طرح صلح حزب اسلامی افغانستان

سیاسي
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times
 
بسم اللّٰه الرحمٰن الرحيم
           مقدمه
          اين طرح مشتمل بر طريقه كار و میکانیزمی است که به هدف ایجاد مرجع با صلاحیت و متفق علیه در باره صلح و اجماع سياسى فراگير؛ كه تمامى جناح ها به شمول دولت، احزاب شامل و خارج دولت، گروه هاى سياسى و شخصيتهاى تأثير گذار را احتواء كند،
مدیریت سالم روند مصالحه و آغاز و تسریع مذاکرات بین الافغانی، ارائه طرحى براى خاتمه جنگ، تأمين صلح دائمى، از ميان برداشتن عوامل داخلى و خارجى جنگ، خروج نيروهاى بيرونى، تأمين آزادى و استقلال كشور  و حاكميت ملى؛ غرامتهاى جنگ و جبران خساراتى كه به ملت و كشور ما  در نتيجه اين جنگ تحميلى وارد شده است؛ از سوى حزب اسلامی افغانستان ارائه شده؛ و شامل بندهاى آتى است:
اول- اجماع سياسى در اين سوى منازعه:
براى وصول به اين هدف چند اسلوب ممكن را پيشرو داريم:
الف- اگر ما چند حزب نيرومند و ملت شمول مى داشتيم؛ و با مشكل تعدد گروه هاى كوچك و قومگرا مواجه نمى بوديم؛ راه آسان و كوتاه رسيدن به اجماع سياسى توافق ميان همين چند حزب عمده و تاثیر گذار بود؛ ولى بنابر چند دليل موجه؛ رسيدن به اجماع سياسى از اين طريق صعب و حتى غير عملى است:
•             عدم وجود مرجع پذيرفته شده اى كه صلاحيت تشخيص و تثبيت احزاب مهم و تأثير گذار را داشته و فيصله اش براى همه قابل قبول باشد.
•             عدم موجوديت معیارهای مورد اتفاق برای تشخیص احزاب افغانستان شمول و فرا قومی.
•             مشکل وضع معيارهاى متفق عليه و تطبیق آن.
•             تلاشهاى منفى جهتهاى مؤثر داخلى و خارجى كه با حضور فعال احزاب سياسى در قضاياى مهم ملى ميانه خوب ندارند و در برابر آن موانع ايجاد نموده و سعى مى ورزند از نقش و حضور احزاب مهم سياسى در قضاياء مهم ملى بكاهند و مانع شوند.
ب- راه دوم تأمين اجماع سیاسی تأسيس مجمعى است كه تمامى و يا اكثريت شخصیت های مطرح و تاثیر گذار سياسى، مذهبى و قومى، نهاد های جامعه مدنی، شوری های قومی، و هر فرد و مجموعه اى را احتواء كند كه بخشى قابل ملاحظه ملت ما را تمثيل مى كند. در اين رابطه نيز با مشكل عدم وجود معیارهای قابل قبول و عملى، و برويت آن تشخیص افراد مهم و گروه ها و نهاد هاى تأثير گذار و مرجعى كه در رابطه به آن تصميم نهائى اتخاذ كند؛ مواجه هستيم، ناهمگونی نظریات برای تعریف افراد و جناح هاى مطرح و تاثیر گذار؛ این گزینه را شبه محال  می سازد.
ج- سه تیم انتخاباتی (صلح و عدالت اسلامی، دولت ساز و ثبات و همگرایی) به اضافه شخصیت های مطرح حکومت گذشته؛ تحت رهبری محترم حامد کزری رئیس جمهور سابق؛ به نحوی از انحاء؛ تقریبا همه شخصیت های مطرح، احزاب، نهاد های جامعه مدنی و شورای های قومی را احتواء می کنند.
این چهار مجموعه مى تواند تمامى و يا اكثريت اشخاص، گروه ها و نهادهاى سياسى و اجتماعى را احتواء و افكار، نظريات و خواسته هاى شان را تمثيل كنند. توافق ميان اين چهار مجموعه و از طريق آن رسيدن به اجماع سياسى هم ممكن و مقدور است و هم نسبت به راه هاى ديگر سهل و آسان. تمامى آنان كه اراده حضور در قضاياى كشور را داشتند؛ چه نهادهاى مدنى، شورى هاى قومى، فعالين رسانه ها، اتحاديه هاى صنفى، تنظيمهاى جوانان، و چه شخصيتهاى بارز، سياستمداران، نويسندگان و رهبران مذهبى؛ در اين مجموعه ها كنار هم ايستادند و مواضع شان را توحيد كردند، در رابطه به صلح نيز مى توانند نظريات و مواضع شان را توحيد نمايند و با ديگران به توافق برسند.
