هادی ابوی
کوپنهاگن
دا بریښنالیک پته د چټیاتو تر وړاندې ساتل کیږي. تاسې د جاوا سکریپټ فعالولو ته اړتیا لرئ څو یې وګورئ.
انتخابات پارلمانی در دنمارک نزدیکتر میشود و همزمان بآن مسلۀ موضعگیری در قبال مشی احزاب و برنامه های کاندید ها شکل جدی تری به خود میگیرد.مردم دنمارک از تجربۀ سیاسی مناسبی برخوردار استند که به برکت آن میتوانند درنظام سیاسی کشور سهم بگیرند.
اما باید اعتراف کرد که دراثر تغییرات سیاسی چند دهۀ اخیردر جهان ، که مشخصۀ عمدۀ آنرا یک قطبی شدن جهان و سیاد ت ایالات متحدۀ امریکا بر امور بین المللی تشکیل میدهد ، سوسیال دموکراتهای دنمارک که بطور سنتی ، از دهۀ شصـت ـ دولت را درین کشور بدست داشته و در تکامل دولتی که " دولت رفاه همه گانی " خوانده میشود سهم بسزایی ادا کرده اند ،دگر در آن موقف قرار ندارند. آنها
چه از لحاظ فکری و عقیدتی وچه ازلحاظ حزبی و سازمانی ، دگر آن نیروی رهبری کنندۀ جامعه را تشکیل نمی دهند.
در سالهای اخیر که دنمارک مانند سایر کشور های اروپایی ، میزبان عده یی از مهاجران است ، مسایل مربوط به این گروه جای خاصی در مبارزات انتخابی برای خود باز کرده است . اکنون مهاجران گروهی را تشکیل میدهند که میتوان آنها را یک " اقلیت اتننیکی " نامید که در کلیه برنامه های سیاسی کشور مطرح استند. این اهمیت ، یک جانبه نیست . فضای سیاسی اروپا به این اقلیت اجازه میدهد که چه بصورت انفرادی و چه از طریق رسانه ها و سازمانهای صنفی و اجتماعی در امور سیاسی و یا اقل در امور انتخاباتی سهم بگیرند و از این طریق بر چگونه گی تحقق حقوق خود بپردازند .
چنین امری بصورت طبیعی موجب آن میشود که مهاجران به نوبۀ خود ، سیاست های احزاب را از نظر گذشتانده و خود را متیبقن سازند که به حزبی رأی میدهند که منافع گروهی شان را تضمین نموده بتواند.
در دور انتخابات گذشتۀ دنمارک ، عده یی از افغانان مهاجر که واجد
شرایط رأی دهی بودند ـ از طریق شورای افغانهای مقیم دنمارک این سوال را مطرح کردند که با در نظر داشت " منافع گروهی" ـ در انتخابات عمومی به کدام حزب باید رای داد ؟.
حتی در آن وقت یک برنامۀ رادیویی که برای افغانها اختصاص داده شده و ملک ستیز ژورنالیست شناخته شده و پر تلاش آنرا اداره میکرد ـ نیز مصاحبه یی با من انجام داد تا درین موضوع روشنی بیاندازم .
درین دور، باز هم چنین سوال هایی مطرح گردیده که چون رو به ازدیاد است خواستم نظر خود را
نه تنها بطور شحصی ـ بلکه بطور وسیعتری ، از طریق رسانه های جمعی افغانی که در دنمارک پخش میشود ، تقدیم نمایم .
مسلم است که مسلۀ انتخاب یک نمایندۀ پارلمان یا حمایت از یک مشی انتخاباتی ، یک حق شخصی و یک امر کاملا اختصاصی است که حتی در مورد آن نباید پرسید و نباید درین مورد نظر ی را بر کسی تحمیل کرد . واما پر واضح است که پرسش درین مورد جنبۀ دیگری هم دارد و آن عبارت از جستجو در محتوای نظرات کاندید یا کاندیداهای پارلمان و در بارۀ آن سیاست هایی است که به زنده گی روازانۀ گروهی از باشنده گان ، که یک گروپ اجتماعی و یک اقلیت اتنیکی را تشکیل میدهند ،رابطه پیدا میکند . واضح است که تصمیم درین مورد به برداشت شخصی هریک متکی بوده و اگر نظری هم ابراز شود ـ نظر مشورتی خواهد بود .
1
به نطر من در برنامه های احزاب سیاسی در رابطه با گروه هایی که بنام اقلیت اتنیکی شناخته میشوند ـ دومسئله قابل دقت است :
ـ سیاست عمومی این احزاب ( و کاندیدا های شان ) در مسایل مر بوطه به بر خورد در مقابل اقلیت های اتنیکی که مستقیمأ بر این گروه اثر میگذارد ،
ـ سیاست های اقتصادی و اجتماعی که گرو ها ی وسیعتریا را دربر میگیرد و اما اقلیت های اتنیکی بخش عمدۀ آنها را تشکیل میدهند .
