نکات نظر شورای اروپايي حزب ملی افغانستان در ګردهمايي تاريخی ۳۰ و ۳۱ جنوری سال ۲۰۱۰ نيروهای ملی و دموکراتيک کشور در اروپا منعقده در هامبورګ - جرمنی

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times


دوستان عزيز !

اجازه دهيد ، نخست از همه از نام شورای اروپايی حزب ملی افغانستان ، به تک تک شما عزيزان ، نسبت بهم رسانی حضور تان از جاهای دور درين ګردهمايي بشارت دهنده خيرمقدم ګفته ، سلام ها و درودهای ګرم و صميمانه رفيق عبدالحی ( مالک ) رهبر جوان و با انرژی حزب ملی افغانستان و ارزومندی رفيق ( مالک ) را در زمينه کار موفقانه نشست امروزی به شما تقديم نمايم .


دوستان ! سه دهه جنګ خونبار و ويرانګر، مردم وکشور تاريخی مارا به لبه پرتګاه نابودی برده است . موقعيت حساس جيوپوليتيک کشور ما و عطش نفوذ قدرت های بزرګ ، سياست ها و منازعات منطقوی ناشی از آن ، سياست های داخلی وخارجی افغانستان را متأثر ساخته است . سياست های بيګانه نه تنها در عرصه سياست ، بلکه در عرصه های حيات ملی ، فرهنګی ، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی ما نيز اثرګذار بوده و باعث بقای استبداد و خودکامګی درعرصه سياست و تمام شؤون حيات اجتماعی ګرديده است . حوادث سياسی سه دهه اخير، نمونه های بارز وفراموش ناشدنی را، برای اثبات علت خارجی استبداد و خودکامګی د �
� کشور ما، به نمايش ګذاشته است . وقتی جامعه ازاد افغانی به وجود آمده ميتواند که اولا پشتوانه خارجی استبداد در کشور از بين برود و ثانيأ مناسبات قبيلوی در فرهنګ سياسی ما از رشد بيفتد . مناسبات قبيلوی مانع بزرګ و اساسی وحدت ملی است . مبارزين واقعی راه آزادی و حقوق انسان وظيفه دارند ، تا افکار و عملکرد سياسی خود را در برابر مداخلات سياسی بيګانګان ، عليه مناسبات قبيلوی به مثابه بستر استبداد و زمينه مداخلات خارجی و بر ضد نفاق ملی و قومګرايي سوق دهند .
انارشی چپاولګر اول جهادی وانګيزيسيون نفرت انګيز طالبی ، افغانستان را به مرکز پرورش و صدور تروريسم و مواد مخدر مبدل ساختند . فاجعه يازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ ايالات متحده و متحدين آنرا وادار ساختند ، تا حاصلات کشت وکار خونبار خويش ( پرورش ، تجهيز و تمويل بنيادګرايان ) را که در جريان ساليان متمادی بارور ګرديده بود ، جمع آوری نمايند . هشت سال پيش اداره بوش با استفاده از سرجنباندن سازمان ملل ، يکجا با متحدين خويش بر حريم مقدس کشور ما يورش بردند . تاراجګران جهادی « اتحاد
شمال » با دريافت مبالغ هنګفت دالری از سيا، نقش نيروی پياده اين تهاجم را بر دوش داشتند . خلاصه اينکه ګيلم حاکميت منحوس طالبان قرون وسطايي برچيده شد، چور وچپاول جهادی ، غصب ملکيت های عامه و خصوصی ، ترور و اختطاف ، تهديد و محو مخالفين به نام طالب به پيمانه وسيع آغاز ګرديد .
هشت سال از تهاجم و حضور نيروهای خارجی در افغانستان ميګذرد. اميدواريهای مردم به ستوه امده افغانستان ، برای تأمين صلح و آرامش در کشور شان رفته رفته نقش بر آب ميګردد. ادعاهای برګرداندن صلح و ثبات ، تحکيم دموکراسی و حاکميت قانون به چلنج های جديد روبرو ميګردد . زرع و توليد رو به تزايد مواد مخدر و موجوديت انبار های اسلحه نزد جنګسالاران اتحاد شمال از يکسو ، فساد اداری مزمن ، بی کفايتی اداره در امر تأمين صلح و امنيت برای اهالی ، ايجاد زمينه های کار ، تأمين ضرورت های اوليه زندګی و عمليات خودسرانه نيروهای خارجی و تلفات ملکی ناشی از آن از سوی ديګر ، طالبان �
�ا بمثابه طرف نزاع خونين از لحاظ لوژستيکی و اکمالاتی تأمين مينمايد .

