مترجم: دوکتور (مل)
بخش دوم
۱ـ۴ : مودل های بین الارتباطی جامعه
قبل از آنکه به تحلیل تاثیرات بازار آزاد بالای افغانستان در صحبت را بکشایم ضرور میدانم تا مودل های قبل از نوګرایی (پیش ازمدرن) ، نوګرایی (مدرن) وبعد از نوګرایی( بعد از مدرن) سازمان مربوط به جامعه را توضیح وتفسیر نمایم :
این مودل ها ومفاهیم نوګرایی جهانی توسط کارل پولانی * طرح وتوسط میتل مان وجانسون درسراسرګیتی ترویج وتبلیغ ګردید ، مودل مربوط به ویبرین یک نوع درکی از شکل ارمانی میباشد ودرتحت نام ( نوع ایدیال)به مطالعه ګرفته میشود ،که ارتباطات چند ګانهء حوادث وواقعات تاریخی زندګی را باهم یکجا دریک روند مغلق جاداده ،انطوریکه باید درک این تفکر وایدیا دریک سیستم سازګار وثابت داخلی صورت ګیرد. انها خدمات چندی در این راه بمنظور تفکیک بخشید ن اسلوب ازهم متمایز ومنفصل کرکتر وخصایل مراحل تاریخی وسازمانی (تشکیلاتی) را بسر رسانیدند.
بهرصورت اشکار وهویدا است که هیچ پدیده ء واقعی جهانی درهیچ یک از مرحله ء تاریخی دربرګیرنده ء مکمل هیچ یک از مراحل مودل ها نبوده ،بلکه هرپدیده به ذات خود ترکیبی ازصورت هریک ازمراحل میباشد ، که تفاوت بین مراحل مذکور درکمی وزیاتی ء تحرک مراحل بسوی روش واسلوب مرحلهء خاص عملکرد آن مشخص میګردد ، پس پدیده ء مدرن که تمایل بیشتر به واقیعت ګرایی مودل جدید را دارا میباشد ، هیچګاه به مقام کامل ودلخواه خود نایل نمی آید ، بلکه همزمان ارایه وافاده کنندهء بعضی از اشکال مودلهای از نوګرایی وبعد از نوګرایی میباشد ، پدیدهء بعد از نوګرایی مشابهتاً ګذرګاه انکشاف بسوی مودل بعد از نوګرایی میباشد که افاده کننده ء اشکال قبل از نوګرایی ومودلهای جدید به درجات وپیمانه های کمتری میباشد .
۳۲
چهار مودل همچو جامعه ،اقتصاد ،ستیزه جویی و دولت، بینهم شاید ارتباطات ګوناګونی را نشان دهند ، آنها در روابط شبکه ها فهمیده خواهند شد ،آنها انواع ارتباطات ریشوی متقابل،اجتماع ، اقتصاد، ستیزه جویی وشبکه های دولت رابه تصویرمیکشند ، جاییکه قطر واندازهء دایره ترسیم شده قدرت نفوذ دایره های درهم آغوش ګرفته شده را نشان میدهد ،یا نیرویکه ارتباطات نامتقارن وابستګی را سر وصورت میدهد ، یا طور اختیاری چلنج ازمایشی خواهد بود آنطوریکه در (تصویر ۴) نشان داده شده است همه روابط مربوط به اجتماع را در مرحله ء بعد از نوګرایی به وجهه نهایی آن توضیح میدهد ویا به تصویرکشیده است ، این مودل چهارچوب تقریبی اګاهی بیشتر از وضیعت جنګ سالار را ترسیم مینماید.
۱ ـ۱ـ۴ قبل از نوګرایی(قبل از مدرنیتی) :
درموردقبل از نوګرایی (تصویر ۱) ، سیستم اقتصادی به اساس نظریهء پولانی درروابط ومناسبات عمومی جامعه مخفی وپنهان میماند ،من سیستم نظامی را که( پولانی)آنرا نه ازموده وبه این تیزس مناسبتی دارد آنرا باهم وصل وپیوند میدهم ،شبکه های اقتصاد وخشونت درشبکه جامعه جاګزین ومطیع ګردانیده شده ،وآنها را درخد مت جامعه قرارداده اند وهمچنان ازملاحظه تصویر متذکره بر می آید که در آشتی وهمزیګری واهلی سازی آن دو، تلاشهای همه جانبه مستقیم نیز صورت ګرفته ویامیګرفت ،درجهان پیش از مدرنیتی وظایف واشتغالات در جامعه پراګنده وکمتر قابل تفکیک بود ، یعنی تقسیم وظایف موجود نبود ، که این مودل مشابهه سازمان اجتماعی قبل از تکوین دولت بود ، اهداف پیش ازنوګرايی ( قبل از مدرنیتی) جنګها ومنازعات به قلمرو باشنده ګان وکنترول برمنابع طبعی محدود بود ویامحدود میماند .
۱-۲-۴نوګرایی(مدرنیتی) :درمودل مدرنیتی (تصویر ۲) ،بازیګر ویا نقش افرینیګرجدید یعنی دولت خلق ویا ایجاد میشود ، که تمام وظایف وسرګرمیها را درشبکه های اقتصاد ، جنګجویی(میلیتانت)واجتماع جا سازی مینماید ،
۳۳
جامعه ودولت از هم متمایزوجدا میګردد ،تمام اشتغالات ووظایف دربین همین چهاربازیګر ونقش افرین کاملاً ازهم مجزا میګردد یعنی تقسیم وظایف وکار به میان می آید ،در مرحله وفازمدرنیتی سیستم جنګ وجدال (ملیتانت) واقتصاد درخد مت ویا درتحت نظر دولت قرارمیګیرد ،جنګها وجدالها درفاز مدرن متصف به اهداف ذیل بود :
* تحت کنترول دراوردن یک سرزمین ویا قلمرو خاص .
* ایجاد وتاسیس یک دولت آزاد ومستقل .
* تامین اوتوریتی وانضباط مرکزی .
* فراهم اوری حق شناخت حاکمیت در جوامع بین الملل .
