افغانستان بعد از نوګرايي POST-MODERNIZING AFGHANISTAN

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

Ana pejeinova,phD,MA,polsci CEU نویسنده :
مترجم وبرګردان: پوهندوی دوکتور سیدحسام (مل)

خلاصه :
این رساله اصطلاح ( دموکراسي جنګ سالاران) را بشکل توصیفی آن در افغانستان به برسی ومطالعه ګرفته ، رژیم دموکراتیک رسمیکه خشونت ومنازعه را بشکل متبارزش بالای تمام بخشهای اعم از اقتصادی ، سیاسي واجتماع به تعهد ګرفته است .
تعریف وتیپولوژی جنګ سالارافغانی بشکل اینتریپرینیرس
که یک واژهءفرانسوی است معنی Entrepreneurs)
لغوی آن مقاطعه کاری میباشد ، ودر این رساله این کلمه به آن ګروه و دسته ء ازجامعه بکار ګرفته شده که ازراه خشونت برای درآمد خویش به اشتغال بالمقطع دست اندر کاراند،تفسیرازمترجم)انکشاف نمود،قضیه خاص تاریخی
۱
اجتماعی ،و اقتصادی و اماده سازی شرایط مقاطعه کارانه ء جنګ وستیزه جویی که پایین بخش سوم وضع عمومی جنګ ونزاع بعد از مودرینیزی (مودرینایزنګ پروسهء است که چیزهای منفی وغیر کار آمد یک پدیه ء مدرن را از میان برداشته وچیزهای مثبت وکار آمد انرا حفظ ونګهداری نمود – تفسیر از مترجم ) میباشد بملاحظه میرسد ردیابی ګردیده است .
چهار مودل متقابل التاثیر بین دولت ، جامعه ،اقتصاد ونظامیګری به تصویر ګرفته شده وانهم بمنظور درک از تیوریهای مختلف نمونه وار،پروګرام دولت سازی ، مداخله نظامی و غیرنظامی و اختلاف قابل رویت در شبکه اقتصاد جهانی .
مقدمه
این رساله ایجاد وتکوین جنګ سالار را در افغانستان توضیح مینماید ، یک سیستم دموکراسی رسمیکه توسط جنګ سالاران ونمایندګان شان پیش کشیده میشود ودر دست اجرا است ، در تیزس من ، افغانستان : به میان امدن دموکراسی جنګ سالار : من را به این باورمندی واستدلال واداشت که در افغانستان پنج وضع مشخص در ایجاد وخلقت این دموکراسی نقش ارزنده
۲
داشته وزمینه بروز آن را مساعد نموده است .که ذیلاً یاداور
میشوم
یک: اوضاع خاص تاریخی اجتماعی وحوادث در کشور . دو: وضع اقتصادی ناګوار ،فقر وغربت ومطالبات بلند بالا ی امنیتی و در آمد .
سه : مداخله نظامی ایالات متحده امریکا در افغانستان .
چهار:نمونه های انستیتوتها ونهادهای انتقالی به دموکراسی .
پنج :تمویل وحتمی پنداشتن شکل ونمونه ء جنګهای ( نو) جهانی بمنظور دریافت سود بیشتراز آن .( کالدور۱ ). دراین رساله موضوعات پرګرافهای یکم- دوم وپنجم به برسی ګرفته شده وبالای آن مکث صورت ګرفته .


تمام اوضاع وشرایط با الګوهای عام کوچکی از بهره وخشونت با هم در ار تباط میباشند ، من الګو جنګ سالار را مقاطعه کار جنګ طلب به تعریف میګیرم ، مفکوره مقاطعه کاری جنګ طلبانه وستیزه جویی توسط (توماس ګالانت ) ابداع وبکار ګرفته

( جنګهای نو وکهنه ):سازمان داده شدن خشونتMary kador
درعرصهءجهانی( کمبرج: پولیتی ۱۹۹۹)



شد وچنین پنداشت که یک دسته یا ګروه از اجتماع با متمایز ساختن مشخصه خشونت و همتای آن یعنی امنیت در تهیه وتدارک کالا دست اندر کار میشوند .من سه مفهوم مبنی بر وقوع مقاطعه کاری ستیزه جویی رادر افغانستان به تحلیل و بررسی میګیرم جایکه توان وقوع ویاعدم وقوع آن متصوراست
خشونت از نظر مفهوم خویش درقرارداد اجتماع حیثیت متاع وکالا را افاده مینماید . قسمت نهایی این رساله نمونه ء مقاطعه کارانهء ستیزه جویی را با در نظرداشت مفاهیم بازار آزاد ( ګلوبلایزیشن) و بعد از مدرینیزیشن (پوست مودرینایزنګ ) به بحث میګیرد پروسه ء ګلوبولیزشین شامل عدم تمایز بین اقتصاد ،سیاست ونزاع طلبی وجنګجویی میباشد ، وقیکه در جامعه اقتصاد نظامیګری مسلط باشد ،جامعه ، دولت وجنګجویی به کالا مبدل میشوند .، سیستم خشونت وستیزه جویی از جامعه بیجا شده وجاګزین سیستم اقتصاد جهانی میشود .خشونت ، سود ، دولت وجامعه وروابط آنها با قبل از مدرن شدن و مدرن همه وهمه
ارزشها وانګیزه ها وتعامل مشترک اند که غرض نیل به هدف بهره وسود بیشتر ، باهم یکجا درمتابعت قرارمیګیرند . علویت بخشی نظامی واقتصادی جنګ سالاران افغانی بواسطهء نیروهای بازارجهانی تقویه میګرددوموقف شان رابه یک درجهء که انها بتوانند بدرستی بیدون واماندګی دولت مدرنی را مطابق مودلهای جدید بین المللی قبل از برخورد ومداخله ایجاد نمایند یاری میرسانند ، بدن لحاظ جنګ سالاران افغان از پروسه ء دولت سازی ودموکراتیزی کردن وجلوه دادن مشروعیت موقف
۴
شان از سیستم سیاسی محلی وبین المللی غرض نیل به دموکراسی جنګ سالارانه استفاده بعمل می آورند . کمی وکاستی مفکوره مشخصهء تیوری ستراتیژی بعد از اختلاف وپیامد فقدان پالیسي های کارایی وعملی دربرخورد با جنګ سالاریزم چنین میپندارم انطوریکه ( جان میکینالی) افاده مینماید :