پاکستان در ظاهر امر متحد جنګ عليه القاعده وطالبان است ، در حقيقت پرورشګاه و خاستګاه اصلی بنيادګرايي و تروريسم بشمار ميرود . طالبان و القاعده طور پيهم از اطلاعات نظامی و همکاری همه جانبه اردو و دهها سازمان تروريستی و نظامی بنيادګر پاکستانی و احزاب اسلامی حاکم برخوردار می باشد . هنوز هزاران مدرسه در پاکستان با تمام نيرو، مصروف تربيت و پرورش مجاهدين و طالبان جديد اند . مدرسه های مذکور عقب جبهه نيرومند ومطمين از لحاظ اکمال نيروی انسانی برای القاعده و طالبان است .
ايران درګيری ايالات متحده امريکا و متحدين آنرا در افغانستان فال نيک برای پيشبرد سياست های اتمی خويش ميداند . جنګ افزارهای به دست آمده ازجنګوجويان طالبان حاکی از داد و ستد مخفی محافل حاکم آخوندی ايران با طالبان افغانستان است .
روسيه با داشتن « اتحاد شمال » به مثابه کارت بازی و وسيله فشار بر ايالات متحده امريکا و تشديد جنګ با طالبان و القاعده را، برا ی مقاصد خويش در خصوص جا به جا سازی سيستم های دفاع راکتی امريکا در اروپا و جلوګيری از ګسترش دامنه نفوذ ناتو بسوی روسيه ، استفاده به عمل می آورد .
رشد افسانوی و بی نظيراقتصاد جمهوری توده ای چين و حضور نيرومند و پر توان اين کشور در عرصه تجارت جهانی به مثابه عامل مهم در مناسبات بين المللی ظهور نموده است . به هيچ وجه نميتوان نقش کشورهای چين ، هند وروسيه را در محاسبات منطقوی از نظر انداخت .
در اثر سياست های سيطره جويانه و عطش تحميل هژمونی سياسی ونظامی بر جهان ، علاوه بر افغانستان و عراق مراکز جديد تشنج در يمن ، سوماليه ، فليپين ،نايجيريا، کينيا و سودان و ساير نقاط جهان در حال تکوين اند .
اين در حالی است که ايالات متحده امريکا در نقش بازيګر اصلی درګيريهای خونين با تروريست های طالب والقاعده ، دچار بحران عميق ګرديده و تنها قرضه های بليونی جمهوری توده ای چين است که پايه های لرزان اقتصاد آنکشور تا هنوز فرونريخته است . طبق آمار تازه ، کسر بودجه ايالات متحده امريکا در سال ۲۰۰۹ به يک اعشاريه چار تريليون دالر رسيده است . با وجود تدابير بازدارنده اداره اوباما وخامت تضادهای درونی و اوضاع بين المللی به سرعت سير صعودی خودرا طی ميکند . تداوم جنګ فرسايشی در افغانستان ، ايالات متحده و متحدين ناتويي انرا به تجديد سياست ها و ترک مواضع توسعه �
�ويانه وا ميدارد .
جامعه جهانی با در نظرداشت اهميت ستراتژيک کشور ما و خطر کشنده بنيادګرايي و تروريسم برای صلح جهانی ، به امر اعاده صلح و ثبات در افغانستان ، تحکيم دموکراسی ، حاکميت قانون وبازسازی متعهد ګرديده است . در حاليکه فرصت های زيادی ، به علت نفوذ جنګسالاران در اداره دولت و نبود الترناتيف دموکراتيک ، ضايع ګرديده است ،ادامه وضع به همين منوال خطرات جدی و باورنکردنی در قبال دارد .
رفقا و دوستان !

