ف. بری
همو طنان عزیز در جریان هستند که به ابتکار تلویزیون پیام وطن که از امریکا پخش میگردد, ضمن پروگرام سخن عریان ویا سپینی خبری, از اقای پروفیسور ربانی یک تن از بنیان گذاران جهاد علیه افغانستان در پاکستان که اکنون وکیل و نماینده مردم در شورا و همچنان رئیس جبهه متحد ملی هم می باشد, دعوت به عمل اورده شده بود تا از طریق تلویزیون , با مردم در تماس شده در رابطه به اوضاع درهم کنونی افغانستان , که مورد تشویش مردم بوده , منحیث یکی از رهبران عنمده جهاد توضیحات ارائه دارند, تا باشد که مردم با تحلیل عالمانه و ارائه توضیحات بخردانه شان از پالیسی و استراتیژی کنونی در قبال سیاست داخلی و خارجی افغانستان در روشنی قرار گرفته , با راه حل های پیشنهادی از طرف شان به کنه اهداف دولت و استراتیژی ان , و سر نوشت این مردم پریشان وسرخورده از فریبکاران تا اندازه در جریان قرار گیرند.
من هم در مورد علاقه مند گردیده منتظر ماندم تا اواز نازک شانرا ار ورای امواج تلویزیون شنیده با افکار کنونی شان که هوای دوباره رهبر شدن را در سر می پرورانند .با مرور زمان مطابق سیر جریان سیاسی کنونی , در اندیشه و تفکر شان برای اینده افغانستان چه پروگرام ها ی را ارائه خواهند داشت .
ولی هرچند که منتظر ماندیم اصلا از اقای ربانی خبری نشد با وصف ان که وقتا فوقتا مژدهء بر قراری تماس شان را بعد از فراعت از ختم و تراویح میدادند ولی تا اخیر از ایشان خبری نشد , اقای خطاب که گرداننده پروگرام بودند از مردم تقاضا نمودند , تا حضوریاب شدن اقای ربانی سوالات شانرا ارائه نمایند و فشرده نظریات بعدا توسط گرداننده ء پروگرام با استاد ربانی مطرح خواهد شد .
سوا لات زیاد بود وهمه در مذمت ودر انتقاد ازاستاد ربانی بودند بعضا باا لفاظ درشت و رکیک و بعضا با گله های ملایم ولی نشدار از وی خواهان توضیحات بودند
پرسش ها بیشتردر مورد دارایی های افسانوی اقای ربانی دور می خورد, مردم خواستار ان بودند تا بدانند چه معجزهء رخ داد که اقای ربانی که اه در بساط نداشتند , یک شبه صاحب چنین ثروت افسانوی گردیدند ؟
اندیشه فوق مردم ما در اندیشه عطار بسیار زیبا بیان شده .
عالمی بر هم زنی وزر و وبال گویی این مال منست ان هم حلال
می ستانی گاه زده و گاه ز شهر زربه زخم چوب واز مردم به قهر
روزو شب ازمال درویشان خوری روزی از خون دل ایشان خوری
این همه ملک و ضیاع و کار وبار کاین زمانت جمع شد ای شهریار
مادرت از دوک رشتن گرد کرد یا پد ر از دانه کشتن گرد کرد
.
سوال در این جا ست که همو طنان محترم به خوبی با چهره و هدف اقای ربانی و دیگران همچون او اشنا بوده وان ها هیچگاهی اهداف و نیات شوم شانرا در قبا ل افغانستان و مردم شریف ان پنهان نکرده اند ,و انرا با صراحت عام و تام در بیانیه ها در کردار و در اعمال شان تبارز داده اند . همگان به یاد دارند که اقای ربانی اندکی بعد از ورود نیرو های مجاهدین درشهر کابل و در زما نی که اقای صبغت الله مجددی برای مدت دوماه در راس دولت قرار داشتند , داخل کابل شده در یکی از بیانیه های اش که در مسجد عیدگاه کابل ارائه داشتند, و از طریق تلویزیون ان وقت پخش گردید , یقین دارم که ان بیانیه تاریخی اش نزد اگثر مردم افغانستان ثبت بوده وانرا به خوبی به یاد دارند . دران بیانیه اقای ربانی بعد از یک سلسله جعلیات و تهمت زنی ها چنین اظهار داشت.
