بمردم افغانستان(  بیانیه ایکه   توسط  هییت رهبری حزب  دموکراتیک  افغانستان شاخه ی  پرچم  تهیه گردیده بود با  برخی  تعدیلات  جزیی  مورد  قبول قرارگرفت ) پالیسی  دولت اش  را  روشن   واعلام نمود وبا اعلام پالیسی دولت حلقات متشکله   سیاسی راست وچپ هرکدام مطابق اهداف مرامی خود دست بکار شدند .
داود خان ازانجایکه درکابینه واکثر پست های دولتی  نوتشکیل خود عده از طرفداران  وکدرهای مربوط حزب دموکراتیک خلق    وآنهم  از شاخه  پرچم را   گمارید ، محمد هاشم میوند وال وهواخواهان اورا به اشتباه ایکه درمخالفت با او کودتا مینماید دستگیر وبقتل رسانید   و در پی  تعقیب  سازمان  مسلمانان  افراطی جمعیت مبنی بر دستگیری شان حکم صادر نمود ، رهبران آنها منجمله ربانی ،گلبدین حکمتیار ، صبغت ا لله مجددی ( اخلاف نورالمشایح یار قدیم انگلیسها) ، محمد نبی از جمعیت حرکت ، احمد شاه مسعود  مدیر  کل شورای  نظار  مربوط   جمیعت وبعضی دیگران به پاکستان فرار نمودند وتحت تفقد صدراعظم پاکستان ذوالفقارعلی بوتووبعداً ضیاولحق قرار گرفتند وازهرنگاه درضدیت با داودخان حمایت گردیدند،نیروهای چپ افراطی مشهوربه شعله جاوید  که توافق داود وشاخه پرچمی ها را به نفع خود ندید  بفکر آن افتادند که باید سازمانهای فراری ضد داود را که درپاکستان مستقر شده اند  رهبری آنها را در دست گرفته وبحملات چریکی دراینجا وآنجا مبادرت ورزند چنانچه حملات چندی را درلغمان  وپنجشیر و سرخرود وبعضی جا های دیگر  سازماندهی  کردند که نتایجی ببارنیاورد. افغان ملیتها بفکر آن   که داود خان همیشه از داعیه پشتونستان همیشه طرفدار کرده وحالا که براریکه  قدرت نشسته  طبعاً در پی  ایجاد لوی افغانستان  میباشد ، و  چشم  انداز  آنها  را اقدام فوری داود خان  قرین به حقیقت  جلوه داد وآن اینکه درننگرهار و نمیروز برای سران  پشتونها  وبلوچها  اقامتگاه ترتیب داد وآنها را در ضد پاکستان بمنظور کسب داعیه شان مورد حمایت قرارداد ، شاخه دیگر حزب دموکراتیک افغانستان  یعنی  خلقی ها در حال ترصد فعال  باقی ماندند ، به  این صورت تاآنجا که من در آن ایام بحیث  دوکتورمعالج  ومدرس امراض اطفال در دیپارتمنت اطفال  پوهنځی  ننگرهار ایفای وظیفه میکردم وبا  دو  شاعر  شرین کلام آن طرف خط تحمیلی دیورندمقیم درکمپ قبایل ننگرهارهریک شمس بنیری  وعاصی  اشنغری  نشست  وبرخاست داشته اوضاع را ازنزدیک تحت مطاله داشتم.         

قابل تذکراست که پاکستان با درک این موضوع که سران  بلوچ وپشتون  تحت   حمایه  داود خان  قرار گرفته اند آنها  نیز از رهبران مسلمانان  افراطی  در ضدیت با دولت داود خان از هیچ نوع تلاش مضایقه نکردند .                                                    

پلان هفت ساله انکشافی دولت جمهوری     افغانستان  و  تغیرات  چند  در  پالیسی  سردارمحمد داود                     