این مودل تقرب و شباهت به مودل دولت (ویبرن) دارد، دولتی که کار برد خشونت وجنګ وجدال را حق مشروع خود دانسته وآنرا در انحصار خود قرار میدهد ، سیستم اقتصاد ملی را تنظیم مینماید ، ودرتامین وبراورده شدن احتیاجات وضرورتهای جامعه خودرا مکلف میداند واحساس مسولیت مینماید . به اساس نظر (ویبر) [موریسن ۲۰۰۳:۳۰۰] تجدد پسندی سیستم دولت مدرن عبارت اند از :
* بستن روابط غیر شخصی در توامیت با نورمهای مشروع وقانونی .
* جدایی وانفصال بین فعالیتهای اداری وشخصی ومختص ساختن ویا معین نمودن کار ووظایف . ---------------------------------------------------------------------- *
کارل پولانی: انتقالات بزرګ (بوستون : بیاکون پریس ۱۹۵۷)*.*جیمس .ها .میتل مین و روبرت جانسن : (جنایات سازمان داده شده ء جهانی : دولت فحشا و فاسد ګردانیدن جامعه متمدن ، (حکومات جهانی ۵:۱ و۱۹۹۹:۱۰۳ـ۱۲۷ ).*** ماکس ویبر در کین موریسن : مانس ویبر ، دورکهایم ، تفکر تشکل جامعه مدرن ( لندن : ساګ پوبلیکیشن ۲۰۰۳) و ۲۷۰ **** بطور مثال جوامع پیش از نوګرایی ممکن با اشکال از بعد نوګرایی افتصادی جهان از راه ابریشم در ارتباط بوده ، و نقش آفرینان وبازیګران بعد از نوګرایی ممکن با مودل های پیش از نوګرایی از طریق دول . جوامع ،ګروپها قومی وایتینیکی شناخته شده ومشهور ،رسوم ورواجها ، قوانین وغیره برقرار شده باشد *****[ پیش از نوګرايي یاداشت علاوه ګی] سیستم اقتصادی ....یک عمل محض سازمان داده شده ء اجتماعی ، (پولانی ۱۹۵۷:۶۷) ****** [درمرحله ءپیش از نوګرایی] مطابق به قانون وضع اقتصاد یک شخص تابع روابط اجتماعی اش مباشد .اوبا علاقه خاص فردی خویش به ارتباط محصولات واشیا نمیتواند خودر ا آزاد بداند ویا طور ازادانه اشیا ومحصولات را بدست اورد ،واو آن وخت سهم خودرا برداشته میتواند که در سیستم کار واقتصاد سهم خودرا بجا کرده باشد ،(پولانی ۱۹۵۷:۴۶) ******* به عوض اقتصاد روابط اجتماعی وروابط اجتماعی را به عوض سیستم اقتصاد جاګزین کردن (پولانی ۱۹۵۷:۵۷) ،،همه در طول راه وخط : جامعهء انسانی بخش فرعی وضمنی سیستم اقتصاد (ایبید ۷۵)
۳۴
ایمل دوکهایم (۲۰۰۳:۱۴۱-۱۴۲) اشکال ویا اوصاف ذیل دیګر را نیزعلاوه مینماید :
همبستګی های معاهدوی به عوض پیوند وهمبستګی های اجتماعی ،جدا سازی ومشخص نمودن وظایف اداری ، فراهم نمودن دسپلین واوتوریتی مرکزی در برخی از اشکال نهادهای سیاسي ومشروع وجدا سازی استقلالیت وظایف اقتصادی ، دولت سازی ودموکراتیزی نمودن نهادها در نشست های بعد از اختلافات بشکل عملی همه وهمه دست اوردهای مودل مدرن تلقی میګردد.
۴-۱-۳ بعد از نوګرایی :به اساس نظریهء پولانی درین مرحله ءبعد از مدرنیتی (بعد از نوګرایی) ، فازیکه اقتصاد در آن به کسب توان کالایی شدن ازسه چیزی غیر کالایی(۱۹۵۷:۶۹-۷۲) می آغازد ،بدین معنی که مردم به کالای نیروی کار ، طبیعت به کالای ملکیت ودارایی به کالای همچو پول تعویض میګردد . بهرصورت مطابق نظریه پولانی مدرنیتی یا نوګرایی درپهنایی ګیتی به برعکس روابط مودل جاسازی شده ءمدرنیتی می آغازد .یعنی سیستم اجتماعی جانشین سیستم اقتصادی ګردیده وتوسط سیستم اقتصادی جهانی مستقیماً اداره وجامعه را به پذیرش همچو مدیرت متقاعد میسازد ، در فاز بعد از نوګرایی (تصویر ۳)
مودل (۱)
مودل (۲)
سیستم اقتصادی درمقام وجایګاهء بلندی با داشتن توان بیشتردرین مودل قرار
۳۵
میګیرد ،دولت ،جامعه وجنګ وجدال ( میلیتانسی) در سیستم اقتصادی جاګزین میشوند ، روابط معاهدوی فاقد شخصیت نه به شکل غیر مشروع بلکه به واسطه نورمهای اقتصادی وماموریت های (وظایف) متمایزرسمی با هم امیخته که زمینه را برای مقامات ونیروهای چند مرکزی (پولی سنتریک) به دنبال غیرنهادینه سازی وغیر رسمیت بخشی مساعد میسازد فراهم می آورد. سیستم دولتی امیخته از زور وضعف در مودل بعد از مدرنیتی به تصویر ګرفته میشود ،بدین صورت دولت وجامعه در شبکه نزاع (میلیتانت) جاه نشین وبالاخره داخل سیستم اقتصادی میګردد، سیستم جنګ ومنازعه از جامعه خلع ودرخدمت مارکیت سیستم اقتصادی جهانی به حیث کالا در می آید ، که من بعد سیستم اقتصاد جهانی درمدیرت و اهلی سازی یا رام سازی زور وخشونت مستقیماً صاحب صلاحیت میګردد .