وضع دهشتناک اقتصادی و اجتماعی کشور و مردم را نه ميتوان در چند سطر، يک نبشته اجمالی وسخنرانی مختصر تر سيم نمود . جنګ و ناامنی چون شمشير داکليموس هر لحظه زندګی هر هموطن ما را تهديد ميکند . جنګ خونين جاری در افغانستان انسانها ،دارييها و ثروتهای ملی را به کام خود فروبرده ، ظرفيتها و قابليت های زندګی را حذف ميسازد .جنګ مشتعل شده ، جز جنګ افروزان ، تمام اقشار و طبقات جامعه را تهديد ميکند . روزی نيست که دهها هموطن مظلوم ما از مصيبت جنګ و خشونت و يا بدبختی های ديګر قابل وقايه ، زندګی خود را از دست ندهند .
مليونها هموطن ما۶۰ در صد زير خط فقر بسر ميبرد و ادعای مقامات اداری افغانستان در مورد ( ۵۰۰ ) دالر عايد سرانه ملی در سال ۱۳۸۸ مضحکه ای بيش نيست .بيش از يک چهارم مردم ما از ګرسنګی مطلق رنج ميبرند .
در حاليکه قيمت های مواد غذايي ، البسه ، مواد محروقاتی و کرايه های منازل طور سرسام آور افزايش مي يابد ، مليونها انسان مستعد به کار از حق کار و شغل محروم و سرګردان در کشورها ی بيګانه در جستجوی کار و منابع عايداتی هستند ، دولت هيچګونه اقدامی برای کاريابی و تعيين سبسايدی بر مواد ضرورت اوليه حياتی ننموده است . هنوز مليونها هموطن ما تحت فشارهای ګوناګون در مهاجرت ، دور ازخانه و کاشانه ويران شده خود زندګی ميکنند ، و کاری برای عودت شرافتمندانه آنها صورت نه ګرفته است ، آنهاييکه عودت نموده اند، از سرپناه ، شغل و حد اقل امکانات زندګی برخوردار نيستند . تهي
دستان جامعه تهيدست تر ميګردند و شکاف بين تهيدستان و چپاولګران ، جنګسالاران ، دزدان ، صاحبان سرمايه و دشمنان خلق روز به روز عميقتر ميګردد . نصف جامعه ( زنان کشور ) يوغ کمرشکن بندګی وقيودات قرون وسطايي را به دوش ميکشندو سالانه صدها زن معصوم ، قربانی های فشار و خشونت ،اقدام به خود سوزی و خودکشی می نمايند. اين امر و هزاران جنايت تکاندهنده ديګر لکه ننګ بر جبين بنيادګرايی است ! مافيای دين فروش وخون آشام مواد مخدر، اپيديمی اعتياد به مواد مخدر را شايع ساخته و لشکر معتادين رابه حيث يک بدبختی جديد بر بد بختی های بيشمار اجتماعی افزوده اند . بدبختی های ب �
�کران خلق ما را نه ميتوان درين اختصار برشمرد .
قابل ياد آوری است که طی هشت سال ګذشته ګام های در عرصه های ګوناګون برداشته شده است .
تدوين قانون اساسی دارای ارزشهای دموکراتيک، باوجود نقيصه ها و نکات مبهم ، حقوق وازادی های مردم را ضمانت قانونی داد . ګام بعدی ايجاد کردن نهاد های است تا حقوق و آزادی ها را در جامعه حفظ و تقويت نمايند . قانون اساسی موجود حقوق و ازاديهای مردم را تضمين کرده است ولی وقتی مردم آنرا به حيث ضمانت قبول خواهد کرد که تضمينات قانونی تجسم عملی پيدا کند . بر نيروهای ملی و دموکراتيک کشوراست ، تا از روی پروګرام مشترک سياسی ، برای تحقق ارزشهای دموکراتيک قانون اساسی و اصول دموکراسی کار نمايند و زمينه مشارکت عملی مردم را در اداره و کنترول قدرت سياسی ، که هنوز بعن �
�ان يک ايديال مطرح است ، مساعد سازد .
اين قانون پلوراليسم سياسی را به رسميت شناخته است ، و برای افغانها زمينه های رقابت سياسی را در چوکات قانون، برای انتقال مسالمت آميز قدرت سياسی، مساعد ساخته است . بنيادګرايان تا توانستند ، در برابر کلمه دموکراسی در متن قانون اساسی مخالفت کردند .