داودخان در زمان  پست  صدارت  همواره   تلاش نموده  تا کمک  های ایالات  متحده   امریکا   را در پیشبرد   پلانهای   اقتصادی   اجتماعی   بخصوص  دربخش تقویه یک اردو مجهز با وسایل مدرن جلب وجذب نماید ولی ایالات متحده امریکا نه تنها که این خواست داودخان را  نه پذیرفته  بلکه  پیوسته کمک های اقتصادی  ونظامی  اش را  به  پاکستان مبذول داشته واین نوع برخورد امریکا  سرانجام باعث  آن میشود که داود خان بعد از آنکه کمکهای نظامی اش را به پاکستان  نمود رخ  به اتحاد جماهیر  شوروی نماید و  اردو   افغانستان  را با  تجهیزات  ووسایل نظامی شوروی  ارا سته ومجهز سازد.  قابل  تذکر است  که  ایالات  متحده امریکا  پیوسته   ازآنجهت پاکستان را درتمام عرصه ها کمک مینمود ومینماید که حافظ منافع امریکا در منطقه  میباشد و از زمان تکوین  پاکستان   تا حال  با وجودیکه   برای مد ت کوتاهی درآن کشور آفتاب  دموکراسی نه تابیده است پیوسته از آن حمایت نموده است ، جای تعجب است که این موضوع  را چرا  سیاست  مداران  وبعضی حلقات روشنفکری افغانستان تا همین اکنون درک نه نموده اند بخصوص حامد کرزی که خلاف  تعملات  وجست های دیپلوماتیک بشکل  وقیحانه  چپن به بر میزند  و همچو  مهمان  ناخوانده   دروازه  وردوی پاکستان را دق الباب مینماید وحیثیت یک ملت غیور وپرافتخاررا در زیر پای چند پنجابی مزدور سرمایه حاتم طایی مابانه میریزد .                               

داود خان بعد از آنکه  توسط  ماهران پلانگذاری ، پلان هفت ساله دولت اش را تهیه کرد ، درپی آن شد تا برای تحقق وانطباق این پلان تدوین شده  با تعقیب سیاست عدم انسلاک وبیطرفی کمک های تمام دول انکشاف یافته  را جلب  وجذب  نماید  ،  روی  این منظوراو شخصاً   در راس  یک  هییت   عالی رتبه مشتمل از  وزیران کاری اش  به  مسکو  سفر  نمود تاکمک های اتحاد جماهیر شروی را جذب نماید. طوریکه  اکثر  افغانها  بدان  واقف اند  داود خان در ملاقات  با رهبری  اتحاد جماهیر  شوروی   درتحت ریاست لیونید بریژنف درقصرکرملین بعد از رعایت تعملات دیپلوماتیک به مذاکره پرداخت، از آن جایکه  بریژنف ازتحول تازه ایکه  به رهبری سردار محمد داود خان  و افغانهای  طرفدارمسکو (پرچمیها شاخه حزب  دموکرتیک  خلق  افغانستان  با  سهم بیشترین واعتماد کامل مسکو به شاخه  دیگر این  حزب یعنی خلقی ها ) صورت  گرفته بود   چنین می اندیشید که هر آنچه  بگویم  بیدون  چون وچرا کاملاً  مورد تاید  دواودخان قرار خواهد گرفت بناً بایک ژست  خاص دیپلوماتیک  داودخا ن را مخاطب  قرار داده   چنین گفت:اطلاعاتی دردست داریم که یک تعداد مشاورین  وماهران   غربی   در  حکومت  تحت  اداره   شما مصروف کاراند وپیوسته عده دیگرآنها درادرات شما به حیث مشاور استخدام میگردند که باعث نگرانی ما شده است . داود خان  بعد ازشنیدن سخنا ن  بریژنف براشفته میشود وبیدون تحمل در جواب اقای بریژنف چنین می گوید :  ما شما  را  اجازه نمیدهیم  که مارا آنچه که در کشور خود اجراات  مینمایم  دیکته نماید ویا   اینکه  ما  کی ها  را درکجا  استخدام مینمایم ، ماهران خارجی راکه  ما استخدام  کرده ایم درکشور ما باقی  خواهند ماند ،  این درست  است  که  کشور افغانها تا زمانیکه ایجاب میکند فقیر باقی خواهد ماند ولی در تصمیمگری خود آزاد  ومستقل  خواهد بود، بعد از ایراد این جملات داود خان دفعتاً از جایش بلند شد که با بلند شدنش تمام همراهان معیتی اش نیز بلند شدند ، داود خان   بطرف  در وازه  خروجی  اطاق مذاکره به  حرکت  افتاد  وهمران  اش  به  دنبال  او حرکت کردند ، درین وخت کاسیگین  وگرومیکو به عجله ازجای شان بلند شدند واز داودخان عذرخواهی کردند وزیر خارجه افغانستان وحید عبد الالله از داود خان خواهش بعمل اوردتا  طبق  تعملات  دیپلواتیکی حد اقل بارهبران کرمیلن خدا حافظی نماید داودخا ن  حرف   وزیر  خارجه اش  پذیرفت  غرض  خدا حافظی برگشت  با برژینف  دست داد وبرژینف ازاو نیز عذر خواهی  نموده   افزود  که من یک صحبت  خودما نی با شما نمودم ودیگرکدام  منظور  خاصی  نداشتم بالمقا بل داود خان با ز جمله اخری  خودرا تکرار کرده  از  اطاق  مذاکره  خارج  واهتمامات بازگشت شان را  به کشورگرفته مع الخیر   به کابل مواصلت نمودند .وبا این نوع برخورد مناسبات بین مسکو وکابل به تیره گی گراید .                       

