نیویورک تایمز/زلمی خلیلزاد
اطلاعات روز : رییسجمهور ترمپ برای استراتژی جدیداش در قبال افغانستان سزاوار ستایش است. این استراتژیی جسورانه و منطقی، چشمانداز موفقیت علیه گروههای خشونتآمیز اسلامگرایِ منطقه ارائه میکند. اما این استراتژی در منطقه با مخالفت مواجه خواهد شد. رییسجمهور باید تعهد نامتزلزل به “علت” –این استراتژی- نشان دهد و برای پاسخدادن به مخالفان، که قصد برهم زدن طرحاش را دارند، آماده باشد.
روند مشاوره برای رسیدن به این استراتژی خوب کار کرده است. دولت، منافع و اهداف آمریکا را بطور همهجانبه مورد بررسی قرار داده و تمام نهادهای کلیدی در آن بطورموثر سهم گرفتهاند. اعتراف رییسجمهور از اینکه او فکرش را تغییر داده و از تصمیم خروج سریع –از
افغانستان- فاصله گرفته، نشانهای از عزم راسخِ وی، و دقتِ این بررسی است.
آقای ترمپ حالا سومین رییسجمهوری است که منافع مهم امنیت ملی آمریکا در افغانستان و منطقه را اذعان کرده که شامل تهدید افراطگرایی اسلامی و تروریسم، حتی برای یک تروریسم بالقوه هستهای میشود. او تشخیص داده که رها کردن افغانستان، به سازمانهای تروریستی بینالمللی اجازه میدهد که یک بارِدیگر از آن لانهی امن بسازند.
استراتژی جدید نهتنها جامع بلکه یک تکامل اساسی در سیاست آمریکاست. هرچند که او رقم نیروها را مشخص نکرده اما اعلام کرده که که او موجی از نیروهای ایالات متحده را بدون هیچگونه زمانبندی برای خروج –اشتباه دولت اوباما- در افغانستان مستقر خواهد کرد.
یکیدیگر از تغییرات اساسی نسبت به دوران اوباما، تصمیم آقای ترمپ مبنی بر دادن صلاحیت به فرماندهان آمریکایی که برای کمک به نیروهای افغانِ در حال جنگ با طالبان و دیگر شورشیان، به دنبالش بوده اند؛ است. همچنان در مورد مذاکرات صلح، رییسجمهور با دور شدن از موضع رییسجمهور باراک اوباما، که پیگیری آشتی و مصالحه بدون درنظر گرفتن وضعیت رو به وخامت امنیتی بود؛ موضع واقعبینانهای را اتخاذ کرده است.
یک عنصر کلیدی استراتژی جدید این است که آمریکا تشخیص داده که به یک رویکرد جدید نسبت به پاکستان ضرورت دارد. برخلاف دو رییسجمهور پیشین آمریکا، آقای ترمپ تصمیم گرفته است این حقیقت را که پاکستان بازی دوگانهیی را انجام میدهد، مطرح کند. او به صراحت از پاکستانی نام برد که با دریافت کمکهای زیادی، به همکاری با آمریکا تظاهر می کرده در حالیکه برای طالبان و شبکه تروریستی حقانی، که آمریکاییها و افغانها را می کُشند، کمک و پناهگاه فراهم میکند.
اعلام تغییر در سیاست آمریکا از سوی آقای ترمپ این را میرساند که ایالات متحده حمایت و همکاری خود با پاکستان را پایان می بخشد. او هچنان ابلاغ کرد که تمکین به حساسیت های پاکستانی، بیشازاین مانع ایالات متحده برای توسعه یک همکاری استراتژیک با هند -مربوط به افغانستان و فراتر از آن- نخواهد شد.
با وجود این، رییسجمهور برای رسیدن به اهداف خود باید به سه نکته مهم عملی تمرکز کند. اول، برای هماهنگی تلاش جدید، افزایش نیروهای نظامی باید با فشار قوی دیپلماتیک همراه باشد. رییسجمهور میتواند سفارت ایالات متحده در کابل یا فرماندهی ناتو را مسئول این کار قرار دهد اما بهترین رویکرد، انتصاب یک فرستاده ریاست جمهوری است. یک وظیفه مهم برای این نماینده، کار با رهبران افغان برای مطمئین شدن از این است که آنها تعهدات خود رای برای توسعه اقتصادی و آوردن اصلاحات انجام میدهند.