از نظر ما وظيفه دموکراتها ، نيروهای ملي و مترقی است تا از ارزشهای دموکراتيک قانون اساسی در برابر انواع مظاهر استبداد دفاع نمايند .
بر اساس قانون اساسی کشور، قانون فعاليت احزاب سياسی تدوين ګرديده است . اکنون دهها حزب و سازمان سياسی در جامعه، طبق قوانين موضوعه کشور فعاليت دارند . ما از آزادی تشکيل احزاب سياسی ، تعدد و کثرت منابع قدرت با همه نيرو دفاع مينماييم ، ولی تشکيل احزاب انجويي و مربوط به شبکه های استخباراتی کشورهای خارجی را منافی با منافع ملی افغانستان ميدانيم .
بر مبنای قانون مطبوعات آزاد ، دهها فرستنده تلويزيونی رسمی و غير رسمی ، جرايد و مجله های بيشمار در کشور فعال اند . شبکه های مواصلاتی و مخابراتی در مرکز وولايات کشور ، روز به روز توسعه می يابد .
پروسه خلع سلاح ګروههای غيرمسؤل در چوکات دی دی آر و غيره آغاز ګرديده است ، ګرچه نتايج ملموس را بار نياورده ، مقاومت جنګسالاران و دزدان مسلح ادامه دارد ، ولی تحکيم پايه های دموکراسی و حاکميت قانون ، بدون شک اين پروسه را عمق و توسعه خواهد بخشيد .
در عرصه تعليم وتربيه نسل جوان ، با وجود کارشکنی ، حريق و منفجر ساختن مکاتب ، ترور استادان تهديد وتخويف طالبان و جنګسالاران ګام های برداشته شده است . اکنون مليونها کود ک اعم از پسران و دختران به مکتب و کودکستانها راه يافته اند .
حزب ملی افغانستان از پروسه دموکراتيزه ساختن زندګی اجتماعی ،اقتصادی و سياسی ، از تلاشها برای برقراری صلح و ثبات ،حاکميت قانون ،تشکيل ، تربيت و تجهيز نيروهای مسلح افغان ، خلع سلاح باندهای غير مسؤل مسلح مجاهدين ، مبارزه با زرع ، توليد و قاچاق مواد مخدر و اسلحه ، مذاکرات برای صلح و تفاهم ، آشتی وسازش و عودت شرافتمندانه مهاجرين افغان ، حمايت و پشتيبانی مينمايد .
حزب ملی افغانستان حضور نيروهای نظامی خارجی را الی تشکيل اردو و پوليس ملی افغانستان ضروری پنداشته و سياست های تعصب آميز متصديان اداره دولتی را در برابر افسران شجاع ، شايسته و وطنپرست اردوی سابق را با بانګ رسا محکوم مينمايد .
رفقا ګرامی و دوستان عزيز !
متلاشی شدن تراژيک حزب دموکراتيک خلق افغانستان هرچه ناګوار ، دردناک و تأسف انګيز است ، ولی يک حقيقت است . تجارب مبارزات دادخوهانه حزب دموکراتيک خلق افغانستان ګنجينه تاريخ کشور مارا غنامند ساخته است . اين حزب نقش تاريخی خويش را ايفا نمود و به حکم شرايط و زمان از صحنه سياسی نا پديد ګرديد و از بدنه آن سازمانها و احزاب سياسی متعدد با افکار و انديشه های همګون و نا همګون تراوش کردند . عده نه چندان کم از اعضای سابق حزب دموکراتيک خلق افغانستان ، باور خود را به مبارزه عادلانه از دست داده است . آنها حزب و کليه اعضای حزب را دشنام ميدهد ، ما با اين عده از رف
قای نيمه راه کاری نه داريم .
ما ارزيابی نقادانه و غير مغرضانه حزب دموکراتيک خلق افغانستان را مفيد برای جنبش دادخواهانه امروز و فردا ميدانيم و توصيه می کنيم تا از قضاوتهای عجولانه و شتابزده ګی در اين امر پرهيز ګردد. تاريخ بهترين داور است .