در مورد اول ـ مسایلی مانند چگونه گی پذیرش مهاجران ـ نحوۀ برخور با آنها ـ سیاست های مربوط به همگرایی یا انتیگراسیون و مسایل عمومی چون نژاد پرستی ـ شرق ستیزی واسلام ستیزی که در آن گویا همه مسلمانان مقیم این کشور به تروریسم نسبت داده میشوند و پالیسی های سیاست خارجی که بر این مسایل مر بوط به " خارجیان" اثر دارد ـ شامل میباشد .
احزاب شامل این دسته ، مهاجران و پناهنده گان را برای همیشه" خارجی" دانسته و عقیده دارند که حتی برای آن عده از این خارجی ها که وجود شان در دنمارک ضروری است ، نباید عملا بیشتراز یک " شهروند دست دوم " ارزش داده شود. این ها که خود برای سالها نیروهای واپسگرای افراطی و دهشت افگن را در کشور هایی چون افغانستان تشویق تمویل و تجهیز کرده و موجبا ت پیروزی جهاد شانرا فراهم آورده اند ـ بدون آنکه علیه ریشه های بنیادگرایی کدام اقدام جدی را روی دست گرفته باشند همۀ مسلمانان درین کشور را " متحدین طبیعی " تروریسم میدانند . در حالیکه خود در عراق و افغانستان از گروه هایی حمایت می کنند که در لست گروه های تروریست شامل استند.
دولت کنونی ، که ائتلافی از احزاب بزرگ دنمارک است، ملیون هان پول مردم را برای توجیه سیاست های دولت امریکا که خودرا متحد آن میدانند، در شرق میانه از آن جمله عراق ،در آسیای جنوبی از آن جمله افغانستان و پاکستان به هدر میدهند .پولی که میشود از آن در مبارزه علیه فقر کار قابل ملاحظه یی گرفت.
مورد دوم را میتوان تقریبا به طور خاصی اقتصادی خواند . تمام احزاب بزرگ دنمارک که متأسفانه اکنون شامل سوسیال دموکرات ها نیز میشود، حال به دور یک مشی جدید که نه تنها در دنمارک بلکه در همه اروپا مطرح است گرد آمده اند . هدف این مشی که با سیاست های امریکایی سیاسی همراه است همانا
تضعیف و در نهایت امحای " جامعه رفاه همگانی" است که اقلآ برای چهل دهه ستون فقرات تحولات ترقیخواهانه در دنمارک را تشکیل داده است. تحولاتی که پیشرفت امروزی دنمارک محصول آن است. به اساس این طرح ها ـ اقتصاد دنمارک ( همراه با سایر بخش ها ) باید به صورت تشدیدی " امریکایی" ساخته شود . این طرح ، یکسان سازی نسبی اجتماعی را که زیر شعار " جامعه طبقۀ متوسط " از دهۀ شصت درین کشور تطبیق میشود و مورد تحسین و حمایت اقشار پایینی و متوسط جامعه قرار گرفته است دیگر روی دست نمی گیرد، و در عوض ایجاد یک " طبقۀ فقیر" را که به کار و خدمت به طبقات مرفه اشتغال خواهد داش در نظر دارد تا چرخ اقتصاد را بدون توقع زیادی به حرکت درآورد و کاری به" عدالت اجتماعی" نداشته باشد. وجود این طبقۀ فقیر که کارگران مهاجر بخش عمدۀ آنرا را تشکیل خواهند داد ـ از نظر محافظه کاران دنمارکی برای وجود جامعه" ضرور" به نظر میرسد . از نظر آنهالازم نیست که این طبقۀ جدید با معیار های عمومی و سطح زنده گانی همه گانی برابر ساخته شود.
بر اساس این تحلیل های من درآوردی ، این طبقه ، اقتصاد بازار آزاد را " تضمین" کرده و باعث پایین آمدن مالیات (2) خواهدشد که ظاهرأ در دوران انتخابات شعار دلچسپی به شمار میرود.
2
مشکل همیشه گی اینست که بسیاری از احزاب و کاندید ها اگر مانند حزب خلق دنمارک ( دنسک فولک پارتی) بسیار چشم سفید نباشند ـ داشتن چنین نطریات ضد مردمی را اقلأ در دوران مبازۀ انتخاباتی انکارمیکنند ـ ولی پس از انتخاب عملا در همین راه میروند . به نظر من برا احزاب و کاندید هایی که در نهایت به این دو مشی میپیوندند نباید رأی داد.
مسئلۀ تروریسم یکی از مسایل است که در مبارزات انتخاباتی وسایعا از آن استفاده میشود. واضح است باید از تمام اقدامات علیه تروریسم دفاع کرد اما آنچه را " تروریسم خارجیان " میخوانند که بر اساس آن هر فرد موی سیاه ورنگین پوست بطور " بالقوه " یک تروریست است ، نوعی گریز از حقیقت میباشید که در نهایت به محدودیت حقوق خارجیان چه بطور آشکار و چه بطور پنهان منتج میشود . احزاب بر سر اقتدار در دنمارک هر یک به نحوی دارای ابن نوع اعتقاد میباشند
در مورد دوم نیز موضوع از همین قرار است . به احزاب مخالف ، جامعۀ رفاه عمومی که ستون فقرات دموکراسی را درین کشور تشکیل میدهد ، نباید رای داد .
