قربانی تقدیم اموال مادی یا جان حیوانات یا انسانها به یک الوهیت به عنوان عمل کفاره یا پرستش است. قربانی کردن یک آیین مذهبی است که در آن یک چیز به الوهیت ارائه میشود تا رابطهٔ صحیح یک انسان با نظام مقدس برقرار، حفظ یا احیا شود. این یک پدیدهٔ پیچیدهاست که در اولین شکلهای شناخته شده عبادت و در همه نقاط جهان یافت شدهاست. قربانی رسمی است که در اغلب ملتها از انسان های بدوی آغاز و در ادوار گوناگون تاریخ وجود داشتهاست و اکنون هم وجود دارد. در این رسم معمولاً گوسفند و گاو ذبح میشود.
در خصوص تاریخچهٔ قربانی در دوران باستان گفته میشود که بشر همواره به دنبال ایجاد پیوندی میان خود، خداوند و مقدسات دینی بوده و قربانی کردن یکی از روشهایی است که این پیوند را به وجود میآورد. در یونان باستان، قربانی نماد کفاره، تزکیه، آرامش خاطر و استمداد از رحمت خدایان بوده و در مصر باستان نیز قربانی به عنوان عملی آیینی رواج داشتهاست.
قربانی واژهٔ عربی است از «قرب» گرفته شده به معنای نزدیکی که در همهٔ قربانیها نزدیکی جستن به خدا یا خدایان یا قوای فوق طبیعی در نظر بودهاست. و در انگلیسی "sacrifice" معادل قربانی شمرده میشود، در زبان لاتین نیز "سکریفیچیوم" (sacrificium) معادل قربانی است که از دو واژه سَکِر "sacer" به معنای جدا و متمایز کردن و فاچِرِ "facere" به معنای انجام دادن است و ریشهٔ لاتینی کلمهٔ مزبور نشان میدهد که چیزی یا به خاطر اهمیت و ارزشی که دارد از اشیای پیرامون خود جدا میشود تا به منظور به دست آوردن خواستهٔ مهمتری پیشکش شود.
قربانی کردن، ادای دینی است برای خدایان، تا شکرانهای باشد به سبب آنچه از او دریافت کردهاند و گاه نیز برای پوزش و فرونشاندن خشم خدایان به سبب گناهانی که یک قوم مرتکب شدهاند تا ریخته شدن خون موجودی دیگر سبب صیانت قربانی کنندگان شود و در پایان نیز با خوردن گوشت قربانی جشنی ترتیب دهند به پاس پذیرش قربانی از سوی خدایان و قبول توبه.
بررسی متون و آثار برجای مانده از ادیان مختلف و دوران کهن حکایت از آن دارد که مراسم قربانی با اهداف مختلفی همچون فروکاستن از خشم خدایان، طلب باران، باروری زمین، کسب موفقیت در جنگ یا رفع بیماریهای واگیر و کشنده صورت میگرفتهاست.
عنصر قربانی شده بسته به جامعههای ابتدایی آن زمان، محدود به موجودات خاص نبود؛ از موجودی مظلوم و بیگناه برای برانگیختن حس ترحم خدایان، حیواناتی چون بز و گاو و شتر یا موجودی عزیز و ارزشمند از جنس انسان؛ مثل قربانی کردن خود پادشاه یا فرزند ذکور نخستین او، تا قربانی کردن خود خدایان (ایزدان فروتر) برای خدایی بزرگتر را شامل میشده که از اهمیت و ارزش والای قربانی در نزد اقوام و آیینهای کهن حکایت دارد.
هنوز در گوشه و کنار جهان، انسان ها و اقوامی به صورت ابتدایی زندگی می کنند، بومیان استرالیا، قبایل افریقایی قبایل سرخپوست امریکا، اسکیموهای قطب شمال از این دسته اند .این مردمان با تمدن و فن آوری دنیای جدید چندان آشنا نیستند و مانند انسان های روزگار کهن و گاهی مانند انسان های پیش از تاریخ زندگی می کنند، ایشان نه تنها برای امرار معاش خود از وسایل ابتدایی استفاده می کنند، بلکه به لحاظ فرهنگی و فکری ساده و غیر پیچیده اند انسان ابتدایی ویژگی هایی دارد که باعث شکل گیری اندیشه و فرهنگ خاص او می گردد وی چنان به جامعه و قبیلهٔ خود وابسته است که در واقع از شخصیتی فردی و مستقل برخوردار نیست او اندیشه و عقیده ای جدا از جامعهٔ خود ندارد و آن چنان مجذوب جامعهٔ خویش است که چشم بسته اخبار و عادات و رسوم آن را می پذیرد و کمتر به خود اجازه می دهد در آنها تامل و تدبر کند و همین امر موجب می گردد که اندیشهٔ انسان ابتدایی کمتر دچار تغییر و تحول شود.