مناسبات اختیاری بعد از مدرنیتی در افغانستان به شکل خیلی عالی آن تصور شده میتواند ، بدین معنی که سیستم زور وخشونت درپی آن در تلاش است که جایش را ازسیستم اجتماعی خالی ساخته داخل سیستم اقتصادی جهانی ګردد، این مودل (تصویر ۴) ،: جنګ سالاریزم را درست و صحیح بیان وافاده مینماید ، جایکه ستیزه جویی واقتصاد بیدون آنکه دولت یا جامعه درین معامله تاثیر ګذارد باهم در پیوند مستقیم درمی آیند،علاوه بر آن درین رساله اصطلاح بعد از مدرنیتی در پس منظر وبیکګروند تصاویر ویا اشکال (۳) و(۴) ودر
مودل( ۳)
مودل (۴)
اصطلاح ګلوبولایزیشن منحیث پروسهء متحرک از مودل پیش از مدرنیتی به
۳۶
مودل مابعد مودرنیتی مورد استعمال قرار خواهد ګرفت ، فاز بعد از مدرنیتی را میتوان به حیث نشانه های استوار در حال انکشاف فاز مدرنیتی به ازمایش ګرفت .
پروسه ګلوبولایزیشن بخشهای ذیل را همه جانبه چنین توضیح مینماید : پروسه مذکور میتواند بدین ګونه هردو یعنی قبل ومابعد عرصهء مدرنیتی را وسعت وګشایش بدهد ، ګرچه پروسهء وسعت ګرایی به حیث یک پدیدهء تاریخی دریک مرحلهء جدید ظاهر ورونما ګردیده بود ولی تاثیرات این وسعت ګرایی بعداًباعث بوجود امدن انواع روابط ومناسبات ګردید وهم انواع روشها وکرکترهای نو وجدید وقبول شده ومجاز را یکی بعد ازدیګری بوجود اورد .
۴-۲جنګهای بعد از مدرنیتی :
درفاز بعد از مدرنیتی اهداف جنګ بیشتر متمایل به کسب سرزمینهای جدید ګردید، ورقابت محدود یکه از کنترول بالای سیستم اقتصادی بود جای خودرا به رقابت روی کنترول سرزمین وقلمرو داد ،ایجاد وتبارزبخش اقتصاد مجرد کم بها وغیر مکفی میباشد ، روی این ملحوظ جنګهای بعد از مدرنیتی بویژه بالای تصرف منابع سوداور بمنظور سود بیشتر سروسامان داده شد که درفصل اول این رساله آنرا ملاحظه نمودیم .
جنګ سالاران افغا ن نیز به منظور دست یابی بالای منابع سود اور وراههای تجارتی خارج از تصرف اجتماعات شان به منازعه وجدال برخاستند ،ګرچه کلدار (۱۹۹۹:۳) اهداف جنګ های نورا با نام وجمیعت آن شنا سایی نموده ، بهرصورت استدلال من اینطور است که اهداف این چنین جنګها بازتاب پیش ویا مقدم جنګهای مدرن وفعالیتهای جنګجو طلبان وجنګ آوران میباشد . جنګهای نو با درنظر داشت کرکتر وخصایل اولیهء اش آنچنانی است که انواع اهداف دیګر را تحت شعاع وتابیعت خود قرار میدهد ، حتا کالایی را که هدف از آن بدست اوردن سود بیشتر در مارکیت جهانی میباشد.درخور اهمیت خواهد بود تا بدانیم که فاز بعد از مدرنیتی با اشکال وانګیزه های مدرنیتی وقبل از مدرنیتی آن کاملاً ازبین نرفته ، بلکه بعضی اشکال انها بطور انتخابی در مارکیت جهانی ویا در جوامع بین المللی قابل پذیرش میباشد . ۳۷
۴-۳ګلوبولایزیشن وضد تمایز: روابط باهمی بازار ونزاع(خشونت) موضع عمده ودلچسپ این تیزس شمرده میشود ،واژه واصطلاح ګلوبولایزنګ (ضد تمایز)[ میتل ماین وجانسون ۱۹۹۹:۱۱۴)را آنطوریکه قبلاً ( درمودل مودرن) بادرنظرداشت وظایف ،نقش ، نهاد ، ساحات ،انتها ،قوانین واهداف، واز دست دادن تمایز، اصطکاک ، ضریب ونقش ورول معاملات آن طور فشرده متمایز ګردید ،باید حتماآنر بدانیم . من چنین میپندارم که تاثیرات آن یک مثلث ضد تمایز را بین سیاست،اقتصادوجدال (ملیتانسی) تشکیل میدهد، قسمیکه یکی از آنها درسیمایی بعد از مدرنیزی نظامیګری مجد د جهانی ، کالایی شدن سیاست ، منازعه واقتصاد منازعوی بملاحظه میرسد .علاوه بر آن تفاوت بین سیاست های رسمی وغیر رسمی ، بین اقتصاد مجاز وغیر مجاز ، بین جدالها ومنازعات مشروع وغیر مشروع نامشخص ومکدر به نظر میرسد .بناً من این واژه ها واصطلاحات کلیدی (منازعه(خشونت) ،سیاست ،اقتصاد) را به هردوشکل آن مجاز وغیر مجاز ، رسمی وغیر رسمی ارجاع مینمایم . برداشت من از مفهوم ګلوبولایزیشن که آنر ماری کلدار(۱۹۹۹:۳) تعریف نموده چنین است: ګلوبولایزیشن پروسهء روابط مشتد ومتضادی است که شامل حال هردو یعنی ادغام و انفصال ، همګون وناهمګون ، جهانی شدن ومحلی شدن میباشد .این پروسه به اساس نظر کلدارصرف نظر از آنکه جامعه در کدام یکی از مراحل رشد وموقف اش در سیستم اقتصادی جهان قرار دارد درهر جامعه ویا اجتماع بوقوع پیوسته میتواند ، بهر صورت اقتصاد ګلوبولایزیشن در کشور های روبه انکشاف شده میتواند ویا امکان دارد
که قبل از پروسه سیاسي دولت سازی پدید آید ، چونکه بصورت وصفی درهمچو کشورها از نظر فزیکی ، اقتصادی اصلاً امنیت مشروع وجود ندارد ، که این خود مورد علاقمندی منفعت جویان وسودجویان قرارګرفته ودرتحت بهانهء تامین امنیت و حفاظت نهاد ها و شرکتهای شان به ایجاد نهاد های امنیتی وحفاظتی میپردازند ، ودراه ایجاد آن ممکن است که درهمچو کشورهای که از نظر امنیت ضیعف ودر حال زوال میباشد ،چتر امنیتی را از فعالین کمپنی های امنیت شخصی بین المللی، نیروهای امنیت دولتی ، متنفذین محلی ویا جنګ سالاران بوجود آورد
۳۸
یا به عباره دیګر جنګجویان محلی که در بازار آزاد داخل ویا مدغم ګردیده اند ویا موقف یافته اند بخاطر تامین امنیت کالای غیر مجاز و غیرمشروع خود به ایجاد همچو چتر امنیتی دست بکار میشوند ، در هردو قضیه متذکره فوق اقتصاد و ملیتانسی ( جنګجوی) بیدون کدام میانجی باهم روابط باهمی ونزدیک برقرار مینمایند ، که فعالیتهای کاری شان ممد یکدیګر شده مشترکاً در بروز وبراوردن فعالیتهای خشونت بار وجنګ وجدال تشریک مساعی مینمایند .