( جوامع بین المللی پیرامون انکشاف ، بکاربورد ودر برخورد با جنګ سالاری تا هنوز زبان مشترک ندارند .....( آنها) به دنبال ګفته ء کلاوس ویتسین نویسنده ومفسر که او مفکوره خشونت را یګانه وسیلهء سیاست ضد ونقیض (دموکراسی جنګ سالاری ) میداند طی طریق مینمایند واعراض آن راکه فقدان زبان شناسی وکمی تیوری تشکیل میدهد میپندارند .این رساله درجهت آنست که در انکشاف وبکار بورد بیانی که قرین به پدیدهء جنګ سالاری باشد سهم خودرا بجا نماید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صلح پایه دار:John Mackinlay, insasha Lezhnev,s ۳-
معامله ستراتیژیکی با جنګ سالاران درسقوط دولتها ،(لیکسینګتون بوکس ۲۰۰۵)
۴-کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان ، (مطالبه دادخواهانه ۲۰۰۵)
۵



جنګ سالاران افغان :اکثریت ارتباطات جمعی جهانی توجه مستقل شان رابه انتخابات ریاست جمهوری وپارلمانی (۲۰۰۴ ) و(۲۰۰۵) افغانستان معطوف نموده بودند، که البته وقایع وحوادث بعد از یازدهم سپټمبر(۲۰۰۱) استطباب به اصطلاح پیاده کردن دموکراسی موفقانه وزمینه مداخله نظامی ایالات متحده امریکا را در افغانستان مساعد ساخت ، ودرحضورداشت نیروهای نظامی خارجی،انتخابات درفضای نسبتاًبیدون خشونت وجدال صورت ګرفت وبه سطح جهانی ادعای موفقیت مبنی بر تامین دموکراسی و رفع تشنج منطقوی برای مردم افغانستان اشاعه ګردید ، با وجودیکه کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان درسروی بعد ازانتخاباتی خویش نارضایتی وخشم وانزجار مردم افغان را به ارتباط جنګ سالاران وقوماندانان ملیشایی که در اخذ تصمیم ګیری پالیسی جدید کشور زیدحل وسهیم ګردانیده شدند ابراز ودرسروی خویش تصویری از انتخاب اکثر جنګ سالاران ونمایندګان شان و از عده ء اشخاص بانفوذ که در تبانی با انها بود وبه عضویت پارلمان نایل آمدند پرده برداشت . جنګ سالاران افغان کیانند وچه موقفی دارند؟ : چطورانتخابات مردمی پارلمان جنګ سالاران را بوجود آورد؟ این رساله جنګ سالار و نوع شناسی آنها را بر بنیاد اشکال متمایز جنګ سالاری به تعریف وتوضیح خواهد ګرفت ،تاریخ وتشکل وقوام جنګ سالاریزم در افغانستان اززمان جنګ سرد تا همین اکنون اغاز ګردیده است ،وبه اساس همین مطلب باید به
۶
نقاط آتی توجه مان را عطف نمایم : * دروضع موجود جنګ سالاران مدعی اند که ما نظامیانی هستیم که امنیت را درکشور تامین مینمایم ، وبا دو بازیګر بین المللی یعنی ایالات متحده امریکا وملل متحد ضامن تامین امنیت میباشیم ، درحالیکه ایشان با برخوردهای خشونت بار خویش مصونیت وامنیت را درکشور ازبین برده اند وغرض پیاده کردن امنیت توقعات شان بیش ازحد ومرز ګردیده که همه مردم باچشم بازخود وضع نابسامان امنیت را مشاهده میکنند ، ایشان خشونت وتهدید را مبنی به پیامدهای انتخابات (۲۰۰۴) و(۲۰۰۵)بکار میبندند که غیر مشروع بودن وناکارایی بودن دموکراسی جنګ سالاران رادرکمتر زمان ازریشه بیرون ساخت وطشت رسوایی شان را ازبام غرورفروریخت .
۱-۱تعریف جنګ سالار :واژه (جنګ سالار) ګرچه بارها سرزبانها است ووقتاًفوقتاً اینجا وآنجا بکار میرود ویا در سخنرانیها مورد استعمال قرار میګیرد ، مګر از نقطه نظر پیمانکاری (اینترپرینیور) سیاسی فاقد تعریف صحیح وقانع کننده میباشد ، ولی با آنهم مقوله پیمانکاری درارتباط با جامعه قلمداد میګردد که خشونت عمده ترین دست آورد وکالای آن محسوب شده وتوسط پیمانکاران نظامی بمنصهء اجرا ګذاشته میشود ، من این مقوله را به آن ګروهء ازادمان بکار میبرم ویاتعریف مینمایم که با سلاح مجهز، از دانش نظامی وعلم بی خبر وبه عملیات وسیع غیر رسمی وخودسرا نهء نظامی بیدون کدام دست
۷
اورد که به نفع امنیت ومصونیت بانجامد درپیکار باشند ،وسبب آزار وازیت مردم شوند .ولی باآنهم این واژه (جنګ سالار) کثیر الابعاد وکثیرالمعنی میباشد مثلاً سران سنتی محلی که در اجتماع خود ازقدیم واجب الاحترام میباشند تا رهبران جنګجوی منطقوی ونیروهای خودمسلح ،معامله ګران ودیلرهای مواددوایی ومخدره مجرمین جنګ ، وجمیعتی از ناقضان حقوق بشر وغیره ... برداشت مردم غرب ازاین واژه بطورکل منفی مردودوتهوع اور است ،البته این یک ارزیابی شتابنده ء بود که از نفوذ و موقف اشخاص فوق صورت ګرفت در حالیکه شاید انها درمیان قبیله وقوم خویش مردم صاحب صلاحیت ویا نمایندګان ومدافعین شان باشند جاه ومنزلت داشته باشند . من به ارتباط واژه متذکره در اینجا چنین یاداور میشوم که واژه (جنګ سالار) یک اصطلاح ازنظرطبعی باارزش میباشد که در واقیعت امر به جنګجوی مقتدروتوانای اطلاق میګردید که در اجتماع خود تا اندازه توان خود مصدر خدمات میګردید واوکسی بود که درتحت شرایط نهایت دشوار با درنظر داشت اعتدال دربخش های اقتصادی ونظامی وسیاسی تغیرات چندی را بوجود می آورد .