از نظر ما ، نستالژی احيای مجدد حزب دموکراتيک خلق افغانستان يا خزب وطن هم تلاشی است ، غير متناسب و بدون نتايج عملی ! (اين کار معادل جستجوی عيسی مسيح است ، برای زنده کشيدن مرده از ګور )
يکعده از دوستان ، اتحاد وهمبستګی و تشکيل حزب واحد را انتظار ميکشند، ما در حاليکه اين احساس شريفانه را قدردانی نموده ، تلاشهای سازنده و فعاليت های خلاقانه درين راستا را بيدريغ پشتيبانی و حمايت می نماييم . ما پيوسته و هميشه بر ضرورت اتحاد و همبستګی تأکيد نموده ايم !
جلسه مهم و تاريخی ۱۷ جدی سالجاری بلندويان يا دعوت کننده ګان وحدت در شهر تاريخی کابل ګام مهم درين جهت به شمار ميرود . ما به خوشبينی و اپتيميسم به تلاشهای وحدت طلبانه در کشور مينګريم .
« به یقین کامل شما از تلاشهای صادقانه ، دوامدار و پیهم حزب ملی افغانستان در جهت وحدت و اتحاد اصولی نیرو های ملی ، د موکراتیک و مترقی به خوبی واقف و آګاهید و بلا تردید تاکید مکررحزب ملی افغانستان بر ضرورت و نا ګزیری وحدت و همبستګی نیرو های صلح، د موکراسی و عدالت اجتماعی را درک میکنید . همین درک همګون از اوضاع و احوال حاکم بر کشور ، تنفر از جنګ و نیرو های جنګ افروز ، عشق آ تشین به وطن ومردم ، ، تعهد به آرمانهای والا و همسانی اندیشه ها و اهداف و بر نامه های ما بنیاد مستحکم و پایدار وحدت و همبستګی همیشګی بوده میتواند .، ولی سو ګمندانه باید ګفت که با وجو
د وجوه مشترک فراوان ، خانواده مشترک ما ڼ ، تا هنوز از تشتت و پراګندګی رنج میبرد .»
وی افزود :
« احزاب و سازمانهای سیاسی مدعی مبارزه بخاطر مردم رنجدیده ، دموکراسی و عدالت اجتماعی و انسان سالاری از تمام تلاشهای صادقانه حزب ملی افغانستان د ر زمینه وحدت نیرو های ملی مترقی و دمو کرات کشور آ ګاهی کامل دارند . جو موجود سیاسی که دامنګیر نهضت روشنفکری کشور است و اقعاً درد ناک و تاسف انګیز است .
بر بنیاد فرهنګ انتخابات د موکراتیک ، تامین شرکت وسیع و آ ګا هانه افراد در امر وحدت اصولی از طریق تد ویر کنفرانسهای وحدت وانعقاد کنګره منتخب میتوان به نتا یج موثر سیاسی – سازمانی وحدت ارګانیک رسید .»

دوستان ګرامی !
از نظر ما اګر ارزشهای دموکراتيک در يک حرکت و نهضت سياسی احترام و رعايت نه شوند ، شکست آنها از ابتدای تشکل آنها مسلم است .
با وجود اينکه تلاشهای سازنده حزب ملی افغانستان در جهت تأمين وحدت نيروهای ملی و دموکراتيک تا اکنون نتايج ملموس را بار نياورده ، بدون هيچګونه يأس و نااميدی مشی وحدت طلبانه خويش را با تواضع و متانت بی نظير تعقيب مينمايد . ما بر اين باوريم که ارزش های والا و جديد در جريان مبارزه ، کارو پيکار پيګيرانه و خستګی ناپذير تشکل می يابد. ما ريشه های تشتت و پراګندګی نيروهای ملی مترقی و دموکرات کشور را، در فرهنګ فرتوت خودپرستی ، خودمحوری و يکه تازی می بينيم که با درد ودريغ فراوان سراپای نهضت روشنفکری را فراګرفته است . مسير و پوتانشيل ګرايشات متناقض و متنوع
در بين نهضت روشنفکران افغان مستلزم مبارزه دشوار ، دوامدار و پيګير ، برخورد انديشمندانه به مسايل حياتی ومبرم ، روحيه مسوليت پذيری ، تشخيص نيروها و سطح آمادګی انها و غيره می باشد . ضديت با تکامل و ترقی ، ګذشته ګرايي و کهنه پرستی ، آينده نګری را از ما ميګيرد . عناصر عطالت سياسی ، دورويي ، غرور و خودپرستی ، سازش ناپذيری و فرار از همکاری در بين نيروهای ملی ، دموکراتيک و مترقی به تداوم سلطه ننګين ارتجاع قرون وسطايي می انجامد .
