بلقیس مل
من بنام یک زن و یک مادر مهاجر افغان دور از آغوش مام وطن این روز خجسته و بزرگداشت را به تمام مادران افغان و تمامی مادران
دنیا مبارکباد میگویم .
این ندا این آواز در تمامی سر زمین های دنیا ودرمجموع کشورعزیزما
با آ بهای شفاف و زمزمه چشمه ها و جویبار ها در جریان بوده و مادرـ
ان و زنان آ نرا درک نموده و به آ ن میبالند .
من که خود یک مادرم مبارکباد گفتن این روز را از فرزندان و دوستانم
به صد دل و جان پذیرفته و می پذیرم .
من مادری ندارم که چیزی به او نثار کنم .
مادر در کجایی در کنارم یا که در خاک اجدادم
من از مادر و مام وطن یکجا وداع کرده ام .
ای مادران و ای زنان دوران خشونت و ای ستمدیده گان و بلا کشیده ـ
گان , این صدا وا ین ندا را دستاورد پیروزی پندارید .
نامگذاری و بر گذاری این روز ما نند گرمی و درخشش آفتاب است که
بر همه یکسان میتابد .
آیا این حرارت و نور را مادران نا توان احساس میکنند یا نه .
آ یا صرف این نام و این ندا میتواند شکم گرسنه ی یتیمان بیوه زنی را
سیر نماید .
اگر به حقیقت بنگریم در واقعیت هرگز نی .
ای مادر چادر سیاه که داغ بیوه گی و فقر تا مغز استخوان ترا سوزانده
و تو آ نقدر نا توانی که نتوانسته ای شکم اطفا لت را با لقمه نان خشک
سیر نمایی .
همه از طریق تلویزیون ها مشاهده نمودند که اطفا ل فقیر ژنده پوش بی
سر پناه با حیوانا ت یکجا سبوسه های پوسیده و خشکیده را میخورند .
1
با تمام همهمه و قل قل گفتن ها از روز مادر نام برده شده و میشود .
کدام روز مادر ؟
همان مادری که چهار پسرش را در یک فاجعه از دست داد و یا آ ن
مادری که طفل گرسنه در آ غوشش از فرط گرسنه گی به مرض فاقه ـ
گی مبتلا ست و یا آ ن مادر مهاجر رانده شده از ایران که زمستا ن
طاقت فرسا را بدون سر پناه در فضای آ زاد منفی بیست درجه تخت
صفر سپری نمود و با فقر پنجه داده گویی با طبیعت جنگیده .
آ یا آ نان از روز مادر چیزی میدانند یا که این نام به آ نان چه هدایایی
داده میتواند ایشان به نان و سر پناه ضرورت دارند .
ای مادر ای بیوه زن نادار , نامت گرامی باد .
بشنو که بانگ قحطی بصدا درآ مده و ای سنگ صبور در بدری و
گرسنه گی در نصیب تو ثبت شده تا زما نیکه فرش ظلم و ستم هموار
است هرگز روشنی صبح بر تو نمیتابد چون قلب پُر خون تو در میان
پنجه های خشونت طوری فشرده شده که اگر فریادی بر آ ری کسی
نمیشنود و اگر اشکی بریزی کسی آ نرا نمیبیند .
پس تو با قساوت و شقاوت روزگار خُرد و خمیر شده ای .
مادر :
دلت مانند دریا ها پهناور است تو تمام امواج پُر تلا طم را به تنهای
بر داشته ای .
پس تو فرشته نجا تی که با پتیا ره ی مرگ پنجه افگنده ای .
تو میخواهی از کوه نا امیدی سنگ امید را استخراج نمای .
پا ی تو بخاطر خدا از بوسیدن ا ست .
بر سجاده ای تو سر می نهم .
بلقیس مل بیست ششم اپریل دو هزار هشت
جرمنی
مادر بنام تو آغاز کلام مینمایم
Typography
- Smaller Small Medium Big Bigger
- Default Helvetica Segoe Georgia Times
- Reading Mode