ولی تعریف (جنګ سالاران ) وصفی فعلی حاکی از ترکیب
اصطلاحات اقتصادی ونظامی میباشد که با جاګزین ساختن سیستم اقتصاد محلی وجهانی تامین کننده خدمات میباشند . من در اینجا ارتش را به مفهوم عام معاصر آن نه میتوانم ارتش ملی عنوان نمایم ،درګذشته ها به شکل خیلی مبهم آن ۸
ارتش را ګروه ء از انسانها یکه با مقاطعه کاری داخل صفوف ارتش میشدند عنوان میکردند که سلاح ومهمات جنګی در دست داشتند وکالا یا متاع شان جنګ وخشونت بوده وبه احساس دایمی شان مبدل ګردیده بود . من نطریهءکالای خشن (ګالینټ) را که تحکم هر قرارداد اجتماعی عنوان نموده وازنظر بنیاد وظیفوی وتاثیر متقابل، آن را در صحبت هایش به دو بخش یا زون تفسیم نموده تاییدوبه توسعه نظرش میپردازم : این دو زون عبارت اند : یک : مصونیت، دو: تهدید . این هردو زون سرانجام به دو زون دیګر می انجامد که زون بقا و زون مرګ میباشد ، که هرکدام آن وجهه اجاره ای دارد . افسران نظامی افغان را سازمان بین المللی غیردولتی حقوق بشر ) به اصطلاح محلی آن جنګ سالار نامیده است ، NGOHRW (
ودر ادبیات محلی افغانی هر آن پیشوایکه ګروهء ازانسانهای مسلح را درتحت قومانده ورهبری خود داشته باشد ،جنګ سالار نامیده میشود ، فعلاً در افغانستان از همچو جنګ سالاران به هزارها جنګ سالاران درموقف های مختلف بمشاهده میرسند ، که بعضی شان شهرا را درقید کنترول دارند (قطاع الطریق) ، دیګر شان شهر را در تحت تسلط دراورده اند وبرخی دیګر شان یک ولایت را درتصرف دارند، ودرراس این سیستم هرج ومرج شش یا هفت تن از جنګ سالاران کلان قرار دارد که هر کدام از آنها ازنظر منطقوی ، ایتینیکی ،وسیاسي حامیان وپیشتیبانانی دارند ( هومین رایټ واچ ۲۰۰۴). ما دربخش دیګر این رساله تذکرخواهیم دادکه این جنګ سالاران وپیشوایان ارتش ، ګروپ مشابه ویکسان ( هوموجینیوس) نبوده
۹
بلکه ازنظر چهره وسیما ، انګیزه ، روش وخصایل وروابط بین البینی از قوماندانان محلی کاملاً متفاوت ومتمایز میباشند . ۱-۲مقولهء جنګ سالار :من اینجا مقوله ء جنګ سالار افغان را به اساس ارتباطات واشکال چند ګانهء آن از انواع دیګر قوماندانان نظامی وپیشوایان سنتی متمایز میسازم که ذیلاً خلاصه میګردد : یک :اینها قوتهای شخصی اند ویا به شکل شخصی وفرمایشی دراورده شده اند . دو: تسلط وحاکمیت اکثر آنها درقلمرو مختص بخود شان میباشد که معمولاً در انجا قوم وقبیله وتبار شان زندګی مینمایند ،یعنی از ګروپ ایتینیک خود شان میباشد . سه :اکثر شان دربین نفوس محلی شان از بعضی اعتبارات وحقوق چندی برخوردار میباشند ،یعنی ازنظر سنتی صاحب صلایحت اند . چهار : اکثر شان کم وبیش روابط وابسته وباهمی اقتصادی ونظامی در بخشی ازاجتماع محلی خویش دارند . پنج :عده ء شان درسیستم اقتصاد جهانی نسبت شمولیت شان در باندهای قاچاقبری ، یا در شبکه های اقتصاد غیر رسمی سهم داشته وبا اکثرمعامله ګران غیرقانوی چه در داخل کشور ویا درخارج کشور تعهداتی سپرده اند . *شش :اینها پست های دولتی ، منابع طبعی ، ووسایل داخل قلمروشان را مال وحق شخصی خود میدانند ودر حفظ وصیانت آن به دیګران چلنج میدهند . ۱۰
جنګ سالاران دربین خود از چندین وجهه وبعد از همدیګر متمایز میباشند که ذیلاًخلاصه میګردد : ۱:ازنګاه تیپ وسایز واندازه قوتهای جنګی وبه اصطلاح نظامی ، چه بصورت رسمی ویا غیر رسمی که در وابستګی شان قراردارند . ۲:ازنقطه نظر حق بخود قایل شدن در اجتماعی محلی شان مبنی بر تعهد وتدارک تامین امنیت ومصونیت ،اسایش اقتصادی روابط قومی ،نژادی ، عرف ،مذهب و....... ۳ـازنظر صیانت وحمایت منابع افتصادی: ازمحدوده اقتصاد سیاه وخاکی تا مقاطعه کاری (از زیاده ستانی ،سرقت ،غارت تا استخراج وبیجا سازی ،تامین امنیت وفعالیت های مشروع ومجاز) وغیره . ۴ـازنظردرجه ونوع روابط اقتصادی با حامیان محلی اجتماع شان بادرنظرداشت خدمات اجتماعی وتوزیع دوباره منابع ،زیاده ستانی ، اجبار، سوء استفاده ،بیجا سازیها ی کتلوی وقتل عام . ۵: ازنظر توسعه بخشی وتامین ارتباطات شبکه های تعاونی سود اور شان با شبکه های جهانی از محدوده محلی منطقوی تا سویه ء بین المللی . ۶: در روابط با حکومت :این روابط ازمحدودهء باهمی ، ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * (شش) :قوتهای شخصی نظامی شامل پولیس دولتی ،یا قوتهای نظامی وفادارازنظر قومی ،یا اقتصادی به جنګ سالاران وجنګ سالاران خود دفاتر ومقامهای دولتی را در اختیار دارند .
۱۱
تشریک مساعی ،رقابت ،تحمل خود مختاری ،تساوی تا جنایت وجرم ، اذیت وآزار ، انهدام واعدام همه وهمه با در نظرداشت خصومت ذات البینی میتواند از دو راه به پیش رود : نیروهای دولتی شده میتواند که دست به جرم وجنایت بزنند ویا اینکه توسط جنګ سالاران مبنی بر عدم تطبیق یکسان قوانین ازطرف مسولین دولتی در آن محلاتیکه به ارتباط فرهنګ محلی برخورد اصطکاک آمیز رونما ګردد وادار به جرم وجنایت ګردند . ګرچه هیچ یک از چهره ها ی شامل فهرست متقابل ګذارش داده نشده ولی هریک ازین ترکیب روابط به هر درجه ممکنه در واقیعت افغانی قابل رویت وملاحظه بوده میتواند ، این مدار روابط متداوماً ازنظر نوع وشد ت خود در حال تغیر وتبدل بوده ، پس رشته بندی هر یک از جنګ سالاران توام با ګونه های ایستاده ګی وسکوت ثمری به بار نخواهد آورد .
۱.۳. جنګ سالاریزم :جنګ سالاریزم عبارت ازبرجسته شدن ومتبارزشدن موقف یک ویا چند جنګجوی مقاطعه کاردر سرزمینهای شناخته شده ء بین المللی ( دریک ویا چندین دول) ودریافت موقف وجاه درسیستم معاملات اقتصادی، موازی به چلنج ها ، تشریک مساعی یا سهمګیری در حکومات دول دارای اقتصاد مشروع ورسمی میباشد. جنګ سالارها همچو ستیزه جویان مقاطعه کار و فراهم اوران خشونت و نزاع و بصورت عام خطری برای تامین امنیت میباشند .طوریکه ایشان اکثر مواقع خودرادر تامین امنیت
۱۲
یکجا با دولت شریک میپندارند ، از ادعای شان چنین بر می آید که دولت خود نقش جنګ سالار را بکار میبرد ، ویا به عباره دیګر، ممکن است که دولت نسبت به جنګ سالار ضعیف باشد ، ویا ممکن که دولت خود از مدتهای طولانی در براورده شدن مقاصد جنګ سالاران ایفای وظیفه بنماید ، جنګ سالاران خود محلات تحت کنترول را که به شکل غیر رسمی در تحت حاکمیت خویش قرارداده اند حق مشروع خود میپندارند ، وتا زمانیکه قلمرو تحت حاکمیت شان مورد تخت وتازدیګران قرار نګیرد ، یکدیګر را تحمل مینمایند ، وبه ارتباط تلاش وجدوجهد دولت مرکزی بمنظور تسلط یابی برقلمرو کشور که خارج از محلات تحت سلطه شان با شد کدام دلګرمی ودلچسپی از خود نشان نمیدهند ، که در قضیه افغانستان همین دلایل موجهه باعث بروز وانکشاف جنګ سالاریزم ګردیده است . تاریخ افغانستان شاهد آنست که دولت های مرکزی درمدت زمان موجودیت شان خارج ازشهرهاو ولایات تحت تسلط شان در سراسر قلمرو کشور حاکمیت نداشتند وتمام سعی وتلاش دولت مرکزی بمنظورعمران ومدرن ساختن کشور نسبت جنګ وجدال وخشونت های موجود در کشور که البته ریشه اصلی آن در محلات خارج از سلطهء دولت مرکزی آب میخورد ثمری به بار نیاورد . جنګ سالاران افغانی درصحنهء سیاسي کشوربه حیث بازیګران ارشد نظامی هنګام دوران جنګ سرد ودرجنګ های بعدی داخلی برای سده های چندی حضور داشتند ونقش شان را
۱۳

بازی کردند .