........ نیرو های ما در دروازه های کابل رسیده بودند , ما می توانستیم تا غنیمت کابل را به تنهایی ازان خود سازیم و وارد کابل شویم .... ولی از ان جایکه سایر نیرو ها و تنظیم های جهادی در راه اسلام مجاهدت نموده بودند , خواستیم تا همه با هم از غنیمت مستفید شویم ........ .
بیانیه اقای ربانی حکم چور و چپاول مردم کابل را در بر داشت . همان بود که گروه ها و تنظیم های جهادی که وارد کابل شده بودند و هر کدام یک قسمتی از شهر را اشغال نموده بودند , دست به کار شده از ادارات دولتی گرفته اموال بیت المال , افراد خصوصی , موزیم کابل , بانک ها گدام ها سرای ها همه دار و ندار کابل را به تاراج بردند . حتی ذخایر اسلحه که برای حفظ و حراست دولت و حکومت حتمی و لا زمی بود هم به غارت برده شد .
به ناموس مردم دست درازی شده مانند جنگ های قدیم مسلمانان ,که بعد از فتح کشوری از کفار, زن ها و اطفال شان را هم به غنیمت برده , و سرداران جنگی هر کدام سهمی ازین زنان شوهر دار و اطفال اسیر را از ان خود می نمودند , در کابل هم تو گویی مجاهدین سر به کف یکی از شهر های کافران را فتح کرده بر علاوه قتل بیش 60 هزار نفراز مردم کابل هستی و دارایی ان را منحیث غنیمت به تاراج بردند . گپ ها درین مورد زیاد است وبه همگان واضح و روشن . اما مطلب دراین جاست که هدف از جهاد چه بوده ایا رهایی مردم به زعم خود شان از دست کفر و یا چور و چپاول تاراج و تخریب دولت و دستگاه حکومتی , غضب کرسیها و تضعیف شیرازه ملی واقثصاد دولتی به نفع کشور های همسایه . که بعدا اقای نواز شریف صدراعظم وقت پاکستان اضمحلال اردوی قوی ملی افغانستان را به دست مجاهدین یکی ازافتخارات و کارنامه های اساسی حکومت اش قلمداد نمود .
اقای ربانی در دوران زمامداریش که ان را با حیله و تزویر به مدت بیشتر از پنج سال ادامه داد, تا توانست بانکنوت های بدون پشتیوانه را با توافق با دولت روسیه چا پ نموده , انرا با اسعار تبدیل و به ذخایرشخصی اش می افزود چنانچه بعد از شکست طالبان چندین کانتینر از ان پولهارا که با خود برده بودند, در بازار اورده دوباره به چلند انداخته تا توانست از ان اسعار خارجی مخصوصا دالر خریداری نمود. همچنان در زد وبند ها و معاملا تیکه به عنوان جهاد به رهبری خارجی ها در پاکستان به پیش می برد بیش از ملیون ها دالر نصیبش گردیده است لهذا منابع مالی استاد ربانی واضح و روشن بوده سوال در مورد , به اصطلاح خودشان , حاصل تحصیل می باشد .
ضمنا اهداف ونیات رهبران مجاهدین در قبال جهاد همانطوریکه به همگان هویدا و روشن است, بعضا هم طور ناخود اگاه دربیانات شان تبارز می نماید , آقای استاد سیاف در مجلس یاد بود از احمد شاه مسعود ضمن بیانا تش چنین اظهار داشتند ........روزی من برای مسعود گفتم برادر زندگی من و تو در همین جهاد است در غیر ان حتی نمی توانیم کراچی کشی هم بکنیم .........واضح است که برای ان ها بهترین دام روزی همین به اصطلاح جهاد بوده, تا خود هارا در خدمت منافع دیگران قرار داده , غرض منفعت شخصی خود ها منافع وطن مردم, ملت , وتمام هستی و دارایی های کشور را با خاک یکسان, ملت افغان را به کاسه گدایی نشانده خود صاحب قصر و ارگاه و بارگاه گردند . با چنین اعمال و کردار و با چنین نیات, ایا این ها می توانند در مقابل مردم قرار گیرند و یا جر ئت رو روبرو شدن با سوالات مردم را داشته باشند ؟
سوال دیگری که اکثریت علاقمندان می خواستند از ربانی به عمل ارند همانا پیوستن اش در یک جبهه با به اصطلاح کمونست ها ی بود, که موصوف در مقابل شان جهاد را به راه انداخته بودند .