  بعد از  آنکه  مناسبات  بین  اتحاد جماهیر شوروی وافغانستان  به   سردی   وتیره گی  در آمد ،   ازین فرصت امریکا استفاده  اعظمی  نموده ،  پاکستان را بیشتر تشویق نمود  تا از رهبران  مسلمانان  افراطی فراری  افغانستان حمایت عام وتام نماید  ،پاکستان با کمک مالی امریکا  وعربستان سعودی   فوراً  (30) جنگجوی مسلمانان  افراطی افغانی را تحت  تریننگ نظامی گرفت  و آنها بعد از چندی چنانچه درفوق از آن تذکار بعمل امده بود   به شورشها  در  سرخرود ولغمان وهلمند وبعض جاهای دیگرپرداختند  ، همچو حوادث باعث تشویش ونگرانی وحتا میتوان  گفت که داود خان را درخوف ومخاطره برد و  چنین  اندیشید که در عقب این  همه بی نظمی ها د شمن قوی قرار دارد و ازجانبی  اکثریت  کارمندان و رفقای نزدیک داودخان  که  ازقبل  مخالف  اتحاد شوروی  وحزب دموکراتیک  خلق افغانستان بودند  به داودخان  وقتاً فوقتاً  گوشزد  میکرند که  باید  طرفداران  شوروی وکارمندان مربوط به  حزب  دموکراتیک خلق را از پستها ی دولتی عزل نماید واز نفوذ شان بکاهد ورنه آنها نه چندان دور بر  تمام کشور  ودولت  تسلط پیدا خواهند کرد وبه این شکل داودخان را  به رفیق نیمه راه حزبی ها مبدل  ساخت وداودخان  بلا درنگ  به بهانه حج  عمره  به  عربستان  عزیمت  کرد  ودراه بازگشت  از سفر  با زعمای   دوست  ایالات  متحده امریکا  مثل  عربستان   ومصر وایران ملاقات نمود وآنها  باشرط طرد چپی ها  از دولت  اش  برای  او وعده  هرنوع  کمک  را  دادند  که   مورد   پذیرش داودخان  نیز قرار گرفت ودر راه  بازگشت به وطن درهرات طی  یک سخنرانی  درمحضر عام گفت که من  اید یولوژیهای  بیگانه  را درسیا ست دولت خود نمی پذیرم وبه این ترتیب  تمام وزرای کابینه اش را که پیروی  خط چپی  ها بودند بشمول  تمام  کدرهای  آن حزب را ازکار برکنار  ساخت  وحتی در صد د ازبین بردن برخی کدرهای سرشنا س آن حزب نیز، برآمد وبرخلاف تمام تعهدات اش نه تنها  که چپیهارا سبک دوش کرد بلکه تمایل بیشتربه امریکانیز نشان داد ودر نومبر (1974) اقای کیسنجر را رسماً بکابل دعوت نمود ودرمیزمذاکره با برادرش  سردار محمد نعیم خان ازخود بمقابل  سیاست امریکا نرمش نشان داد وتمام  سخنان کیسنجر را بیدون  تا نی  پذیرفت ، کسینجر به داودخان  یاد اور شد که اگر  جناب  شما موضوع منازعه  فی ما بین  خود  وپاکستان  را حل وفصل نماید ، امریکا حاضر است که شما را درهمه بخشها ی   پلانهای    انکشافی   دولت   تان   کمک ومساعد ت نماید .چنانچه در این مورد  سفیر امریکا تیدورایلیوت  (Theodore Eliot),  به   واشنگتن  چنین مینویسد (درسال 1977  استقلال  وامنیت  افغانستان بیدون  تغیر ماند  و به  این  ترتیب   مورد  رضایت هدفهای اصلی  ما  قرار گرفت  اودرمنطقه  سیاست خوبی را دنبال میکند  وبه هدفهای  ما جامه عمل می پوشاند  ودراوضاع  درهم وبرهم پاکستان مداخله  نه می نماید ،  این نامه  سری  بعد از آنکه به ملاحظه  اقای کارتر ریس جمهور امریکا میرسد زمانی است که چپی ها از تمام  مسولیت های  اداری  دولت داود کنار زده شده اند ، کارتر سفیر افغانستان را بحضور می پذیرد  واز سیاست  سردار محمد   داود  حمایت خودرا اعلام میدارد ) ،   داود خان  در  نشان  دادن تمایل اش به امریکا تا جای  پیش  میرود که ذوالفقار علی بوتوصدراعظم پاکستان رابکابل دعوت مینماید ودر موارد چند با او به موافقه میرسد  و سپس  تمام بلوچها و پشتونهای آنطرف خط تحمیلی دیورند را به پاکستان بر می گرداند وتمام کمپها  را درننگرهار و نمیروز می بندد  وبه  این شکل برای پاکستان چراغ سبز را  روشن میسازد ،   خلاصه  اینکه  داود خان ازتمام تعهدات قبلی اش بیدون آنکه ازمردم افغانستان درموردپرسشی بعمل اورد بحیث یک سردار مغرور ومتکی به اراده  خود مانند  اخلاف  اش برای  بقای دولت اش با دشمنا ن تاریخی  افغانستان کنار می آید  وعواقب ناگواری رامبنی برسیاست تسلیم  طلبی اش درافغانستان مساعد می سازد که تا هنوز ملت  رنچ کشیده افغانستان در آن آتش مشتعل شده می سوزند .  بهرصورت این عهد شکنی ها وپذیرش  وعده های میان تهی  دوستان امریکا یی  همه وهمه باگذشت زمان ایالات متحده  امریکا را به هدف ستراتیژیک دور نمایی اش در افغانستان  ومنطقه  قریب ساخت چنانچه امروز  ثمره آن  سیاست  بازی ها را  این امریکا است  که  بد ست دارد واز آن سود میبرد . کاربجای میکشد ، که در اثر مساعی  کرمیلن هردو شاخه حزب دموکراتیک خلق افغانستان   باهم یکجا میشوند واعضای این حزب  واحد در  یک   تظاهر  خیابانی   در  روز جشن   پشتونستان  سکوت  را   شکستانده  شعارهای  ضد اختناق میدهند که باعث نگرانی داودخان  وحکومت اش میگردد ، وضع با گذشت  هر روز تیره تر  میشود  و طرفداران خط غرب وامریکا  از وقوع همچو وضع ارام نه نشسته در صدد  آن  میشوند  تا  خشم  وقهر   داودخان  را درمقابل تمرد چپی ها هرچه  بیشتر  بر انگیزد  واز نفوذ مسکو درهمه زمینه ها بکاهد ،روی این منظور توسط باند قاتل مخفی استاد میر اکبر خیبر را دریک توطیه مرموز بقتل میرسا نند ،  ودر بین عوام چنین اشاعه مینمایند که  این قتل باهدایت  مسکو  صورت گرفته وآن اینکه  داود را با حزبی ها  مواجهه  سازد وبه  