آنكس را كه حساب پاك است، از محاسبه چه باك است

ف . نیکبین

اقای سليمان لايق چندي قبل طي مصاحبه خويش با تلويزیون آريانا ، نکات نظر، تجارب و برداشت هاي خود را از عملکرد رهبران ح.د.خ.ا( حزب وطن) در پروسه شکست حاکمیت داکتر نجِيب و ظهور حاکميت مجاهدين با بينندگان تلويزیون آريانا در ميان گذاشت.

به يقين کامل که هنوز هم بسياري از زواياي پروژه شکست پلان صلح ملل متحد در سال 1992 و تقديم حا کميت سياسي به گروه هاي معيين جهادي در افغانستان تاريک بوده که روشن شدن آنها از اهميت خاص برخوردار ميباشد. بنا نکات نظر آقاي لايق پيرامون نقش رهبران حزب وطن در بميان امدن و استقامت دادن حوادث 1992 در خور توجه بوده و خواهان تحليل و ارزيابي دقيقتر و وسيعتر ميباشد.

اما متاسفانه که يک تعداد از گروه ها و حلقات سياسي وتعدادي از نشريه هاي انترنيتي به جاي آنکه به تحليل و ارزيابي اظهارات اقاي لايق پيرامون نقش رهبران حزب وطن در حوادث 1992 بپردازند به سازماندهي تبليغات جانبدار و خصمانه عليه وي مبادرت ورزيده اند.

به صراحت بايد گفت که هراس از روشن شدن حقايق تاريخي و ترس از آغاز و پيشبرد مباحثات پيرامون فاجعه 1992 ، براي مبارزين امروز بمعني خود کشي سياسي است. مبارزين سياسي بايد در قدم اول توانائي شنيدن حرف هاي طرف مقابل ،در قدم دوم قدرت پذيرش واقعيت هاي دردناک تاريخي و در قدم سوم اخلاق و جرات اصلاح اشتباهات خود و جريانات سياسي خود را داشته باشند. احزاب و شخصيت سياسي که از بحث آزاد روي عملکرد ديروز و امروز خويش هراس دارند و نمي خواهند که گذشته سياسي شان بگونه انتقادي مطالعه گردد ، توانائي و شايستگی مشارکت را در ميدان گرم و داغ مبارزه سياسي ندارند.

بايد اذعان داشت که شخصيت هاي متعهد و احزاب سالم سياسي در پيشبرد مبارزات خويش مسؤليت پرور بوده و در پروسه مبارزه سياسي حاضر به نوع قرباني ميباشند.

قابل ياد آوريست که اقاي لايق طي مصاحبه خويش با تلويزيون آريانا از ارائه جواب در مورد سهم خودش در بروز حوادث 1992 طفره رفت.

بفکر من، عادلانه ميبود که اقاي لايق با انتقاد از خود و با روشن ساختن نقش مرموز خودش در حوادث 1992به افشاي نقش ساير شرکا بخصوص ببرک کارمل در قضاياي 1992 ميپرداخت.

شايد آقاي لايق از" ترس جانش" در سال 1357 ،امين و در سال 1992 ، کارمل را در عملي ساختن پرگرامهاي سياسي شان همراي کرده باشد. اگر چنين بوده باشد، بهتر آن بود که آقاي لايق، حقيفت امر را بازگو ميکرد.

به يقين که صاحبنظران و شاهدان عيني حوادث 1992 با اشتراک خويش درین نوع مباحثات ميتوانند در افشاي نقش رهبران حزب وطن، بويژه نقش ببرک کارمل در حوادث المناک سالهاي 90 نقش شايسته ء را ايفا نمايند.

قابل تذکر است ، آنچه که ديروز رهبران ح.د.خ.ا ( حزب وطن) انجام داده اند، صفوف حزب در رابطه به ان مسؤل و جوابده نمي باشد. چنانچه در مورد عقد قرار داد دوستي و حسن همجواري افغانستان و اتحاد شوروي درقوس 1357 از صفوف حزب کسي نظر نخواست؛ در مورد برکناري نورمحمد تره کي از مقامات حزبي و دولتي و سياست محو فزيکي او وهزاران تن از اعضاي حزب از صفوف حزب نظر خواهي صورت نگرفت؛ در مورد از ميان بردن حفيظ الله امين بوسيله قواي شوروي و اشغال کشور توسط قواي سرخ شوروي به آراي صفوف حزب مراجعه نگرديد.در تصاميم پلنوم ها از جمله پلنوم 18 کميته مرکزي دموکراتيک خلق افغانستان، خواست و ارده واقعي صفو ف حزب انعکاس نيافته بود. در کودتای 16 حوت از صفوف حزب بمثابه گوشت دم توپ استفاده گرديد و به ادامه آن در بازي هاي خطير سياسي سالهاي 90 ، با صفوف حزب خيانت صورت گرفت.در ثور 1992 صفوف حزب وطن در دفاع از حاکميت حزب خويش در برابر گروهاي جنگي جهادي در سنگر ها قرار داشتند اما رهبران حزب وطن با قوماندان جمعيت اسلامي، شوراي نظار ، حزب وحدت و حزب اسلامي، پيمان دوستي و همکاري بسته بودند. آفرين به شما"رهبران" و آفرين به کسانيکه تا هنوز هم از ين رهبران دفاع مي نمايند.

متاسفانه تعدادي از فعالين اسبق ح.د.خ.ا ،انتقاد بالاي رهبران سياسي ديروزي و امروزي خويش را بمثابه يک امر ممنوعه پنداشته و آنها را غیر مسول و واجب الا حترام ميدانند. آنها با تمام وسايل و ذرايع ممکن از بحث هاي آزاد وسازنده تاريخي پيرامون نقش رهبران ح.د.خ.ا در حوادث خونين تاريخي افغانستان جلوگيري مي نمايند که تبليغات زهر آگين عليه آقاي لايق جز همين سلسله ميباشد.

اگر ما بخواهيم و يا نخواهيم با گذشت زمان و با بررسي جريانات سياسي و اجتماعي کشور ، زواي تاريک حوادث تاريخي روشن ميگردد . عناصر آگاه و متعهد از چنين بررسي ها هراس ندارند؛ بگفته بزرگان ما " آنكس را كه حساب پاك است، از محاسبه چه باك است"