کالایی شدن خشونت :جنګهای بعد از مدرنیتی میراث زدوخوردهای قبل از مدرنیتی وانواع جنګ های نو مدرنیتی بوده وتا هنوز سیمای اقتصادی وتعاونی بازمانده ای شان ، آنها را ازهردو اسلاف شان ازهم متمایز میسازد . تختهء خیزفاز نزاع وجنګ بین مدرنیتی وبعد از مدرنیتی را میتوان درمارکیت جهانی کالایی شدن خشونت نام برد بخصوص وقتیکه بهره وسود ناشی ازخشونت قابلیت تحویلدهی وپس ګیری را داشته باشد وارزش رفع احتیاج را به حیث یک کالای آفر داده شده یا فرمایش داده شده حاصل نماید ،واز طرف دیګر موقف وتقاضای با لایی را درمارکیت جهانی کسب نموده باشد ، در این فاز تامین کننده خدمت ویا بازیګر نقش ازیک منبع مجرد (ازیک ویا دیګر احزاب) وازمجریان وطرفداران پیاده کردن خشونت ها ی اجتماعی که همزمان به حیث عاملین عرضهء خشونت های متعد د اجتماعی دست بکار اند آزادګردیده ویا میتوانندکه در بعضی مواقع با احزاب مخالف درموارد مشابهه همزمان باهم قراردادهای مشابهی عقد نمایند .ویا چنان انګیزه های خشن وبی رحم را خلق نمایند که بازیګرنقش، توان پیاده کردن خدمت (سرویس) را نداشته واز نظربعد و ارزش اخلاقی نتایج مشروع سیاسي را درشبکه اجتماعی از دست داده باشد ، پس تمام موضوعات یاد شده متکی به انګیزه ها ونتایج حاصله اینچنین سوال بر انګیز میباشد : که نماینده ګان و مدعیان خشونت به حیث بازیګران عقلانی وتیوریسنان بافهم اقتصادی و با داشتن کرکتر معقول ، خویشتن را مشروعیت میدهند .وبا عملکردهای اقتصادی ، پیمانکاریهای جنګجویانه وستیزه ګرانه اینترپرینیر( پایمانکاری)مجاز ومشروع راتهدیدوپایمانکاریهای غیرمشرع وغیرمجازونهادهای مشروع ومجازامنیت را
۳۹
باافزونه های مشروع ویا غیر مشروع بکار میبرند .پس جنګ سالاران محلی ( ۱۸) صرفنظر از تحرکیت ویا داخل شدن شان به مارکیت جهانی به حیث بازیګران فراهم اور خدمات برای احزاب که ایشان را به خدمت ګماریده در واقیعت همه میلیتانت های مقاطعه کار وپیمانکارانی میباشند .که در مورد شان قبلاً یاد اورشده بودیم .
پیاده کردن خشونت ،یا تحویلدهی آن را بمنظور کسب سود با داشتن دست بالابراقتصاد ، اجتماع وتعهدات سیاسي چه محلی ویا چه به سطح جهانی بکار میبندند ، یګانه شکل این کالا در آنست که بین امنیت وتحدید دسته بندی ومرز را بوجود می آورد ودر غیر آن امنیت و خشونت دو روی یک سکه اند که دستخوش به اجاره ګری وتعهدات قبلی میباشد .بهرصورت انګیزه های تجد د پسند و ( مدرنیست) برای خشونت ( ازقبیل آزادی ،آزادی اخلاق ،یا نشان دادن مقاومت علیه تعدی ) وجدایی آن از اشکال قبل از مدرنیتی ، مدرنیتی وبعد ازمدرنیتی بخدمت ګذاردن کالایی نزاعی شده شاید که باهم یکجا انګیزهء برای سود وبهره باشد و یا اینکه برای مدرنیست یا قبل از مدرنیتی توام بایکدیګر برای متقاضی پیمانکار، خشونت بتواند ارزشی داشته باشد ویا ارزشی را ببار آورد. ۱۹
۱۸سوال مشروعت ، ستون از دولت( ویبر) بقسم یک حامل انحصاری بالای آن نیروها که مشروعیت را در سرزمینهای مطروحه بکار میبندند بوده ، سوال است که خود روی انګیزه ، وتحرکیت بازیګران وستیزه ګران (بشمول دولت) با نتایج تاثیر ګذارش پیرامون محیط به تعریف ګرفته شده است ، کالایی سازی خشونت و اعلان محیط بیطرف خود سوال بر انګیزاست که به حیث اقتصاد معقول حساب شده مورد پسند سهمداران ونمایندګان بیرونی قرار نګرفته وروی همین منظور ایجاب تشریک مساعی را بین انها نکرده ویا ضرورت عملکرد سهمداران را ندیده بلکه صرف منظور از توان تحویل دهی جنس ویا متاع میباشد وبس .