منشا ء سنتي جنګ سالاران: ریشهء اصلی جنګ و رزم افغانی به ارتباط جامعه شان دریک شبکهء مغلق نظم صلح آمیز جنګ وخشونت نهفته است ، با به سررسیدن دوران جنګجویان سنتی که در خونسردی وارام نمودن اجتماع شان خدماتی چندی را انجام دادند دردوران جنګ سردعرض وجود کردند وتا هنوز هم بقایایی شان وجود دارد وکاملاًازبین نرفته اند، اما جنګجویان فعلی و معاصر مقاطعه کار با اجتماعات شان ارتباطا ت ردوبدلی چندی دارند وبه شکل غیر رسمی وسیعاً درحفظ آن مصروف میباشند ، ولی عدهء ازین جنګ سالاران میکوشند که این نوع روابط را کم ساخته ودر تبارز خود دست اند کار شوند درحالیکه برخی دیګر شان سعی میورزند که روابط متقابل دوباره را فی مابین خود واجتماع مربوطهء شان ایجاد نمایند . تبارز پروسهء وروند جنګ سالاران از نګاه اقتصادی ونظامی ازیکطرف ،فقر وغربت نفوس از طرف دیګر این روابط را نابرابر ساخته است . ریشه ومبداء جنګ سالاران امروزی در افغانستان ناشی از پیوندهای سنتی وکلتوری میباشد ،یک جنګ سالار کاملاً عیار وتپیک شخصی است که او خودرا یک پیشوای نظامی مپندارد ،پیروزیها وقهرمانیهاودست اوردهای خودرابرخ دیګران میکشد.
۱۴
ومال غنیمت را که در جنګها غارت نموده بعضاً بین پیروان وهمرزمان وحتی نفوس محلات تحت سلطه اش که از قوم وګروپ ایتینیک خودش میباشد توزیع وسهم هرکدام انها را برای شان میدهد ، وهر نوع مداخله ء را درامورش که از جانب قوم وقبیله ویا ګروپهای غیر ایتنیک دیګرباشد رد وبه مقابله بر میخیزد . ویا هم یک جنګ سالارکاملاً وصفی افعانی کسي است که از یک فامیل بانفوذ شناخته شده برخاسته وازطرف فامیل واقارب دور ونزدیک باو کمک های همه جانبه صورت ګیرد وفامیل اش اورا نسبت صلاحیتی که دراجتماع دارد به او اقتدار وصلاحیت واتوریتی کامل را میسر سازد ویا به اصطلاح اورا دراجتماع مربوطه مشروعیت بدهد وفامیل های خورد وریزهء دیګر که ازعین ګروپ ایتنیک اند ایشان را به متابعت واحترام به او تشویق نماید .
درسال (۲۰۰۳) چنین توضیح نمود:Whitney Azoy
پویایی عمل و یا فعل وانفعال بین جنګ سالار وطرفدارانش عبارت اند از : ** یک جنګ سالار(خوب)آنست که بیشترغارت نماید ،موفیقیت ودست اوردهای بیشتر داشته باشد وبه اصطلاح عامیانه بدخور باشد ،وبه این صفات مشهورشده باشد ،چونکه این صفات اورا درجلب وجذب دیګرهمرزمان کمک بیشتر مینماید وبا پوتانسیال بیشترصلاحیتهای اقتصادی ونظامی را بدست می آورد .
۱۴
درفرجام به توضیح شکل اقتدار وصلاحیت نهادهای :Azoy غیررسمی وغیردولتی طور ذیل ابراز نظر مینماید : نوع اقتدار وصلاحیت افغانی نه در تشریک مساعی دایمی ونه در اوضاع وحالات رسمی ګزینش داشته بلکه آدم ها بطور فردی بایکدیګر به شکل انتقالی وګذری بصورت غیر منظم وناپایه دار یا تشریک مساعی مینمایند ویا باهم در رقابت قرار میګیرند، وتلاش مینمایند که اقتدار وصلاحیت شان خارج ازقلمرو شان حتی دربیرون از مرزهای کشور مورد توجه وپذیرش قرار ګیرد ، بهرصورت هرسیستم جامع که این صلاحیت واقتدار را بشناسد وبپذیرد ،تشریک مساعی خود ، راه رقابت را فراهم مینماید .
( ۲۰۰۳:۲۴) قدرت در کلتور افغانی اعمال نفوذ موکد :Azoy
بطور سنتی بالای مردم میباشد و نه منابع اقتصادی بلکه تعداد (مقداریا کوانټیټی) ونام ونشان (وصفی یا کوالیټي) ،حامیان قدرت وصلاحیت ،شخص را در مودل کلتور افغانی تعین مینماید .
۲-۱ شدت خشونت : درتعضو و ګزینش اجتماع افغانی شورا(مشوره) ، جرګه(ماموریت صلح) واربکی (پولیس سنتی محلی) ورعایت قانون ازکلتور سلحشوری ،شاخص های اولیهء مهم شمرده میشوند.بهر حال در دو دههءګذشته فکتور بین المللی به حیث عامل انحراف ازسیستم شورا ومشوره ګردید وهم باعث ۱۵
تبارز اشخاص خودګردان نظامی و تصمیم ګیران برجسته وشناخته شده که در اجتماع خویش واجب الاحترام بودند موجب ګردید ، این پروسه را میتوان در دوران جنګ بین نماینده ګان روسیه وامریکا درافغانستان وهمزمان با آن (اګرشناسي نمیشد) در تکوین وخیزش جنګ سالاریزم را ردیابی وترسیم نمود .واز جانب دیګر هنګام جنګ سرد قوتهای بیګانه و بیرونی ، اقوام وګروهبندیهای مختلفهء نظامی را با تمویل پول وسلاح وآموزش نظامی کمک وپشتیبانی مینمودند ، اثربخشی تکنالوژی پیشرفتهء ناکنترول شده ء نظامی ، توازن تاریخی وزمانی ای قدرت را به نفع آنطرف درګیر که سلاحهای مدرن و موثر در اختیار داشتند نسبت به آنطرف دیګر که از نظر سنتی در اجتماع خود صاحب صلاحیت وامتیاز بودند وخود را مستحق میدانستند دور داد. این عدم تناسب ،اشخاص ستیزه ګر وجنګجو را واداشت تاشوراها را به نفع خود ابتیاع و با صرف پول وتحایف ویا هم به زور تطمیع نماید ، که در توافق و موافقت بینهم (بین شوراها وجنګجویان) اعتباربعضی از شوراها در اجتماع مربوطه ازبین رفته وموثریت خودرا ازدست دادند. درشرایط موجود ویا فعلاً اکثر قوماندانان وفرمان دهان محلی خود میخواهند که مثل نمایندګان سابق شوراها ،نماینده شورا باشند . یک زمان محافظین وحمایتګران محلی اجتماع ، ولی امروز جنګ سالاران جایکه ازنظر موقف در روابط شان نسبت به قوم وقبیله اصلی آنها تغیراتی رونما ګردیده (سیستم روابط سنتی ۱۶