در این مورد یک کمی باید تعمق کرد , همان طوریکه جهاد یک شعار سیاسی و جنگی زمان جنگ سرد بود ,کمونست هم شعار تکتیکی و جنگی بود . در افغانستان به عقیده من نه جهادی وجود داشت و نه کفر و کمونستی تا در مقابلش به نام اسلام به پا خیزند , جهاد زمانی در یک کشور اسلامی فرض میگردد که, ان کشور توسط کفار اشغال , مردم از ادای مناسک دینی شان مانع شده, و ازتطبیق شریعت اسلامی در محاکم ممناعت صورت گیرد .اگر بیطرفانه و صادقانه در موضوع حرف زده شود هیچ موردی خلاف اسلام در ان زمان وجود نداشت مساجد از ماقبل ان خوبتر پاسداری میشد, مساجد جدید و یا شکوهی که تا ان وقت نظیر ان دیده نشده بود اباد گردیده نماز گزاران از همه وقت کرده بیشتر بودند, ملا امامان مساجد از تکدی و چشم داشت به نان دیگران خلاص شده معاش در خور احوال برای شان داده میشد, و ماهانه همانند مامورین دولت ارد , بوره ,چای و روغن برایشان از طرف دولت داده میشد .
کتب دینی از طرف وزارت شئون اسلامی به اندازه به نشر رسیده بود که در طول تاریخ افغانستان نظیر نداشت , قانون اساسی ان وقت از رعایت و اشاعه دین اسلام به صراحت تام تاکید ورزیده, در امور قانون گذاری تصریح شده بود که هیچ قانونی مخالف با اساسات دین اسلام در کشور نافذ بوده نمی تواند , این بود اساسات و روش دولتی ان وقت در رابطه با معتقدات دینی, که هیچ فرد مسلمان و با ایمان نمی تواند ان را انکار نماید , پس در وطن نه کفری بود و نه کافر و نه الحادی بود و نه کمونستی. زیرا در هیچ یک از اسناد اساسی و قانونی و حزبی ان وقت صراحتی مبنی بر این که ستراتیژی دولت راا یجاد دولت کمونستی تشکیل بدهد دید ه نمی شد . پس چنانیکه گفته امد کمونست تا په و بهانه و حیله ء بود تا با لا ثر ان مجاهد را خلق کنند, و با باور های پاک و بی الا یش مردم افغانستان که بهترین مسلمانان جهان بودند, بازی صورت گرفته زمینه را برای بر بادی و ویرانی افغانستان و ایجاد فقر وبیچارگی مردم فراهم, نیروی دفاعی قوی که در منطقه بینظیر و حافظ استقلال سیاسی و تمامیت ارضی کشور بود از بین برده شده, یک دولت فقیر بی بضاعت وفاقد هر گونه نیروی دفاعی بدست همسا یگان قرار داده شد. که تا امروز قادر به پا ایستاد شدن و دفاع ازخود را در مقابل بیگانگان ندارد . واقعیت این است که نه کمونستی بود ونه مجاهدی و نه جهاد واقعی و اسلامی .