۱۹مهم است تا یاداشت شود که هرج ومرج وتلاطم برای فروش در نظر نبوده بلکه تنها جانبازی فروشندګان در مراحل مدرنیتی وماقبل مدرنیتی مدنظر است ،طرفداران که خشونت را به کالا مبدل مینمایند ویا خشونت را به حیث کالا میپندارند ، بر آنند که خشږنت خود مضمون اقتصادی است که در مارکیت نقش رقابت را بازی میکند .
شما افغان را خریده نمیتوانید بلکه تنها اورا اجیر ویا به کرایه ګرفته میتوانید ، پیامد دلچسپ دیګر تفاوت بین فروش وبه کرایه ګرفتن است ،که به مسولین حزب متقاضی ارجاع میګردد ، چونکه خرید کالا مستلزم قبول مسولیت میباشد درحالیکه کالای به کرایه ګرفته شده این مسولیت را مرفوع میسازد ومسولیت را به حزب متقاضی که نفوذش بالای جنس به کرایه ګرفته شده بیشتر میباشد انتقال میګردد
نزاع ، رفاه ودولت متعادل : اوصاف جنګ های معاصربعد از مدرنیتی که بواسطه پیاده کننده ګان وعاملین خشونت (به مثابه کالا)مطابق ګفته ء کلدار بوقوع می پیوندد (۱۹۹۹:۵) ،پروسهء قابل تشخیص ومخالفتی بین عاملین جنګ ،جنایت سازمان داده شده ،مردم عامه ، اقتصاد ،وبازیګران یا مسولین دولتی ،بین جنګجویان وغیر جنګجویان (مردم عامه) ،بین جنګهای داخلی وبیرونی وبین متجاوز ومظلوم ،بین محلی وجهانی ،شخصی وعمومی ، دولتی وغیر دولتی ، رسمی وغیر رسمی بین بازیګران با انګیزه های سیاسی واقتصادی وجنګ مطمح نظر میباشد .
جنګهای نو بعد از مدرنیتی بشمول جنګهای جاری وتازهء افغانستان اقتباس وتقلید از اشتراک اشکال چند ذیل میباشد :
عدم موجود یت مرکزیت به سویهء واندازهءعالی ، توام باروابط ناپایه دار باشبکه های خوردوکوچک،ودربعضی مواقع تامین روابط مختلط ازقبیل باهم مواجه شدن و تشریک مساعی نمودن ، ویابعضی اوقات جوانب مخالف با در نظر داشت تامین همچشمی وهمطرازی متکی با دریافت سود کم وکاست متاثر ودرراه قطع روابط آهسته قدم بر میدارند (بیدون سرمایه ګذاری وزین یا تعین قلمرو) و با تحرکیت بیشتر وعدم تشخیص از ساحه دور وبر تغیرجهت میدهند وباهم مخالف میشوند .
موسسات،سازمانهاوساختارهای چندین مرکزی (پولی سنتریک) جنګ سالاران ندرتاً سازمان عمودی سلسله ء سران روحانی قبلاً سازمان یافته، همه وهمه در یکی از سرویس های یاری رسانی چه مجاز ویا غیر مجاز داخل وعملیات های خودسرانه ء شان را از طریق شبکه های آزاد وخود مختار اجرا مینمایند که بازیګران اصلی آنرا مامورین عالی رتبه دولتی ،صاحبان شرکتهاو نهادها ،ګانګسترهای محلی ، وقوتهای اجیر، مقاطعه کاران ،جانیان وغیره غیره تشکیل میدهد که هدف عمده آنها بعد از مدرنیتی تامین نطام عصری نظامی وسازمان یابی اقتصادی بازیګران افغانی میباشد .
د ولت بعد از مدرنیتی : هردو یعنی شرکای انتقالی وجانیان (جابجا
۴۱
شدن برابر ،بسطح محلی وجهانی )انتقالی یا ګروپ خشونت با داشتن اشتغالات
چه در جنب ،در بین در بالا وپایین دولت میتوانند دربی انتظامی اقتصاد ، پارچه شدن اجتماع ، دولت سازی ، بازګیری یا سقوط دولت سرمایه ګذاری نمایند .درتصاویر قبلاً نمایش داده شده (تصویر۳) و(تصویر۴) سیستم کالایی شده اقتصاد نظامی ،اجتماعی ودولتی توضیح داده شد ، ولی ستیزه ګری خود اجتماع ودولت را به نظامیګری دور داده ودولت به حیث بازیګر کم نقش به داخل شبکه باقیماند ونقش اصلی اش را از دست داد ولی تا هنوز کاملاً معدوم نګردیده ویا از بین نرفته است،بهرصورت با در نظر داشت (تصویرشماره ۴) دولت موقف اقتصادی ،نظامی واجتماعی اش را ازدست داده موقف نزولی را دراختیار دارد که به هیچ وجهه در تامین قدرت به حیث برنده وبازنده در رقابت های مشروع نقش نداشته وبه بازیګر (غیر دولتی ) اراسته میګردد ، ودرعین زمان همین دولت کم نقش وضعیف به حیث وسیله وبه حیث یک منبع کالای شده در مارکیت وبازار کالا موقف بالایی را بواسطه ء آفر دهندګان احراز مینماید ، وآنهم به منظور تامین رقابت شدید در برقراری خشونت ، تبدلات آفرهای اقتصادی ونورمهای ثابت نګهداشتن چند مرکزی (پولی سنتریک) که البته با این روش دولت خود به تحویلدهی دوباره وموافق ګردانیدن مکررعملیات اش در رقابت بارقبای جدیدش چنین دست بکارمیشود :
تمایز بین بازیګران دولتی وغیر دولتی نامشخص بوده . دولت با ارثی که از جنګهای نوع بعد از مدرنیتی حاصل نموده است ازخشونت کار میګیرد که با این شیوه ء کار روش شرکا را به حیث یک وسیله سازمان داده شده واحد انطباق میدهد ویا به نظم در می آورد .