متکی به ایتینیکی ، طایفوی وفامیلی ).جنګ سالاران تا هنوز متمایل به حفظ آن روابط بوده وبه نګهدار نفوذ محلی سنتی ثابت قدم ووفادار میباشند ، وحفظ این روابط نفوذ محلی سنتی را با به اصطلاح اوردن تغیرات مثبت با جبر و تهدید سروصورت میدهند:شوراهای محل با فتنه انګیزیهای جنګ سالار مواجه بوده که باید مطالبات او درنظر ګرفته شود وقابل قبول ګردد (دارایی واملاک، قلمرو ،تحایف ، سلاح وغیره ...) ودر غیر آن ازحمایت شورا دست میکشد وبه اصطلاح آن را ویتو مینمایید
اکثر جنګ سالاران برای پیروان ومنسوبین خود ازآن درآمدها
وعایدات وتحایفی که طور مستقیم یا غیر مستقیم از بعضی مردم بدست اورده مددمعاش میپردازد،ودراجتماع مربوطه اش باداشتن احساس روابط قومی ایتینیکی در تامین وحدت و یک پارچګی پیروانش به همچو عمل مبادرت میورزد .علاوه برآن اکثر جنګ سالاران امروزی فتنه انګیزیهای بلند شانرا به حامیان وګروپهای تحت نظر پخش وتبلیغ مینمایند وبعضی دیګر شان بمنظور تعمیم دادن و وسعت بخشیدن قلمرو شان همه باشنده ګان ساحات مربوطه را درتحت پوشش تبلیغات فتنه انګیزانهء خود قرار میدهند . روابط مشدد مناسبات دادوستد مبادلوی بین جنګ سالار واجتماع ایتنیک مربوطه شهرت ومشروعیت جنګ سالار را
۱۷
بیشتر میسازد ،بهرصورت داشتن مشروعیت دریک اجتماع به معنی داشتن مشروعیت در اجتماع دیګر نیست ،ولی تنازع بین القومی تاریخی در جنګ داخلی مشروعیت واقتدار جنګ سالار را در اجتماع مربوط بخودش بیشتر میسازد . درحالیکه در اجتماعات دیګر دارای صلاحیتهای کمتر میباشد . اکثریت جنګ سالاران در پروژه هایکه منافع اورا تامین ننماید وطرف علاقه مردم هم قرار داشته باشد،خودرا زیدخل نمیسازد ،بلکه دراجتماع مربوطه خود به داد وګرفت و توزیع پول ، تحایف ، مال ومنال و سلاح دلګرمی بیشتر نشان میدهد وفعالیتهای خودر ا به آن محدود میسازد . علاوه برآن اکثر جنګ سالاران هنګام دخیل بودن روسیه در قضایای افغانستان مرتکب جنایات جنګی علیه اجتماعات دیګر ایتینیکی شده اند ،واکثر مردم وناظران افغانی آنچه که جنګ سالاران درهنګام جنګ های تنظیمی داخلی علیه باشنده کان بسررساندند به یاد دارند ،که غیر قابل فراموش است وبا همین دلیل از محبوبیت جنګ سالاران دربین مردم کاسته شده است ، ۳ – اقتصاد اعتیادی : جنګ سالاران عاید ودر آمد بیشترشان را از کنترول بر تجارت اوپیوم یکی از وسیعترین منطقه تولید اوپیوم درجهان بد ست می آورند ،معاملات وتدارک وتهیه ء اوپیوم منبع نسبتاً ثابت بهره وسود محسوب میشود ، بدین منظور جنګ سالاران غرض تامین وداشتن کنترول بر داد وستد اوپیوم شبکه نظامی خودرا به براورده شدن این خواست موظف نموده اند ،زیرا این شکل درآمد وعاید در
۱۸
مقیاسه با هرنوع مقاطعه کاری (اینتر پرینیور) مجاز ومشروع از نظر اقتصادی آنها را تفوق وبرتری میدهد ، بدین لحاظ جنګ سالاران خشونت را بخاطر حفظ وتامین شبکه های اقتصادی غیر مشروع وغیر مجاز مورد استفاده قرار میدهند ، وبه همین اساس در کنترول راه های تجارتی ومواصلاتی وبسر رسانید ن تعهدات وتضمینا ت قبلی شان که با شبکه های تهیه وتدارک اوپیوم عقد نموده اند از هیچ نوع تلاش وسعی دریغ نمی ورزند . بهر صورت شبکه ء تهیه کننده ګان اوپیوم فرصتهای مناسب ومساعد شغلی واستخدام را بطور نسبتاً دایمی برای ګروپی از افراد جامعه که درمرزفقر وقحطی وتنګد ستی قراردارند میسر میسازد ، بناً اقتصاد کشور ویاجامعه به سکتور معاملات و داد وستد اوپیوم پیوسته تعلق میګیرد ، وجنګ سالاران به تسلط وتصرف شان بویژه در ساحات فقیر نشین از نیروی های ستیزه جو خویش استفاده نموده وبه این شکل ساحات ومنابع تولید اوپیوم را تحت کنترول در آورده ازآن حراست ومحافظت مینمایند .
۳-۱ منابع وابسته ؛توضیح اقتصاد باهمی بین خشونت وبهره قرار ذیل است که به شرح آن میپردازیم : * درهنګام جنګ سرد کمک های مالی ونظامی (تکنالوژی پیشرفته نظامی ) بیرونی که به دسته های دوطرف متخاصم درګیر جنګ صورت میګرفت بشکل همه جانبه هزینه جنګ را بلند برد، ګروهای کوچک جنګ سالاران افغانی در رقابت های نظامی که با طرف متخاصم داشتند آنها را واداشت تا در جستجوی دریافت منابع درآمد مالی بیرونی غرض تهیه وخرید سلاح ومهمات جنګی دست اندر کارشوند ، که بدین سان هردو طرف درګیر جنګ بمنظور دریافت
۱۹