همانگونه كه توافق و معامله ميان دو تيم انتخاباتى در انتخابات 2014 به تشكيل حكومت وحدت ملى انجاميد كه تا امروز ادامه دارد، با آنكه اين توافق نه منشأ قانونى داشت و نه يك تجربه موفق بود؛ ولى به توافق تمامى احزاب و اشخاص شامل دو تيم و تخفيف مشاجره و منازعه دو طرف انجاميد.
دوم- تشکیل مرجع قابل قبول و با صلاحیت برای رهبری و مدیریت روند مصالحه:
با توجه به اینکه صلح مهمترين و حساس ترين قضیه ملی بوده و متعلق به فرد فرد ملت است و نباید در انحصار هیچ شخص و نهاد داخلى و خارجى باشد، ایجاب می کند تا یک مرجع متفق علیه، افغانستان شمول و با صلاحیت برای اتخاذ صمیم نهائى در باره چگونگی آن و محتوای مذاکرات غرض رسيدن به صلح به میان آید.
نشست و توافق رهبران چهار مجموعه (سه تیم انتخاباتی و آنانكه رئيس جمهور قبلى از ايشان نمايندگى مى كند)؛ مى تواند راه را براى اجماع سياسى باز كند و در تلفيق نظريات تمامى جناح ها كمك نمايد؛ مخصوصاً در مواردى چون تعيين هيئت مذاكره كننده، مسائل ابتدائى چون آتش بس با طرف مقابل، زمان و محل مذاكره و چگونگى آن، و اما در رابطه به مسائل مهمى چون آينده كشور، قانون اساسى، حكومت موقت و تركيب آن، سياستهاى داخلى و خارجى كشور، خروج نيروهاى اجنبى و زمان و چگونگى آن، غرامتهاى جنگى و جبران خساراتى كه جنگ تحميلى به كشور و ملت ما وارد كرده، طرح متفقه در باره چگونگى صلح؛ و امثال آن كه ايجاب بحث در حلقه بزرگتر و فراختر را مى كند؛ همين چهار مجموعه بر چگونگى تأسيس شورى مشورتى بزرگتر (با نام شورى عالى مصالحه) كه تمامى جهتهاى تأثير گذار را احتواء كند؛ به توافق مى رسند، اين شورى؛ صلاحيت كامل تصميم نهائى در باره چنين قضايا را داشته و فيصله هايش ملزِم بوده و احدى حق ويتوى آن را ندارد.   
سوم- طرح صلح:
ما همانگونه كه با معضله نبود مرجع متفق عليه تصميمگيرى در باره قضاياى مهم ملى مواجه هستيم؛ با مشكل نداشتن طرح اتفاقى در باره صلح نيز مواجه هستيم، لازم است از طريق نشست چهار مجموعه همه شمول؛ طرحى جامع و عملى براى صلح تهيه و نظريات مختلف را توحيد كنيم.
از نظر ما؛ اين طرح بايد شامل چند مطلب مهم و اساسى باشد:
1.            تأكيد بر مذاكرات كاملاً بين الافغانى، بدون وساطت و حضور هيچ جهت خارجى، در داخل كشور و يا در كشورى بى طرف كه در جنگ افغانستان مستقيماً دخيل نبوده و از هيچ جناح داخلى و خارجى جنگ حمايت نكرده و عزائمى بدى در مورد كشور ما ندارد .
2.            تعهد صادقانه تمامى جناح هاى درگير بر چند مطلب:
•             توافق بر آتش بس و مراعات جدى و صادقانه آن.
•             آزادى بلاقيد و شرط و فورى تمامى زندانيانى كه به دلائل سياسى و نظامى زندانى شده اند.
•             إدغام افراد مسلح مخالفين مسلح دولت در نيروهاى امنيتى كشور؛ در كوتاه ترين مدت ممكن؛ ولى تا زمان ادغام آنان بايد تدابيرى اتخاذ شود كه مشكلات مالى شان از طريق آبرومند و مطمئن حل گردد. عدم توجه به اين قضيه باعث مى شود كه نيروهاى جنگ طلب داخلى و خارجى؛ مجال سربازگيرى ارزان را بدست آورده و به جنگ ادامه دهند.  
•             تعهد موكد بر اين كه رقابتهاى ناسالم سياسى را به گونه كامل كنار مى گذارند، تجارب تلخ و خونين گذشته را تكرار نمى كنند، راه هاى نامشروع رسيدن به قدرت را نمى آزمايند، به حق مردم در انتخاب زعيم مورد اعتماد شان احترام داشته و به رأى و انتخاب شان تمكين مى كنند، هيچ راه ديگر كسب اقتدار را جز مراجعه به آراء مردم و تمكين به آن جائز نمى شمارند و به آن نمى پردازند.