اما این که چرا اقای ربانی باا فراد معدودی از حزب دیموکراتیک خلق افغانستان در یک جبهه متحد شده است, باز هم وطنداران عزیز اگر حوادث و جریانات سیاسی را از ابتدا تا کنون به بر رسی گیرند واضح می شود که برای اقای ربانی صرف منفعت فردی خودش مطرح بوده ,برای این منظور با هرکسی می توانست معامله نماید . همه به خاطر داریم که اقای ربانی رهبر جمعیت اسلامی افغانستان فعالیتش را در ابتدا به نام جهاد علیه رژیم کابل و دولت شوروی وقت اعلان داشته تحت شعار اسلام و خلاصی از الحاد و کفر مردم را فریب دادند. کمک های سرشار و بی حسابی از رقبای شوروی وقت را در جنگ سرد از ان خود ساخت , ولی زمانیکه در جنگ رویارویی با دولت مرحوم داکتر نجیب الله مواجه شد , برایش روشن گردید که نه تنها مجاهدین بلکه قوای مسلح پاکستان که با ان ها در حمله بالای جلا ل اباد اشتراک داشتند قادر به بر انداختن حکومت داکتر نجیب الله نمی باشند , لهذا از رخ دیگری که قبلا با روس ها توسط احمد شاه مسعود بازی نموده بود کار گرفته دست بدامان روس ها انداخت تا تاج و تخت کابل را برایش بدهد , روس ها هم نظر به انکشاف اوضاع بین المللی ووضع داخلی خویش در ان زمان بازی با مجاهدین را به نفع خود تلقی نموده در سفری که یک عده از رهبران مجاهدین به مسکو نمودند , وعده تشکیل یک حکومت اسلامی از طرف حکومت شوروی ان وقت یعنی کمونست ها ی بی دین برایشان داده شده بود , عوامل دیگری که روس هارا وادار به چنین معامله می نمود ,یکی هم تحولاتی بود که داکتر نجیب الله برای صلح و ثبات در کشور روی دست گرفته بود که عبارت از خط مشی مصالحه ملی و ایجاد زمینه دیالوگ جهت اشتی ملی و نزدیکی با با مخالفین بود , که دران موقع تائثیر به سزایی داشت , ضمنا اوردن تغییرات و تعدیلات در قانون اساسی به نفع وفاق صلح و اشتی ملی در کشور, که این وثیقه را مورد قبول همگان گردانیده بود, اگر امروز هم به ان نظر انداخته شود از نگاه حقوق افراد و اقوام مختلف کشور و خواست ها و توقعات مردم وتنظیم نظام حقوقی کشور درزمرهء بهترین قوانین اساسی قرارمیگیرد. بالا ثر تعدیلات در قانون اساسی , در سایر قوانین تغیرات مثبت به نفع صلح و دیموکراسی وارد امد , همجنا ن سیاست باز وازاد داکتر نجیب الله که می توانست مراودات خوبی را بین افغانستان وسایر کشور ها, مخصوصا کشور های رقیب با روسیه را بوجود اوردنیز عاملی بود که روس ها در مخالفت با مرحوم داکتر نجیب الله بر خواستند.
بر علاوه پیشتیبانی و به راه انداختن طرح صلح ملل متحد مبنی بر تشکیل حکومت با پایه های وسیع مطا بق به طرح پیشنهادی ملل متحد که کار ان در داخل از طرف مرحوم داکتر نجیب الله با صداقت به پیش برده میشد تا جنگ برادر کشی درافغانستان قطع و کشتن افغان توسط افغان که با دسیسه بیگانگان به راه انداخته شده بود به پایان برسد.
این ها همه عواملی بودند که اتحاد شوروی وقت مایل به ان نبود , علا وتا روسیه با شکست خویش در جنگ سرد می خواست برای حفظ دولت های اقمار خود, در اسیای میانه سرحد قوی و مستحکمی ایجاد نماید, وان عبارت بود از کو ه های هندو کش که افغانستان را به دوقسمت شمالی و جنوبی تقسیم می نماید, که در صورت ضرورت بتواند دولت شمالی را به نفع خود ایجاد وسرحدات جنوبی خود را مستحکم بسازد , واین امر می توانست در وجود استاد ربانی خوب تر بر اورده گردد .
حتی اقای ربانی تا الحال سخن از دولت فدرال درافغانستان می زند تا باشد زمینه بر اورده شدن این مامول را تا اندازه فراهم سازد .