دوم، رییسجمهور باید برای این که، پاکستان در مقابل عزمِاو مقاومت کند و آنرا به آزمایش بگیرد، آماده باشد. ممکن است این مقاومت و آزمایش در شکل حمله به دارایی های آمریکا در افغانستان یا دخالت در مسیر تدارکات در امتداد مرز افغانستان-پاکستان باشد. دستگاههای امنیتی پاکستان تلاش خواهند کرد تا ثابت کنند که ایالات متحده بدون همکاری تحت شرایط اسلامآباد موفق نخواهد شد.
در آستانه ختم دوره ریاست جمهوریاش، آقای اوباما اشاره کرد که اگر پاکستان در تغییر سیاست مبنی بر فراهم آوری پناهگاه برای تروریست ها ناکام شود، منزوی کردنِ این کشور را پی خواهد گرفت. او همچنان در ۲۰۱۶ اعلام کرد که حمله هواپیمایبدونسرنشین که رهبر طالبان ملا اختر محمد منصور را هدف قرار داد با حملات بیشتر در خاک پاکستان، بالای اهداف مشابه، تعقیب خواهد شد. با اینحال آقای اوباما هرگز آنرا دنبال نکرد.
پاکستان بهدنبال دورزدنِ دولت ترمپ است، اما رییسجمهور میتواند اقدامات متقابل موثری را روی دست گیرد. ایالات متحده باید تحریمهایی را علیه مقامات ارشد نظامی پاکستان و سرویسهای اطلاعاتی این کشور، کسانی که نقش مستقیم در حمایت از تروریستها و افراطگرایان بازی میکنند، اعمال کند. (این تحریمها باید شامل ممنوعیت سفر به آمریکا و کشورهای متحداش و همچنان انجماد حسابهای بانکی شود). ایالات متحده باید تمامی کمک های آمریکا به پاکستان را به حالت تعلیق دربیاورد و از نفوذش بالای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول برای اتخاذ موضع مشابه در قبال پاکستان، استفاده کند. آمریکا باید ارزیابی امنیتیی را آغاز کند که پاکستان را در لیست دولت هایی که گروههای تروریستی را تمویل می کنند، قرار دهد. در نهایت، ایالات متحده باید حملاتی را علیه مخفیگاه های تروریستها در پاکستان راه اندازی کند.
دولت ترمپ باید به اسلامآباد واضح سازد که مایل به تغییر رفتار و تعمیر روابط است؛ اما تنها پس از اینکه پاکستان تغییری در رفتارش نشان دهد و این تغییر نتیجه واضح در کاهش یافتن خشونت در افغانستان داشته باشد.
نکته سوم اقدامات مهم رییسجمهور باید دادن انگیزه به رهبران افغانستان برای کار با آمریکا و تقویت حکومت داری در کشور، مشخصا در نهادهای امنیتی، باشد. همانطور که آقای ترمپ میخواهد، “پیروزی” در افغانستان، نیازمند همکاری جامعه افغانستان و تعهد گروه های سیاسی اصلی کشور به اهداف ملی، نه به اهداف سمتی-محلی، است. جامعه افغانستان، بهویژه جوانان، بهترین متحدان ترامپ و دولتاش هستند. ایالات متحده باید راهی را برای استفاده از این ظرفیت بالقوه پیدا کند.
رییسجمهور ترمپ یک استراتژی جسورانه جدید را عهدهدار شده است، استراتژیای که ممکن است پایگاه و خودیهایش با آن کاملا موافق نباشند. او اگر بتواند نشان دهد که رویکرد او علیه تهدید تروریسم اسلامی که حامیانش آنرا تشخیص داده اند، عمل میکند، میتواند نارضایتی سیاسی داخلی را محدودکند.
رییسجمهور میداند که او، با نتایج این استراتژی قضاوت خواهد شد.