وجوهه مالی به منابع طرف معامله بیرونی وابسته ومتعلق ګردیدند ، بعد از جنګ سرد دوابر قدرت ( ایالات متحده امریکا واتحادشوروی) جهانی کمک های نظامی ومالي خودرا بر جوانب متخاصم قطع نمودند دسته های قبلاً وابسته به منابع مالی ونظامی این ضرورت را میدانستند که بخاطررقابت باطرف مقابل ونیرومندی نیروهای نظامی ود سترسی به سلاح ومهما ت جنګی منبع و یا منابع بدیل کمک را باید سراغ نمایند .بادرنظرداشت همین خواسته، جنګ سالاران دریافتند که تجارت اوپیوم چون خود بقد ر کافی سود اور بوده وسرمایه ء ثابت را بوجود می آوردوروابط انحصاری رابین سودوخشونت ممکن وبرقرارمیسازد واقتصاد خود کفا را بوجود می آورد ،روی این منظور آنها یعنی جنګ سالاران کنترول برمارکیت اوپیوم را ازآن خود کردند روابط اقتصادی خودراازجوامع سنتی خویش که یک منبع درآمد ناچیز ی محسوب میشد قطع کردند ومنبع ثابت ومستقل ناشی از تجارت اوپیوم را بدست ګرفتند ، برنارت روبین دوران طالبان را (۱۹۹۵-۲۰۰۱) با در نظرداشت چندین پدیده مشخص که قبلاً انکشاف نموده بود دوران نسبتاً مستحکم مینامید و آن اینکه : * شبکه تجارت چند ملتی وچند کشوری پراګنده درمنطقه ودوروپیش افغانستان درزنجیر وابستګی مستحکم با ګروپهای قاچاقچی ،احزاب سیاسی وګروپهای مذهبی وعناصردولتی واداری وتمام شبکه های که هریک به سهم خود در تجارت ،ترافیک وبازار یابی ....اوپیوم مصروف بودند با کشورهای دور وپیش شان دردادوستد قرار داشتند * اقتصاد آزاد متکی بر کنترول مارکیت اوپیوم از نظر تاریخی نوع جدید از قوماندان ها را درمرحلهء بعد ازجنګ سرد بوجود آورد ،واز طرفی درخودافغانستان عمده ترین نقش آفرینان وفعالین اقتصاد ، خود قوماندانان افغانی را میتوان نام برد برخلاف بعضی از قوماندانهای یکنواخت قبلی ،این قوماندانهای بعد
۲۰
از دوران جنګ سرد ، نه از نظر سنتی (قومی یا مالک ملک وزمین ) بیشتر نخبه ترین وبرګزیده ترین قوماندانها محسوب میګردیدند ،ولی یک ګروپی از این قوماندانها مربوط به احزاب اسلامی ومذهبی نه آن قوماندانان نخبه قبلی ناسونیالست از طرف ایالات متحده امریکا ، پاکستان و عربستان سعودی با در نظرداشت پالیسی های شان کمک همه جانبه میشدند ویا کمک های بیشتر را دریافت میکردند ،و بنا به همین نوع کمک ها ودست اوردهای اقتصادی این قوماندانها چنین اندیشیدند که ګویا اینها برای این کشورها ګل سرسبد اند واز احزاب مربوطه شا ن آزاد ومستقل اند این داوریها آنها را به جای کشانید که روابط خویشرا با اجتماعات قبلی محلی قطع نمودند ویا روابط شان را سرد ساختند ، (روبین ۲۰۰۴ ب:۱)، ونشانه های غیر مشکوک ناشی ازادغام (روابط اقتصاد دوامدار ودایمی ،وسازمانهای عمودی سلسله سران روحانی و مذهبی ) را در مارکیت جهانی تشخیص دادند وبه آن باور مند ګردیدند .
۳-۲ ضمیمه : د فترمواد مخدره وجنایات ملل متحد ( در سروی اوپیوم افغانستان در سال ۲۰۰۵ ) چنین تخمین زد که بیشتر از سه برچهار قسمت هیروین تهیه شده از افغانستان در بازارهای اروپایی وباقیمانده ء دیګر آن در مارکیت روسیه بفروش رسیده ،همچنان از راپور سروی مذکور چنین پیدا است که اتصال وروابط تنګاتنګ بین ترافیک مواد مخدره وجنګ سالاران موجود وبه این نوع روابط مهر تاید ګذاشت .روی این ملحوظ کنترول ولایات بواسطه جنګ سالاران بخصوص برای ترافیک واخذ مالیه و امنیت راههای مواصلاتی بمنظور انتقالات مواد واجناس مجاز وغیر مجاز ومعاملات ودادوستد آزادبین مردم عمل مناسب پنداشته میشود،بناً روابط بین جنګ سالاریزم ۲۱
و زرع مواد مخدره را راپور مذکور همه جانبه اشکار وبرملا میسازد مسول شعبه مواد مخد ره وجنایات ملل متحد چنین نتیجه ګیری مینماید که جنګ سالاران ومخالفین یا متمردین بمنظور نګهداری وکنترول بر ترافیک وراههای مواصلاتی عملیات های نظامی ویا شبیهه عملیات های نظامی را براه می اندازند وراههای ترانسپورتی را درتحت کنترول خود در می آورند . جنګ سالاران درآمد وعاید خویش را اززرع وحاصل دهی کوکنار در زمین های زراعتی متعلق بخود شان ،از تکس ومالیه که بصورت شخصی از دهقانان میګیرند ، از ترافیک شبکه متعلق بخود که اوپیوم را صادر و سلاح ومهمات جنګی را وارد میسازند بدست می اورند ، قسمتی ازپول وعاید در امد حاصله ر ا در حفظ ونګهداری شبکه ء نظامی ، قسمتی دیګر آن را برای مد د معاش پیروان ویا نیروهای خود( اګر برای طرفداران شان حکومت معاش نپرداخته باشد) برخی دیګر عاید حاصله را غرض خرید مهما ت پیشرفته جنګی وخرید ویا مصارف متارکه وصلح با دیګر مقاطعه کاران ،تطمیع نمودن افسران و کسانیکه در منطقه ګرد ونوای فعالین شبکه ء نظامی شان بودباش دارند تخصیص میدهند ویا به مصرف میرسا نند. فروش و زرع تاریاک یکی از بیرحمترین انعکاس شرایط متکی به غربت وګرسنګی میباشد ، دراینجا روابط مشخص بین (غیر نظامی) مردم ملکی وتجارت تاریاک موجود میباشد که رول میانجی ویا بین البینی را ستیزه جویان مقاطعه کار و یا دلالان خرید وفروش تاریاک بازی مینمایند .قبل از تذکرات ناظران ویا فعالین را پور مواد مخدره وجنایات ملل متحد لازم به یاداوری است که دهاقین افغانی بادر نظرداشت دلایل چند ذیل به کشت وزرع تاریاک مبادرت میورزند : * تا سالهای ۲۰۰۰و۲۰۰۲ زرع وکشت تاریاک کاملاً ممنوع نبود .