شناخت انسان ابتدایی بیشتر بر حواس ظاهری وتجربیات جسمی او مبتنی است و تعقل و تفکر در اندیشهٔ او جای چندانی ندارد، دین ابتدایی به انسانی تعلق دارد که ساده زود باور و حس گراست و بنابراین هرگز ساختاری پیچیده ندارد وی بر اساس عادات و رسوم قبیلهٔ خود برای تامین نیازها و رفع موانع و مشکلات به نیروهای نامحسوسی که به اعتقاد او در پدیده های طبیعی و محسوس وجود دارند پناه می برد و از آنها کمک می جوید و دین او همین است .
همانگونه که عادات، آداب و رسوم قبایل مختلف و نیز مظاهر طبیعت در نقاط مختلف جهان بسیار متنوع است ادیان ابتدایی نیز بسیار متنوع هستند به گونه ای که شمارش این ادیان کاری نشدنی است زیرا هر قبیله و روستا دین خود را دارند و امور خاصی را می پرستند و اعمال خاصی را انجام می دهند این تنوع مطالعه و بررسی عقاید و اندیشه های دینی تمام اقوام ابتدایی را ناممکن می گرداند با این حال دین پژوهان و انسان شناسان ویژگی هایی را برای ادیان ابتدایی بر شمرده اند آنان معتقدند که این ادیان با همه تنوع و تکثر در اموری که به آن اشاره می کنیم مشترک هستند.
مانا: کلمهٔ مانا برگرفته از واژهٔ محلی « ملانزیایی» است که باستان شناسان آن را از اقوام آن جزایر گرفته و در معنایی علمی به کار برده اند به طور کلی همه اقوام بدوی اعتقاد دارند که قدرتی مرموز در هر چیز وجود دارد که مانند نیروی حیاتی موجود در اشیاست و از سوی اشخاص معین به موجودات زنده یا غیر زنده انتقال می یابد این نیرو را می توان از اشیای بی جان به جانداران منتقل ساخت یا از یک شخصی به شخص دیگر و یا از اشخاص به اشیای بی جان باز گرداند این نیرو با اشخاص یا اشیایی ارتباط می یابد که سرشت و طبیعتی مستعد داشته باشند اینان قایل اند که رئیس قبیله و گونه های مهم حیوانات گیاهان و سنگها این نیرو را در خود دارند در جوامع ایتدایی برای مهار نیروی مانا و استفاده از آن تکنیک هایی وجود دارد نیروی رمزی و جادویی مانا را می توان به صورت مثبت و منفی به کار برد برای مثال این نیرو به ابزار شکار یا کشاورزی منتقل می شود و در موفقیت شکارچی یا کشاورز موثر است همچنین اشیایی که نیروی مانا به آن داده شده به انسان کمک می کند تا از خطر نیروها و ارواح شریر در امان باشد.
قبایل و انسان های ابتدایی برای تسخیر یا دفع نیروی موجود در طبیعت ( مانا ) از اوراد و اعمال خاصی که سحر و جادو خوانده می شود استفاده می کنند این اعمال به صورتهای گوناگونی انجام می پذیرد. برای مثال: گناهان خود را به حیوانی منتقل کرده او را می کشند و یا به قایقی منتقل کرده آن را غرق می کنند و بدین ترتیب از بلایا نجات می یابند یا باعث حاصلخیزی زمین یا باروری انسان یا حیوان می شوند. (جان بی ناس- تاریخ جامع ادیان ص. ۱۰).