حزب ملی افغانستان نيروهای راست وچپ کشور را که از دامن مادروطن برخاسته اند ودر مواضع ملی ومترقی باقيمانده اند ، به اتحاد عليه هيولای جنګ و مافيای مواد مخدر واسلحه و موضعګيری مسولانه در برابر منافع و مصالح عاليه ملی ووطنی دعوت می نمايد . افغانستان خانه مشترک تمام اقوام و مليت های برادر افغان و کليه نيروهای ملی و دموکرات اعم از چپ وراست ميباشد . همه ما به يک خانه و خانواده تعلق داريم . اختلاف در نظريات و مواضع ، منبع تغير و تکامل جامعه است . احترام به مخالف و تأمين همکاری و تعاون برای رفاه اجتماعی و مصالح ملی ، بايد جز لاينفک کلتور و اخلاق سياسی
باشد . ما خدمت به مردم ووطن را در انحصار يک ګروه و يک حزب جدا رد ميکنيم . امر بزرګ
تأمين صلح سراسری و ثبات سياسی ، دفع و طرد مداخلات خارجی در امور افغانستان ، دفاع از حاکميت ملی وتماميت ارضی کشور ، غلبه بر عقبماندګی قرون وسطايي ، توسعه اقتصادی و اجتماعی ، تحکيم و تعميم دموکراسی و تأمين عدالت اجتماعی سهمګيری فرد فرد افغان را ايجاب مينمايد .اتحاد وهمبستګی همه نيروهاي که از جنګ متضررميګردند و از وضع موجود رنج می برند، کليد حل معضله افغانستان و يګانه الترناتيف برای برون رفت از بن بست موجود ميباشد. از نظر ما هيچ سازمان و حزب نيرومند سياسی به تنهايي، بدون مشارکت وسيع احزاب مترقی و اقشار مختلف جامعه از عهده اجرای اين وظايف برآمده
نمی تواند .
حزب ملی افغانستان از سازماندهندګان اين ګردهمايي دوستانه تقاضا به عمل می آورد ، تا بيرون از دايره و محدوده احزاب ، سازمانها ، و حلقات سياسی ، متشکل از بدنه حزب دموکراتيک خلق افغانستان ، با قاعده وسيعتری ، برای جلب نيروها ی ملی و دموکراتيک مبارزه نمايند . حزب ما توجه دوستان را به اين حقيقت جلب مينمايد ، که با وجود اين محدوده ، به علت علايق ، روابط و وابستګی های بيمارګونه ، حتی بعضی از سازمانها ی سياسی و احزاب رسمی ، متشکل از بدنه ح . د. خ. ا ، نيز در نشست امروزی ما فرصت سهمګيری نيافته است .
دوستان ګرامی ! حزب ملی افغاستان افتخار دارد ،که با درک درست و دقيق از اوضاع و احوال کشور و احساس مسؤليت در برابر مردم ، دو بار کمپاين وسيع و بزرګ وحدت و اتحاد نيروها را در سراسر افغانستان براه انداخته است ، و هر کمپاين زمان طولانی را در بر ګرفته است . ما کمپاين وحدت طلبانه را به منظور ساختن آينده فارغ از ستم و استبداد ، برای تأمين آزاديها و حقوق انسانی براه انداختيم ، و دوستان ما در همان آغاز امر، عدول از اصول دموکراسی را بنياد معامله و توافقات قرار ميدهند . ما بر اين باوريم که هر جنبش در صورت عدول از اصول دموکراسی ، در همان آغاز کار محکوم به شکست
است . ما تجربه کافی حزب سياسی را داريم ، که در آن ولنتاريسم رهبران ، اندکترين وقعی به خواستها و مطالبات ، نظرات و معتقدات اعضای وطنپرست و مبارزان نستوه نمی ګذاشتند . ما وشما شاهد تمام کارنامه های خوب و تراژيک ح. د. خ. ا هستيم .اين حزب به علت نبود دموکراسی داخل حزبی ، مجموعه ساده فرکسيونها و ګروهکهای متعدد بود که هدف اصلی و فعاليت روزمره آنرا مبارزه عليه يکديګر ، توطيه و دسيسه چينی عليه ګروههای رقيب تشکيل ميداد .ما وشما شاهد هستيم که دشمنی ما عليه يکديګر ، به مراتب شديدتر از دشمنی ما با استبداد و مظاهر آن بود . ما شاهد کودتاهای داخل حزبی ، به زندان ا
فګندنها ، و کشتنهای بی رحمانه هستيم .