۲۲
* تولید وحاصلدهی آن با خرید نیروی کار ارزان (خانمها ،اطفال ،بی زمین ها ،بازګشت کننده ګان ومهاجران ) میسر است . * خاک زمین ویا در صحرای که تاریاک رویانیده میشود همه وقته مساعد بوده ودرطول سال سه بار حاصل میدهد ، وعاید حاصله از آن بیشتر میباشد ،* واز طرف دیګر اوپیوم یګانه کالایی است که نګهداری وانبارآن مصارف بیشتر نمیخواهد به سهولت بسته بندی وذخیره میشود برای مدت ها بیدون انکه فاسد و یا ګندیده شود ویا کوالیتی خود را از دست بدهد در انبار ویا ګدام ګذاشته شده میتواند ،* ضرورت اشد به مارکیت ندارد،ولی تقاضای خرید آن درموجودیت ویاعدم موجودیت بانک وپول مروج بیشتر است .* همچنان اوپیوم خود به حیث یک کالای بااعتبار وپس انداز درمعاملات ودادوستد روزمره مردم مقام شامخی را کسب نموده است .( او- ډی - اچ ۲۰۰۵). سروی او – ډی- اچ شیوه اصلی سهمګیری بویژه ء رابین دهاقین وجنګ سالاران درآ فردهی وتحمیل کردن آن بالای مردم یک نوع روابط داخلی باهمی نابرابر وانمود ساخت جایکه تفاوت واقعی را در آنجا بین بیشترین فقروبیشترین سودبصورت اشکارمیتوان ملاحظه کرد
-----۸-------------------------------------------------------------
۸ زرع تاریاک مولود ترافیکر ها نبوده بلکه ترافیکرها مولود زرع تاریاک میباشند اکثریت دهاقین یعنی آنهایکه تاریاک زرع مینمایند به شکلی از اشکال در زودوبند سیکل تولید ودادوستد تاریاک زیدخل ودرګیر میباشند .[ ......] قلع وقمع مزاری کوکنار که بعضاً توسط نیروهای دولتی صورت میګیرد ازیکطرف قیمت وارزش کوکنا ر را بلند میبرد واز طرف دیګر دهقانان را وامیدارد که در رویانیدن ویا کشت کوکنار که باید حاصل زیاد بدهد ابتکارانی بنما یند ،همچنان آن عده از دهاقینی که در ګرو جنګ سالاران در مانده اند ومبالغ زیاد از آنها مدیون اند ، از طرف وام دهنده بیشتر تحت شکنجه وتعدی قرار میګیرند وآن بدین معنی که وام دهنده از او پول خودرا وقتاً فوقتاً مطالبه مینماید ، ویا دختر مدیون را در بدل وام اش میخواهد ویا اورا به ترک دیار ویا کشورش مجبور میسازد ویا اورا وادار میسازد که بیشتر به کشت تاریاک مبادرت ورزد ، این آنچه بود هنګامیکه طالبان زرع ګندم ودیګر کشت بد یل را منع قرارداده بودند (روبین الف )۲۰۰۴
۲۳
بهرصورت راپور می افزاید که مسولین ویا کارمندان ترافیک درمحلات مربوطه خویش از احترام باشند ه ګان محل بعضاً برخوردار میباشند ،بخوص انها یکه به اشخاص فقیر وناتوان از عایدات و در آمد خود یک اندازه کمک مینمایند ویا از آنها دلجوی میکردند ،باید خاطر نشان ساخت که عاید بیشتر از داد وستد تاریاک را کسانی بدست مي آورد ویا می آورند که کنترول وترافیک تاریاک را در افغانستان در اختیار وتصرف خود دارند ، یعنی ۷۰٪عاید خالص ناشی از اقتصاد اوپیوم را بدست می اورند ،که یک مقدار مبلغ حاصله را بصورت غیر رسمی در تامین امنیت خود وشبکه نظامی شان وهم یک بخشی از این عاید سر شار را به شکل تذویر وریا بصورت رسمی سر مایه ګذاری مینمایند ، درحالیکه از فروش وعاید تاریاک صرف ۲۱٪ آن به جیب دهقان میریزد وبس . قوماندانهایکه کشت وترافیک ودادوستد تاریاک را مستقیماً تحت نظر دارند ،عاید بمراتب بیشترنسبت به دولت دارند ودرعین زمان این صلاحیت را نیز دارند که عدهء از فقرا وغرباومساکین نفوس مناطق تحت کنترول خویش را از ناداری وفقر وارهانند ویا ایشان را درراه بیرون رفت از ناداری وغربت همه جانبه کمک نمایند و با همچو برخورد وبا داشتن توان اقتصادی ناشی از داد وستد بر تجارت تاریاک درجامعه مربوطه خویش به حیث پیشوا وهمه کاره در آیند . جنګ سالاران امروزی حکومت افغانستان از نظر اقتصادی قوماندانان کاملاً متکی بخود هستند ،ایشان بعد از زوال وسقوط طالبان تفوق کامل اقتصادی را بدست اوردند ،وشبکه ء نظامی شان که داد وستد تاریاک را درتحت نظر دارند اولاً از نظر نظامی وبعداً ازنظر سیاسی ایشان را درکشور دست بالا داد وبا پیشی جستن ودر تحت کنترول دراوردن دادوستد تاریاک که امروز نصیب جنګ سالارا ن ګردیده ازهرنقطه نظر انها را مقتدر ساخته وتعریف اینترپرینورشیف ستیزه جودر مورد شان کاملاً صدق مینماید . ۲۴
علایم مشخصه ء جنګ سالار افغانی :من زمینه های نظامی ، اقتصادی ، اجتماعی وتاریخی پدیدارشد ن جنګ سالاران افغانی را به مطالعه وبررسی ګرفتم وخواستم بدانم که جنګ سالاریزم در افغانستان به چه شکل وبه چه صورت انکشاف نمود ، پس با در نظرداشت مطلب فوق در صد د آن شدم تا نشانه های دموکراسی جنګ سالاران را تشخیص وپیامدهای زمانی ویا نتایح آن را طورفشرده پیشکش نمایم تا خواننده این رساله درمورد معلومات چندی حاصل نماید : جوامع افغانی ویا بصورت کل در افغانستان ازنظر پس منظر تاریخی هیچوقت دولتی عرض واندام نه نموده که بالای تمام قلمرو کشور مسلط بوده باشد ، این کشور وسرزمین در طول تاریخ موجودیت خود همیش توسط قوانین کاملاً سنتی وعنعنوی اداره وکنترول ګردیده است جنګ سالاران افغانی ازنظرمنشا بدوی بقایایی آن اشخاص ومردمانی اند که در محلات مربوطه شان نزاع وجنګ وجدال را بادرنظرداشت قوانین پسندیده سنتی وعنعنوی وبا نفوذی که در محل داشتند حل وفصل میکردند و به اصطلاح به حیث پیشوای قوم وقبیل خویش در آمده ومصونیت منطقه ومحل خودر تامین می نمودند ، و امادر هنګام جنګ سرد جنګ سالاران چه درموقف طرفدار دولت و یا چه در مخالف دولت از طرف دو ابر قدرت تحت نوازش قرار ګرفته وبه آنها کمک های حاتم طایی مابانه سروصورت ګرفت ،جنګ سرد در سرزمین افغانها به شکل جنګهای داخلی میهنی وبین القومی در ګرفت که به ادامه آن خسارات هنګفت جانی ، اقتصادی واجتماعی وفرهنګی به هردوطرف در ګیر جنګ باراورد،وزمینهء فقر وبیچاره ګی وآواره ګی را مساعد ساخت ،واز طرف دیګر کمک های مالی ونظامی بیرونی بشمول سلاحهاو تجهیزات مدرن نظامی که به جنګ سالاران صورت
۲۵
ګرفت ،آنها را به تشکل شبکه های نظامی مقتدری واداشت وازجانب
دیګر وابستګی شان را به کمک های بیرونی کاملاً مشخص ساخت ، بعد از پایان جنګ سرد وقطع کمک های بیرونی ،جنګ های داخلی همچو قبل ادامه پیدا کرد وجنګ سالاران بمنظور در امد وعاید ثابت بخاطر هزینه جنګ ویا تامین وجوهی مالی خویش مارکیت ودادوستد تاریاک را بدست ګرفتند وعاید سرشاری را نصیب شدند یعنی از نظر اقتصادی متکی بخود ګردیدند ،بدین سان قوماندانها کنترول کشت ، ترافیک ومارکیت تاریاک را با کمک شبکه های نظامی شان در محلات وشهرا ومناطق تحت نفوذ شان به تصرف در آوردند ، وتفوق نظامی خودرا نیز بالا بردند ، وبه اشکال تسلط قبلی سنتی وعنعنوی خودی که قبلاً در محلات خویش داشتند صرف نظرنمودند .با اشغال وتصرف محلات ومناطق بیشتر زمین های قابل کشت تاریاک طبعاً مدد معاش افراد وقوماندانان شبکه های نظامی جنګ سالاران نیز بیشتر ګردید وروزبه روز اقتدار انها بیش وبیشتر ګردید وآنچنان صاحب صلاحیت شدند که نزاع وخشونت را در ساحات تحت تسلط شان هم تحویل میدادند ویا هم مانع وقوع آن میګردیند .