داودخان  بفهمانند   که  این    موضوع   پاداش  برخوردشما هنگام ملاقات به بریژينف میباشد  یعنی عمال امریکایی ها با این نوع عمل ماکیاولستی وضع را مغشوش ساختند ، جنازه  استاد میر اکبر خیبر  با مراسم بی نظیر با اشتراک بیش از ده هزار اعضای حزب با دادن شعارهای ضد دولتی درقطارهای منظم از جلو دروازه شرقی ارگ جمهوری  و دفتر سردار محمد داود   بحرکت   افتاد   ومیت   را  در  شهدای صالحین دفن نموده درمراسم بخاک سپاری  رهبران حزب دموکراتیک  خلق  افغانستان  هریک  تره کی وکارمل سخرانی کردند  واعضای حزب وطرفداران خویش را به قیام  علیه  دولت   فراخواندن ویک بار دیگربرای دولت داودخان فضای تشویش واضطراب را خلق کردند دراین هنگام ، حکومت داود خان در تگنای فکری وتصمیمگری دچار بهت وهیجان گردید که چه  باید بکند  نیروهای  دست  راستی  دولت  به رهبری    امریکا  درصد د  آن  شدند  تاداودخان  به دستگیری  رهبران  این  حزب  هرچه  زودتر داخل اقدام شودولی وزرای بیطرف داودخان رابه شیکیبای دعوت میکردندکه بادرنظرداشت این دونوع برخورد  داود خان نمی  توانست  تصمیم  قطعی  اتخاذ  نماید ولی سرانجام  با  اصرار   نیروهای   طرفدار غرب داودخان هدایت دستگیری رهبران حزب دموکراتیک خلق راصادرنمودوفردای آن درتمام ادرات ووزارت خانه ها وجزوتام های  اردو کارمندان  را  به  شادی ورقص وپای کوبی دعوت کردند   ولی بیخبر  از آن که بازهم عمال سیاه چنین تکتیک را بکار   برد وآن اینکه  تمام  رهبران  حزب مذکور  به زندان انداخته شدند  ولی امین  درتبانی  با عبد القدیر  وزیر  داخله درخانه اش تحت  نظارت قرار گرفت  تا آنکه  امین توانست با  کمک  افسران  تحت   فرمانش  کودتا را سازماندهی نمایندوداودخان را باتمام اعضای خانواده اش به قتل برسانند و  در کشور   انارشیزم را مسلط سازند که  همانطورهم شد  ، مردم  ازاوایل  با روی کار امدن چپیها ازخودخوشی نشان  دادند  ولی دیری نگذشته بود  که حفیظ الله امین   در مشوره   با سفیر ایالات متحده امریکا وحدت پرچمی ها وخلقی ها را  برهم سازد وتمام پیشوایان پرچمی   ها را به حیث سفرا تعین وازکشور خارج نمود ، چندی   بعد تمام اختیارات را ازتره کی گرفت و به قتل وقتال نه تنها اعضای شاخه پرچم پرداخت   بلکه  تمام منورین و تمام وطنپرستان را یکی بعد  ازدیگری ازتیغ  کشید ودر کشور فضا را بالای مردم تنگ ساخت یعنی در کشور انارشیزم  مستولی گردید ،مهاجرتها ی مردم به کشورهای همجوار اغاز گردید ، رهبران فراری مسلمانان  افراطی  در  پاکستان  به  جلب  و جذ ب نوجوانان مهاجر پرداختند ،  امین تره کی را به قتل رساند ،  دیری نگذشته بود  که قطعات  محدوداتحاد شوروی  به معیتی ببرک کارمل    داخل   افغانستان  شدند ،  کشور  اشغال شد ومردم  آنجا   واینجا  قیام کردند ،  دولت ببرک کارمل  نیز نتوانست  به مردم ارامی بار اورد ، تنظیمها  در پاکستان  وایران تحت راهنمایی های آن دولت ها صف ارایی کردند  دولت  امریکا که این روز را به اصطلاح ازخدا میخواست  که  پای شوروی  درقضیه افغانستان داخل شده است  مشاور کارتر اقای  بریژنسکی  دریک  صحبت اش به کارتر  ریس جمهور  ایالات   متحده  امریکا  این چنین میگوید :، همانطور یکه روسها درویتنام خون هزارها  امریکا یی  را ریختند  حال وخت آن رسیده که  باید  خون روسها در افغانستان  ریختانده شود تا باشدکه ما انتقام خودرااز روسهابگیریم ، بهرصورت چندی بعد سیل کمکهای امریکابه مجاهیدن از  طریق  پاکستان سرازیرشد مجاهیدین   تحت حمایت مالی  ،  تربیو قراداده شد، اقای  ریگن تمام سران  مجاهیدین را به واشنگتن دعوت نموده ووعده  هر نوع   کمک  نمود،ازسوی دیگر  اقای گورباچف  قطعات  نظامی   خودرااز افغانستان با پیروی از تعهد قراردا د  بین  افغانستان وپاکستان وتضمین  امریکا مطابق معاهده  جینوا از  افغانستان خارج نمود  و مرحوم نجیب الله ریس حزب و دولت افغانستان با همت  اردوی  منظم  خود توانست که کشوررا برای مدت چهارسال دیگر حراست نماید ، از  تمام  مخالفین  دولت  خواست  تا  مصالحه  نماید رهبران  تنظیم ها   یا  غلامان  حلقه  بگوش  غرب وپاکستان مصالحه وآشتی با نجیب الله رانه پذیرفتند،چندی بعد باکمک اردوی اجیرپاکستان  وتنظیم های جهادی والقاعده وعرب وچچن ها بالای جلال آباد حمله کردند وشکست  خوردند ،  سرانجام  غرب یعنی ایالات متحده امریکا که در  کودتا های  گرم وسرد مهارت طولانی دارد  نظیر کودتا  علیه مصدق در ایران وازبین بردن هواری بومیدن و...از داخل حزب دموکراتیک افغانستان وزیردفاع شهنواز تنی  راکمک   کرد  که  کودتا   نماید  که  سرانجام  کودتایش خنثا شدتا بلاخره باردیگربه  کمک بعضی از  اعضای   این حزب بشمول  جنرالان  اردو  در ضد یت با  دوکتور نجیب الله او  را  ازعقب  خنجر  زدند وزمینه ورود مجاهیدین رابخاطر گرفتن قدرت در ایتلاف با آنهااماده ساختند وثمره  خدمات  خویش را نه دیده یکی بعد از دیگری به کشورهای   بیرون  مهاجر شدند  که   همین   اکنون آنهای شان که کمی وجدان دارند ندامت میکشند  ولی عده  دیگر  شان تا هنوزدر راه  بسیج  نیروی های  د ست  چپی  سنگ اندازی میکنند .                                              