محافظه کاران به شمول چپی ها(3) درین جبهه قرار دارند . حزب خلق دنمارک ، با آنکه در تایید نظام اقتصادی پیشنهاد شده با محافظه کاران متحد نیست(4) ـ اما مشی آن در بارۀ برخی مسایل اجتماعی که در نهایت به بحران میانجامد ـ نباید مورد حمایت قرار گیرد . این حزب مخصوصا در کوتاه مدت میتواند با آرای دست داشته ـ گروها ی محافظه کار را در تشکیل دولت ائتلافی کمک کند ـ پس عملا در آن جبهه قرار دارد . تجربه دور گذشتۀ انتخابات چنین نشان داد که حزب خلق عملا یک قطب عمده را در خط پالیسی های محافظه کارانه وپسگرا تشکیل میدهد .
3
. پس چه باید کرد ؟
درین مورد پیوسته دو نظر" مصلحتی" وجود داشته است که به نظر من هر دو درست نیست :
اول ـ چون وضع از اینقرار است ـ پس باید در انتخابات شرکت نکرد و رأی نداد.
دوم ـ چون حزب کوچکتر با " یک رأی من " برنده نخواهد شد ـ پس ، چون برای" بد تر" نباید رأی دهم ، برای" بد" رأی خواهم داد ؟.
به نظر من هر دو موضعگیری نادرست است . اول رأی ندادن که به دلیل عدم اعتماد به احزاب بزرگ داخل ائتلاف ـ صورت می گیرد ـ تنها نتیجه یی که دارد کمبود یک رای در بلاک اپوزیسیون است . در حقیقت این" رایٍ داده نشده به ذات خود " یک "رای داده شده" برای محافظه کاران است که فقط " ظاهرأ"داده نشده و لی "عملا" آنها رادر رسیدن به قدرت کمک کرده است.
پس برای کوشش در محدود ساختن محافظه کاران ، باید در انتخابات شرکت کرد و برای یکی از احزاب مخالف رای داد . ما میدانیم در حالاتیکه احزاب فقط با حکومت های ائتلافی روی کار میآیند ـ همین " یک رأی " گاهی برای رسیدن و یا نرسیدن به قدرت اهمیت استثنایی کسب میکند . مزید برآن این نوعی از مبارزۀ اخلاقی علیه آنانی است که از آرای مردم برای تشکیل دولت هایی ضد مردمی سوء استفاده میکنند.
با آنچه بر شمردیم ، در ین انتخابات ، و با در نظر داشت منافع گروهی ما به حیث یک اقلیت اجتماعی تنها عدۀ معدودی از احزاب میتوانند برای اقلیت اتنیکی قابل قبول باشند :
حزب متحدۀ سوسیالستی دنمارک ـ اس . اف باسمبول که میتوان آنها را سوسیال دموکرات های تازه مخوانند.
اما این گروه متحده یی از احزاب باسمبول استند که میتوانند در دراز مدت منافع بیشتر مردم و از ان جمله اقلیت ها را بر آورده سازند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از تبادل نظر درین باره بوسیلۀ ای میل ممنون خواهم شد. (*)
(1) گروه هایی که اکنون در عراق و افغانستان با ایالات متحده در اتحاد قرار دارند . در لیست تروریست های که از طرف جامعۀ اروپا انتشار یافته شامل میباشند .
(2) پایین آوردن مالیات تقریبأ در همه جا یک خدعۀ انتخاباتی است . پایین بودن اندازۀ مالیات دریک کشور بذات
خود به معنی پیشرفت و یا بالا بودن سطح زنده گی نیست و در بسیاری از موارد بر عکس است .
(3) اضطلاح چپ در دنمارک غیر از معنای متعارف چپ و راست در دگر کشور هاست که احزاب سیاسی را بدان
میخوانند . درین حالت چپ به معنای مخالف وضع موجود ـ رادیکال و پیشرونده را میرساند . در حالیکه در دنمارک
این برعکس است و اتحاد گروهی از محافظه کاران را " چپ " میخوانند .
(4) در سالهای اخیر سوسیال دموکراتها در بسیاری از کشور های اروپایی ـ از یکطرف نفوذ خود را از دست داده اند
و از جانبی خود بر بسیاری از اهداف خود تجدید نظر کرده اند که آنهارا بیشتر تجرید کرده است . در دنمارک بر علاوۀ ین ـ مشکل رهبری نیز به میان آمده و شخصیتی که بتواند حزب را بطور درست رهبری کند وجود ندارد .اکنون
اگر از من بپرسید !
Typography
- Smaller Small Medium Big Bigger
- Default Helvetica Segoe Georgia Times
- Reading Mode