یکی از رایج ترین اعمالی که در همه ادیان جهان به چشم می خورد قربانی است در سراسر تاریخ می توان انسانهایی را دید که قربانیهای گوناگونی را به خدایان، ارواح، دیوها و نیاکان پیشکش می کردند اغلب این قربانیها حیواناتی است که کشته و سوزانده می شود و یا پخته در پیشگاه خدایان می خورند اما تقریبا هر چیزی دیگری می تواند قربانی باشد انسانها، شراب، شیر، آب، چوب، ابزار، اسلحه و جواهرات و اشیای دیگری را به خدایان تقدیم می کرده اند حتی گاه این قربانیها انسان بوده اند که البته بیشتر انسانهایی که اسیر می گشته اند برای خدایان قربانی می شده اند و گاه نیز فرزند یا عزیزترین افراد قبیله را قربانی می کرده اند آیین قربانی در میان ادیان ابتدایی بسیار رواج دارد.
اعتقاد به اینکه انسانها با مرگ کاملاً از بین نمی روند و به گونه ای به حیات خود ادامه می دهند تاریخی بس طولانی به قدمت حیات انسان دارد. یکی از اعتقادات عمومی انسانهای ابتدایی این است که مردگان به نوعی به حیات خود ادامه می دهند و می توانند به انسانهای زنده کمک کرده یا به آنان زیان رسانند بنابراین در میان این انسانها احترام به مردگان و نوعی پرستش آنها امری معمول است.
در آئین کهن دیویسنا تا پیش از ظهور مزدیسنا رسم کرپان دست کم توسط سه گروه پیروی و پاسداری میشد: اوسیجها، بندوان و کاویان. طریقهٔ برگزاری و چگونگی آن بجز ردی که در تاریخ کنعان و سامیان باستان در دست است مابقی با غلبهٔ هر دین جدید از بین رفته اند.
در تمدن عیلام قربانی به عنوان یکی از اساسیترین سنتهای آئینی برای جلب رضایت خدایان محسوب میشد در جشن مادربزرگ که در شروع فصل پاییز برگزار میشد که در دورههای کهن آغاز سال نو در عیلام نیز در بیشهٔ مقدس ایزدبانو گوسفندهای بالغ و پرواری در آیینی به نام «گوشوم» قربانی میشدند این جشن روز قربانی نامیده میشد در جشن دیگری به نام «سیموت» نیز گاو نر قربانی میکردند.
در دورهٔ هخامنشی نیز مناسک قربانی برای خدایان ایرانی و عیلامی تحت عنوان کوشوکوم برگزار میگردید که در کتیبههای باستانی بروی تخت جمشید به آن اشاره شدهاست هخامنشیان به دلیل نزدیکی فرهنگی ای که با عیلام داشتند گوسفندانی را برای پیشکشی در مراسم قربانی کوشوکوم
(Kušukum) که در تخت جمشید و حوالی آن انجام میشد اختصاص میدادند.
در یهودیت، واژهٔ کوربان (Korban) برای قربانی کار برده میشود معنای اصلی این کلمه تقرب به خداوند و از ریشهٔ Karav به معنای «نزدیک شدن» است قربانی از مهمترین شعائر خدمت به خدا و مرکز ثقل عبادات دین یهود است. قربانی در اسلام به اساس افسانهٔ روئیای موهوم ابراهیم که میخواست پسرش اسماعیل یا اسحاق را قربانی کند و گوسپندی معجزه آسا جای آن را گرفت، واجب گردیده و هر سال در ایام حج در جوامع اسلامی اجرا میگردد.
دیدگاه مسیحیان نسبت به قربانی متفاوت از یهودیان و إسلام است به شکلی که در مسیحیت مناسک دینی همراه با عرفان تفسیر و تعبیر میشوند در آیین مسیحیت عیسی مظهر و نماد قربانی است بر این اساس به صلیب کشیده شدن عیسی انسان را از گناهان پاک ساخته و این اقدام را نوعی قربانی عرفانی برای همه انسانها میدانند در مسیحیت فدا شدن جان عیسی مسیح در راه رساندن پیام الهی به انسان به عنوان عالیترین قربانیای است که نه انسان به خدا بلکه خدا به انسان داد و نشانهٔ محبت بیاندازهٔ خدا به انسانهاست در نتیجه قربانی کردن حیوانات بر طبق کتاب مقدس مسیحی در مسیحیت منسوخ شده و نباید آن را انجام داد.
عزیزی غزنوی
تورنتو کانادا