مجاهیدن بکابل امدند وبه خاطر گرفتن قدرت به جنگهای داخلی پرداختند (60) هزار انسان بیگناه را به قتل رساندند و به چور وچپاول پرداختند  مردم از نزد شان ناراض شد ، پروژه خلیل زاد وکرزی یعنی تمدید  لوله  گاز  ترکمستان   تا دریای  هند  ازخاک پاکستان  صورت  نگرفت  یعنی  مصونیت درکشور حکمفرما نشد ،  امریکا  فوراً  به تشکل  طالبان بادر نظر داشت دوکتورین انگلیس  شروع  به فعالیت  زد بن لادن وهزارها یاغی  وباغی  را ازتمام دنیا  بسیج کرد و توسط آنها  حکومت   مجاهیدین  را سقوط داد وطالبان  را براریکه قدرت  نشاند ونجیب الله اخرین شخص مدبر وسیاسی ووطنپرست  را به دار اویخت  ولی باانهم عطش ویازمینه ی غارت  ایالات متحده امریکا مساعد نگردید وبرجهای تجارتی نیویارک را خود منهد م ساخته وبهانه یی برای اشغال افغانستان چید، با حملات هوایی  هزاران  هموطن  مارا  نابود ساخته با ز همان غارتگران واشرار بی وطن وخاین را در ایتلاف با نیروهای شمال براریکه قدرت نشاند  ودرحمایت آنهانیروهای ملکی  ونظامی  وناتو وپول وثروت ومشاورین خودرا به خدمت گذاشته درصد د اعمار پایگاهای   نظامی  در  نقاط  مهم ستراتیژیکی نظامی  به  داخل  خاک   افغانستان   مصروف  کار واعمار تعمیرات گردید.
(قابل  تذکر است  که  موضوعات  فوق طور فشره به بحث گرفته شد وخواننده گان محترم اگر در مورد به تقصیل موضوع بیشتر علاقمند  باشند  میتوانند در نبشته های  محمد اکرام اندیشنمند،  ورود امریکا  به افغانستان ،  سیاست  امریکا  در قبال  افغانستان  را در سایتهای   مختلف  به  زبان  انگلیسی  و  مقالات نویسدگان چیره د ست  افغانی  و بین  المللی  مطالعه نمایند .)
اهمیت جیوستراتیژیکی و  جیوپولیتیکی افغانستان برای امریکا               