•             از استقلال، آزادى، حاكميت ملى، تماميت ارضى، وحدت ملى، ارزشهاى دينى و ملى خود دفاع مى كنند و به احدى اجازه نمى دهند كه در أمور متعلق به افغانها مداخله نمايد.
•             به حفظ هويت اسلامى كشور شان متعهد اند و در برابر هر نوع هجوم فرهنگى كه تشخص دينى و ملى ما را تهديد كند؛ محكم و قاطعانه مى ايستند.
•             توافق و تعهد بر این که هیچ جناحى؛ تحت هيچ پوششى و برای هیچ کشوری؛ زمینه مداخله در امور کشور را فراهم نمی کند؛ مصمم اند كه كشور را از شر جنگهاى نيابتى بيرون كنند، نگذارند افغانستان بيش از اين ميدان رقابتهاى سياسى و نظامى كشورهاى رقيب منطقه و دنيا باشد، بر اتخاذ سياست متوازن خارجى و عدم وابستگى به قدرتهاى بزرگ تأكيد نموده؛ از اتكاء و تمايل به يكى عليه ديگرى خوددارى مى ورزند.
•             تعهد متقابل مبنی بر عدم استفاده از روش  های خشونت آمیز  به منظور رسیدن  به قدرت سیاسی یا انحصار آن.
•             هيئت مذاكره كننده؛ به توافق چهار مجموعه و به نحوى تشكيل مى گردد كه تعداد اعضاء آن كم و صلاحيتش در مذاكره محدود و مقيد بوده؛ از إطار طرح متفقه و صلاحيت مفوض پا فراتر نگذارد.
3- توافق بر تأسيس حكومت موقت با اين مشخصات:
•             رئيس و كابينه اش مشتمل بر شخصيتهاى صالح، بى طرف، داراى سابقه نيك و شايستگى هاى لازم بوده؛ نه در جنگهاى داخلى سهمى داشته اند و نه با نيروهاى خارجى همكارى كرده اند و در انتخابات آينده نيز نه نامزد شوند و نه با هيچ مجموعه انتخاباتى بپيوندند.
•             وظائف اصلى اين حكومت تطبيق معاهده صلح، برگزارى انتخابات، اداره كشور، تأمين امنيت و اسكان مهاجرين و آواره هاى داخلى در اين مدت مى باشند.
•             مدت كار حكومت موقت محدود و مقيد به برگزارى انتخابات بوده؛ در هيچ حالتى نبايد بيش از يك سال باشد.
•             حكومت موقت مكلف به برگزارى انتخابات شفاف و عادلانه؛ با مشاركت گسترده مردم؛ به شمول مهاجرين و آواره هاى داخلى است؛ به نحوى كه هيچ افغان واجد شرائط از حق رأى محروم نشود. اگر احياناً و به دلائل تخنيكى؛ اسكان تمامى مهاجرين به تعويق افتاد؛ بايد شرائطى فراهم شود كه بتوانند در انتخابات شركت كنند.
باید توجه داشت که در این مرحله؛ هدف اصلی به وجود آوردن اجماع سیاسی برای تمثیل یکپارچگی در مذاکرات؛ به منظور بارور نمودن و موفق ساختن  آن است نه چیز دیگر.
در مرحله نخستين مذاكرات؛ نه تقسيم قدرت مطرح است و نه چگونگى نظام بعدى كشور، رسيدن به اجماع سياسى در اين سمت و مصالحه و آتش بس با طرف مقابل؛ مسائل اساسى ما اند. تقسيم قدرت را بايد به گونه كامل كنار گذاشت؛ هم در مرحله انتقالى و هم در مابعد از آن، لازم است طرحى ارائه نكرد و نپذيرفت كه مبتنى بر تقسيم قدرت باشد، قانون اساسى كشور بايد چگونگى نظام و رسيدن به اقتدار را مشخص كند؛ جايگاه هر جناح، گروه و شخص در نظام آينده را بايد مردم و از طريق انتخابات تعيين و تثبيت كند؛ نه مذاكرات ميان دو طرف درگير.
هر توافق صلح باید تأمین کننده حق ملت در تعيين سرنوشتش، انتخاب نظام در روشنايى باورهايش، انتخاب زعامت با توجه به شايستگى هايش، استقلال کامل كشور، حفظ و استحكام هرچه بيشتر وحدت ملی و متضمن تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشور باشد.
                                                   حزب اسلامی افغانستان