فازموجود بعد از سقوط طالبان انعکاس دهنده ارتباط قدرت مرحله قبل از طالبان میباشد ، جنګ سالاران به حیث نیروی شکننده کلیدی در دولت دموکراتیزی میباشند ، بدین معنی که آنها در دولت موقف خودرا هرچه بیشترمستحکم میسازند وازقدرت دردست داشته (ارتش وپولیس) به حیث وسیله درتقویه شبکه ای دادوستد وتجارت تاریاک کار میګیرند وبیشتر ساحات وسرزمینها ومحلات فقیر نشین را در تحت تصرف خود می آورند . دروضع موجودجنګ سالاران باایالات متحده امریکا باموقف که دارند
۲۷
در دادوستد وتحویل دهی ودریافت مبالغ هنګفت مالی وبودیجوی وبا سازمان ملل متحد به حیث تضمین کننده ګان صلح وتعویض سیاست وپالیسی درتشریک مساعی میباشند ، ودر پرتو همین روابط جنګ سالاران وحامیان شان توانستند که در انتخابات (۲۰۰۴) و(۲۰۰۵) ریاست جمهوری وپارلمانی موقف بلندی را نصیب شوند .یعنی آنها برعلاوه تفوق نظامی واقتصادی قبلی که داشتند به تفوق وتسلط سیاسي نیز نایل آمدند ، وبا موفقیت های همه جانبه نظامی واقتصادی وسیاسی در دست داشته ، توانستند که سند عفوه وبری الزمګی ناشی از جنایات شان را از محضر ومحل قانون ګذاری (شورا) به تصویب برسانند وقانوناً خودرا باهمه جنایاتی که درګذشته مرتکب شده بودند مصون ومطمین سازند . علاوتاً قابل یاداوری است که امنیت نسبی ومرحلوی موجوده در کشور محصول کار وپیکار عده از جنګ سالاران میباشد همانطوریکه تمام بدبختی ها ،نا ارامیها ، فقر ،غربت ، تیره روزی ،کشت وکشتار وصدها مشکل ورنج که دامنګیر مردم کشور ګردیده ومیګردد همه وهمه ناشی از کار وفعالیت خرابکارانه ء همین جنګ سالاران نیز میباشد . اینراچنین میدانیم که دموکراسی ودولت سازی انعکاس روابط دوګانه است : یعنی هر قدر که درطرح وپیشبرد همه مسایل کشور دموکراسی درنظرګرفته شودوبه منصه اجرا ګذاشته شود به همان اندازه درتحکیم دولت کارایی می افتد ، ولی از نظر وبرخورد جنګ سالاران چنین پیدا است که این پروسه (دموکراسی ودولت سازی ) تا آن زمان مورد دلچسپی وحمایت جنګ سالاران قرار میګیرد که به منافع شان ضرر نه رساند ویا اینکه جنګ سالاران این پروسه را بخاطر تامین وفراهم اوری اجندای قبلاً طرحه شده شان هم می پذیرند وهم ازآن حمایت میکنند بادر نظر داشت همین مطلب دموکراسی جنګ سالاران وقتی
۲۸
استوار ومستحکم میګردد که : رژیمیکه درتحت ماسک دروغین عدالت ودموکراسی وانصا ف به فعالیتهای غیر دموکراتیک ،وغیر انسانی ودور از انصاف مبادرت ورزد وتمام نهاد های دموکراتیک رابه فعالیت های غیر دموکراتیک وادارد وقدرت چند مرکزی (پولی سنتریک)رادرکشور بوجود اورد وبالای تمام بخشهای اعم از اجتماعی ،اقتصادی ،نظامی وسیاسي کشور به تسلط وحاکمیت خود دوام بدهد . لازم به یاداوری است که این نشانه ها وشرايط فوق نه تنها برای افغانستان وصفی است ،بلکه در سطح جهانی همچو نمونه های تغیر قدرت وجنګ وجدال در بسی کشورها بملاځظه رسیده است .این نمونه ازحاصل قدرت با ظهورجنګ های نومرتبط بوده ویادرارتباط میباشد. ( کلدار ۱۹۹۹) این نمونه جنګ ها را بنام (جنګ های نو )ونظریات ګلوبولایزیشن ضد تمایز ،کومودوفیکیش( کالا سازی) که بعداً انکشاف خواهد کرد یاد کرده است . چهار شبکه ء مودل های متقابلاً جانشین اعم از اقتصادی ، ملیتانسی ،اجتماعی ودولتی را در توضیح بعد از نوګرایی (پوست مد رینیزیشن) میتوان طرح کرد ، اصطلاح وکانسپت پیشکش شده نمونه والګوی مشخص و معین دیګری را که به ایجاد وتکوین جنګ سالاریزم کمک مینماید فراهم میسازد ، دګرګونی تازه ء جهانی میباشد من در اینجا به توضیح ګذار جنګ سالاریزم از مرحله ء قبل ازمدرنیتی (پریمدرنیتی) به مرحلهءبعدازمدرنیتی( پوست مدرنیتی) با درنظرداشت بوجود امدن وتامین روابط باهمی بین جنګ سالاران و سیستم سیاسي واقتصادی جهانی غرض روشن شدن مطلب متذکره میپردازم .این روابط دارای دوجهت میباشد : جهت اول: ارتباط اولی یعنی داشتن توان کالاسازی ،تحویلدهی ، واپسګیری وبه اجاره ګذاشتن کالا با درنظرداشت توقع وخواست مارکیت(رسمی یاغیر رسمی،مجاز ویا غیرمجاز)توسط جنګ سالاران
۲۹
مطابق تعهدات قبلی اجتماعی ،اقتصادی ،سیاسي ونظامی .جهت دوم :متکی به حفظ ومراقبت وتقویهء نظامیګری وتفوق اقتصادی بالای تجارت ودادوستد اوپيوم که از نظر جنګ سالاران یک منبع درامد انتخابی مجاز وبا اهمیت تلقی میګردد وایشان را بی نیاز میسازد . بناً با در نظرداشت این دوجهت متذکره اینتر پرینیورهای ستیزه جوی افغانی استقلالیت نسبی شان را از منابع یګانه ء متقاضی همچو ولایات واجتماعات مربوطه ء فراهم اورده و وابستګی شان را به مارکیت بین ا لمللی برقرار میسازد ، ازطرف دیګر این جنګ سالاران از نظر داشتن قدرت وموقف اقتصادی ونظامی که دارند ، میتوانند که بحیث فعالین ویا نقش افرینان مجازویا غیر مجاز ،دولتی ویا غیر دولتی درعقد وبستن هرنوع قراردادها چه محلی ویا چه بین المللی به حیث شخص حقوقی با داشتن موقف موازی وبرابر داخل معامله قرار ګیرد ودر صورتیکه متحدین ویا جانب قرار دادبه تفوق نظامی ، اقتصادی وسیاسی جنګ سالاران احترام بجا نیاورد ویا از آن حمایت نه نماید قرار داد وتعهدات منعقده قبلی را میتوانن رد وفسخ نمایند .
پایان قسمت اول
قسمت دوم در آیندهء نه چندان دور