ما راه جديدی ،جدا از خشونت ، متودها و اسلوب های جديد مبارزه را بر مبنای تفکر و انديشه جديد انتخاب نموده ايم . راه حزب ملی افغانستان ګر چه پر از فراز و نشيب است ، ولی روشن ، مستقيم و روبرو است . ما قطعأ ، هيچګاه و به هيچوجه به راست و چپ نخواهيم لغزيد .
شما شاهد هستيد ، که احزاب وسازمانهای جديد رويکار آمده ، متاسفانه به شيوه های کهنه و غير دموکراتيک زندګی و فعاليت می نمايند . رهبر هر حزب به استثنای حزب ملی افغانستان ، از تأسيس حزب شان تا بقای آن رهبر ميماند ، و شرط هر معامله اصولی و غير اصولی را هم ، پذيرش رهبری خود قرار ميدهد . استبداد که شاخ و دم نه دارد ! ! !
ما به اپتيميسم به آينده مينګريم ، کار و پيکار برای اتحاد و همبستګی به مبارزات روزمره حزب ملی افغانستان مبدل ګرديده است . چون ما جدی هستيم و معتقديم که با اتحاد و همبستګی ، ايستاده و اثرګذار بر حيات سياسی و اجتماعی ، و در صورت تفرقه و نفاق افتيده ، بی اثر و بی نقش خواهيم بود .
حزب ملی افغانستان هر آن و هر لحظه ، با احزاب و سازمانهای سياسی که مشی مرامی و اهداف همګون با ما داشته باشد ، آماده وحدت عام و تام سازمانی و سياسی ، بدون قيد و شرط است . ادغام سازمانها ، پيروی از اصول دموکراسی ، راه اندازی انتخابات ، تدوير کنفرانسهای حزبی و کنګره اعضای منتخب ، راه رسيدن به اين مأمول بزرګ است .
حزب ملی افغانستان عضو جبهه دموکرات افغانستان است ، و حاضر است تا با احزاب و سازمانهای که با ما در زمينه اصول مرامی واهداف سياسی تفاوتها دارند ، در يک جبهه متحد ملی ضد جنګ ، بنيادګرايي و تروريسم و اشکال استبداد ، تحت پلاتفرم مشترک ، مبارزه نمايد .
رفقای عزيز !
ما در حاليکه از سازماندهنګان نشست امروزی از صميم قلب اظهار سپاس نموده ، تلاشهای شانرا در زمينه ، شريفانه توصيف مينماييم ، و لی به توجه دوستان ميرسانيم تا اين تلاشها را هر چه عاجلتر به کشور ما افغانستان انتقال نمايند ، چون در آنجا نبرد است ، و آنجا تعين کننده است !
تلاشهای بی آلايشانه ما بيرون از کشور ، مهر بيرون از کشور را ميبردارد ، و شما ميدانيد که خارجی ها با مردم و کشور ما چه کرده اند .
در خصوص سهم سازمان ما بايد ګفت که سازمان اروپايي حزب ملی افغانستان يک برانچ کوچک حزب ملی افغانستان در اروپا است . نقش اين سازمان در همچو مسايل در حدود مشوره است .
دوستان عزيز !
ما امروز جمع شده ايم تا راه حلهای برای معضله افغانستان و مسايل پايان بخشيدن به تشتت و پراګندګی نيروهای ملی و دموکراتيک را جستجو و به بحث بګيريم . هر يک ما به خوبی ميدانيم که انسجام ، وحدت و اتحاد ، قدرت آفرين است . وحدت و اتحاد به تشکيلات سياسی توانايي عمل وقدرت فعاليت ګسترده ميبخشد . هر کس ميداند که يک کتله کوچک ولی متحد هر چيز است ، و يک کتله بزرګ ولی غير متحد هيچ است . ازينکه نيروهای ملی و دموکراتيک متحد نيستند ، تأثير شان بر اوضاع سياسی کشور هم به هيچ برابر است .