سه اصول کلاسیک مودل دولت های اروپایی درارتباط و روابط بین ستیزه جویی واقتصادجهانی چلنجی است :
۱ :دو لت بالای خشونت تعزیرات انحصاری وضع نمیکند
۲.تحدید قلمرو نقش مهم نویداشته باشد
۳. دولت به هیچ وجه در تنظیم نورمهای کرکترستیک وافرهای اقتصادی آماده کننده ء یګانه مشروع وقانونی شمرده نمیشود .
۴۲
لذا جنګ سالاران چرااز طریق انتخابات رقابتی بیدون نشان دادن شک وتردید متمایل میباشند که در پروسه ء دولت سازی کلاً سهیم ګردند ؟ آنها چرا به مقابل دولت نمی جنګند ؟، چونکه هدف دولت قدغن نمودن حاکمیت وتجارت غیرمجازمیباشد چرا هیچ کدام ازآنها به ارتباط توسعه نفوذ وایجاد خودمختاری با جنګ سالاران دیګر اعلان جنګ نه مینمایند؟.جواب این همه سوالات به کرکتر جنګ های بعد از مدرنیتی ارجاع میګردد.: بدین معنی که در اجندای جنګ سالاران مبنی بر کنترول دولت بالای قلمرو دولتی جایی موجود نیست یعنی توسعه حاکمیت دولتی مورد علاقه جنګ سالاران نه میباشد .کنترول بیش وهمه جانبه بر اقتصاد تا آن زمان که به خدمت خشونت ونزاع میدان بدهد ویا به آن تقاضا ودلچسپی بیشتر احزاب بیرونی موجود باشد ودر پرتو آن مبادلات ودادستد اقتصادی ، اجتماعی سیاسی ونظامی صورت ګیرد کاملاً مورد علاقه وحمایت آنها قرار میګیرد . علاوه بر آن جنایات حاصله از دادوستد اوپیوم وتوقوع امنیت همیشګی دو کالایی کلیدی اند که ارزش عرضه ءخدمات جنګ سالاران را بالا میبرد .
بین قطب های جنګ و صلح به دولت متداوم بازخیزګرکه درآن نزاع کمتر واداره منطقه هد ف باشد نیاز دیده میشود ، وآن این چنین که نی جنګ ونی صلح یعنی یک دولت همیشګی موردپسند و دلخواه جنګ سالاران ، اتمر وګوډهنډ ( ۲۲ ) ناخوش آیندی وناپسندی صلح را چنین توضیح مینمایند : تکیه ګاه اصلی جنګ واشوب داشتن دسترسی به غارت اموال و دراختیار داشتن منابع درامد واخذ مالیه وتکس واستخدام جنګجویان به معاش کم میباشد .
۲۲محمد حنیف اتمروجانتن ګودهنډ : افغانستان( چلنج بورد صلح) مونیک میکنکمپ
Paul van Tongern and Hans van de veen , eds:searching for peace in centeral and south Asia : and overview of conflict prevention and peacebuilding activities Boulder , colo : Lynne Rienner publishers , 2002:114 .
۴۳
صلح سبب قطع ویا مانع سیستم ویا پروسه تولید ودادوستدی میشود که جنګ سالاران وپیروان شان در تدارک وتهیه ء همچو تولید سرګرم ومشغول میباشند این مشغولیت وتوان اجتماعی ،اقتصادی ونظامی ، جنګ سالاران را در موقف قرار میدهد تا تاثیر ونفوذ بویژه ء شان را اعمال وسود هنګفتی را ازکمک های بین المللی چه در هنګام جنګ ویا در سالهای مقدم بعد از جنګ از طریق تادیات مالیه وتکس ویا از فراهم نمودن به اصطلاح امنیت ومصونیت برای سازمان بخشی وپیشبرد عملیات ها و تحقق پلانها وپروګرامهای بیرونی وبین المللی بدست آورند. اګر توان انها برپایهء متاع ویا کالای نظامی ، صلح ،حکومت مرکزی قوی وحاکمیت قانون استوار نباشد و یا به نفع انها نباشد ویا در راه براوردن ارزوهای شان مثمر واقع نګردد مورد دلچسپی شان نبوده ، وبه همین منظور تاکه خود مسولیت تضمین صلح را بدست نګیرند ودر حکومت سهیم نګردندوتطبیق حاکمیت قانون را خود بدست نګیرند ویا بکار نه اندازند طرف اعتماد وباور شان به هیچ وجه قرار نخواهد ګرفت .
متقابلاً جنګ داخلی با ویا بیدون موجودیت حکومت وحاکمیت قانون هیچ کدام آن برای جنګسالاران مورد دلچسپی نبوده ونمیباشد ،جنګ داخلی یعنی جنګ پر مصرف و پرهزینه ومتداوم که قیمت آن به از دست رفتن زندګی ومنابع، تخریب و از میان رفتن و مضمحل شدن تولیدات (مجاز ویا غیر مجاز ) زراعتی ودامپروری وقطع راههای ترانسپورتی ومواصلاتی برای کالاهای مجاز ویا غیر مجاز میګردد میباشد . واژه ها ومصطلاحات همچو قدرت وتوان مبارزه درعدم موجودیت حکومت در واقیعت امر جنګ سالاران را در موقف قرار میدهد :که تمام دولت وحتا ګروپهای قومی ایتینیکی خویش را که از حمایت وپیشتبانی شان قبلاً برخوردار بودند ویا آنهایکه جلوخودخواهی های شان را میګرفت از آن محلات بیرون وبیجا ساخته ، حاکمیت هیچ قانون (چه دولتی یا سنتی ) را نپذیرفته وبصورت بالقوه با داشتن پوتانسیل پیروان خویش در ایجاد بی نظمی جامعه بیدون در نظر داشت کدام ستاندا رد دست بکار میشوند .