درسراغاز این بحث یاداور میشوم که اگر افغانستان به نظر بعضی ها برای ایالات متحده امریکا  اهمیت فوق العاده جیوستراتیژیکی نمیداشت چرادرفاصله ی زمانی بیست  سال  دومراتب   به افغنستان  حمله ی نظامی نمود .                                              

افغانستان  کشور کوهستانی  محاط  به  خشکه  در چهاراهی هند ،(پاکستان) شرق میانه (ایران)  آسیای  مرکزی ( ترکمنستان، ازبکستان وتاجکستان)و چین (دهلیز واخان) موقیعت طبعی جغرافیوی دارد  ، که با پاکستان (2430 ) کیلومتربا ایران (936) کیلومتر با تاجکستان (1206)  کیلومتر با  ازبکستان (137) کیلومتر با ترکمنستان ( 744) کیلومتر وبا چین(75) کیلومترمرزمشترک دارد .                                

  افغانستان کنونی اهمیت   تیوری  به حیث  یک کشور حایل ( بافر) را بکلی ازدست داده وبه  هیچ وجهه عملی به نظرنمی آید ،ولی نظریه ی برقراری تعادل   قوا  در منطقه    با  درنظرداشت    موقیعت جیوستراتیژیک  همین   اکنون   از  هر لحاظ دارای اهمیت   حیاتی  ستراتیژیکی  بویژه  از  لحاظ تامین ودسترسی به انرژی درمنطقه میباشد .                 

پس به  همین   منظور  ماهران  وسیاست  مداران ایالات متحده امریکا  با  درنظرداشت  براورده شدن منافع   ستراتیژیکی  شان  افغانستان  را  نسبت  به پاکستان از لحاظ موقیعت جیوستراتیژیکی اش بیشتر اهمیت میدهند .وچنین استدلال مینمایند که  محاط به خشکه بودن افغانستان وتسخیر وفتح آن غرض تامین منافع امریکا  درمقابل حرکات وفعالیت های  نیروی هوایی ما هیچ  مانع را خلق  کرده نمی تواند .
آنها همچنان به این  باوراند  که دسترسی  به  پایتخت  افغانستان(کابل) را میتوان باطی نمودن راه طولانی  صعب العبوراز کراچی  پاکستان  با گذشت  ازدره ی خیبرحاصل نمود . ولی آنها یا  نمیدانند .یا نمیخواهند که  بدانند  وآن  اینکه   کوتاهترین راه از ایران  (بندر چاه بهار)  واتصال آن  به هند ازطریق شهرا ه  های حلقوی افغانستان میباشد  که  طبعاً  نه تنها  که  اهمیت  جیوستراتیژیکی  ویا  جیو پولیتیکی دارد بلکه دارای اهمیت جیو ایکونومیکی نیزمیباشد.         