ما ظرفيت ها و پوتانشيل کافی برای حل معضلات افغانستان داريم ولی با درد و دريغ که اين ظرفيت ها برای اهداف ديګر ، غير از منافع ملی ، مردم و کشور بکار ګرفته ميشود . با تأسف که ما هنوز عطش لګام ګسيخته ګروهها وحلقات سياسی را در زمينه تحميق و ګول زدن ديګران ، به منظور تحميل رهبری خود و رسيدن به روياهای شخصی و ګروهی مشاهده می نماييم . ايا جفای که تا هنوز در حق مردم بينوای افغانستان زير نام کمونست و انقلابی ، مسلمان و مجاهد ، دموکرات و آزاديخواه و غيره صورت ګرفته است ، کافی نيست ؟
ميخواهيد مردم مظلوم و اسير افغانستان را نجات دهيد ؟ پس نخست از همه اسارت خود را پايان بخشيد !
هيچ اسيری به اسيران ديګر کمک کرده نه ميتواند .
رفقا و دوستان !
ما اسير اژدهای خودی هستيم . اين اژدها بر شعور ، انديشه ، قضاوت و وجدان ما چنګ زده است . تا اژدهای خودی را مهار نه کرده ايم ، دورويي و منافقت ، جفا وخيانت با جنبش ومردم ادامه خواهد يافت ، و جلسات ازين قبيل و تلاشهای شريفانه سازماندهندګان آنها، بی حاصل و بی نتيجه خواهد بود .
ما با اين باور هستيم که صرف انرژی برای حفظ امتيازات پوشالی، ارمانهای مانرا به ابتذال ميکشاند .
مردم ما چه خوب و حکيمانه ګفته است : آن که بر سر تاج دارد ، آرامش نه دارد !
به عقيده و باور ما ، تشکيل يک اپوزيسيون نيرومند ، با روشن بينی سياسی و تعهد صادقانه نقش مهم در حيات سياسی و اجتماعی جامعه دارد . ما نه تنها در برابر نسل امروز ، بلکه در برابر تاريخ و نسلهای آينده نيز مسؤل و پاسخګو هستيم .
ملت ها به خادمان آزاديها و مدافعين حقوق خويش احترام و ارزش قايل اند و آنها را زنده های جاودان ميسازند . برای ما و شما درک اين مهم و اين امر ظريف ضروری است که ، ما در موقعيت خاص زمانی در سنګر دفاع از حقوق و آزاديهای مردم قرار داريم و به علت رسالتی تاريخی که به عهده داريم ، تاريخ ما را به حيث ايجادګران و پدران دموکراسی و مدافعين حقوق و آزاديهای انسان ، در حافظه خود جای خواهد داد .
بر ما وشما است ، که بايد قافله سياسی مردم افغانستان را، به مقصود و سرمنزل شان يعنی آزادی ، برابری ، و برادری برسانيم !
اګر بخواهيد ، ميتوانيد ، عوض يکبار زندګی ، در تاريخ با تمام نسل ها زنده بمانيد !
اګر بخواهيد ، ميتوانيد ، با فرهنګ عقلانی به معضله نبود عدالت و بحران ارزشهای انسانی در کشور پايان ببخشيد !
مردم ميدانند که، کی ها عدالت و امنيت را از آنها ميګيرد و کی ها خواهان آقايي بر آنها اند . مردم ميداند که کی ها به زور سلاح و نيرنګ خود را بر سرنوشت ملی و سياسی آنها تحميل ميکند ، و کی ها از حقوق و آزاديهای شان دفاع ميکند . صحنه سياسی ، صحنه نيست که با زيګران روی ستيج آن نا شناخته باقی بماند .
در اخير اجازه دهيد با تجديد مراتب سپاسګذاری ، به شاملان نشست امروزی ، در زمينه برآورده ساختن اهداف اين ګردهمايي موفقيت ارزو نمايم .

با عرض حرمت !