دریک حکومت ضعیف اداره وتحت کنترول اوردن خشونت به درجه واندازه ء يایين وبرقرار نمودن حاکمیت قانون در محلات تحت کنترول ، برای جنګ
۴۴
سالاران دلنشین و حالات واوضاع دلخواه شان شمرده میشود ،بهرصورت درفاز قبل از مدرنیتی،با جدیت تام دولت و منابع بین المللی مربوطه میشود که به کالا وملکیت شخصی درآید .سټیپان واټس اینچنین توضیح مینماید : که دموکراسی جنګ سالاران در باهمی بیک نوع قدرت مرکزی وحفظ اداره ء یک سیسیتم ناپایه دار اقتصاد غیر مشروع غیر رسمی یا یک نوع اقتصاد بویژه غیر قانونی میباشد که توزیع آن از طریق مشمولین شبکه اقتصاد وحمایت وپیشتبانی آن با دادن اوامر وآفر های غیررسمی وغیر شرعی صورت میګیرد وبصورت غیر قانونی ازطرف منابع خاص دولتی بیشتبانی میشود .
۴-۴ بازنګری درموردافغانستان : افغانستان یک شکل بویژهء سیستم اقتصاد غیر مجاز ، میلیتانت (ستیزه جویی) ، سیاسي وخشونت کالایی شده را با دولت سازی مدرنیست های فعلی غربی طور موازی پیشکش مینماید بګذارید که اصطلاح ګلوبولایزنګ را در نشانی های دولت مجد د و از سر تشکیل شده ء افغانستان بکار ببریم :
با درنظرداشت تاریخ افغانستان هیچګاه ازنظر سیاسي و اقتصادی ونظامی دولت مدرن ، مرکزی ، بااتوریتی با تفکیک وظایف ویا تعین مرز بین عرصه های عامه وخصوصی تشکیل ویا پایه ګذاری نګردیده است ، درعوض آن این کشور اکثرًا توسط اشکال ظوابط سنتی چند مرکزی (پولی سنتریک) اداره ویا تحت تسلط قرار ګرفته است ، حکومات ګذشته درین کشور منظماًبواسطه ء جوامع پیش از مدرنیتی بصورت آزادانه وخودمختاراداره ومدیریت شده ودرمقابل مرکز ومرکزی شدن همیش مقاومت صورت ګرفته است ، سیستم خشونت وسود درسیستم اجتماعی جاه نشین وبواسطه قوانین سنتی عنعنوی اداره وکنترول ګردیده بیدون آنکه شامل مرحله ویا فاز مدرن ګردیده باشد ، جنګ سالاران افغان با توان کالا سازی وتحویل دهی ویا باز
پسګیری خشونت وبا تبدیل کردن شان به بازیګران بزرګ درتجارت جهانی اوپیوم خویشتن را به فاز بعدازمدرنیتی رسانیدند،که برهمه اشکار وهویدا است
۴۵.
تفاوت وتمایز بین سود وخشونت وسیاست نه تنها به اختفای جنګ سالاران پرداخته بلکه تسلط ویا حاکمیت سیستم اجتماعی سنتی وعنعنوی را نیز پنهان نموده ویا درتحت شعاع خویش قرار داده است ، خشونت وبهره بیشتراز کنترول قوانین سنتی جوامع بومی خارج ګردیده ودر شبکه ء میلیتانت (ستیزه جویی) جا بجا شده واز همین طریق درشبکه اقتصادی برای خود جا پیدا واخذ موقع نموده است ،سرویس ویا خدمات شبکه ءملیتانت به حیث میانجی بین جوامع واقتصاد جوامع مذکور حفظ ونګهداری میشود ،خشونت قومی را منحیث وسیله در رقابتهای نظامی وسیاسی بکار می بندند ، پس قومی ګری را نیز وسیله وکالای میسازند ،وبازیګران این نقش با تعهدات خود در مقابل پیشنهادبلند بالای خریدار وفادارباقی میمانند ، وفاداری بخاطر کالا سازی .
جنګ سالاران افغان وقتیکه از نظر مالی از احزاب منفرد خویش مستقل ګردیدند پوست مدرنیتی شدند وارتباط خودرا به مارکیت اوپیوم انتقال دادند ،وتفوق اقتصادی شان را با پوتانسیل نظامی که بصورت متناوب بین نظامیګری وعرصه اقتصادی آنها را میکشاند مصوًن ویا آنطوریکه میخواستند ویا میخواهند مدیریت آنرا به پیش میبرند .جنګ سالاران اکنون به حیث مقاطعه کاران نظامی ثابت قدم پا به عرصه وجود نهاده اند واین توانای وقدرت را بدست دارند که خشونت را به اجاره برای خریدار بیدون رعایت ووفاداری به قوانین سنتی ( ایتینیکی مذهبی وغیره) تحویل دهند ویاباز ستانند.
بیدون انکه اجندا وابتکار وانګیزه ء خریدار را رعایت نمایند . نتیجه ګیری :دروضع وحال موجود ، جنګ سالارانی که خشونت را بار اورده اند ویا می آورند، با ایالات متحده امریکا در داد وستد معاملات مالی وبا سازمان ملل متحد به حیث تضمین کننده ګان تامین امنیت وقدرت سیاسی تشریک مساعی مینمایند، این جنګ سالارانی اند که دولت جدید ونوتشکیل و نهاد های دموکراتیک را مبدل به کالا نموده اند: ادارات دولتی ، وسایل دولتی ، منابع دولتی ، مقامات انتخاباتی وکاندیداتوری، حمایت ګران سیاسی ورای دهنده ګان راازنظر سیاسی، اقتصادی ونظامی،فعالین دولتی وغیر دولتی
۴۶
، فعالیتهای مشروع وغیر مشروع، نقش افرینان وبازیګران محلی وجهانی وعملیات ها وفعالیت ها را بطور متضاد ازهم متمایز میسازند . مصونیت وامنیت که بعضاً درکشوربملاحظه میرسد ویا فرصت های شغلی غیر رسمی موجود در افغانستان ثمرهء کار وفعالیت جنګ سالاران بوده ، همانطوریکه عدم مصونیت وامنیت وفلج شدن اقتصاد مروج قانونی وقبول شدهء دولت نیز محصول کار همین جنګ سالاران مذکور میباشد . دموکراسی ودولت سازی انعکاس دوګانهء روابط ومناسبات شبهه ء میباشد :این روند وجریان بواسطه جنګ سالاران تا آن مرز مورد جمایت قرار میګیرد که وسایل وماشین دولتی درتحقق وبسررسیدن اجندای شخصی شان مصدر خدمت واقع ګردد ،دموکراسی جنګ سالاران زمانی نسج میګیرد ویا مستحکم میګردد که: یک رژیم رسمی با یک مانور درتحت ماسک دروغین به اقدامات غیر دموکراتیک توسط مجریان صاحب قدرت چند مرکزی ( پولی سنتریک) که دربخش های اقتصادی ، اجتماعی ،سیاسي ونظامی کشور دست بالا داشته باشند مبادرت ورزند .