از  جانب  دیگر  اهمیت    جیوستراتیژیکی وجیوپولیتیکی    افغانستان    را   میتوان   در افاده مشهورترین  کارشنا س  امریکای   اقای برژنسکی ملاحظه نمود ، او میگوید : اگر ایالات متحده امریکا میخواهد   که   تسلط  طولانی  برقلمرو  اروپا وآسیا داشته باشد پس روابط خودرا باید با افغانستان وایران بهبود بخشد .                                               

  افغانستان اززمان ایجا د و تاسیس اش که با همت و  توانایی  ناجی  وموسس   هوشیا ر ودراک  چون احمدشاه درانی   مشهور   به   احمدشاه بابا  در سال (1747)    میلادی  صورت   گرفت  به  حیث  یک امپراتوری  بزرگ  بعد   از   امپراطوری   عثمانی برقلمرواش  تسلط  داشته  ودرطول   تاریخ  استقلال وآزادی خودرا باریختاندن خون فرزندانش  نگهداری کرده و  هر متجاوز  را به  زانو  دراورده  که ثبت صفحات تاریخ میباشد ودراسیا اولین کشوریست که ازادی   و  اسقلال اش    را   ازانگلیس  بریتانیوی درسال (1919)بدست اورد وبحیث یک کشورمستقل زیسته است  که در آن  هنگام  ودوصد سال بعد آن  اصلاً نطفه ی ناقص الخلقه ی پاکستان در بچه دانی انگلیس جوانه نه زده بود .کشور ما  یعنی افغانستان یک   زمانی   با مواجه   بودن  وحایل  بودن   بین دوامپراتوری دست وپنجه نرم کرده  وسر تسلیمی را به هیچ یک سو فرو نیاورده است . اگر یک روز این کشور مدافع ومانع حمله  متجاوزین  برقلمرونیم قاره هند بود امروز ازنظر جیو اکونومیک دروازه اسیای مرکزی میباشدکه ایالات متحده امریکا بخاطر د سترسی  به  منابع  انرژی  اسیای  مرکزی  تحت بهانه ی جنگ با تروریزم  افغانستان  را با  رویکار اوردن وبقدرت رساندن فاسدترین و عقب مانده ترین نوکران به اصطلاح افغانی اش اشغال نموده  به همه مردم هویدا واشکار است .                              