نکته دیگری که خیلی ها روشن وواضح است این که مخالفت علیه داکتر نجیب الله از سرحد شوروی ان وقت درست از شهر حیرتان شروع شد , که سازماندهی ان توسط روس ها پایه گذاری و ایرانی ها هم درا ن دخیل بودند , به نام اتحاد شمال دوستم , مزاری , احمد شاه مسعود , ربانی و قوت های پیروان پسرا ن سید کیان دران اشتراک داشتند , وبه کمک و معامله گری یک تعداد از جنرال های قوای مسلح حکومت داکتر نجیب الله , موفق شدند تا طرح صلح ملل متحد را ناکام , قدرت را بدست اورده , مصیبت و تباهی عظیمی را درافغانستان به بار اوردند که شعله های ان تا امروز جان ومال و هستی افغان ها را به خاکستر مبدل می سازد. .
پس واضح و روشن است که این بار هم در امر ایجاد جبهه ء نا متجا نس شمال دست خارجی در کار است تا باز هم از تکتیک قبلی علیه حکومت کنونی کابل استفاده نماید , واین امر از ورای صحبت های سخنگوی جبهه اقای سانچارکی با تلویزیون پیام وطن که از امریکا پخش می شود به خوبی واضح بوده, موصوف صراحتا اخطار نمود که در گیر شدن با جبهه عواقب خطرناک برای حکومت کرزی به بار خواهد اورد .
لهذا سوال این که چرا نیرو ها و اشخاص نا متجا نس در جبهه باهم یکجا شده اند واضح و روشن است . انها خود یکجا نشده اند بلکه به منظور خاصی باهم یکجا جمع کرده شده اند .در پالیسی امروز روس ها اقای ربانی برای بر اورده شدن اهداف شان در افغانستان شخص مطلوب ونسبت به هر شخش دیگری مورد اعتماد می باشد.
افغان های نهایت نجیب و شرافتمند مقصدم از تحریری فوق ان نبوده تا همانند یک تعداد خواسته باشم همه کسانی را در یک حزب و یا جنبش و یا روند سیاسی گرد امده اند انتقاد و مذمت ونفیی نمایم من به تمام افغانانیکه روی احساس پاک مذهبی ویا سیاسی جمع می شوند و اهداف ملی ووطنی دارند احترام میگذارم , زیرا هرکس حق دارد راه ورسم راکه مطابق ذوق و میلش بوده, وان را از نگاه ذهنی و فکری می پسندد بر گزیند .
من تنها از کسانی یاد اور میشوم وکسانی مورد سوال من قرار دارند که به حیث قاعد و رهبر در جریانات سیاسی افغانستان تبارز نموده , با معامله گری و زد و بند های سیاسی, توده هارا فریب داده ,غرض منفعت شخصی خود انها را به نفع بیگانگان استعمال نموده و می نمایند , این ها به ارزش های ملی ووطنی پابند نبوده با به راه انداختن سروصدا ها و شعار های عوامفریبانه و در گیری های خونین , افغانستان عزیز را ویران و به خاک خون نشانده اند, دست اورد شان برای مردم جز فقر وبد بختی ذلت و خانه ویرانی چیزی نبوده انها باا یجاد کمپ ها در پاکستان و ایران فامیل های افغانها را جمع نموده , مردان فامیل را برای باصطلاح جهاد مقدس به عدم فرستاده و زنان ناتوان و بیوه های شان را که در کمپ ها تنها و بی سر پناه مانده بودند, به حیث تحفه برای عرب های عیاش و پولدار پیش کش نموده اند . این قاعدین جهاد هر کدام امروز از زمره ثروتمند ترین افراد نه تنها در افغانستان بلکه در منطقه بوده ولی هزارانی معیوب , یتیم , بیوه , گدا و گرسنه و شهر های ویران را برای مردم به ارمغان گذاشته اند وتا هنوز هم دست از سر افغان های بیچاره بر نمیدارند.
چیزیکه عیان است , چه حاجت به بیان است
Typography
- Smaller Small Medium Big Bigger
- Default Helvetica Segoe Georgia Times
- Reading Mode