قضیه افغانستان یک مورد خاص وبویژه ء میباشد جایکه با اطمینان بیشتر وبالا طوری پیشبینی میشود که تضاد وتنا قض به دو دلیل ذیل درمورد ادامه خواهد یافت : (۱ ) جانشین شدن ستیزه جویان پیمانکار (ملیتانت اینترپیرینیر) درتجارت ودادوستد جهانی بازار اوپیوم و ( ۲ )کالایی شدن خشونت به شکل خدمات غیررسمی ( همچو مشتری وحمایت کننده از شبکه ء نظامی در ایالات متحده امریکا ،وهمچواز شرکای سیاسی در سازمان ملل متحد در پروسه ء دولت سازی وهمچو تضمین کننده ګان امنیت محلی ومصونیت ملکیت های شخصی ) در تعهدات شان پابند میباشند .
افغانستان همچنان مورد خاصی است و نشان میدهد که چطور نظریات جدید ومدرن دولت سازی چرا درتبانی باستراتیژی انعطاف پذیر بهره ونزاع بعد از مدرنیتی توام با فعالیت های بازیګران بعد از مدرنیتی که بغرض دریافت سود اعظمی شخصی اشکال قبل وبعد مودرنیتی را یک جا بکار میبرند موفقیت
رضایت بخش را نصیب نمیشوند ؟ جنګ سالاران محلی با در آمد های مثمری که از مارکیت جهانی بدست
۴۸
می اورند زندګی بهترترازآن دارند که اګر به کمک های بین المللی نظامی دولتی وابسته میبودند .
بهر صورت تا آن زمانیکه جنګ سالاران محلی بتوانند که نهاد های دولتی بشمول وسایل وتجهیزات دولتی ومنابع را به حیث کالا ی که در بازار آن را عرضه ویا قدغن نموده بتوانند به تخریب تاسیسات دولتی دست نمی زنند ودر بی آن میباشند که دولت کمرنګ باشد وخشونت ادامه داشته باشد ، تا انها بتوانند در محلات تحت نفوذ خود دست بالا داشته باشند ، جنګ سالاران خشونت را به حیث وسیله پیشروی وپیش جستنی در هر پارتی ودرهر بازی بخاطر بهتر زیستن وبهتر اعاشه کردن خویش بکار میبرند و همین برخورد است که یک روابط باهمی بین جنګ سالاران ومارکیت جهانی برقرار است . تمام
-------------------------------------------------------------------------
Bibliography
* Afghanistan independent Human Rights Commission-AIHRC(2005): A call for justice
,Error! Hyperlink reference not valid.
Atmar , Mohammed Haneef and Jonathan Goodhand :”Afghanistan : The challenge of winning the peace” Monique Mekenkamp, Paul van Tongeren and Hans Van de Veen ,eds,:Searching for Peace in central and south Asia : An overview of conflict preventionand peacebuilding activities . Boulder,colo: Lynne Rienner Publishers 2002
Azoy, Whitney G:BUZkashi: Game and power in Afghanistan “ waveland press,2003
Heyman,Josian McC.And Alan Smart , eds:/”state and ILLIegal practice “ Oxford International Publisher Ltd .1999 includes : Thomas W. Gallant < Brigandage ,piracy, capitalism , and state- formation : Transitional crim from a historical world- systems prespective .
HUMAN Rights Watch : Losing The peace in Afghanistan “ <htt://www.hrw.org/wr2k4/5.htm> (2004)
Kaldar,mary “new and old wars” organized violence in a global era” cambrige : polity ,1999
Lezhnev,sasha “crafting peace : strategies to deal with warlords in collapsing states “Lexington Books , 2005
Mittelman ,James H. and Robert Johanstone :” the Globalization of Organized Crim e : the courtsan state , and the corruption of civil society “ Global Governance < 5:1, (1999) : 103 -127
Morrison ,Ken, “ Marx , weber , Durkheim : formation of modern social thought “ London : sage publication , 2003
ODC” the opium Economy of Afghanistan <htt :// www.unodc.org /publication/opiu um –afghanistan _2005-08-26.pdf>(,2005) .
Polanyi,Karl : the great transformation “Boston press, 1957
Rubin, Barnett R, the political economy of war and peace in Afghanistan “< htt://www.institute –for- Afghan-studies .org /ECONOMY/political_economy_of_peace.htm>(n.d)
-----------------------------------------------
Afghanistan fatal addiction “ international Herald Tribune (28 october 2004 a) Republished at: htt://www.cic.nYu .edu/.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------Afghanistan booming opium industry “ <htt://www.cic. nYu. Edu/archive /pdf/Ro adtoRuin.pdf>(7 october 2004b)
Volkov , vadim:violent Enterpreneures: the use of force in the making of Russian capitalism : Ithaca : cornell University oress, 2002
Watts ,Stephen “ Democracy by force : Norms, resource constraints and coalition-building “ paper presented on the annual meeting of the internatonal studies Association , Honolulu , HI (1-5 March 2005)
افغانستان بعد از نوګرايي POST-MODERNIZING AFGHANISTAN
Typography
- Smaller Small Medium Big Bigger
- Default Helvetica Segoe Georgia Times
- Reading Mode