با وجود حضورناتوو نیروها نظامی امریکاچرادرافغانستان جنگ خاموش نمیشود؟                    

بادرنظرداشت اهمیت جیوستراتیژیکی وجیوپولیتیکی وعمدتاً جیوایکونومیکی  افغانستان که فوقا ً از آن یاد اورشدیم ، ایالات متحده امریکا که از سالیان متمادی بغرض دسیابی ودسترسی به  ذخایر  سرشار  اسیای مرکزی چشم دوخته بود وازآن زمان که اقای چرچل صدراعظم بریتانیا تاج امپراتوری  بریتانیا را نسبت افول  وبحران  روبه تزاید   امپراتوری اش  برسر امریکا گذاشت ، برنامه سازان وپلانگذاران امریکا بخاطر غارت وچپاول ثروت های دنیا وبویژه انرژی وتیل شرق میانه واسیای مرکزی ، پلانهای دورنمای شان راساخته وبه غرض تحقق آن پلانهاتمام مجریان دولت امپریالستی امریکا لحظه ی هم ارام نه نشستند ودست بکارشدند تا انکه درجوار ذخایر انرژی وچاه های تیل اسیای مرکزی یعنی  در افغانستان   خودرا رسانیدند ، بنا بر آن دور ازتعقل خواهد بود که ازاین دست اورد صرف نظر نمایند.ویاصید بد ست آمده را رها کنند ؟ ورنه متعلم صنف پنجم مکتب نیز این را میداند که آب  را گل الود کن وماهی  بگیر وآن بدین معنی که امریکا ونیروهای ایتلاف  درتحت رهبری ایالات متحده به هیچ وجهه نمیخواهند که درافغانستان ومنطقه صلح وآرامش  برقرار شود   بلکه  به ادامه انارشیزم و وضع موجود مبادرت می ورزند، ورنه در مقابل بیست  هزار طالب اگر بپذیریم ،   که فاقد تانک  وتوپ ونیروی  هوایی و ..... نیز  میباشند ، (80000) ویا  کم وبیش نیروهای ایساف و امریکا ، (70000)  نیروهای  اردو افغانستان  و چندین هزار پولیس وهزران نیرو های شرکتهای  امنیتی اجیر چه  داخلی وچه   خارجی   مجهز  به  مدرنترین  سلاح ونیروی هوایی چطور نمیتواند دست  اوردی  داشته باشد ویاچراطالبان راازبین برده نمیتواند ،این امریکا است که گاهی مجاهیدن را به قدرت می اورد ،گاهی آنهاراتوسط طالبان عزل مینماید،گاهی بازبا مجاهیدن وبویژه با ایتلاف شمال  تعهد  می بند د  وطالبان  را ازبین میبرد ویا همین اکنون در صد  د آن  است تا طالبان را در دولت حامد کرزی  سهیم بسازد ،  این بازیهای طفلانه ویا جنگ  زرگری   فقط  وفقط  بر آنست تا برای  حضور  دایمی  اش  درین  سرزمین زمینه چینی کند ،  ازسوی دیگر هر آنکسیکه  کتاب اقتصاد را ورق زده باشد ویا حد اقل تعریف  بحران اقتصاد را بداند ،  به این باور خواهد  بود  که قطع جنگ در افغانستا ن ویا در هر گوشه  وکنا ر جهان باعث بحران ورکود اقتصاد امریکا میشود ،  این را باید دانست  که  جنگ دوم جهانی  بود  که  اقتصاد ورشکسته امریکا را رونق داد  ویاازبحران جان به سلامت برد ،  بی پرده  باید گفت   که جنگ  ویا به عباره دیگرنظامیگری سازی جهان  برای فابریکات سلاح سازی سود اور بوده  که  درصورت  استقرار صلح سراسری دردنیا، دروازه  این فابریکات مسدود وکشورهای  سلاح سازی  ودراس  آن ایلات متحده امریکا مواجه به افلاس نخواهد گردید ؟
وازجانب دیگر اگر ایالات متحده امریکا اراده داشته باشد که در افغانستان  صلح  برقرارشود   وبه جنگ خاتمه داده شود ، سهل نخواهد بود که جلو ، طالبان ، پاکستان و حامد کرزی راکه دست پرورده خودش میباشند بگیرد ،  چنانچه  فوقاً   ذکر  نمودیم امریکا میخواهد برای حضور دایمی اش بمنظور د سترسی به منابع   انرژی ،  انارشیزم  و هرج  ومرج  تحت کنترول اش راتازمانی ادامه بدهد که مردم افغانستان مجبوراً حضور دایمی امریکا را بخاطر زنده ماندن خود  بپذیرند ویا اگر احیاناً امریکا نتوانند  در مقابل طغیان مردم افغانستان که امروز  بیدون اراده طالبان د ست پرورده شده اش   بنام  طالب اسحله  برداشته برای آزادی واخراج  قدرتهای   بیگانه   می رزمند، در  آنصورت  امریکا خواهد  کوشید ،  چنانچه  این تلاش را ازقبل اغازکرده وآن اینکه یک قشر سرمایه داربی فرهنگ  افغانی  را که  بتواند  در توامیت  با حکومت  پاکستان  منافع اش  را درمنطقه   براورده سازد درایجاد آن مبادرت ورزد  . چنانچه سنگ پایه های آنراگذاشته که میتوان ازتاسیس بانکهای غارتگر و شرکتهای خصوصی ومافیای مواد مخدره و زمین وغیره یاد نمود.                                         

با درنظرداشت همه  آنچه که  دربالا گفتیم ما افغانها که ادعای  وطنپرستی میکنیم   چه باید کرد ؟  جواب این  سوال ساده  وبسیط  است: وحد ت ملی،  وحدت ملی وبازهم وحدت ملی وحل تمام منازعات  موجوده ازراه مذاکره بین الافغانی  وطرد تمام د شمنان مردم رنجیده افغانستان ویابه محاکمه کشاندن آنها  و تامین صلح سراسری .                                                      

با تقدیم احترامات                               

رفرنسها :                                                     

* دست نوشته های محمد اکرم (اندیشمند )             

* تاریخ غلام محمد غبار ( افغانستان در  مسیر تاریخ) .                                        

* ویکی پیدیا .                                   

*     could  a( great negotiation) end   the war in Afghanistan    
*  Afghanistan and regional  
geopolitical  dynamic  after 11september
*Afghanistan and Pakistan  comperative  analysis  f  geo- strategic and  geo- politic  significant .